تبعات طلاق عاطفی زوجین/بروز حس انتقام جویی در فرزندان
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۷۷۵۴۰
الهه پولادسنج، در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: تاثیرات بی محبتی زوجین به یکدیگر و طلاق عاطفی آنها در تربیت فرزندان دست کمی از طلاق گرفتن و جدا شدن رسمی ندارد و گاهی اثر طلاق های عاطفی در بچه ها مخرب تر از طلاق رسمی است.
وی تصریح کرد: تعارضات در زندگی زناشویی تنها به معنای مشاجره و درگیری نیست بلکه سردی رابطه، کم توجهی و بی محبتی زوجین به یکدیگر نیز تاثیر مستقیمی در تربیت بچه ها دارد، و این باور اشتباهی است که برخی از زوجین تصور می کنند که اگر جلوی بچه ها دعوا و مشاجره نکنند مشکلات را به دنیای کودکان نکشانده اند، در حالی که سردی رابطه والدین به یکدیگر نیز می تواند اثرات مخرب روحی بر بچه ها بگذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این زوج درمانگر، ادامه داد: وقتی در مشکلات، زن و شوهر حمایت چندانی از یکدیگر نمی کنند، ناخودآگاه این پیام را به بچه ها می رسانند که در مشکلات تنها هستند و کسی آنها را حمایت نمی کند که البته همین امر حس امنیت و آرامش را از آنها می گیرد و فرزندان را به سمت ستیزه جویی سوق می دهد.
پولادسنج گفت: اختلاف نظر و مقاومت زوجین با یکدیگر اغلب به موضوعات فرزندان نیز سرایت می کند به طوری که برخوردهای متفاوت و روشهای تربیتی مختلف والدین، بچه ها را دچار تعارض کرده و در این بین مجبور به انتخاب می شوند که باید به خواسته پدر عمل کنند یا مادر، و همین امر باعث بروز تعارض روانی در آنها می شود.
این روانشناس بالینی اضافه کرد: سردی رابطه باعث ناهماهنگی در تربیت می شود و بارها مشاهده شده، همین پارادوکس های تربیتی، بچه ها را به سمت افراد بزرگسال خارج از خانواده کشانده است موضوعی خطرناک که باید پدر و مادرها به آن توجه داشته باشند.
وی با بیان اینکه بچه ها همانگونه خواهند بود که ما هستیم، افزود: فرزندان از والدین خود الگو برداری میکنند، مهم نیست پدر و مادر دوست دارند آنها چگونه باشند، بچه ها همانی می شوند که پدر و مادر هستند؛ به عبارت ساده تر بچه ها بیشتر از آنکه بشنوند، رفتارها را می بینند و کپی کردن آنها خیلی از صوت نیست بلکه از تماشا است.
پولادسنج خاطرنشان کرد: سردی رابطه زوجین حتی در تحصیل بچه ها نیز تاثیرگذار است یکی از دلایل افت تحصیلی فرزندان، احساس سرافکندگی فرزند به دلیل عدم توجه پدر و مادر به او بوده که برخی اوقات موجب بروز عوامل انتقام جویانه آنها میشود، زمانی که بچه ها بیتوجهی والدین را دیده و این حس را تجربه میکنند، تصمیم میگیرند با درس نخواندن به انتقامجویی از آنها بپردازند. ضمن اینکه انزوا، اجتماع ستیزی، احساس ناامنی و اضطراب را نیز می توان به پیامدهای ناشی از طلاق عاطفی زوجین در بچه ها اضافه کرد.
کد خبر 4999422منبع: مهر
کلیدواژه: طلاق عاطفی مشاور و روانشناس افسردگی شورای شهر تهران ویروس کرونا وزارت آموزش و پرورش روز خبرنگار انفجار بیروت شهرداری تهران کمیته امداد امام خمینی وضعیت هوای تهران قوه قضاییه سال تحصیلی جدید وضعیت راهها مسابقات قرآنی محرم 99 پیش بینی وضعیت هوا سردی رابطه پدر و مادر بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۷۷۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران