متهم به قتل در دادگاه:با یک کاسه آش نذری مرد80ساله را فریب دادیم
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۰۹۴۷۰۹
ساعت 24-مرد تبهکار که با همدستی یک زن در جریان سرقت اموال یک دلار فروش او را به قتل رسانده بودند پس از جلب رضایت اولیای دم از جنبه عمومی جرم به حبس و شلاق محکوم شدند.
این متهمان دو سال بعد از قتل مرد دلارفروش زمانی که قصد داشتند خانه مقتول را با سند جعلی بفروشند بازداشت شدند.
رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال ۹۳ با اعلام گزارش یک فقره قتل به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰، آغاز شد و مأموران کلانتری ۱۰۹ بهارستان پس از حضور در محل با جسد مرد ۸۰ ساله‌ای مواجه شدند که دست، پا و دهانش بسته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول به تنهایی زندگی می‌کرده و فقط یک برادر دارد. وی به مأموران گفت: برادرم در محدوده میدان فردوسی خرید و فروش دلار و ارز می‌کرد و همیشه اموال و سند خانه‌اش را در داخل گاوصندوقش نگهداری می‌کرد که مأموران پس از باز کردن گاوصندوق متوجه شدند که پول و ارز و سند خانه مقتول سرقت شده است.
تحقیقات پلیس ادامه داشت تا اینکه مأموران اطلاع پیدا کردند؛ فردی با مراجعه به یکی از مراکز ثبت اسناد قصد انتقال قانونی اسناد مالکیت خانه مقتول را دارد که بلافاصله این شخص به نام کیارش شناسایی و در منطقه حکیمیه دستگیر شد.
متهم پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، با اظهار بی‌اطلاعی از موضوع قتل به مأموران گفت: ملک را به مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان از شخصی به‌نام سعید خریداری کرده ام. به این ترتیب سعید شناسایی و دستگیر شد و بررسی‌ها نشان داد او با تأسیس یک دفتر وکالت قلابی، املاک بلاصاحب را شناسایی می‌کرده و پس از جعل سند املاک را می‌فروخته است. سعید در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: من به همراه نادر و مهسا نقشه سرقت از خانه آن پیرمرد را طراحی کردیم. پس از خرید یک کاسه آش از مغازه به در خانه پیرمرد رفتیم. مهسا گفت آش نذری آورده‌ام و او نیز در را باز کرد. سپس من و نادر هم وارد ساختمان شدیم و بعد هم دست و پای پیرمرد را محکم بستیم. او سر و صدا می‌کرد و همسایه‌ها برای بررسی علت سر و صدا به در خانه مقتول آمدند، اما دهان پیرمرد را محکم گرفته بودیم تا او نتواند از همسایگان کمک بخواهد، اما پس از رفتن آنها متوجه شدیم که او دیگر نفس نمی‌کشد.
متهم در ادامه افزود: پس از باز کردن در گاو صندوق، فقط یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان به همراه تعدادی اسناد مالکیت در داخل گاو صندوق بود که به هرکدام از ما ۶۰۰ هزار تومان پول رسید و من هم اسناد مالکیت منزل مقتول را برداشتم.
با اعترافات متهم مأموران مهسا را شناسایی و دستگیر کردند. مهسا که اعتیاد شدیدی به موادمخدر شیشه داشت، به مشارکت در سرقت اعتراف کرد.
پس از آن مأموران به سراغ سومین متهم رفتند و او نیز دستگیر شد. هر ۳ متهم در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه، اما موفق شدند از برادر مقتول که تنها، ولی دم بود رضایت بگیرند و از قصاص نجات پیدا کنند. به این ترتیب متهمان به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شدند و پس از آن قضات، سعید را به خاطر قتل و سرقت به ۲۰ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردند. نادر نیز به خاطر شرکت در سرقت و ایراد جرح غیرمنتهی به قتل به ۷ سال زندان و ۵۰ ضربه شلاق و کیارش به خاطر جعل قولنامه و استفاده از سند مجعول به ۲ سال حبس و ۲۰ ضربه شلاق و مهسا هم به خاطر معاونت در سرقت به ۵ سال حبس و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شد.
این احکام در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد.
منبع: ساعت24
کلیدواژه: خانه مقتول ضربه شلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۹۴۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد ۱۵۰میلیونی مالخری وسوسه‌کننده است
خودت را معرفی کنمحمود ۵۴ ساله هستم.
چرا دستگیر شدی؟
به خاطر خرید اموال مسروقه از سارقان.
سابقه داری؟
بله. خودم چندبار به اتهام سرقت دستگیر شدم و حالا که سنم بالا رفته کار مالخری می‌کنم.
چه چیزی سرقت می‌کردی؟
اول از خانه‌ها سرقت می‌کردم، ولی بعد از چند بار دستگیری پیشانی سفید شده بودم و پلیس خیلی زود سراغم می‌آمد. به همین خاطر سراغ روش دیگری رفتم و این بار از ماشین‌ها سرقت می‌کردم. در خیابان‌های خلوت با موتور پرسه می‌زدم و با دیدن ماشینی که در محل خلوت پارک کرده بود، در آن را با پیچ گوشتی باز کرده و لوازم با‌ارزش داخل آن را سرقت می‌کردم. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه دوربینی تصویر مرا گرفت و به خاطر سابقه‌دار بودنم زود هویتم فاش شد و ماموران سراغم آمدند. آخرین بار که آزاد شدم تصمیم گرفتم سرقت را کنار بگذارم، چون بعد از چند سرقت لو می‌رفتم و دستگیر می‌شدم.
تنهایی سرقت می‌کردی؟
همیشه تنها بودم. همدست که داشته باشی ریسک دستگیری‌ات بالا می‌رود. همیشه مجرم تک پر بودم و تنها جرائم را انجام می‌دادم.
دو نفری که دستگیر شده‌اند از دوستانت هستند؟
خیر. آنها سارقان من هستند و برایم سرقت می‌کنند و پول‌شان را می‌گیرند.
کجا با سارقان آشنا شدی؟
در زندان.
چه اموالی می‌خریدی؟
از لوازم منزل و گوشی تلفن‌همراه تا طلا و ارز سرقتی.
ماهی چقدر درآمد داری؟
بستگی دارد سارقان چقدر کار کنند و چه جنسی را سرقت کنند. ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون در ماه از راه خرید‌و‌فروش اموال سرقتی به دست می‌آورم.
اموال سرقتی را به چه کسی می‌فروختی؟
بستگی به جنس سرقتی دارد. گوشی‌های آیفون و گران‌قیمت را به مالخر افغان می‌فروختم که از کشور خارج کند. گوشی معمولی را به چند تعمیرکار که قطعاتش را خرد و استفاده کنند. لوازم منزل را به سمساری‌ها و طلا را به یکی از دوستانم می‌دادم که او آنها را آب کرده و می‌فروخت.
چطور دستگیر شدی؟
امان از همسایه فضول. دزدانم شب قبل از دستگیری یک خانه را خالی کرده بودند و اموالش را به خانه‌ام آوردند که همسایه‌ای دید و شک کرد و به پلیس خبر داد و سپس ما دستگیر شدیم.
آن ۳۰۰ گوشی سرقتی در خانه‌ات چه بود؟
فکر کردید ما هر گوشی را یکدفعه می‌فروشیم؟ ما گوشی‌ها را جمع کرده و یکباره با مالخر و تعمیرکاران می‌فروشیم. حالا هم علاوه بر سرقت آخر که باعث دستگیری ما شد، راز گوشی‌ها هم لو رفت.
به دزدانت چقدر پول می‌دادی؟
بستگی دارد چه چیزی سرقت کنند. برای هر آیفون بالای ۱۳، حدود ۷ تا۱۰میلیون. برای سکه ۱۵میلیون و برای لوازم منزل هر سرقت پنج میلیون می‌دادم. خودم هم با سود منطقی ۳۰ تا ۴۰ درصد اموال سرقتی را می‌فروختم.
پشیمان نیستی؟
ریسک دستگیری بالاست، ولی درآمد ۱۵۰میلیونی هر کسی را وسوسه می‌کند.
بعد از زندان چه می‌کنی؟
شاید آدم شوم و شاید هم دوباره همین راه را ادامه دهم.
ورود دادستان کلاله به موضوع مفقودی «یسنا»