عطوان: ماه عسل امارات و اسرائیل خیلی کوتاه خواهد بود
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۱۶۱۸۲۷
سردبیر روزنامه رایالیوم در مقالهای با اشاره به توافق اخیر امارات و رژیم صهیونیستی به پیامدهای این توافق و انتفاضه سوم پرداخت و نوشت: اراده قوی ملتها معادلات را تغییر خواهد داد. به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رأی الیوم در مقالهای با اشاره به اولین پرواز مستقیم تل آویو به ابوظبی که پس از امضای توافقنامه عادی سازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی صورت گرفت، نوشت: هر چند فرود هواپیمای «العال» اسرائیل در فرودگاه بین المللی ابوظبی و عبور آن از حریم هوایی عربستان سعودی از نگاه صاحبان آن اقدامی تاریخی به شمار میرود، اما برای هر شهروند عرب و مسلمان شریفی دردناک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه این مقاله آمده است: آنچه که بیش از همه دردناکتر بود این بود که هواپیمای اسرائیلی نام روستای اشغالی «الفلوجه» را بر خود حمل میکرد، روستایی که ساکنان قهرمان آن در برابر گروههای صهیونیستی ایستادگی کردند و به مثابه الگویی برای دیگر روستاها و شهرها بود. روستایی که مرکز فرماندهی ارتش عربی مصر بود که بعدها محاصره شد تا از آن رهبری همچون «جمال عبدالناصر» و دیگران افسران آزاده مصری از آن برخاستند و در برابر توطئههای صهیونیستی ایستادگی کردند.
عبدالباری عطوان با اشاره به توافق اخیر امارات و رژیم صهیونیستی درخصوص علنی کردن عادی سازی روابط با یکدیگر گفت: این اقدام ابوظبی به معنای واقعی کلمه عادی سازی مجانی و به مثابه هدیهای برای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و جرد کوشنر داماد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به شمار میرود. همچنین تلاشی احتمالاً ناکام برای نجات دونالد ترامپ از شکست در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا محسوب میشود. این توافق برای امارات تنها ناآرامی و بی ثباتی به همراه خواهد داشت.
در ادامه مقاله گفته شده است: هر چند فتنهها و توطئههایی که در اتاقهای [فکر]آمریکا و اسرائیل طرح میشود، امتهای عربی را ضعیفتر کرده است، اما این ضعف هرگز تا ابد ادامه نخواهد داشت و امت عربی از این رخوت خارج خواهد شد، زیرا امید آن همیشه به ملتها و ژنهای ملی ملتهای عربی است که در ذات خود حامی قضیه فلسطین است. چه بسا ملت فلسطین در حال حاضر در بهترین شرایط قرار ندارد و از خفت و خواری برخی حکام کشورهای عربی همجوار رنج میبرد، اما این وضعیت برای همیشه ادامه پیدا نمیکند چرا که چه کسی فکر میکرد ملت [فلسطین]از موشکهایی برخوردار شود که بُرد آنها به تل آویو، حیفا، عکا و قدس اشغالی برسد و بالونهای آتش زا و هواپیماهای بدون سرنشین اختراع کند.
عبدالباری عطوان افزود: کافی است انتفاضه دوم فلسطینیها را به یاد بیاوریم، انتفاضهای که قویاً و بلافاصله پس از تلاشها برای حذف قضیه فلسطین در کنفرانس کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰ رخ داد و این انتفاضه منجر به بسته شدن سفارت اسرائیل در نواکشوط شد؛ بنابراین بعید نیست که انتفاضه آتی به بسته شدن سفارت احتمالی تل آویو در ابوظبی و همچنین سفارتهای رژیم صهیونیستی در اردن و مصر منجر شود.
وی در این این مقاله نوشت: ماه عسل امارات و اسرائیل هرگز طولانی نخواهد بود، زیرا مملوء از صدمات و اتفاقات ناامید کننده برای آنها خواهد بود. اقدامات مربوط به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و مراسم و خوشحالیهای کنونی و آتی [برخی حکام عربی]شدت گرفتن نگاههای تحقیرآمیز به اعراب را در پی خواهد داشت و این حقارت در برابر چشمان برادران مسلمان به شکل گیری رهبری جدید امت اسلامی برای نظارت بر اماکن مقدس جهان اسلام منجر خواهد شد و کشورهایی همچون پاکستان، ایران، ترکیه و مالزی هستههای اصلی این رهبری جدید خواهند بود. این کشورها سازمان همکاری اسلامی جدیدی را به جای سازمان کنونی در جده تأسیس خواهند کرد. صلحی که امتهای عربی و اسلامی خواهان آن هستند و ما به آن اعتقاد داریم مبتنی بر عدالت و قطعنامههای مشروع بین المللی است نه عادی سازی روابط مجانی و تحقیرآمیز کنونی.
در پایان مقاله آمده است: کسی که گمان میکند دستیابی امارات به جنگندههای اف ۳۵ آمریکا میتواند جایزه بزرگ حاصل از عادی سازی روابط با اسرائیل باشد سخت در اشتباه است، زیرا جنگندههای اف ۱۶ عربستان و امارات نتوانستند دستاوردی را در جنگ یمن برای ائتلاف [متجاوز]عربی به همراه داشته باشد و سعودیها و اماراتیها در جنگ یمن در برابر شجاعت و پایداری یمنیها شکست خوردند. این امر در مورد تانکهای «مرکاوا» اسرائیل نیز صادق است، تجهیزاتی که نتوانست مانع از شکست تل آویو در جوب لبنان در سال ۲۰۰۶ و نیز در نوارغزه در سال ۲۰۱۴ شود؛ بنابراین جنگندههای اف ۳۵ آمریکایی نیز موفقیتی کسب نخواهند کرد، زیرا اراده قوی [ملتها]معادلات را تغییر میدهد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: عطوان توافق امارات و اسرائیل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی تل آویو ملت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۶۱۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشورهای عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیلهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی در خصوص تلاشهای ترکیبی دولتهای اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولتهای عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلیها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.
به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاریهای عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.
تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولتهای عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولتهای عربیای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمکهای بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونتها و تنشهای دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح میکنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.
یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگیهای امنیتی منطقهای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن میتواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.
اما نباید در نتیجه گیریها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرتهای منطقه بابت کمک هایشان قدردانی میکرد، مقامهای کشورهای عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیرها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپادهای ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپادهایی از سمت مقابل نیز شلیک میشد اردن همان کار را انجام میداد.
یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولتها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمیخواست بخشی از ائتلاف دریاییای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی میشد. هفته گذشته، کشورها پرتابههای شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که میشد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»
استدلالهای مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایتهای رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربیای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقهای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.
صرف نظر از هیاهوهای روزهای اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولتهای اسرائیل و اردن در سالهای اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواستههای جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید میکرد.
عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصریها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آنها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحرانهای متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگهای امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.
منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولتهای عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب میکند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آنها از واشنگتن دریافت میکنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگهای امنیتیای که سالها بین این کشورها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.
استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاریهای امنیتی پس از سالها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینیها و سعودیها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشورهای عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولتهای عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح میکند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان میکنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفتههای زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویتهای رهبران کشورهای عربی دارد.
در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقهای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد تمرکز کنند، واشنگتن میتواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقهای را ترجیح میدهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.
آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشورهای منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقهای صورت نداده است. دولتهای منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژهای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.