کرونا، امید و آرامگیری به نظم جدید
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۲۹۳۱۳
نشست «ابعاد اجتماعی و فرهنگی کرونا از منظر مردمشناسی» از سلسلهنشستهای همایش ملی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی کرونا به مناسبت روز ملی مردمشناسی، دوشنبه ۱۷ شهریور ۹۹ با دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و دبیر اجرایی همایش ملی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی کرونا) به صورت آنلاین برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این نشست مهرداد عربستانی (عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران) و زهره انواری (عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) سخنرانی کردند.
زهره انواری با بازتعریف مفهوم بهداشت در شرایط پاندمی کرونا در ایران، به سویههای مختلف آن اشاره کرد و گفت: بهداشت از یک طرف به معنای اصول و قواعدی است که جامعه را از عوامل بیماریزا دور کند و در درجه دوم، اگر فردی مبتلا به بیماری شد، سیستم بهداشت بتواند آن بیماری را تشخیص دهد و در مرحله سوم، بتواند آن را متوقف و درمان کند. این قسم، سویه بیولوژیکی ماجراست. سویه دیگر این است که بهداشت تحتتأثیر فرهنگ زمینه در جامعه قرار میگیرد و اگر ما یک منحنی را با قواعد خاص پزشکی درنظر بگیریم، تحتتأثیر فشارهای فرهنگی ممکن است آن قواعد را زیر آن منحنی یا بالای آن و به عبارتی بالای سطح نرمال ببینیم. فعالیت رسانه، میزان آگاهی، دین و مذهب و آیینهای اجتماعی، عوامل روانشناختی و ... همه در این امر دخیل هستند و میتوانند بهداشت را از آن نرمهایش بالا یا پایین ببرند.
وی افزود: در طی تاریخ مفهوم بهداشت تحت تاثیر اپیستمههای مختلف قرار داشت. برای مثال وقتی هنوز پزشکی پیشرفت نکرده بود نحوه مواجه انسانها با ویروسها متفاوت بود که نه تنها این امر ناشی از عدم آگاهی بود بلکه در واقع گفتمان پزشکی هم در نحوه مواجه انسانها با بیماری اهمیت داشت.
انواری ضمن اشاره به تحقیق انجامشده با فراوانی ۸۰۰ نفر در مرداد ۹۹، درباره نحوه مواجهه مردم ایران با کرونا از ابتدای شیوع آن تاکنون اظهار داشت: نخست این بیماری شوک و ترس و بعد پذیرش ایجاد کرد و اکنون نیز به سمت رفتار آگاهانه و سازش با شرایط حرکت می کنیم . ۵۸٪ از این فراوانی نشان میدهد که افراد سعی میکنند با پذیرش کرونا، رفتارهای خود را مطابق با آن شکل دهند. بنابراین آنچه که میبینیم، «رفتار متغیر» است که خودش را نشان میدهد. نکته جالبی که این روایتها نشان میدهند این است که عدهای تحتتأثیر فشارهای اجتماعی و فرهنگی و کاهش دیدوبازدیدها و ملاقاتها، با مسأله طردشدگی مواجه شدند و عدهای دیگر، نقطه مقابل این گروه، حاضر بودند که این سنتها را حتی با وجود ابتلا به این بیماری ادامه دهند. لذا ما با دو سویه مواجه شدیم. اگر بخواهم مدلی را ارائه دهم، باید بگویم که واکنشهای رفتاری نسبت به مواردی مثل بیماریها به دو عامل بستگی دارد؛ یکی «نگرش» نسبت به بیماری که امری عقلانیست و دیگری به هنجارهای ذهنی برمیگردد که تحتتاثیر اشخاص مختلف و دیگران مهمیست که افراد در زندگی خود دارند. لذا در زمینه بیماری کرونا هم افراد برخی قسمتها را با منطق و عقل خود رعایت میکنند و برخی دیگر، تحت آن فشارها یا هنجارهای اجتماعی که وجود دارد، یا قوانین را انجام نمیدهند یا بیشتر از آنچه که باید، رعایت میکنند. بنابراین باید به آن بافت و شرایط فرهنگی بسیار توجه شود که هم مردم به آن آداب و رسوم و برگزاری آیینهایشان برسند و هم تدابیری اتخاذ شود که دچار بیماری نشوند.
انواری در پایان سخنان خود به موضوع خلاءهای سیاستگذاری از منظر انسانشناسی پرداخت و خاطرنشان کرد: شاید تنها چیزی که کرونا را از بقیه چیزها متمایز میکند، تبعیضهاییست که مشخص کرد و آن هم به دلیل نسخههای یکسانیست که برای همه بدون درنظر گرفتن تفاوتها و شرایط متفاوت افراد، تجویز شد. بنابراین وضع قوانین یکسان برای همه و نیز عدم اجرای صحیح این قوانین دو خلأ سیاستی مهم هستند که در شرایط کرونا بروز پیدا کرد.
در بخش بعدی این نشست مهرداد عربستانی به مساله تعطیلات و استعاره «تعلیق» اشاره کرد. به این صورت که دنیا در دوران کرونا در برههای تعطیل شد، امری که کمتر نسلی آن را تجربه کرده است. در عین اینکه کرونا تجربه بدی است اما تجربه سختی نیز هست و آدمی را دچار سرگشتگی میکند.
وی ادامه داد: بحث تعطیلات به زمانی برمیگرددکه انسانها به کشاورزی روی آوردند. قبل از کشاورزی مرحله گردآوری خوراک بود که در طی آن نیاز به کار منظم نبود اما با شروع کشاورزی کار انسانها نظم یافته و بحث نظم اهمیت می یابد در دوره بعد یعنی در دوره صنعتی که انسانها درگیر فعالیتهای روزانه هستند به دنبال مفری برای دور شدن از تکرار مکررات هستند و نوعی احساس نیاز به خروج از این زندگی تکراری زمان مند است. به طوری که چنین امری در همه فرهنگها اهمیت می یابد. برای مثال برای یهودیان شنبهها برای مسیحیان یکشنبهها و برای مسلمانان جمعهها تعطیل است و در این روز همه چیز در حالت تعلیق قرار میگیرد. در واقع تعطیلات نوعی خروج از این نظم تکراری و خروج از دیوانسالاریها است.
عربستانی افزود: در باورهای اسطورهای هم خدایانی داریم که هم ویرانگراند و هم سازنده. در ادیان ابراهیمی هم هم چهره عطوفت و مهربانی و هم چهره انتقامگیری و ویرانگری دیده میشود. وقایعی مثل توفان نوح و ... در همه این ویرانگریها و تعطیلیها به نوعی نظم کهنه و ملبس فرو میریزد و از طرف دیگر امید به ساختن یک نظم جدید دیده میشود. در واقع در همه آنها نوعی تعطیلی کیهانی دیده می شود. از طرف دیگر بلایای طبیعی و همه گیر که انسانها در طی تاریخ با آن مواجه هستند نوعی تعطیلی اما بدون برنامه ریزی و با زور و فشار است. گویی این تعطیلاتی که بدون برنامهریزی انسانی بهواسطه بیماری و بلایای طبیعی رخ میدهند، در تعطیلات هفتگی رام میشوند و درون سیستم اجتماعی قرار میگیرند و شاید بتوان یک آرامگیری و امید به نظم جدید را در دل آنها دید.
عربستانی ادامه داد: از زمانیکه کرونا شروع شد شاید اولین واکنشهایی که رخ داد انکار بود. یعنی علاوه بر واهمه و ترس، انکار نیز ایجاد شد. مثلا گفته میشد مرگ و میر ناشی از آنفولانزا بیشتر از کرونا است . اما بلافاصله پس از این مراحل و شاید زودتر نوعی اندیشه نسبت به پساکرونا شکل گرفت. بطوریکه عده ای میگفتند اگر این دوران طولانی شود چه چیزهایی ممکن است اتفاق بیفتد.همیشه دولت هایی که خدمات بهداشتی و درمانی ارائه میدادند مورد انتقاد قرار میگرفتند و موضوع این است که این احساس تقریبا در همه جا دیده می شود. برای مثال در استرالیا، آلمان و فرانسه تظاهراتی علیه دولت رخ داد که نشان از نوعی سرگشتگیها و نوعی واکنش در برابر سوگ بود که با خشم نیز همراه بود. سوای این تظاهرات عدهای فکر می کردند که بعد از این چه خواهد شد؟ در این خصوص عدهای به بحث و بررسی و به انجام تحقیقاتی پرداختند. عده ای می گویند ویروس کرونا تجربه لذت و سادگی را تحمیل کرده و آن را نوعی امید بخش میدانند. عده ای دیگر معتقد هستند هر چند کرونا نوعی احساس تنهایی و انزوا ایجاد کرد و از برخی جهات سازنده بود اما از جهات دیگر نیز سازنده نبود. بطوریکه در این زمان درگیریهای خانوادگی هم شدت گرفت. مناسک و سوگواری های خانوادگی تحت تاثیر آن قرار گرفت و به نوعی تعطیل شدند و در برخی نوعی احساس گناه و اضطراب ایجاد کرد. ولی نکته جالب این بود که عدهای هم می گفتند تعطیلی این مراسم و مناسک و به تعلیق درآمدن آنها بد هم نشد و جلوی بسیاری از ریخت و پاشها و برگزاری مراسمها با تشریفات گران را گرفت. به نحوی دغدغه تهیه غذا و پذیرایی و برگزاری مراسک گران از بین رفت.
عربستانی گفت: در این دوران تمایلاتی رخ داده به این صورت که ممکن است پس از کرونا شیوه های سوگواری و مراسم و مناسک تغییر کند و شاید هم نه دوباره ساختارهای قبلی دوباره تکرار شوند. در واقع در دوران پسا کرونا با این مواجه هستیم که آیا ساختارها تغییر خواهند کرد و یا نه دوباره آن ساختارها باز گردانده میشوند. در هر صورت در این مدت وجوه مختلف زندگی انسانها دچار تغییراتی خواهد شد که میزان آن بستگی به این دارد که در طی چه مدت و با چه میزان شدت تحت تاثیر این ویروس باشیم.
برچسبها کرونا اختصاصی ایرنا پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتمنبع: ایرنا
کلیدواژه: کرونا اختصاصی ایرنا پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات کرونا اختصاصی ایرنا پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات دیده می شود تحت تاثیر انسان ها عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۲۹۳۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر صافی کف پا نوعی بمب ساعتی نباشد چه؟
فرارو- اگر نگوییم برای قرنها دست کم برای چندین دهه محققان، متخصصان پزشکی و عموم مردم بر این باور بودند که افراد دارای کف پای صاف بیشتر مستعد ابتلا به انواع مشکلات هستند. به طور خاص اعتقاد بر این بود که داشتن کف پای صاف افراد را مستعد دردهای آینده و سایر مشکلات اسکلتی عضلانی (مانند عضلات، تاندونها ویا رباطها) میسازد.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، اعتقاد بر این بود که کف پای صاف نوعی بمب ساعتی است. با این وجود، مقالهای تازه منتشر شده در مجله پزشکی ورزشی بریتانیا این افسانه را به چالش میکشد. نتایج بررسی تازه نشان میدهد که این تصور که داشتن کف پای صاف به طور اجتناب ناپذیری منجر به درد یا سایر مشکلات اسکلتی – عضلانی میشود بی اساس است.
این فرضیه از کجا میآید؟این ایده که صافی کف پا یک مشکل است به قرنها قبل برمی گردد. "مرتون ال روت"، "ویلیام پی اورین" و "جان اچ وید" متخصصان امریکایی در زمینه پا در نیمه دوم قرن بیستم مفهوم پاهای "ایده آل" یا "عادی" را متداول ساختند و این ایده که صافی کف پا یک مشکل قلمداد شد از سوی آنان ظاهری علمی پیدا کرد.
این پزشکان و محققان اولین کسانی بودند که مدعی شدند اگر پاها معیارهای خاص "طبیعی بودن" را نداشته باشند برای مثال، فاقد قوس کف پا باشند غیر طبیعی بوده و باعث میشود فرد مستعد آسیب شده و پا کمتر کارآمد باشد. این فرضیه از آن زمان به این سو در دستور کار برنامههای آموزشی متخصصان بهداشت و درمان قرار گرفت. اگرچه امروزه با به روز شدن برنامههای درسی مدرن، این فرضیه به تدریح در حال منسوخ و از دستور کار خارج شدن است. این فرضیه تقریبا برای مدت پنج دهه در سراسر جهان تدریس میشد اگرچه پایه علمی ضعیفی داشت. در واقع، علم هرگز این فرضیه را تایید نکرده در نتیجه به نظریه تبدیل نشد و در سطح فرضیه باقی ماند. با این وجود، در طول سالهای متمادی تا به امروز بسیاری از متخصصان سلامت از این فرضیه حمایت میکنند که کف پای صاف خطر بزرگی برای ایجاد اختلالات اسکلتی - عضلانی است. در نتیجه، این ایده همچنان در باورهای عموم مردم ثابت است.
آیا کف پای صاف باعث آسیبهای اسکلتی - عضلانی میشود؟برخلاف فرضیه روت و همکاران اش متاآنالیزها که بالاترین سطح شواهد علمی است افزایش خطر ابتلا به اکثر قریب به اتفاق آسیبهای اسکلتی - عضلانی را در میان افراد دارای کف پای صاف نشان نداده اند. این متاآنالیزها تنها پیوندهای ضعیفی را بین داشتن کف پای صاف و خطر ابتلا به سندرم استرس میانی تیبیا (درد در استخوان درشت نی)، سندرم کشکک رانی (درد در اطراف کاسه زانو) و آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد غیر اختصاصی در اندام تحتانی شناسایی کردند.
علاوه بر این، نتایج یک بررسی سیستماتیک و یک متاآنالیز نشان داد که دوندگان با کف پای صاف بیشتر از آنانی که کف پای غیر صاف دارند در معرض خطر آسیب قرار ندارند. نتایج این تحلیلها این ایده را زیر سوال میبرند که افراد دارای کف پای صاف در معرض خطر جدی ابتلا به اختلالات اسکلتی - عضلانی قرار دارند. با این وجود، علیرغم این یافتهها منابع مختلف مانند وب سایتهای حرفه ای، فورومهای اینترنتی و سایر رسانهها اغلب این ایده را مطرح میکنند که افرادی که کف پای صاف دارند در معرض خطر بیش تری برای مواجهه با آسیب قرار دارند و حتی نیاز به درمان دارند حتی اگر هیچ گونه علائمی از اسیب را نداشته باشند.
متاسفانه این موضوع اغلب منجر به مداخلات غیر ضروری در افراد میشود مانند استفاده از کفشهای ارتوپدی یا ارتزهای سفارشی پا برای صافی کف پای بدون علامت. هم چنین، باور به غیر طبیعی بودن کف پای صاف منجر به نگرانیهای قابل توجهی در بین افراد دارای کف پای صاف در مورد ظاهر پاهای شان میشود.
کف پای صاف بدون علامت معمولا نیازی به مداخله متخصصان سلامت ندارد. براساس دانش علمی فعلی ارزیابی این که آیا یک فرد دارای کف پای صاف برای تعیین خطر آسیب دیدگی است یا خیر بی اثر است و حتی میتواند تاثیر معکوس داشته باشد.
در حالی که ممکن است فردی با کف پای صاف دچار آسیب اسکلتی - عضلانی شود این لزوما بدان معنا نیست که صافی کف پا باعث بروز آسیب شده است.
کاملا ممکن است که دو متغیر در یک زمان وجود داشته باشند بدون اینکه پیوند علّی وجود داشته باشد. بین پیوند علی و همبستگی تفاوت مهمی وجود دارد. رابطه علت و معلولی بدان معناست که تغییر در متغیر (علت) منجر به تغییر در متغیر دیگر (موثر) میشود. وقتی دو متغیر با هم مرتبط هستند تغییرات در یک متغیر ممکن است با تغییرات دیگری همراه باشد، اما این بدان معنا نیست که یکی باعث دیگری میشود. برای تشریح این مفهوم مثال ذیل را در نظر میگیریم: ما به ۵۰۰ کودک شش تا ۱۲ ساله یک آزمون ریاضی میدهیم. با انجام تستهای همبستگی متوجه روندی میشویم: هر چه پای کودکان بزرگتر باشد نمره نهایی آنان در امتحان بالاتر میرود. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا اندازه پا واقعا بر مهارتهای ریاضی تاثیر میگذارد؟ البته که پاسخ منفی است!
متغیر دیگری که در نظر گرفته نشده سن است که نقش عمدهای در این همبستگی دارد. از آنجایی که پاها با افزایش سن بزرگتر میشوند یک همبستگی قوی، اما نادرست وجود دارد؟ همین اصل در مورد کف پای صاف نیز صدق میکند. اگر آسیب اسکلتی عضلانی در فردی با کف پای صاف رخ دهد نتایج تحقیقات کنونی نشان میدهند که که صافی کف پا لزوما علت آن نیست و سایر عوامل باید بررسی شوند. پیوند مربوط به همبستگی است و نه علت و معلول.
از نظر مالی به راحتی میتوان فهمید که تجویز ارتزهای سفارشی پا با هزینه صدها دلاری برای جلوگیری از آسیبهای اسکلتی - عضلانی مرتبط با صافی کف پای بدون علامت تاثیر منفی قابل توجهی دارد. این امر به ویژه با توجه به این که وجود کف پای صاف تنها اندکی خطر ابتلا به این آسیبها را افزایش میدهد صدق میکند. برای حل این مشکل متخصصان مراقبتهای بهداشتی باید با ایجاد تمایز واضحتر برای بیماران خود بین انواع آناتومیکی بی ضرر و شرایط بالقوه نگران کننده به کاهش تشخیص بیش از حد کف پای صاف کمک کنند. از آنجایی که تشخیص بیش از حد اغلب منجر به درمان بیش از حد میشود اجتناب از درمانهای غیر ضروری به کاهش نگرانی بیماران در مورد کف پای صاف کمک میکند.
در نهایت این که ما باید این ایده قدیمی را که هنوز هم به شکل گستردهای رواج دارد کنار بگذاریم که استدلال میکند صاف بودن کف پا مشکلی است که افراد را در معرض خطر بالای دچار شدن به آسیب اسکلتی - عضلانی قرار میدهد. زمان آن فرارسیده که دیدگاه و رویکرد خود را نسبت به اهمیت کف پای صاف تغییر دهیم و تنوع طبیعی آنها را در زمینه سلامت کلی پا بشناسیم. مهمتر از همه زمان آن فرارسیده که صافی کف پای بدون علامت را صرفا به عنوان یک نوع آناتومیکی و نه یک نقص یا نوعی غیر طبیعی در نظر بگیرید.