«یخ داغ» منتشر شد
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۷۴۱۲۸
مجموعه «یخ داغ» با ترجمه لیدا طرزی از سوی انتشارات کتاب نیستان در مجموعه داستانهای منتخب جایزه «اُهنری» این نشر روانه بازار کتاب شد.
به گزارش مشرق، انتشارات کتاب نیستان طی ۱۰ سال اخیر در قالب یک پروژه بزرگ مجموعه بیش از یکصد مجلد از مجموعه داستانهای منتخب جایزه «اُهنری» را در دست ترجمه قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این جایزه که هرسال به عنوان یکی از معتبرترین جوایز ادبی آمریکا اهدا میشود، به داستانی منتخب از میان داستانهای منتشر شده به زبان انگلیسی در مجلات آمریکا و کانادا اهدا میشود. کتاب آن نیز هر سال با راهبری یک سردبیر از میان داستانهای منتشر شده در همین نشریات که باید حتما به زبان انگلیسی باشد انتخاب و در قالب یک مجموعه گردآوری میشود.
کتاب «یخ داغ» نیز با همین ساختار و از میان داستانهای منتشر شده در این نشریات طی سال ۱۹۸۵ گردآوری شده و سرویراستاری این انتخابها طی سال ۱۹۸۵ بر عهده ویلیلام آبراهامز بوده است.
وی در بخشی از مقدمه خود بر این مجموعه که شامل ۱۲ داستان کوتاه است، مینویسد: «داستانهای این مجموعه نشان دهنده گرایشهای خاصی در نویسندگی نیستند و از طرفی، گرایشهای غالب در آنها که منجر به انتخابشان نیز شده است باعث ترس و رعب نویسندگانی که استقلال رای دارند نمیشوند. این مجموعه بیش از هر چیز بر حضور عنصر تنوع در داستانهای معاصر آمریکا تاکید دارد.
داستانهای انتخاب شده بهترین داستانهای سال ۱۹۸۵ هستند. اینکه بسیاری از داستانها به یک مضمون خاص میپردازند میتواند نشان دهنده شرایط دورهای باشد که در آن نگاشته شدهاند. به هر حال نویسندگان هم انسان هستند و در دنیای واقعی زندگی میکنند و تصاویر این دنیا، هر چند تیره و تار، در آثارشان منعکس میشود، با این همه، کیفیت بیش از مضمون در تعیین ارزش یک اثر موثر است.
در میان نویسندگان حاضر در این مجموعه میتوان اسامی نویسندگانی را نیز دید که در آن سالها در ابتدای راه موفقیت و شهرت بودهاند. افرادی چون آن بیتی، جویس کرول اوتس که سالها پس از انتشار داستانهایشان در این کتاب و مجلات به عنوان پرفروشترین نویسندههای زمانه خود شناخته شدند و مرور داستانهایشان در این کتاب به نوعی سیر تطور ذهنی و سوژهیابی و پرداختش توسط آنها را نیز به نمایش میکشد.»
مجموعه «یخ داغ» با ترجمه لیدا طرزی از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه بازار کتاب شده است. از این مترجم و در قالب این مجموعه پیش از این کتابهای «یک چیز خوب کوچولو»، «عمیق»، «ویرایش یازدهم»، «طاووسها»، «دوران طلایی دلشکستگی» و… منتشر شده است.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین رمان و داستان کتاب داستان ها منتشر شده یخ داغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۷۴۱۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری