Web Analytics Made Easy - Statcounter

«عباس پرورده» کارشناس مسائل منطقه با اشاره به امضای توافق صلح میان امارات و بحرین با اسرائیل در کاخ‌سفید در تشریح اجزای تشکیل دهنده این رخداد مهم سیاسی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: پرسشی که مسلماً در این بازه زمانی و پس از عادی‌سازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل باید مطرح شود این است که چرا کشورهای عربی دست به چنین اقدامی زدند؟ این پرسش به این دلیل مهم است که علاوه بر ابوظبی و منامه، شاهد آن هستیم که حتی عمان هم به جرگه کشورهای عادی‌کننده روابط خود با رژیم صهیونیستی پیوسته و تمامی این تحولات نشان می‌دهد که دولت‌های حاشیه خلیج فارس رویکرد عربی – مذهبی اخیر خود که تا سال ۲۰۱۰ آن را جلو می‌بردند را تا حد زیادی تغییر داده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معتقدم که در شرایط فعلی و از چند سال پیش تاکنون عربیتِ خاورمیانه دیگر همانند قرن بیستم میلادی نیست و حالا در قرن ۲۱ این عربیت کم‌رنگ شده است.

وی ادامه داد: اگر نگاهی به وضعیت اتحادیه عرب و کنشگری کشورهای عضو آن و همچنین اختلافات در شورای همکاری خلیج فارس بیندازیم، به وضوح می‌بینیم که عربیتِ کشورهای مذکور در حال رنگ باختن است و به نظر می‌آید جهان معاصر در حال کنار گذاشتن قومیت‌گرایی است و به نظرم یکی از دلایل صلح امارات و بحرین با اسرائیل، همین موضوع است. اینکه می‌بینیم روز گذشته مقام‌های اسرائیل و امارات در کاخ‌ سفید و با حضور وزیر خارجه بحرین توافق صلح را امضا می‌کنند، به نوعی شاهد یک موازنه‌سازی در منطقه هستیم. شکی وجود ندارد که این دو کشور و سایر دولت‌های منطقه، قدرت ایران را برای خود یک تهدید می‌دانند و به همین دلیل کار به جایی کشید که دولت‌های عربی به سمت امارات متحده متمایل شدند و حالا آنها با دشمن اصلی تهران یعنی اسرائیل قرارداد صلح امضا می‌کنند. به همین جهت شکی وجود ندارد که عواقب موازنه‌سازی در منطقه غیرقابل پیش‌بینی است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: دولت‌های عربی مذکور، بر اساس سیاست‌های خود از دیدگاه‌های راهبردی‌شان به اسرائیل نزدیک شدند و تمامی این مسائل در حالتی رخ می‌دهد که دموکراسی در اراضی اشغالی صرفاً تزئینی و برای تبعیض است به گونه‌ای که حتی اعراب اسرائیل هم یک اقلیت درجه چندم به حساب می‌آیند و عرب‌ستیزی در تل‌آویو همچنان ادامه دارد. اما مساله مهمتر این است که چرا امضای این توافق با واسطه‌گری ترامپ و در کاخ سفید انجام می‌شود؟ پاسخ این پرسش را باید در سیاست عوام‌گرایی و رفتارهای پوپولیستی ترامپ جست‌وجو کنیم. او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا قرار دارد و حالا به دنبال آن است تا بتواند از هر منظری پایگاه رأی خود را مستحکم‌تر کرده و توجه همه را به سمت خود جلب کند. اگر به راهبرد خاورمیانه‌ای ترامپ توجه کنیم، می‌بینیم که او صرفاً یک سیاست سمبلیک را به کار بُرد و حالا روی گزینه «صهیونیست‌های مسیحی» قمار کرده است. به همین جهت او می‌خواهد از این کارت برای جمع کردن آرا در شب انتخابات ریاست جمهوری استفاده کند و بدون شک کاخ‌سفید بیش از آنکه انتظار داشته باشد رابطه تجاری میان دوبی و تل‌آویو افزایش پیدا کند، بیشتر به دنبال تهییج افکار عمومی و کسب رای به نفع صندوق انتخاباتی خودش است.

وی افزود: به همین جهت تمامی این روند را یک فرایند انتخاباتی می‌دانم و از این منظر مشخص نیست که پس از امضای این توافق شهروندان کشورهای عربی چه و اکنشی نسبت به تصمیم حکام خود طی هفته‌های آینده نشان خواهند داد. نکته مهم که شاید از منظر بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران پنهان مانده باشد، این است که عرب‌های حوزه خلیج فارس کاملاً بر روند عادی‌سازی روابط ‌شان با اسرائیل اشراف دارند. هوش ناخودآگاه آنها به مقام‌هایشان می‌گوید که فعلاً باید دست به عصا راه بروند و به همین دلیل است که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی در مراسم امضای توافق صلح با اسرائیل حضور ندارد و صرفاً وزیر خارجه خود را به واشنگتن اعزام کرده است. نه تنها بن زاید بلکه تمام حکام دولت‌های عربی منطقه به خوبی به یاد دارند که انور سادات، رئیس‌جمهوری وقت مصر پس از صلح با اسرائیل در مقابل چشم میلیون‌ها نفر از شهروندان مصر ترور شد و سپس جریان‌های رادیکال دست به اقدام در قاهره زدند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: حکام منطقه از اینکه توافق با اسرائیل منجر به پیدایش یک رادیکالیسم افراطی در کشورهایشان شود، به شدت هراس دارند و معتقدند که اقدام آنها می‌تواند موجب خیزش رادیکالیسم در کشورهایشان به عنوان یک اقدام تلافی‌جویانه شود. نکته دیگر این است که در مراسم امضای توافق امارات و اسرائیل، وزیر خارجه بحرین هم حضور داشت و دلیل حضور او همانگونه که گفتم، احساس تهدید در قبال حیات خود و کشورش است. منامه به دنبال موازنه‌سازی در منطقه است و به نوعی حامی و دنبال کننده جریان عادی‌سازی با اسرائیل خواهد بود. تجمیع این مولفه‌ها به خوبی نشان می‌دهد که کشورهای حاشیه خلیج فارس این روزها از حالت ائتلاف خارج شده‌ و به همدست یکدیگر تبدیل شده‌اند که می‌تواند اتفاقات خطرناکی را رقم بزند.

منبع: ایلنا

کلیدواژه: بحرین بنیامین نتانیاهو عمان دونالد ترامپ یوسی کوهن انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا توافق اسرائیل و امارات امضای توافق خلیج فارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۱۱۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بالانسر ایران و اسرائیل

نشریه فارن‌افرز در تحلیلی از چشم‌انداز تنش در منطقه می‌نویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بی‌سابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آن‌گونه که صهیونیست‌ها به تصویر می‌کشند و از آن به تغییر پارادایم یاد می‌کنند، با پیچیدگی‌های خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد ساده‌انگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.

به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بین‌الملل یوسی‌اِل‌اِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.

گزارش‌های اولیه رسانه‌ها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشته‌اند، تلاش‌هایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانه‌ای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت‌های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»

موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی‌ای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان می‌دهد.»

پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستون‌نویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران رفتار می‌کند.»

او نوشت: «به نظر می‌رسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بی‌صدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» می‌بخشد. با این حال، این ارزیابی‌ها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمی‌توانند پیچیدگی چالش‌های منطقه را درک کنند.

مطمئنا، با توجه به ماهیت بی‌سابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیت‌های منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل می‌شود، تغییر قابل‌توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافق‌نامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادی‌سازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از گسترش شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.

مجموعه‌ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی‌ها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنش‌های منطقه‌ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که می‌دانستند همکاری آشکار می‌تواند به مشروعیت داخلی آن‌ها لطمه بزند.

هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمی‌دهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولت‌ها که بسیاری از اسرائیلی‌ها از آن‌ها به عنوان «اتحاد سنی» یاد می‌کنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهم‌تر از همه، جلوگیری از درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر هستند.

آن‌ها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقه‌ای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.

طرح موازنه

پیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها به‌ویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید می‌کردند که تلاش‌های گسترده منطقه‌ای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.

مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاش‌هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شده‌اند. اما آن‌ها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.

آن‌ها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین می‌کند، نمی‌بینند. در ماه‌های اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویایی‌های امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیت‌های ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر را ادامه داده‌اند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه‌ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی‌سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافق‌نامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.

اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک‌تری با تهران دارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که نزدیکی به ایران آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از توافق هسته‌ای که ایالات متحده و سایر قدرت‌های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بی‌ثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده می‌شود را گسترش داد، به کشتی‌ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافق‌نامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.

خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمی‌تر می‌شود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.

از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیام‌ها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنش‌ها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کرده‌اند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری به‌صورت تلفنی تماس گرفت.

منافع آینده

در ماه‌های آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل‌کننده را حفظ کنند و همه طرف‌ها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آن‌ها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه‌های داخلی آن‌ها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به‌ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانی‌های اسرائیل در مورد فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، به‌ویژه حمایت تهران از شبه‌نظامیان غیردولتی را دارند.

اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کرده‌اند که باز کردن باب گفت‌وگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزه‌های اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امن‌ترین راه‌ها برای حفاظت از منافع آن‌ها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب‌نشینی نخواهند کرد. تلاش‌های آن‌ها برای عادی‌سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط آن‌ها با اسرائیل متوقف شده است.

در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشم‌انداز عادی‌سازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواست‌های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی‌سازی می‌تواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادی‌سازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.

همچنین به این زودی‌ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستم‌های دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان‌بر است. کشورهای عربی، به‌ویژه دولت‌های عرب خلیج فارس، از تلاش‌های اسرائیل برای تنزل دادن توانایی‌های نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.

اما آن‌ها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که می‌تواند چشم‌انداز اقتصادی شکننده منطقه را بی‌ثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه‌مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آن‌ها نمی‌خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل می‌کند.

آن‌ها ترجیح می‌دهند روابط چندمنطقه‌ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل‌ها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیت‌ها، کشورهای عربی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.

دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کرده‌اند، آن‌ها می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن‌داری و کمک به انتقال پیام‌ها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیری‌ها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفت‌وگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان می‌دهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفت‌وگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیک‌تر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.

همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینه‌های مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشته‌اند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهمایی‌های منطقه‌ای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاه‌مدت واقع بینانه‌تر، حمایت از توانایی آن‌ها برای میانجی‌گری و جلوگیری از درگیری‌های آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.

دیگر خبرها

  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • بالانسر ایران و اسرائیل
  • واگذاری استقلال به هلدینگ خلیج فارس جفا به مردم محروم منطقه است
  • صنایع استان بوشهر به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند
  • هوشمندسازی به خوبی در شهر تهران پیش نرفت/ آینده جهان به سمت تکنولوژی و فناوری است
  • سمینار «خلیج‌فارس؛ بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای» برگزار می شود
  • عمان و امارات خواستار خویشتنداری ایران و اسرائیل شدند
  • آماده سازی گسترده ارتش اسرائیل برای حمله به رفح+ تصاویر/ حماس آب پاکی را روی دست کشورهای عربی ریخت
  • سرنوشت قایدی در فصل آتی | بازگشت ستاره در گروی تصمیم یک نفر
  • خلیج‌فارس و تبعات تغییر اقلیم