جایزه فرانتس کافکا در دستان «میلان کوندرا»
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۷۸۴۸۴
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اکسپتس، ولادیمیر ژلزنی رئیس انجمن فرانتس کافکا در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری چک (CTK) اعلام کرد جایزه بینالمللی فرانتس کافکا که به نویسندگان معاصر اختصاص دارد، امسال به میلان کوندرا نویسنده نام آشنای اهل کشور چک اهدا میشود.
به گفته ژلزنی، کوندرا که همیشه قلم کافکا را تحسین میکرد، دریافت این جایزه را مایه افتخار و مباهات خود دانست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوندرا نویسنده سرشناس کتاب بار هستی در سال ۱۹۷۵ از کشور کمونیستی چک به فرانسه گریخت و از آن زمان تاکنون در این کشور زندگی میکند. این نویسنده ۹۱ ساله برخی از معروفترین آثار خود از جمله خنده و فراموشی (۱۹۷۹)، بار هستی (۱۹۸۴)، هنر رمان (۱۹۸۶) و جاودانگی (۱۹۹۰) را در فرانسه منتشر کرد. آثار کوندرا سهم بزرگی در فرهنگ کشور چک داشته و تاکنون به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شدهاند. آخرین رمان وی با عنوان جشنواره پوچی اوایل ماه جاری میلادی به زبان کشور چک ترجمه شد. این اولین کتاب وی به فرانسه بود که اجازه ترجمه آن به زبان مادریش را داد.
جایزه بینالمللی فرانتس کافکا یک جایزه ادبی معتبر است که به افتخار فرانتس کافکا، نویسنده آلمانی، در سطح بینالملل اهدا میشود. این جایزه برای نخستین بار در سال ۲۰۰۱ اعطا شد و توسط انجمن فرانتس کافکا و شهر پراگ جمهوری چک مورد حمایت مالی قرار گرفت. از جمله برندگان پیشین این جایزه میتوان به مارگارت آتوود، هاروکی موراکامی و هارولد پینتر اشاره کرد.
برچسبها میلان کوندرا جمهوری چک جایزه کتاب سالمنبع: ایرنا
کلیدواژه: میلان کوندرا جمهوری چک جایزه کتاب سال میلان کوندرا جمهوری چک جایزه کتاب سال اخبار کنکور فرانتس کافکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۷۸۴۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.