اگر دست خیری برای این خانه پیدا شود...
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۶۸۳۲۲
برای هر مترمربعِ خانه قدیمی ۵۶۵ مترمربعی و پر از تزییناتی که امروز به نام مدرسه «طاها» شناخته میشود ۲۵ میلیون تومان قیمت گذاشتهاند، خانهای با سردری پرشکوه در چندقدمی میدان بهارستان، که فقط یک مشکل دارد، هنوز نظر میراث فرهنگی را برای ثبت جلب نکرده است.
به گزارش ایسنا، نقشه تهرانِ امروز نام این بنا را «بنیاد آموزشی میلاد طاها» معرفی کرده، اما نقشههای قدیمیتر نامی به جز آن را ثبت کردهاند هرچند قابل خواندن نیست، ولی نامِ شخصی مشخص روی نقشه ثبت شده است، اگر قرار به دیدن خانه طبق نقشههای قدیمیتر باشد آن حتی در چند قدمی مجلس شورای ملی قدیم قرار دارد، نبش اولین کوچه در خیابان جورکش.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و حالا بیش از پنج ماه است که مالک آن با نصب کاغذهایی با متنی یکسان اعلام کرده که قصد فروش این خانه را دارد: «این ملک به مساحت ۵۶۵ متر مسکونی به فروش میرسد تلفن تماس ...»
هرچند خرید و فروش بناهای تاریخی هیچ منع قانونی ندارد، اما فعالان میراث فرهنگی در تلاشاند تا با پیدا کردن سرمایهگذاری که قصدش حفاظت از این بنای تاریخی است، از پابرجا ماندن این بنای تاریخی در دل بهارستان مطمئن باشند.
محمدعلی عزتزاده - دبیر انجمن ایرانشناسی - یکی از این فعالان است که برای پیدا کردن سرمایهگذاری که بتواند این خانه را از تخریب نجات دهد، تلاش میکند. او در نوشتهای خطاب به «نیکوکاران و نهادهای فرهنگی» از آنها خواسته است: «خواهشمندم برای پیشگیری از تخریب این بنای ارزشمند، آن را خریداری و به مرکز فرهنگی تبدیل کنند. طرحی برای این امر نیز موجود است.»
او در گفتوگو با ایسنا میگوید: طبق بررسیهایی که انجام دادهایم، مشخص شده این بنای تاریخی هنوز در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است، اما با این وجود اطلاعات نسبتا دقیقی از آن وجود دارد. بر آن اساس به نظر میرسد این خانه اکنون حدود ۹۰ سال دارد و در دوره پهلوی اول ساخته شده و از ابتدا در اختیار خانوادهای بوده که چند دست گشته و مالکان کنونی قصد فروش این بنای تاریخی را دارند.
او با بیان اینکه از مدتی قبل در تلاش است تا سرمایهگذاری را برای خرید این بنای تاریخی پیدا کند، از ایدههایی که برای کاربری این بنای تاریخی در نظر دارد، میگوید: «اگر سرمایهگذار موافق باشد میتوان طبقه نخست این بنای تاریخی را به یک نمایشگاه (موزه) دائمی و طبقه دوم آن را نیز به دفتر مرکزی "انجمن ایران شناسی" تبدیل کرد.»
به نظر میرسد در صورتی که پیش از هر اقدامی این بنای ارزشمند تاریخی که از قضا موقعیت مناسبی دارد و اصلا به همین دلیل احتمال شناسایی شدن آن توسط کارشناسان میراث فرهنگی بسیار کم است، تا کنون در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده بود، هیچ نگرانی از خرید و فروش آن نیز وجود نداشت و احتمال آسیب وارد شدن به آن کمتر بود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: خانه تاريخي میدان بهارستان سرمایه گذار بنای تاریخی بنای تاریخی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۶۸۳۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاچه ورمالیده کیست؟؛ چگونه از حواشی یک شغل یک ناسزا خلق شد؟
«آبحوضیه، آبحوضی/آبحوضی کار نکرده / آبحوضیه، آب حوضی/آبحوضی نون نخورده»... این آواز برای بسیاری از تهرانیهای قدیم خاطرهانگیز است و روزگاری را به ذهن میآورد که هنور حیاطهای خانهها حوض داشت و رنگ فیروزهای آن چشمها را نوازش میداد.
به گزارش همشهری، زیبایی حوضهای وسط حیاط هر سال با آمدن بهار صدچندان میشد و صاحب خانه دورتا دورش را با گلدانهای سفالی و گلهای شمعدانی چشمنواز میکرد. در آن روزها برای همین حوضهای فیروزهای شغلی وجود داشت که به آبحوضی معروف بود.
آبحوضکش وظیفه داشت تا آب حوض را خالی و دیواره حوض را تمیز کند. هر سال با پایان فصل زمستان و نزدیک شدن به بهار این شغل رونق بیشتری پیدا میکرد. چون فصل زمستان آب حوض حیاط خانه از سرما یخ میبست و یا با برگهای خشکشده پر میشد، نظافت حوضها یکی از مهمترین بخشهای نظافت خانه به حساب میآمد.
آبحوضی علاوه بر اینکه حوضها را تمیز میکرد، وظیفه نظافت آبانبار خانهها را هم برعهده داشت. این شغل بیشتر بهصورت دورهگردی بود. یعنی آبحوضیها جای ثابتی نداشتند. در کوچه و خیابانهای محلههای تهران پیاده قدم میزدند و فریاد میکشیدند: «آب حوض میکشیم، آاابحوووضیییه» برخی از آنها البته فرش هم میشستند.»
بیشتر این کارگران جزو مهاجرانی بودند که از شهرهای دیگر به تهران میآمدند و وضع مالی خوبی نداشتند. به پیتهای فلزی دستههای آهنی میچسباندند تا بتوانند به راحتی آب حوض را خالی کنند. اغلب آنها بهصورت گروهی کار میکردند. مثلاً یکی آب حوض را خالی میکرد، دیگری لجنهای کف حوض را تمیز و نفر سوم زبالهها را از خانه بیرون میبرد.
نصرالله حدادی، تهرانپژوه، میگوید: «درباره آبحوضکشهای تهران ضربالمثلی وجود دارد. این شغل از مشاغلی بود که با آب ارتباط داشت و نظافت حوضها و آبانبارها را با مهارت انجام میدادند، اما از آنجا که آنها اغلب آبحوضیها ژولیده و کثیف بودند، در میان عموم مردم چندان مورد احترام قرار نمیگرفتند.
از طرفی، چون حوضها در فصل زمستان یخ میبستند و یا با زباله و برگ پر میشدند، اگر شیئ گرانقیمتی مثل انگشتر و... صاحبخانه در آن میافتاد نمیتوانست آن را پیدا کند و در نتیجه چشم امید داشت تا زمان تخلیه آب حوض، شیء مورد نظر توسط آبحوضی پیدا شود.
حدادی میافزاید: «آبحوضیها هم پاچههای شلوار را بالا میدادند و پا را در آب حوض فرو میبردند و به آرامی راه میرفتند تا اگر شیئی به پایشان خورد متوجه شوند، اما متأسفانه برخی اشیای گرانقیمت پیداشده را تحویل نمیدادند. از اینرو اگر فردی چندان اعمال درستی نداشت و روراست نبود به او «پاچه ورمالیده» میگفتند که حکایت از همان پاچههای بالازده آبحوضیها در آب کثیف حوض را دارد.»
کانال عصر ایران در تلگرام