هژمونی آمریکا در گرداب انتخابات ۲۰۲۰
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۹۳۳۷۰
گروه بینالملل خبرگزاری فارس – مهدی پورصفا: «آمریکا در آستانه جنگ داخلی است»؛ این عبارتی نیست که از سوی یک شخصیت مخالف با آمریکا بیان شده باشد. این توصیف وضعیت امروز ایالات متحده توسط «توماس فریدمن»، روزنامهنگار با سابقه روزنامه نیویورکتایمز در گفتوگو با شبکه خبری سی.ان.ان است.
با نگاهی به تحولات چند ماه اخیر در ایالتهای مختلف آمریکا میتوان به این جمعبندی رسید که نگرانی فریدمن یک توصیف اغراقآمیز از وضعیت فعلی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیشبینی این که شدت درگیری بین دو طرف تا چه اندازه سنگین باشد ممکن نیست اما از همین الان برخی این گمانه جدی را مطرح کردهاند که نتیجه انتخابات نه در صندوقهای رأی بلکه در دادگاههای ایالتی، استیناف و یا حتی دیوان عالی ایالات متحده آمریکا رقم خواهد خورد؛ مرجعی قضایی که به لطف مرگ «روث گینزبرگ» هم اکنون در آستانه مصادره کامل توسط جمهوریخواهان قرار گرفته است. صرفنظر از این که چنین نبردی چه بر سر حاکمیت واحدی به نام ایالات متحده میآورد، سئوال اینجاست که چرا نظام انتخاباتی ایالات متحده تا این اندازه دارای پتانسیل اختلاف و تنش است و شاید سئوال مهمتر این باشد که این تنش بیسابقه چه بر سر جایگاه کنونی آمریکا خواهد آورد؟
* الکترالکالجهایی که رییسجمهور تعیین میکنند
نکته اصلی برای درک جدالهای فعلی بر سر انتخاب رئیسجمهور آمریکا این است که اساساً نظام انتخاباتی این کشور بر اساس نظم فدرالی بنیان گذاشته شده است. بر خلاف درک عمومی بسیاری از شهروندان کشورهایی با حاکمیت مرکزی یکپارچه در ایالات متحده شما شاهد پنچاه سیستم متفاوت قانونی، سیاسی و حتی اقتصادی هستید که برای شکلگیری یک اتحاد یکپارچه بخشی از حقوق خود را در قالب نهادهای فدرال به دولت مرکزی واگذار کردهاند.
در این میان رییس قوه مجریه نیز نه با رأی مستقیم مردم بلکه با رأی اکثریت نمایندگان تمام ایالتها به قدرت خواهد رسید. آرایی که ما آن را با نام «الکترالکالج» میشناسیم. آرای هر ایالت شامل تعداد نمایندگان هر ایالت در مجلس نمایندگان و سنا است. سهمیه هر ایالت در مجلس نمایندگان بر اساس جمعیت آن ایالت و سهم آن در مجلس سنا به صورت مساوی و برای هر ایالت دو نفر تعیین میشود.
این نوع سیستم تقسیمبندی به این دلیل از سوی بنیانگذاران ایالات متحده باب شد تا ایالاتهای کوچکتر به طور کامل در روند تصمیمگیری حذف نشوند. به عنوان مثال ایالت داکوتای جنوبی جمعیتی نزدیک به هفتصد هزار نفر دارد که تنها شامل یک نماینده در مجلس نمایندگان میشود اما همین ایالت دو نماینده در مجلس سنا دارد به این ترتیب تعداد الکترالکالجهای این ایالت به 3 عدد میرسد. در طرف مقابل ایالت کالیفرنیا با جمعیتی نزدیک به چهل میلیون نفر، پنجاه و پنج کالج الکترال دارد. بنابراین تقسیم آرای ایالتی صرفاً تابع جمعیت نیست و به همین دلیل گاه رئیسجمهوری در آمریکا به قدرت میرسد که آرای مردمی کمتری نسبت به بازنده دارد. از آنجا که ایالتهای کمجمعیت آمریکا اغلب جمهوریخواه هستند در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تنها دو رئیسجمهور جمهوریخواه، یعنی دونالد ترامپ و جورج بوش پسر با آرای کمتر مردمی وارد رقابتهای انتخاباتی شدهاند.
ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که ایالتها الگوهای متفاوتی برای تعیین الکترالکالجهای خود دارند. در برخی از ایالتها کسی که اکثریت آرای مردم را بدست آورد صاحب آرای الکترالکالج خواهد شد و در برخی ایالتها آرای الکترال به نسبت آرای مردمی تقسیم میشود.
البته این سیستم انتخاب دو مرحلهای اعتراض بسیاری را در آمریکا برانگیخته و ایدههای مختلفی برای اصلاح آن مطرح شده که تاکنون به جایی نرسیده است.
* چرا ترامپ با رأیگیری پستی مشکل دارد
یکی دیگر از چالشهای مهم در این دوره از انتخابات رایگیری پستی است. این نوع از رایگیری اساساً روش متداولی در دورههای گذشته نیز محسوب میشده و شهروندان آمریکایی که مایل به حضور در حوزههای رایگیری نباشند میتوانند از این طریق رأی خود را مطرح کنند.
در این میان و در این دوره به دلیل بیماری کرونا و احتمال انتقال ویروس، تعداد فراوانی از مردم آمریکا به دنبال استفاده از این نوع رایگیری هستند. در حقیقت میتوان گفت که رایگیری از مردم آمریکا برای انتخابات ریاستجمهوری از هماکنون آغاز شده و پیشبینی میشود تا سیزدهم آّبان ماه سی درصد از واجدین شرایط آرای خود را از طریق صندوق پست ارسال کنند.
از آنجا که شمارش آرای پستی همانند سایر آرا پس از پایان زمان رایگیری آغاز میشود و اولویت با شمارش رأیهای صندوق خواهد بود، اعلام نتایج آرای پستی بسیار دیرتر صورت میگیرد. به عنوان مثال در دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری اعلام این آرا یک ماه بعد پایان انتخابات صورت گرفت.
ترامپ مدعی است که این زمان طولانی میتواند زمینه را برای تقلب در انتخابات فراهم کند. از سوی دیگر ارسال آرا به صورت پستی ترامپ را از مهمترین ابزار خود که همان موجسازی تودهای از طریق سخنرانی و مناظرههای تلویزیونی است تا حدود زیادی محروم میکند. از همین رو وی با تمام قدرت کوشید تا به نحوی شرکت ملی پست آمریکا را برای انجام این وظیفه ناتوان کند. حتی جمهوریخواهان سنا بودجه 25 میلیارد دلار در نظر گرفته شده برای شرکت پست آمریکا را وتو کردند.
علی رغم تمام این اقدامات آرای پستی میتواند نقش سرنوشتسازی در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا ایفا کند.
* انتخاباتی که نفس آمریکا را حبس خواهد کرد
حتی اگر آمریکا بتواند مسیر پر فراز و نشیب موجود برای انتخاب الکترالکالجها و انواع و اقسام درگیریهای حقوقی را پشت سر بگذارد، سؤال اساسی اینجاست که درگیریهای احتمالی میتواند چه تاثیری بر جایگاه این کشور در صحنه بین الملل بگذارد.
پاسخ به این سئوال چندان ساده نیست. واقعیت این است که آمریکا در طول تاریخ حاکمیت خود به خصوص از زمان جنگ جهانی اول به این سو که در قامت یک ابر قدرت جهانی ظاهر شده همواره با چنین بحرانهایی روبهرو شده است.
از جمله این موارد میتوان به چالشهای نژادی در دهه شصت میلادی اشاره کرد که منجر به شورشهای معرفی همچون شورش خیابان «واتس» در شهر دیترویت شد. با این حال بحرانی که ظاهراً این بار ایالات متحده را درگیر خود کرده بسیار عمیقتر از موارد گذشته است.
تغییرات بنیادین در حوزه اقتصاد و شکاف عمیق طبقاتی سبب شده فضای دو قطبی تشکیل شده در آمریکا بیسابقه باشد. این همان مسئله است که جنس نگرانی کارشناسان و روزنامهنگاران آمریکایی را متفاوت با قبل کرده است.
در طول 20 سال گذشته جامعه آمریکا به سمت نوعی دوقطبی حاد حرکت کرده است. مهمترین جلوه این دو قطبی در شکاف بین طرفداران حزب دموکرات و جمهوریخواهان است. در دهه 1960 تنها 5 درصد دموکراتها و جمهوریخواهان نسبت به ازدواج فرزندان خود با شخصی از طرف مقابل حساسیت داشتند اما در شرایط فعلی بر طبق نظرسنجی موسسه تحقیقات مذهبی آتلانتیک 35 درصد از جمهوریخواهان و 45 درصد از دموکراتها نسبت به این مسئله ابراز ناراحتی کردهاند.
بر اساس تحقیقات دانشگاه "وندربیلت" بسیاری از طرفداران دو آتشه دموکراتها و جمهوریخواهان علاقه دارند تا معارضان طرف مقابل خود را به شکل حیوان تصور کنند؛ تصوری که میتواند در توجیه هرگونه خشونتی علیه طرف مقابل نقش اساسی داشته باشد.
در صورت ادامه یافتن این فضا میتوان با قاطعیت گفت که تصور جهانیان از آمریکا دچار آسیب اساسی خواهد شد و آن تصویری که پس از جنگ جهانی دوم بخصوص در برخی کشورهای غربی از ایالات متحده ایجاد شده، بههم خواهد ریخت؛ تصویری که پیش از این با ویروس کرونا نیز آسیب دیده بود. در حالی که اصلیترین رقیب آمریکا یعنی چین توانسته است ویروس کرونا را در حداقل زمان ممکن مهار کند، هنوز کرونا در ایالات متحده هنوز در حال گرفتن بیشترین تلفات است و به نظر میرسد تعداد آنها تا 250 هزار نفر افزایش پیدا کند.
از سوی دیگر گرایشهای جدی درباره واگرایی از نظام ایالات متحده وجود دارد. حتی در صورتی که بعد از این بحران، بایدن بتواند کنترل امور را در دست بگیرد، بازگشت اطمینان به میان متحدان آمریکا کار سختی خواهد بود. به عنوان مثال آلمان از هماکنون به دنبال ایجاد نوعی همکاری با پکن و مسکو برای ایجاد تعادل در نظام جهانی است. کشورهایی همانند هند و ژاپن نیز برای عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام آمادگی کردهاند.
سؤال اینجاست، یک رئیسجمهور برخواسته از بحران مشروعیت در داخل ایالات متحده چگونه میتواند تمام این موارد را رفع و رجوع کند؟
* نبرد در هرج و مرج
البته در این صورت هم آمریکا هنوز ذخایری از قدرت نظامی و اقتصادی در اختیار دارد تا بتواند هیمنه خود را بر بخشهایی از دنیا حفظ کند اما مشکل اینجاست که این ابزارها نیز به سرعت در حال فرسایش است.
چین با تمام قدرت در حال افزایش توان نیروی دریایی خود است و حجم تولید ناخالص این کشور که در سال 2028 از آمریکا فراتر میرود و این توان را به چین میدهد که توان نظامی خود را در دریا و آسمان به سطح آمریکا برساند. هماکنون چین دارای تنها یک ناو هواپیما بر است اما بنا دارد تا سال 2030 این تعداد را به 5 عدد برساند.
آمریکا علاوه بر این با مشکلات فراوانی در غرب آسیا و همچنین اروپای شرقی روبهرو است و باید برای حفظ توانمندیهای خود سرمایهگذاریهای سنگینی را انجام دهد. به طور حتم نگه داشتن توان یک کشور در چنین سطحی چندان دور از انتظار نیست اما یک کشور چندپاره توان کمتری برای این کار دارد.
بسیاری از کارگران سفیدپوست آمریکایی دیگر تمایلی برای پرداخت مالیات برای نبرد در بیرون از مرزهای آمریکا ندارند و این مسالهای است که حتی بایدن گلوبالیست را مجبور به رعایت برخی از ملاحظات خواهد کرد. علاوه بر این و به احتمال زیاد استفاده از نیروی نظامی و همچنین پلیسهای نظامی برای برخورد با شورشهای احتمالی عملاً مهمترین ابزار پروپاگاندای آمریکا برای اثرگذاری بر سایر جوامع را خواهد گرفت. کمااینکه هماکنون میزان نفوذ نرم ایالات متحده برای تبلیغ استانداردهای حقوق بشری با مشکل روبهرو است. در این میان شاید حتی سرمایهگذاران بینالمللی نیز حرکت به سمت چین را به عنوان یک گزینه جدی ارزیابی کنند.
جالب اینجاست که بین وضعیت فعلی آمریکا و یک کشور دیگر میتوان شباهت جالبی پیدا کرد، آن هم کشور فرانسه قبل از جنگ جهانی دوم است. در آن زمان نیز چند پارگی فرانسه در عرصه اجتماع موجب شکست سریع آن در جنگ جهانی دوم شد. منتها این بار آمریکا با خطری بیرون از مرزهای خود درگیر نیست بلکه مشکل اصلی تهدیدی است که از درون در حال سست کردن پایههای قدرت آمریکا است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: دونالد ترامپ آمریکا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هژمونی آمریکا جو بایدن الکترال کالج ها جمهوری خواهان جنگ جهانی دوم ایالات متحده رئیس جمهور طرف مقابل رای گیری ایالت ها هم اکنون مهم تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۹۳۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل در گرداب
با توجه به وضع بههم ریخته رژیم صهیونیستی، بهنظر میآید ارتش رژیم برای عملیات حمله به رفح با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در حد فاصل ۲۶ فروردین تا امروز یعنی نزدیک به دو هفته انواعی از رخدادها، رژیم غاصب جنایتکار صهیونیستی را در منگنه قرار داده و منفعل کرده است؛ عملیات سهمگین «وعده صادق»، درگیر شدن مرابطین اسرائیل در منطقه ـ بهطور خاص ترکیه و اردن ـ با پیامدهای همکاری آنان با این رژیم در جریان عملیات وعده صادق، تظاهرات عظیم ضداسرائیلی در دانشگاههای مهم و بزرگ آمریکا و دهها دانشگاه در اروپا و درگیری نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی این کشورها با دانشجویان و اساتید معترض، آماده شدن دادگاه بینالمللی لاهه برای صدور احکام بازداشت برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم غاصب به جرم نسلکشی، تشدید درگیریها میان جوانان فلسطینی با نیروهای امنیتی ـ نظامی رژیم غاصب در کرانه باختری، تشدید اختلافات میان اعضای کابینه نظامی اسرائیل، تشدید عملیاتهای تهاجمی حزبالله و تسری آن به عمق ۱۵ کیلومتری رژیم و توسعه اقدامات انصارالله یمن علیه کشتیها و ناوهای مرتبط با رژیم، منظومهای از اقدامات درهمتنیده را علیه اسرائیل پدید آورده که بدون شک در طول تاریخ ننگین آن بیسابقه میباشد در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱ـ بعضی شخصیتهای شناختهشده غربی از جمله «جان مرشایمر» ۸ اردیبهشت ماه / ۲۷آوریل در مصاحبه با «پیرز مورگان» گفت این حماقت اسرائیل بود که با حمله به کنسولگری ایران سبب شد ایران احتمالاً به سمت دستیابی به تسلیحات هستهای حرکت کند و من میگویم اگر ایران به تسلیحات هستهای دست یابد، جهان امنتر خواهد شد. این عبارت بدان معناست که رژیم غاصب در بازی جنگ، با وجود برخورداری از شبکهای از مستشاران باتجربه غربی و با وجود پشتگرم بودن به حمایت آنان، عرصه را باخته است و جبهه مقاومت با در اختیار داشتن برگهایی که رو نکرده میتواند اقدامات رقبای کهنهکار را کنترل کند. البته در صحنه اخیر، مواجهه ایران با چند قدرت اتمی، مواجهه از موضع اتمی نبود و این نشان میدهد همین حالا هم موازنه قدرت کلاسیک دستخوش تغییراتی شده است.
۲ـ عملیات وعده صادق صفحه جدیدی در منطقه گشوده است. این صفحه فقط قدرتنمایی ایران نیست، گشودن فصل جدیدی از روابط با دولتهای منطقه نیز میباشد. الان منطقه در برابر دو واقعیت قرار گرفته که خواهناخواه به سمت یکی میل پیدا میکند؛ یک واقعیت این است که دولتهای غربی و بهویژه انگلیس و آمریکا طی دهها سال با سلطه بر کشورهای عرب و غیرعرب منطقه عملاً این کشورها را ضعیف کرده و دست آخر منافع آنان را قربانی رژیم غاصب سرزمینهای عربی ـ اسلامی کرده و امروز این دولتها را در مقابل ملتهایشان هم قرار داده و بنیان آنها را با تهدید داخلی هم مواجه گردانیده است. یک واقعیت دیگر این است که کشوری که طی حدود ۴۰ سال گذشته، در معرض بیشترین تهدید از سوی قدرتهای غربی بوده به آنچنان توانمندیهایی رسیده است که دیگر، قدرتهای غربی حتی به صورت ائتلاف هم قادر به شکست آن نیستند. ایران یک قدرت متجاوز نیست و وجدان عمومی منطقه میگوید دولتی که در طول ۴۵ سال گذشته حتی رفتارهای خصمانه همسایگان را نادیده گرفته، به دنبال تهدید آنان نیست. ضمناً کشورهای منطقه قاعدتاً درک میکنند که نمیتوان در مصاف بین یک کشور اسلامی و قدرتهای غربی، تماشاچی بود. در چنین وضعیتی ایجاد رابطه قوی درون منطقهای و توافقات دو و چندجانبه درون منطقهای میتواند عمق امنیتی درازمدت برای همه ایجاد کند و جلوی هر رخداد امنیتی نامطلوب را بگیرد.
۳ـ راه افتادن موج اعتراضات و تحصنها در دانشگاههای بسیار مهم آمریکا و کشورهای اروپایی و سرایت آن به دانشگاهها در نقاط دیگر دنیا برای موضوعی خارج از مرزهای ملی آنها، یک «پدیده مهم» به حساب میآید. اینکه جمعیتی از یک کشور درباره یک موضوع یا رخداد داخلی به خیابان بیایند، نظیر آنچه در جریان جنبش وال استریت آمریکا یا جنبش جلیقهزردها در فرانسه رخ داد، طبیعی و مسبوق به سابقه است ولی اینکه دانشگاههای یک کشور بهطور نسبتاً یکپارچه برای موضوعی که در مرزهای جغرافیایی و حتی مرزهای نژادی و دینی آنان هم قرار ندارد، برای روزهای متوالی به خیابان بیایند و هزینه اخراج، مشروط شدن، جریمههای مالی، زندان و ضرب و شتم بپردازند، این یک پدیده بسیار مهم است و نشان میدهد میان سیستمهای حکومتی غرب که یهودمحور است و نگرشهای نخبگان حتی در دانشگاههایی که با پول یهودیان و کمپانیهای اسلحهسازی تأسیس و اداره میشوند، شکاف عمیق پدید آمده است. از حیث معرفتی نسل جدید در غرب از حاشیهها به میدانها آمدهاند، پیش از این اعتراضات نهفته «آنتیوارها» که جنبه اجتماعی و سیستمی نداشتند، وجود داشت اما حالا یک جنبش معترض فراگیر در داخل سیستم غرب پدید آمده که میتواند در موضوعات مختلف ورود نموده و تحولات مهمی را در پی داشته باشد. به نظر میرسد دقیقاً به همین دلیل دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه علیرغم شعارهای آزادی و دموکراسی در مواجهه با این جنبش همه قدرت سخت و نرم خود را بهطور خیلی عریان به صحنه آوردهاند.
این جنبش، دست به نقد یک چالش اساسی برای دولت بایدن میباشد و آن را با مخمصه زیاد مواجه کرده است. حزب دموکرات زمان زیادی ندارد و نشانهای هم از نزدیک بودن زمان پایان جنگ غزه دیده نمیشود. بنابراین اعتراضات در محیطهای نخبگی استمرار مییابد و دوقطبی هواداران اسرائیل و مخالفان اسرائیل کار دست بایدن و حزب دموکرات میدهد.
۴ـ روند تحولات منطقه، دو کشور ترکیه و اردن را به دلیل همکاری با رژیم غاصب و کودککش در جریان عملیات ضداسرائیلی وعده صادق، در وضعیت ضعیف قرار داده است. سخنان توجیهگرانه پیدرپی رجب طیب اردوغان و ملک عبدالله بیانگر مخمصهای است که در آن گرفتار شدهاند. وضعیت منطقه بیانگر آن است که هیچ کشور مسلمانی نمیتواند در منازعهای که یک طرف آن مردم مظلوم غزه، زنان و کودکان شهید، زخمی و آواره فلسطینی هستند، در وضع بیطرفی قرار بگیرد، چه رسد به اینکه مانند دولتهای ترکیه و اردن در کنار رژیم قاتل و علیه فلسطینیها قرار داشته باشند.
طی روزهای پس از عملیات وعده صادق مطبوعات وابسته به رجب طیب اردوغان، ابتدا تلاش کردند تا موضوع را منحرف کرده و با عنوانگذاری جنگ ایران و اسرائیل، همکاری اطلاعاتی با رژیم غاصب را لاپوشانی کنند، اما این چیزی نبود که پذیرفته شود لذا اردوغان مدعی شد «هیچ نوع همکاری اطلاعاتی میان پایگاه «کوراچیک» و رژیم صهیونیستی رخ نداده و این پایگاه بهطور معمول به تبادل اطلاعات با شرکای خود ـ آمریکا، فرانسه و انگلیس ـ پرداخته است» و حال آنکه میداند در شب عملیات وعده صادق، این سه کشور برای دفاع از اسرائیل «حلقه آتش» تشکیل داده و رسماً به جنگ پهپادها و موشکهای ایران آمدند.
ملک عبدالله هم برای فراز از ننگی که به بار آورده مدعی شد «جنگ غزه به میدان انتقام ایران و اسرائیل تبدیل شده و ما ـ عربها ـ قربانی این جنگ نخواهیم شد» و حال آنکه به خوبی میداند فلسطینیها اولین کسانی بودند که از عملیات ایران احساس راحتی و پیروزی کردند. قدر مسلم هم دولت اردوغان در ترکیه و هم دولت عبدالله در اردن پاسخ خیانت خود به مسلمانان را نه از طرف ایران بلکه از سوی ملتهای خود خواهند دید.
با کمال تأسف باید گفت بعضی دولتها در منطقه علیرغم لطمههایی که غرب طی دهها سال به استقلال و حیثیت آنان زده است، حتی در مصاف میان یک کشور اسلامی و غرب، خود را بخشی از جبهه غرب به حساب آورده و زمین و امکانات کشور خود را برای شکست دادن طرف مسلمان در اختیار رژیم غاصب قرار دادهاند و جالب این است که بعضی از آنها پشت نقاب اسلامگرایی پنهان شدهاند.
۵ـ ارتش رژیم غاصب صهیونیستی هفتههاست برای حمله به غزه گارد گرفته و علیرغم آنکه اعلام کرده طرح آمادهای برای حمله گسترده به رفح دارد، این حمله صورت نگرفته است. با توجه به وضع بههم ریخته رژیم، بهنظر میآید ارتش برای عملیات با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند. خود این موضوع در کنار از سرگیری شلیک موشکها از منطقه شمالی غزه و تأکید حماس بر شروط خود در مذاکرات سیاسی؛ وضع رژیم را نشان میدهد.