گفتن و شنیدن قصه و تاثیرات روانی آن بر کودکان
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۰۲۵۶۷
موارد مهمی که بهتر است در مورد گفتن قصه به کودکان بدانید...
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از نمناک ، همواره قهرمانان قصه ها، برای کودک جذاب است و او در تمام مدت خود را در نقش قهرمان قصه تصور می کند.به خاطر این همذات پنداری، کودک تصور می کند مانند قهرمان داستان می تواند از خطرات عبور کند و با او به پیروزی دست یابد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قهرمانان قصه ها چه تاثیراتی در ذهن کودکان برجا می گذارند؟
به طور معمول قهرمان قصه ها برای کودکان جذاب بوده و مشتاق هستند مانند قهرمانان قصه ها رفتار کنند، لباس بپوشند یا صحبت کنند. هرچه سن کودک پایین تر باشد از لحاظ تفکر و شناخت عینی تر است و خیال و واقعیت را کمتر از هم تفکیک می کند از این رو قهرمان داستان را واقعی تر پنداشته و آن را باور می کند.
قهرمانان مثبت و منفی قصه ها تا چه اندازه موجب همذات پنداری در کودکان می شوند و خوب و بد درس های زندگی را به آنها یاد می دهند؟
گاه به دلیل نوع رابطه ای که کودک در دنیای واقعی با اطرافیان دارد، قهرمان داستان هایش را بهتر پذیرفته و از آنها تبعیت می کند. والدین و مراقبان کودک به دلیل توانمندتر بودن بیشتر سعی دارند کودک را مهار کنند و کودک که توانایی کمتری برای کنترل محیط دارد به دنیای خیال روی آورده و گاه به قهرمان داستان هایش پناه می آورد. ممکن است آرزوها وتمایلات خود را با آنها فرافکنی کند و در دنیای تخیل هرگونه رابطه ای را که دوست دارد با آنها برقرار کند چون در این جا از قدرت بیشتری برخوردار است. والدین و مربیان نیز ممکن است از این فرصت برای تربیت و یا تبعیت از کودک استفاده کنند به عنوان مثال دستورات یا پندهای خود را از زبان قهرمانان بگویند.
خواندن قصه ها در هر گروه سنی با چه موضوع هایی باید شروع شود و آیا قهرمانان داستان باید حیوانات، اشیا یا انسان ها باشند و بیشتر موضوع های قصه ها بر چه مبنایی(عاطفی یا آموزشی) باشد؟
کودکان کمتر از 7سال یعنی پیش از دبستان تفکر عینی دارند یعنی موضوع ها را همان گونه که می بینند یا می شنوند درک می کنند و نمی توانند موضوع های پیچیده و انتزاعی را درک کنند پس مفاهیم را باید به شکل ملموس و عینی به آنان منتقل کرد. در این مرحله آن ها تفکر جاندارپندارانه دارند و تصور می کنند اشیا زنده هستند و احساس دارند همچنین می توانند با آن ها حرف بزنند. کودکان احساس می کنند حیوانات قادر به تکلم بوده و از توانایی های انسانی برخوردارند از این رو داستان های مربوط به اشیا و حیوانات را دوست دارند.
قصه های ترسناک و قهرمانان هیولایی، موجودات نامریی و... چه تاثیراتی در ذهن کودکان برجا می گذارند؟
داستان های تخیلی همیشه مورد توجه کودکان و نوجوانان هستند. این داستان ها باعث پرورش تخیل کودک شده و اگر متناسب با سن و روحیه او گزینش شوند، در آینده موجب پیشرفت و سازندگی اش می شود. قوه تخیل تاثیر رشد دهنده دارد و باعث توانمندی کودک خواهد شد. همان گونه که پیش تر گفته شد کودک توانایی کمتری برای کنترل محیط خود دارد بنابراین به دنیای تخیل روی آورده و کارهایی را که در واقعیت نمی تواند انجام دهد در خیال تمرین می کند؛ به طور مثال دشمنانش را نابود می کند یا ماشین مورد علاقه اش را می سازد و اعتماد به نفس پیدا می کند.
چقدر باید برای کودکان کتاب خواند؟
برای پرورش و ارتقای سطح تخیلات کودکان لازم است هر روز برایشان کتاب خوانده شود. ولی میزان خواندن داستان برای هر کودک بستگی به دامنه توجه و علاقه مندی وی دارد. برخی کودکان به خصوص کودکان بیش فعال، کم توجه و مبتلابه اختلال یادگیری ممکن است تمایل کمتری از خود برای شنیدن داستان نشان دهند.البته امروزه به دلیل تمایل زیاد کودکان به بازی های رایانه ای و ویدئویی و تماشای تلویزیون، کمتر به شنیدن و خواندن داستان تمایل نشان می دهند. بازی های رایانه ای، ویدئویی و تلویزیونی شخصیت ها، داستان ها و مکالمات آماده را به کودکان تزریق می کند و کودکان را به گونه ای کاملاً منفعل تحت تاثیر قرار می دهند. این از نگرانی های عصر مدرن است که باعث تضعیف رشد تخیل فعال و زبان کودکان می شود.
بچه ها علاقه مند به خواندن کتاب های ترسناک به لحاظ روحی و روانی چه ویژگی هایی دارند؟
کودکان کنجکاو، دارای قوه تخیل قوی و هیجان طلب ممکن است تمایل بیشتری به خواندن یا شنیدن این گونه داستان ها نشان دهند. البته گاه کودکانی که زیاد می ترسند، نیز به دلیل واکنش ضد ترس به کتاب های ترسناک علاقه مند می شوند.
آن دسته از کودکانی که تمایل به خواندن کتاب های احساسی دارند روحیه شان چگونه است؟
کودکانی که درک عاطفی قوی تری دارند یا احساسات دیگران را بیشتر درک کرده یا تحت تاثیر عواطف قرار می گیرند، موضوع های عاطفی را بیشتر دنبال می کنند.
کودکانی که به سراغ کتاب های تخیلی می روند، زمینه های شخصیتی شان چگونه است؟
کودکان کنجکاو و باهوش و هیجان طلب ممکن است از خواندن کتاب های تخیلی لذت ببرند. اگر تخیل این کودکان تمرینی برای نزدیک شدن به واقعیت باشد و آگاهی آنان نیز همزمان رشد کند باعث خلاقیت و نوآوری خواهد شد، ولی اگر راهی برای گریز از واقعیت باشد اثر معکوس برجا خواهد گذاشت.
باتوجه به تفاوت های فرهنگی چقدر به خواندن کتاب های قصه ترجمه شده و آشنایی ذهنی کودکان با قهرمانان کتاب های خارجی توصیه می کنید؟
گاهی به دلیل نامانوس بودن قهرمان داستان های بیگانه ممکن است کودکان دچار احساس تعارض با دنیای واقعی خود شوند و نتوانند الگوی مناسبی از آن کسب کنند. البته اگر قهرمان هایی که تعارض کمتری با محیط واقعی و فرهنگ ما دارند، انتخاب شوند سبب توسعه شناخت کودک از یک دنیای بزرگتر خواهد شد.
قصه گویی و تعریف کردن داستان تا چه اندازه در گوینده قصه تاثیرگذار است؟
گوینده قصه با بهره گیری از نقش قهرمانان داستان ممکن است با کودک ارتباط بهتر و موثرتری برقرار کند و موضوعاتی را که به طور مستقیم قابل انتقال به کودک نیست به این وسیله به او منتقل شود. این شیوه رابطه آن ها را تسهیل می کند. والدین نیز با قصه گویی و استفاده از قهرمانان و شخصیت های داستان در آموزش رفتارهای مناسب و تربیت کودکان نقش بهتری را ایفا می کنند.
برخی اوقات گوینده قصه، قصد دارد با تعریف داستان احساسات درونی خود را منعکس کند و با برون ریزی احساسات از طریق داستان و قصه، حرف هایی را که در بیان آن عاجز است، به طور غیرمستقیم مطرح خواهد کرد و این در تخلیه هیجانی فرد گوینده قصه تاثیرگذار است.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: خانواده سرا قصه گفتن مثبت منفی خواندن کتاب قهرمان داستان گوینده قصه داستان ها موضوع ها قصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۰۲۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام