نویسندهای که یک ماهه رمان مینویسد را درک نمیکنم/ یک رمان نوجوان را 11 بار بازنویسی کردم
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۱۸۶۲۸
یک نویسنده عنوان کرد: وقتی میشنوم که نویسندهای میگوید رمانم را یک ماهه نوشته و تمام کردهام، نمیتوانم او را درک کنم. مگر میشود رمانی را در یک ماه تمام کرد؟
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، قاسمعلی فراست با رمان «نخلهای بیسر» یکی از نخستین نامها و کتابهایی که در قامت رمان جریان شکل گیری مفهومی به عنوان ادبیات داستانی دفاع مقدس را رقم زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتابهای «نیاز»، «عشق مانعی ندارد» و «گلاب خانم» از دیگر آثار فراست در حوزه دفاع مقدس و «افطار»، «روزهای برفی»، «آوازهای ممنوع»، «بنبست»، «آن روزها» و «باغ سیب» کتابهای دیگری از این نویسنده هستند.
فراست در یادداشتی اینستاگرامی که در صفحه شخصی خود منتشر کرد و از بازنویسی یازدهباره رمانی فانتزی برای نوجوان با عنوان «شاهو و ماهو» خبر داد.
این نویسنده در یادداشت خود آورده است: «این آخرین رمان من است. داستانی فانتزی و برای نوجوانان. تا امروز یازده بار آن را بازخوانی و بازنویسی کردهام و شاید قبل از سپردن به دست ناشر، باز هم سراغش بروم.
راستش وقتی میشنوم که عزیزی میگوید رمانم را یک ماهه نوشته و تمام کردهام، نمیتوانم او را درک کنم. مگر میشود رمانی را در یک ماه تمام کرد؟! این جور وقتها یاد آن حکایت میافتم که گفت یا شلاق نخوردی یا هشتادتا نمیدانی چند تاست.
البته دوستانی را هم دیده و میبینم که میگویند شب میروند توی اتاق و صبح با رمانی آماده بیرون میآیند. سوال من این است که بنده و امثال من کندذهن و عقب افتاده و سخت گیریم یا واقعاً آنها از ذهنی خلاق و خارقالعاده برخوردارند؟»
انتهای پیام/4028/
منبع: آنا
کلیدواژه: ادبیات داستانی ادبیات دفاع مقدس قاسمعلی فراست ادبیات نوجوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۱۸۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.