۱۰ فیلم ترسناک از سلطان وحشت استیفن کینگ
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۹۴۵۰۶
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، استیفن کینگ را بیهوده «سلطان ادبیات وحشت» نامگذاری نکردهاند، زیرا اکثر کتابهای ترسناک وی نه تنها فروشی فراوان داشتهاند بلکه نسخههای سینمایی اغلب موفقی هم از روی آنها ساخته شدهاند و گیشههای آنها اگر هم کینگ را به بهترین نویسنده تاریخ به لحاظ اقتباسهای سینمایی تبدیل نکرده باشد، به مردی مبدل ساخته که بیش از هر نویسنده دیگری پیرامون رمانهایش فیلمهای سینمایی ساخته و روانه بازار شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبیعی است که از بین بیش از ۵۰ رمان کینگ که از روی آنها بیش از ۳۵ فیلم سینمایی و مجموعههای متعدد نمایشی و تلویزیونی ساخته شده و به نمایش درآمده، انتخاب بهترینها و معرفی ۱۰ کار او بهعنوان برترین محصولات کینگ کار سختی باشد. بخصوص که داستانهای کینگ تقریباً تمامی سلایق پرشمار و متفاوت هواداران وی را تأمین کرده و هر یک از این طرفداران یک تم خاص و نگرشی را که بیشتر با آنها همسو است، مبنای انتخاب بهترینهای کینگ قرار دادهاند.
تعدد کارهای خوب کینگ سبب شده تعدادی از رمانهای شاخص او به لیست حاوی ۱۰ اقتباس سینمایی برتر آثار وی راه نیابند و از این طریق امثال «برج تاریک»، «جایگاه» و «وسایل سیلم» و همچنین «صیاد رویاها» و «مرد دونده» وارد جمع بهترین فیلمهای کینگی نشدهاند و به موازات آن برخی فیلمها به سبب رویکردهای فردی خاص و سلایقی هنری که همهگیر نیست، وارد این لیست شدهاند. چه باک که تعداد کارهای بد کینگ به قدری کم و جولان او در این عرصه چنان زیاد است که حدود دو سوم کتابهای او میتوانستند در این فهرست جای گیرند و جای گلهای هم باقی نمیماند.
۱- «درخشش» (The Shining) ۱۹۸۰
کینگ در اظهارنظرهایی عجیب بارها گفته است که از اقتباس سینمایی معروف استنلی کوبریک افسانهای و فقید از روی داستان «درخشش» (یا «تلألؤ») هیچ رضایتی ندارد و آن را از برترین نسخههای سینمایی ساخته شده از روی آثارش نمیداند، اما عجبا که در هر یک از فهرستهای پرتعداد ارائه شده در این خصوص ورسیون کوبریک یک شاهکار تلقی شده و درصدر تمامی اقتباسها نشسته است. نویسندهای که به قصد پیدا کردن آرامش برای نوشتن متن رمان جدیدش یک هتل بسیار بزرگ متروکه را در تمامی طول یک زمستان سرد و بسیار پربرف اجاره میکند، نه تنها به خواستهاش نمیرسد بلکه روح شیطانی سرایدار ۱۰۰ سال پیش آنجا که در آن زمان همسر و دو فرزندش را به طرز فجیعی به قتل رساند، در وجود وی حلول میکند تا او نیز قصد جان همسر متوحش خود (با بازی شلی دووال) و تک پسر خردسالش را کند.
تصورات و خاطرات قدیمی و فضای هتلی که هنوز بوی گردهماییهای بزرگ را در دوران شکوه خود میدهد و البته اشباح وابستگان سلاخی شده سرایدار سابق، در این هتل جهنمی جولان میدهند و این جک تورنس نویسنده بیتعادل شده است که میخواهد تعیین تکلیف و رود خون را جاری کند.
بازی جک نیکلسون بزرگ در رل این نویسنده تسخیر شده توسط شیطان غیرقابل توصیف و اعجازی تمام عیار است، این فیلم در اکثر فهرستهای مربوط به ترسناکترین فیلمهای تاریخ پشتسر «جنگیر» افسانهای در رده دوم نشسته است و چه چیزی از این جالبتر که طراح و مجری این اقتباس سینمایی یعنی کوبریک هرگز هیچ ادعا و سابقهای در ساخت فیلمهای ژانر وحشت نداشت و این تنها فیلمی است که او در این عرصه رو کرد.
۲- «میزری» (Misery) ۱۹۹۰
استیفن کینگ از آنها است که همیشه گفته است آسیب شهرت بیش از حد میتواند مرگبار باشد و دنیا سرشار از افرادی است که محبت افراطیشان در حق یک چهره معروف میتواند منجر به فجایعی غیرقابل تصور شود و «میزری» قصه چنین رویدادی و مبین دقیق چنان فاجعهای است.
«میزری» با کارگردانی راب راینر داستان زندگی یک رمان نویس موفق بهنام پل شلدون (با بازی جیمزکان) است که روزی در جریان طوفانی در ایالت کلورادوی امریکا دچار تصادف و مجروح میشود و پرستاری بهنام آنی ویلکس که به طور اتفاقی گذارش به آنجا افتاده، وی را مییابد و برای کمکرسانی به او، به خانهاش که در همان حوالی است، میبرد.
شلدون در آغاز گمان میکند که آنی ویلکس بهعنوان دوستدار کتابهای او بهترین حافظ و مراقب برای وی است، اما این زن به آرامی کاراکتر خشن واقعیاش را رو میکند و از شلدون به خاطر اینکه در واپسین کتابش کاراکتر اول سری داستانهای موسوم به «میزری» را به کام مرگ کشانده و او را برای همیشه حذف کرده، بشدت انتقاد میکند و وقتی شلدون که زخمهای پا و بدنش خوب شده قصد خروج از خانه ویلکس و رفتن به منزل خود را دارد، با ضربهای سنگین زانوی او را میشکند تا زمینگیر شود و از این کار باز بماند.
بازی کتی بیتس در رل این پرستار افراطی و تندرو به قدری خوب است که جایزه اسکار برترین بازیگر زن نقش اول سال را نصیب وی کرد و ویلکس با بازی او یک شیطان با لباس فرشتگان است و در میان «آدم بد»های متعددی که استیفن کینگ در ادبیات داستانی خود پرورانده و رو کرده، این یکی از برترینها است.
دیگر وجه برتری آنی ویلکس نسبت به سایر موجودات منفی و تخریبگر داستانهای کینگ این است که این فرد نه یک شبح و هیولا و موجود ماوراءالطبیعه بلکه انسانی بیمار است.
۳- «مسیر سبز» (The Green Mile) ۱۹۹۹
فرانک دارابونت تخصص و پیشینه زیادی در برگرداندن رمانهای استیفن کینگ به فیلمهای سینمایی موفق دارد و «مسیر سبز» یکی از این موارد و یکی از دو داستان عمده مرتبط با زندان و زندانیان در سری کتابهای کینگ است. دارابونت با این فیلم که وی را کاندیدای چند جایزه اسکار کرد، شاید مثل «رستگاری در شاوشنگ» با اتهام کسالتبار بودن قصهاش مواجه و بر این اساس کارش کمرنگ شده باشد، اما از بازیهای قوی مایکل کلارک دانکن فقید و تام هنکس معروف و مسلط در این فیلم بهرهمند شده است.
هنکس ایفاگر رل پل اجکامب مدیر یک زندان بزرگ در گوشهای از امریکاست که گروه موسوم به گروه اعدام که کارش خلاص کردن مجرمان محکوم به تیرباران است، مدیریت میکند. یکی از آنها که مرد سیاهپوست درشت جثهای بهنام «جانی کافی» است با رفتارهای عجیبش و دهانی که از درون آن انواع موجودات پشه و مگسآسا و چیزهای ناشناخته بیرون میآیند، حواس اجکامب را بشدت جلب میکند.
در نهایت مواجهه با این مرد غریب و سر در آوردن از تواناییهای منحصر به فردش و فراز و فرودها و دردسرهایی که برای هر دو نفر پیش میآید، چنان بر اجکامب اثر میگذارد که زندگی او به کلی تغییر مییابد و از آن پس نگاه متفاوتی به جهان پیرامون خویش میاندازد.
۴- «کری» (Carrie) ۱۹۷۶
کمتر چیزی را شبیه به این اثر هنری چه در نمونه نوشتاری آن و چه در نسخه تصویریاش که برایان دی پالما آن را ساخت، میتوان یافت و حتی خود استیفن کینگ که خالق و روایتگر این داستان بود، چیزی همانند این را در سایر کتابهای خود رو نکرده است.
دی پالما اقتباس سینماییاش از روی داستان کینگ را فقط دو سال بعد از انتشار کتاب آن ارائه داد و سیسی اسپیسک جوان در بدو مطرح شدنش در سینما و پاییز لوری پرتجربه در اجرای نقشهای محوله چنان موفق بودند که هر دو در آن سال (۱۹۷۶) کاندیدای جوایز اسکار شدند. یکی از آنها (لوری) مادری فناتیک و به لحاظ روحی متزلزل است و دیگری (اسپیسک) دختر او که به دلایل مختلف به سوی پریشانی و آشوبسازی کشیده شده است.
بیچاره دخترک که هم در مدرسه تحت فشار روحی است و هم در خانه با کوچکترین لغزشی چوب مجازات مادرش را بالای سر خود میبیند. این یک جشنواره خونین از تصورات به بیراهه کشیده شده و ترسهای روانی از زندگی و عناصر آن است و از سکانس آغازین تا پایان دی پالما که در سالهای نخست اوجگیریاش در سینما قرار دارد، بینندگان را راحت نمیگذارد. برخورد دخترک با مادر بیانصافش در صحنههای پایانی هم نمادی از خون و مرگ است که فقط در واژگان کینگ و فرهنگ تصویری دیپالما میتواند این همه تأثیرگذار باشد و چه تلخ و ناگوار که برای این دختر جوان هرگز چیزی روی نمیدهد که مساعد و امیدساز باشد.
بیشتر بخوانید
۱۰ فیلم ترسناک روانشناختی عصر مدرن سینما که طرفداران ژانر وحشت باید ببینند + تصاویر۵- «رستگاری در شاوشنک» (The Shawshank Redemption) ۱۹۹۴
اعتقاد اکثر ناظران این است که از میان دو فیلم زندان محور فرانک دارابونت از روی رمانهای استیفن کینگ این یکی فیلمی برتر و کاری فراتر از «مسیر سبز» است که پنج سال بعد از شاوشنک عرضه شد. ارزیابی صحیح هر چه باشد، «رستگاری در شاوشنک» متمرکز بر مردی بالنسبه جوان بهنام اندی است که به اشتباه متهم به قتل همسرش شده و داستان او و رنجی را که وی در زندان بابت این سوءتفاهم بزرگ و تلخ میبرد، به تصویر میکشد. با این که تا اواسط فیلم چنین تمی حاکم است، اما به آرامی مضمونی کلیتر مستولی میشود و آن فساد تشکیلاتی و رفتاری در سیستمها و نحوه عملکرد زندانها منجمله در همین مکانی است که اندی در آن محبوس شده است.
بازی تیم رابینز در رل مردی که به اشتباه به پشت میلههای زندان فرستاده شده و همچنین مورگان فریمن سیاهپوست و معروف و پخته از بهترین بازیهای عمر هنری آنها است و باب گانتون هم در هیأت مأمور ارشد بیرحم زندان میدرخشد و کاندیداشدن فیلم برای چند جایزه اسکار نشانگر و محصول همین توفیقها است شاید هم عجیبترین خصلت و خاصیت فیلم امید زیادی باشد که مضمون و ماحصل قصه در اذهان و قلبها ایجاد میکند و این در تضاد با اکثر رمانهای استیفن کینگ است که معمولاً با تلخی و ناامیدی و واقعگرایی به پایان میرسند وامیدی را برای آینده خلق نمیکنند.
۶- «IT «۲۰۱۷
کتابی که استیفن کینگ تحت این عنوان نوشته و روانه بازار کرده، ۱۱۳۸ برگ دارد و با این که یک مینی سریال تلویزیونی ساخته شده از روی این قصه با بازی «تیم کاری» در رل دلقک قاتل (به نام پنی وایز) برای عدهای یک کار هنری بسیار محبوب است، ولی فیلم سینماییای که اندی موسکیهتی براساس آن ساخته، چیزی دیگر و اثری برتر است.
میزان این توفیق به حدی است که قسمت دوم آن فیلم نیز در سال ۲۰۱۹ به نمایش درآمد و یکی از دلایل عمده این موفقیتها امکانات بصری و تکنولوژی پیشرفتهتری است که در حال حاضر در سینما در دسترس فیلمسازان و عوامل تولید قرار گرفته است تا به اندازههایی در امر قصهگویی و انتقال مفاهیم در فیلمهای ترسناک و ماوراءالطبیعهای برسند که پیشتر امکان نیل به آنها وجود نداشت.
اینک با روش مافوق مدرن «CGI» میتوان غوطه خوردن کودکان در اطراف پنی وایز یا جاری شدن خون از سینک دستشویی به ورلی مارش را که دیگر کاراکتر اصلی این قصه است، بیش از پیش باور کرد. عامل دیگری که هر دو قسمت «IT» را به اوج رسانده، هنر بازیگری اکثر هنرپیشهها حتی در چارچوب و زمینهای است که معمولاً هنر بازیگری و اکتینگ در آنها حرف اول را نمیزند.
میزان توفیق در این امر به اندازهای میرسد که بینندگان آرزو میکنندای کاش کاراکترهایی از این دست و این محصلان هیولاکش در مجموعهها و فیلمهای بیشتری حضور مییافتند و همین طور بیل اسکارزگارد که ایفاگر رل پنی وایز است و میدرخشد، اما شاید با «تیم کاری» برابری نکند.
۷- «پای من بایست» (stand By Me) ۱۹۸۶
همان طور که فرانک دارابونت دو نماینده در جمع ۱۰ فیلم برتر ساخته شده از روی کتابهای استیفن کینگ دارد، راب راینر نیز به «میزری» اکتفا نکرده و اقتباس دیگری از او و از روی رمان «پای من بایست» به این جمع راه یافته است. «پای من بایست» با هر چه تاکنون با قلم کینگ نگارش شده، تفاوتهای اساسی دارد و نه با یک دنیا ترس مواجهیم و نه حتی با یک کار جنایی ملایم بلکه شماری از جوانان اهل یکی از شهرهای کوچک امریکا را مقابل خود میبینیم که بهدنبال پیدا کردن جسد پسری میروند که گفته میشود در برخورد با یک قطار در حال حرکت جان باخته است.
این فیلم مانند «قلبها در آتلانتیس» که در سالهای بعدی ساخته شد، طبایع و کارهای معمولاً به هم ریخته و زندگی شلوغ جوانان را در اواسط قرن گذشته به نمایش میگذارد و این نکته را که این جوانان میکوشند از زندگی محقرانه خود در حومه شهرها بگریزند و در فضای شهرهای بزرگ زیست کنند، زیرا آنجا هم جذابتر است و هم امکانات شغلی بیشتر و فرصتهای اقتصادی بهتر را در اختیار آنان میگذارد.
یک اثر جنبی، اما مهم این فیلم کمک به اوجگیری هر چه بیشتر ریور فی نیکس هنرپیشه جوان امریکایی بود و او همان برادر ناکام ژواکین فینیکس برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر سال گذشته سینمای جهان است که در عنفوان جوانی بهدلیل زیادهروی در استفاده از داروهای مخدر جان باخت و هر چند همین مسأله شهرت وی را بیشتر کرد، اما خاندان فینیکسها که شمار نفرات هنرمندشان زیاد است، به لطف هنرهای متعالیتر ژواکین و سایر اعضای خود اینک به نقطه اوجی رسیده است که شاید «ریور» در صورت ادامه حیات به آن نائل نمیشد.
۸- «منطقه مرده» (The Dead Zone) ۱۹۸۳
دیوید کرانن برگ کارگردان پر سابقه کانادایی بارها به سمت سوژههای افراطی و تند رفته است و این داستان ویژه استیفن کینگ محل و محملی از همین دست، اما بدون برخی تندرویهای کرانن برگی است و به تبع آن «منطقه مرده» را باید فیلمی دانست که به جای افزودن بر افراط و تفریطهای هنرمند کانادایی، از آنها کاسته و به یک کار بالنسبه ملایم تبدیل شده است.
در عین حال «Dead Zone» همه مشخصههای آثار مطرح کینگ را دارد، زیرا داستانی احساسی و ترسناک راجع به مردی بهنام جانی اسمیت است که در یک تصادف رانندگی مدهش از نیمه راه مرگ برمی گردد و پس از خروج از حالت کما متوجه میشود که این قابلیت غریب را دارد که گذشته، امروز و آینده افراد را ببیند.
بر این اساس اسمیت میتواند حس و مشاهده کند که چگونه اطرافیانش و افرادی که در مسیر او قرار میگیرند، به سوی مرگ میشتابند و این مسأله تلخی است که این مرد ذاتاً آرام را به سوی عزلتی فزاینده سوق میدهد. این یکی از بهترین بازیهای عمر کریستوفر واکن پس از درخشش چشمگیر او در «شکارچی گوزن» فیلم اسکاری و ویتنامی سال ۱۹۷۸ مایکل چیمینو است.
اسمیت با بازی واکن ابتدا به این نتیجه میرسد که توانایی ویژهاش را نادیده بگیرد، اما در نهایت از آن سود میجوید تا جهان و بسیاری از افراد ارزشمند را از مهلکه مرگ رهایی بخشد. حتی اگر این کار به قیمت جان و عمر خود وی تمام شود که البته اینچنین هم میشود.
۹- «Creepshow «۱۹۸۲
این فیلم از عشق و ارادت قدیمی جورج. ا. رومرو به کمیک بوکهای ترسناک و قدیمیای نشأت میگیرد که شرکتهای موسوم به EC و DC منتشر میکردند (و بهنام خودشان و بواقعای سی و دی سی کمیکز نامیده میشدند) و مجموعههای «قصههایی از درون قبر» و «خانه رازها» از معروفترین آنها بودهاند.
این فیلم با کارگردانی پر تسلط رومرو که از استادان فیلمهای ژانر وحشت (هارور) است، در عین ارائه ترسهای ناب فیزیکی در بخشهای متعددی از خود از داشتن مضمون کمدیهای سیاه هم غافل نمیماند. حضور کاراکترهایی چند وجهی که در شرایطی سخت و عجیب قرار میگیرند و در میانشان هیولاهای ناشناخته و اجساد صاحب قدرت قتل دیگران هم مشاهده میشوند از مشخصهای اصلی این فیلم است.
«Creepshow» مشتمل بر پنج داستان است و در میانشان «مرگ توأم با تنهایی جودی وریلن» هم جای دارد و آن چه این اپیزود را از چهار قسمت دیگر فیلم تفکیک میکند، این است که خود کینگ هم در آن بازی میکند و در رل کشاورزی ظاهر میشود که ناگهان با یک موجود فضایی در مزرعه خود روبهرو میگردد.
در یک اپیزود دیگر که «آنها دارند به سمت شما میخزند» نام دارد، با کاراکتر رنجور دیگری روبهرو میشویم که سوسکها از هر جا و زاویهای به وی میتازند و سرانجام در اپیزود موسوم به «چیزی برای گرفتاری تو» با بازی لسلی نیلسن فقید یک مرد ثروتمند، اما روانی را پیش روی خود میبینیم که تصمیم میگیرد همسر بیوفای خود و دوست پنهانی وی را به بیرحمانهترین شکل ممکن مجازات و معدوم کند و البته موفق هم میشود.
۱۰- «پنجره پنهانی (Secret Window) ۲۰۰۴
استیفن کینگ همواره دوست داشته نویسندگان و بواقع کاراکترهایی صاحب این حرفه را در متن داستانهای خود قرار بدهد و رمانهای «درخشش»، «نیمه تاریک» و «کیف استخوانها» نمونههایی از آن هستند و او حتی در سری داستانهای «برج تاریک» خودش را هم بهعنوان یکی از کاراکترها در متن داستانها و اتفاقات قرار داده است.
قصه دیگری از این قبیل که آن هم به یک فیلم سینمایی موفق برگردانده شده، «پنجره پنهانی» است که شاید کاراکتر اول آن به اندازه شخصیت نخست «نیمه تاریک» از عارضه چند شخصیتی بودن رنج نبرد، اما از درون آن یک فیلم دلهرهآور و روانی تأثیرگذار بیرون کشیده شده است. در این داستان جانی دپ معروف رل مورت رینی را بازی میکند که نویسندهای است که تازه از واقعه طلاق از همسرش رهایی نسبی یافته، اما ناملایمات آن رویداد سبب شده که در کار نویسندگیاش خلل بیفتد و دچار عارضهای شود که آن را «بلوک مغزی نویسندگان» نامیدهاند.
بدتر از همه اینکه روزی مردی بیتعادل و خشن بهنام جان شوتر (با بازی جان تورتورو) ناگهان مقابل رینی ظاهر میشود و او را متهم به تبعیض نژادی و تحمیل عقاید مضر اجتماعی اش از طریق داستانهای خود میکند و حتی به این هم قناعت نمیورزد و میکوشد رینی را بشدت تأدیب کند. البته رینی هم بیکار نمینشیند و قسمتهایی از ماهیت درونی و وجودش را که تا به حال پنهان مانده بود و دال بر خشونت و استعداد در سرکوب دشمن است، بروز میدهد و این بدان معناست که برخلاف تصورات اولیه بین رینی و شوتر تفاوت زیادی وجود ندارد.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: استیفن کینگ فیلم ترسناک سلطان وحشت استیفن کینگ کتاب های ترسناک استیفن کینگ اقتباس سینمایی جایزه اسکار کاراکتر ها ساخته شده داستان ها دی پالما فیلم ها شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۹۴۵۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(تصاویر) ترسناکترین جاذبههای گردشگری جهان؛ از قلعه اجنه تا جنگل خودکشی!
زیسان: جهان پر از مکانهای مرموز و وهمانگیزی است که قرنها تخیل مردم را مجذوب خود کرده است. افسانههای ارواح بیقرار، خانههای خالی از سکنه و فعالیتهای ماوراء الطبیعه در طول نسلها منتقل شده و داستانهای ترسناکی را به وجود آورده است.
به گزارش زیسان؛ در این مطلب، ما شما را به سفری ترسناک به مکانهای روی زمین میبریم، جایی که پرده بین مردهها و زندهها بهطور ترسناکی نازک به نظر میرسد.
زندان ایالت شرقی، پنسیلوانیا، ایالات متحدهزندان ایالت شرقی، یک سازه باشکوه به سبک گوتیک واقع در فیلادلفیا، پنسیلوانیا. زمانی زندانی بود که جنایتکاران بدنام را در خود جای داده بود، اما اکنون متروکه است و گذشته آشفته خود را در زمزمههایی ترسناک تکرار میکند. شرایط سخت ندامتگاه و داستانهای رفتار وحشیانه، ردی از یأس و اندوه از خود به جای گذاشته است.
بازدیدکنندگان از برخوردهای وهمآوری، از تظاهرات زندانیان سابق تا نالههای اشباحی که از سلولهای خالی بیرون میخزد را گزارش کردهاند. ادعا شده است که سلول تبهکار بزرگ آل کاپون با صداهای غیرقابل توضیح و نقاط سرد غیرقابل باوری بر روی دیوارهایش از بازدید کنندگان استقبال میکند. ندامتگاه ایالت شرقی یادآور درد و رنج انسانهایی است که در چهاردیواری آن زندانی بوده اند.
قلعه بریساک در فرانسه
کاخ و قلعه بریساک واقع در دره زیبای لوار، راز تاریکی را در دیوارهای مجلل خود پنهان میکند. افسانهها حاکی از آن است که روح بانویی سبز در قلعه به بند کشیده شده است، معشوقه صاحب قلعه که به طرز غمانگیزی در اثر حسادت به قتل رسید. بازدیدکنندگان گزارش کردهاند که چهره شبحآلود او در سالنها سرگردان است و لباس سبزش پشت سرش در باد میچرخد. صدای قدمهای وهمآور و صداهای غیرقابل توضیحی در اتاقهای خالی این کاخ شنیده میشود و حضور ماندگار بانوی سبز همچنان بر تن و بدن افرادی که از این قلعه باشکوه، اما جنزده بازدید میکنند، را به لرزه در میآورد.
جنگل آئوکیگاهارا، کوه فوجی، ژاپنجنگل آئوکیگاهارا که در پایه کوه فوجی قرار دارد، به عنوان "دریای درختان" شناخته میشود، اما به دلیل شهرت تاریک خود نیز بدنام است. این جنگل انبوه به آهنربایی برای کسانی که به دنبال تنهایی هستند تبدیل شده است، اما به دلیل تعداد بالای خودکشیهایی که در محدوده آن اتفاق افتاده است به "جنگل خودکشی" نیز معروف شده است. سکوت وهمآور جنگل تنها با صدای جیر جیر گاه و بیگاه درختان و حس وهم آلود تعقیب شدن به هم میریزد. محلیها و بازدیدکنندگان گزارش کردهاند که هنگام گشت وگذار در این جنگل بسیار زیبا و در عین حال سرد، با ارواحی سرگردان به شکل انسان و صداهای غیرقابل توضیح مواجه شدهاند.
قلعه بانگره، راجستان، هندبا سفر به هند، جذابیت فراموش نشدنی قلعه بانگره را کشف میکنیم. این قلعه قرن هفدهمی که در ایالت راجستان واقع شده، مملو از افسانهها و داستانهای شبحوار است. طبق باور عمومی، یک جادوگر بر قلعه نفرین شده و ساکنان غم زده آن حکومت میکرده. ویرانههای قلعه بانگره در حال حاضر یکی از خالی از سکنهترین مکانها در هند محسوب میشود. افراد محلی و بازدیدکنندگان از ورود به قلعه پس از غروب آفتاب خودداری میکنند، زیرا اعتقاد داردند که ارواح سرگردان در محوطه این قلعه پرسه میزنند. سایههای اسرارآمیز، صداهای غیرقابل توضیح، و فضایی وهمآور، قلعه بانگاره را به مقصدی ترسناک برای کسانی تبدیل میکند که به دنبال مواجهه با ارواح و ماورا هستند.
برج لندنمقصد بعدی ما را به قلب لندن میبرد، جایی که برج لندن به عنوان نماد قدرت سلطنتی و تاریخ تاریک این کشور است. این برج با میراث ۹۰۰ ساله خود شاهد زندانها، شکنجهها و اعدامهای بیشماری بوده است. جای تعجب نیست که به عنوان یکی از ترسناکترین مکانها در بریتانیا شهرت پیدا کرده است.
گفته میشود ارواح بر برج حکومت میکنند، ارواح برخی از مشهورترین چهرههای تاریخ. گفته میشود که شبح آن بولین، همسر دوم شاه هنری هشتم، در محوطه برج سرگردان است، روح بدون سر او اغلب در نزدیکی محل اعدامش دیده میشود. برج سفید، قدیمیترین بخش قلعه، خانه روحهای بیقرار دو شاهزاده جوان، ادوارد پنجم و ریچارد دوک یورک است که به طور خشونت باری زندانی شدهاند و احتمالاً در داخل دیوارهای آن به قتل رسیدهاند.
بازدیدکنندگان و نگهبانان طیف وسیعی از پدیدههای ماوراء الطبیعه را گزارش کردهاند، از نقاط سرد غیرقابل توضیح گرفته تا چهرههای شبحوار و صداهای عجیب. احساس تعقیب شدن و تماشا شدن و احساس ناراحتی شدید پس از بازدید از دیوارهای برج گزارش شده است. افسانهها و تاریخ پیرامون برج لندن، آن را به مکانی جذاب و در عین حال ترسناک برای کاوش تبدیل کرده است.
مزرعه میرتلزمزارع میرتلز واقع در سنت فرانسیس ویل، لوئیزیانا، یک عمارت پیش از جنگ داخلی آمریکا است که شهرت تاریکی دارد. افسانهها حاکی از آن است که این ملک توسط ارواح بردههای سابق و روح غمانگیز کسانی که با مرگهای هولناک روبرو شدهاند تسخیر شده است. بازدیدکنندگان از چهرههای شبحآلود، قدمهای غیرقابل توضیح و زمزمههای وهمآور درون دیوارهای این ملک بزرگ گزارش کردهاند. مشهورترین ساکن ارواح، کلوئه، یک برده زن است که بنا به گزارشها به دلیل مشارکت در یک طرح مسمومیت به دار آویخته شد. مزارع میرتلز به عنوان شاهدی بر میراث فراموش نشدنی گذشته است و بازدیدکنندگان را با تجربهای فراموشنشدنی و دلخراش روبه رو میکند.
خانه مونت کریستو، نیو ساوت ولز، استرالیاخانه مونت کریستو که در نیو ساوت ولز واقع شده است، یک عمارت باشکوه دوران ویکتوریا، اما با یک تاریخچه شوم است. این خانه که تسخیر شدهترین خانه استرالیا محسوب میشود، شاهد تراژدی، قتل و مجموعهای از اتفاقات غیرقابل توضیح بوده است. بازدیدکنندگان گزارش دادهاند که با ارواح ناآرام مواجه شدهاند، از جمله ظاهر شدن یک نگهبان سابق و کودکی که به طرز غمانگیزی از پلهها سقوط کرده است. جو درون عمارت اغلب سنگین و ظالمانه است، درها به خودی خود بسته میشوند و اشیا به طور غیرقابل توضیحی حرکت میکنند. خانه مونت کریستو همچنان موضوعی جذاب برای علاقهمندان به ماوراء الطبیعه و جویندگان هیجان است.
جزیره پووگلیا، ونیز، ایتالیاجزیره Poveglia که در تالاب زیبای ونیز قرار دارد، راز تاریکی را در زیر نمای بیرونی آرام خود پنهان کرده است. این جزیره زمانی یک ایستگاه قرنطینه برای قربانیان طاعون و بعداً یک بیمارستان روانپزشکی بود، یکی از ترسناکترین جزایر جهان محسوب میشود. ویرانههای بیمارستان متروکه شاهد عذاب و رنجی است که در داخل دیوارهای آن رخ داده است. افسانهها از ارواح ناآرام، روحهای شکنجهشده و اشباحی میگویند که جزیره را اشغال کرده اند. به دلیل شهرت وهمآور آن، دسترسی به جزیره پووگلیا محدود شده است و همین مسئله حس رمز و راز را در اطراف این مکان خالی از سکنه افزایش میدهد.
قلعه لیپ، شهرستان آفالی، ایرلنددر حومه سرسبز شهرستان آفلی در ایرلند، قلعه لیپ، مکانی غرق در تاریخ و داستانهای ترسناک قرار دارد. این قلعه که در قرن پانزدهم ساخته شده، گذشتهای وحشتناک دارد که شامل درگیریهای خونین و اعمال خائنانه است. شایعه شده است که توسط روحی سرگردان تسخیر شده است، موجودی بدخواه که در گوشههای تاریک قلعه کمین کرده است.
بازدیدکنندگان گزارش کردهاند که با چهرههای سایهدار، صداهای نامعلوم، و احساسات غیرقابل توضیح لمس شدن مواجه شدهاند. فضای وهم آمیز و ترسناکی که قلعه لیپ را فراگرفته است، آن را به آهنربایی برای علاقهمندان به ماوراء الطبیعه تبدیل میکند که به دنبال تجربهای بی نهایت ترسناک هستند.
مسافرخانه باستانی رام، گلاسترشایر، انگلستانمسافرخانه Ancient Ramn که در دهکده Wotton-Under-Edge، Gloucestershire واقع شده است، مسافرخانهای با اسکلت چوبی است که قدمت آن به قرن دوازدهم باز میگردد. این مکان به عنوان یکی از خالی از سکنهترین مکانهای انگلستان شهرت پیدا کرده است.
مهمانان و محققان ماوراء الطبیعه طیف گستردهای از پدیدههای ماوراء طبیعی را گزارش کردهاند، از جمله ظاهر شدن افرادی شبح مانند، صداهای غیرقابل توضیح، و احساسِ مرموز زیر نظر گرفته شدن. تاریخِ تاریک مسافرخانه، که شامل داستانهای آیینهای شیطانی، قربانی کردن کودکان، و گورستانی که روزگاری در زیر بنای آن بوده، به ترسناک بودن این مکان دامن زده است.. مسافرخانه باستانی رام به عنوان شاهدی بر حضور ماندگار گذشته است و کسانی را که جرات قدم گذاشتن در راهروهای جنزده آن را دارند مجذوب خود میکند.
قلعه ادینبورگ، اسکاتلند
قلعه ادینبورگ بر فراز یک صخره آتشفشانی باستانی قرار دارد و بر یک بلندی در پایتخت اسکاتلند قرار دارد و شهرت تاریکی دارد. با سابقهای بیش از هزار سال، شایعه شده است که این قلعه توسط ارواح مختلف تسخیر شده است. ادعا شده است که شبح پسری بیسر، یک پیرمرد مرموز و ارواح زندانیان سابق در سالنهای قلعه پرسه میزنند. بازدیدکنندگان تجربیات ترسناکی را گزارش کردهاند، از افت ناگهانی دما گرفته تا دیدن اشباح و قدمهای غیرقابل توضیح. قلعه ادینبورگ به عنوان شاهدی بر گذشته پرتلاطم اسکاتلند است.
قلعه برن، رومانیقلعه برن که بر فراز تپهای در منطقه ترانسیلوانیا قرار دارد، اغلب با کنت دراکولای بدنام از رمان برام استوکر مرتبط است. در حالی که پیوندهای قلعه با شخصیت تاریخی دراکولا ضعیف است، اما هنوز هالهای از رمز و راز دارد و ذهن و روح بازدیدکنندگان را آزار میدهد. افسانهها و داستانهای وهمانگیز قلعه را احاطه کردهاند، با گزارشهایی از اشباح سرگردان و قدمهای سبکی که در راهروها طنین انداز میشوند. محیط ترسناک این قلعه و داستانهای تاریک به شهرت آن به عنوان یکی از ترسناکترین مکانها در رومانی کمک میکند.
tags # ترس ، گردشگری سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟