روایتی از یک داستان حقیقی/ وقتی فرشتهها برای نجات پسرک خردسال میرسند
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۹۹۷۶۱
به گزارش خبرگزاری فارس از اراک، عصر جمعه با رعایت تمام نکات بهداشتی و به دلیل اینکه مدتها بود که با افراد خانواده برای تفریح به بیرون نرفته بودیم، با پافشاری فراوان بچهها، با وجود اینکه به دلیل خرابی خودرو برای مدتی از وجود آن بیبهره بودم، سرانجام با آژانس به سوی یک مکان سرسبز در اطراف شهرستان شازند رهسپار شده و هر یک سعی میکردیم روز تعطیل خود را با انجام کاری مفید سپری کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوست داشتم با انجام این سفر کوتاه، برای اندک لحظهای هم که شده فرزندانم را از فضای دلگیر آپارتماننشینی به دور کنم زیرا حس میکردم در این مدت قرنطیه بسیار آزرده شده بودند و دیگر از آن حس سرشار شیطنتهای کودکانه در وجود آنها خبری نبود، به ویژه پسرم احسان که بسیار اهل کنجکاویهای کودکانه بود بگونهای که گاهی من و مادرش را به دلیل سوالات زیاد از کوره به در میکرد.
دخترم یاسمین نیز دست کمی از پسرم نداشت ولی چون از نظر سنی از برادرش چند سالی بزرگتر بود، کارهایش نیز معقولتر از او به نظر میرسید و کمتر در مسافرتهای مختلف دست گل به آب میداد.
سخت مشغول مطالعه کتاب در زیر سایه درخت در هوای دلپذیر پاییزی بودم و خانمم نیز مشغول پخت و پز برای تهیه ناهار بود تا پس از مدتها در طبیعت دلی از غذا در بیاوریم گرچه میدانستیم که هنوز خطر در کمین است و برای اینکه در دام خطر گرفتار نشویم باید به تمامی نکات بهداشتی توجه کنیم و به بچهها نیز پیوسته یادآور میشدم که گاهی اولین خطا میتواند آخرین خطا باشد و ممکن است دیگر هرگز فرصتی برای جبران خسارت به ما داده نشود و دیگر آب از جوی گذشته هرگز به جوی باز نگردد!
چند ساعتی از ظهر گذشته بود و پس از خواندن نماز دیگر داشتیم برای خوردن غذا آماده میشدیم و احسان پسرم نیز در کنار چشمه با توپ فوتبال خود در حال بازی بود که ناگهان با فریادهای یاسمین من و مادرش سرآسیمه به سوی احسان دویدیم.
بابا .. بابا ... بابا... داداش.... احسان ... احسان...
باور پذیر نبود ولی احسان که تا لحظاتی پیش سراسر جنب و خروش بود و به بالا و پایین میپرید بر روی زمین پهن شده بود و به سختی نفس میکشید و از شدت درد، پیوسته فریاد میکشید.
بسیار دست پاچه شده بودم و گویی فریادهای همسرم را که بی امان میگفت با اورژانس تماس بگیر دیگر نمیشنیدم و تنها به این فکر میکردم که نکند، کودک دلبندم کرونا گرفته باشد.
پس از تماس با اورژانس دیگر چندان امان و قرار نداشتم و وقتی حس کردم که ممکن است اگر دیر بجنبم احسان از دست برود و دیگر فرصت جبران خطای کرده برایم تا آخر عمر مهیا نشود چونان دیوانگان او را درآغوش گرفته و به سوی جاده به راه افتادم و هرچه همسرم فریاد میزد که کجا میروی، به چیزی گوش نمیدادم و تنها گریههای یاسمین در گوشم طنینانداز شده بود.
داداشی... دادشی... بلند شو... بلند شو...!
دیگر فریادهای احسان به نالههایی کم رمق تبدیل شده بود و من همچنان عرض جاده را به پیش میرفتم تا شاید خودرویی دلش بسوزد و بتوانم با آن فرزندم را هرچه زودتر به اورژانس و یا یک مرکز درمانی برسانم.
همچنان درحالی که خیس عرق شده بودم و قلبم تند تند می زد، ناگهان خودروی پلیس را در برابر دیدگانم مشاهده کردم.
سلام آقا خوب هستید؟! ببخشید ما مأموران گشت پلیس راه توره- اراک هستیم. خوشحال میشویم اگر بتوانیم کمکی به شما بکنیم. پسرم... پسرم... پسرم... دارد میمیرید... من همین یک پسر را دارم خواهش میکنم کمکم بکنید به اورژانس زنگ زدهام ولی هنوز نرسیده است... میترسم دیر شود!
تا به خود آمدم، دیدم که سوار بر خودروی پلیس هستم و آن دو مأمور پلیس نیز در جلوی خودرو نشستهاند و یکی از آنها در حال ارتباط با مرکز اورژانس میباشد و به آنها اطلاع میدهد که در حال آوردن یک بیمار بدحال میباشند.
«نگران نباش آقا خدا بزرگه،تمام سعی خود را میکنیم که به موقع پسر شما را به اورژانس برسانیم چون فرقی نداره پسر شما نیز مانند پسر ما است و ما همه فرزندان این آب و خاک هستیم.»
گر چه حس میکردم که در عالم دیگری هستم و بسان کوه آتشفشان یکسره در فوران میباشم ولی نمیدانم لطافت پر مهر سخنان امیدوار کننده این دو پلیس مهربان و فداکار چه انرژی مثبتی داشت که به تدریج آرامش از دست رفته را بار دیگر داشت به من باز میگرداند.
آقا...! آقا...! ببخشید...! خوب هستید... ؟! خوب هستید... ؟! به ناگاه چشمانم را باز کرده و دیدم که در یک مرکز درمانی هستم و سرم به دستانم وصل است...
نگران نباشید.. احسان حالش خوب است! ببینید در اتاق روبرو خوابیده است، چیز مهمی نبود اندکی مسموم شده بود، باید قدردان محبت آن ماموران فداکاری باشید که توانستند، بهنگام و سر وقت پسر نازنینتان را به بهداری برسانند، زیرا اگر مسمومیت وارد خونش میشد دیگر ممکن بود برای همیشه دیر میشد.
در حالی که سرم در دست داشتم با کمک همسرم که اشک در چشمانش حلقه زده بود بر بالین احسان رفتم و هنگامی که دیدم درحال نفس کشیدن است و میتوانم چشمان پر مهرش را بار دیگر ببینم، بیاختیار سجده شکر بر درگاه حضرت دوست فرود آورده و سخت گریه کردم.
چند روزی از این حادثه گذشت و من پیوسته در این فکر بودم که چگونه از آن دو فرشته نجات قدردانی کنم، فداکاری این دو پلیس جوان باعث شد که نگاه منفی من به پلیس تغییر کند، زیرا در ابتدا چنین تصور میکنم که به دلیل داشتن روحیه نظامی، تمامی مأموران پلیس افرادی خشک و بیعاطفه هستند که همواره با نگاه بالا از پایین به مردم حکمرانی میکنند ولی با وقوع این حادثه دیگر به این مهم ایمان آوردم که همه در هر لباس و کاری، یک تن واحد و قطرات به هم پیوسته یک دریای بیکران به نام ایران هستیم.
آن مأموران تلاشگر به من در میدان عمل، درس شهامت و شجاعت و از خود گذشتن دادند، به من آموختند که همواره باید به یکدیگر کمک کنیم و همه در یک کشتی به نام" ایران" نشستهایم. ایرانی که برای به ارمغان آوردن امنیت آن، افرادی به مانند آنها در لباس مقدس پلیس مشغول به شهروندان این مرز و بوم هستند.
تنها کار کوچکی که میتوانستم بکنم زنگ زدن به سامانه تلفنی 197 بود.
الو.. الو... سلام بفرمایید... در خدمت شما هستم.
سلام بر تمام پلیسهای ایران زمین! سلام بر پدران و مادران مومن و فداکار شهدای گرانقدر ناجا! سلام بر خانوادههای ایثارگر آنان که با صبر و ایثار بیمانند خود، امنیت و آسایش را برای ما به ارمغان آوردهاند.
سلام من را به همکاران عزیزتان در پلیس راه توره- اراک برسانید ...به آن دو فرشته مهربان که تقدیر پروردگار مهربان آنان را چونان دژی استوار و پناهگاهی ایمن به یاری من و خانوادهام رساند... در لحظاتی که هیچ کاری از دستم ساخته نبود و فرزند خردسالم درحال جان سپردن و بین مرگ و زندگی بود، همکاران شجاع شما به یاری من آمدند و باردیگر امید را در وجود من و فرزندم زنده و ما را از عشق و خدمت به ایران زمین سیراب کردند.
آری! فداکاری مأموران تلاشگر پلیس راه، در عمل به من ثابت کرد که رویکرد جامعه محور پلیس تنها یک شعار نیست، بلکه این شعار با شعور دینی آمیخته شده و تدبیر حکیمانه حکومت اسلامی این نیروی مردمی را برای خدمت به مردم به ارمغان آورده است.
نیرویی که تا نثار جان در راه شکوفا شدن غنچههای دل انگیز گل واژه امنیت از هیچ تلاش و کوششی دریغ نخواهد کرد و شهیدان بسیاری که ناجا در دفاع از کیان جامعه اسلامی به پیشگاه ملت شریف ایران ارزانی داشته، خود دلیلی آشکار بر این ادعا است.
شهیدانی که هر یک آرزوها در دل داشتند و بسیار بیشتر از ما به خانواده خود عشق میورزیدند اما در نهایت در مقام رضا به تقدیر خداوندی لبیک گفته و قربانی راه عشق شدند تا به سر منزل مقصود رسیده و شهد شیرین قالو بلی را سر بکشند.
بر دستان فرد فرد شما خدمتگزاران عرصه امنیت بوسه میزنم و یقین دارم تا رستمهای ایران زمین بر این مرز و بوم گام بر داشته و میدان داری میکنند، هرگز دستان پلید ضحاکهای زمانه به خاک پاک ایران نرسیده و نخواهد رسید.
انتهای پیام/
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۹۹۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکوردشکنی عجیب و غریب سریال گناه فرشته!
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه هفت صبح، سی و یکم فروردین امسال، قسمت آخر «گناه فرشته» در پلتفرم فیلیمو منتشر شد و همچنان بحث و نظر درباره آن ادامه دارد. این سریال به نویسندگی و کارگردانی حامد عنقا، در طول پخش هم محل صحبت بود و هر بار وجهی از آن توسط رسانهها، منتقدان و کاربران برجسته میشد. با این پیش زمینه، طبیعی است که «گناه فرشته» را محصولی «دیده شده» بدانیم. همانطور که اخیرا روابط عمومی فیلیمو خبر داده که قسمت اول این سریال توسط یک میلیون و ۴۷۰ هزار کاربر دیده شده و رکوردی تازه به ثبت رسانده است.
اصل خبردر خبر روابط عمومی فیلیمو آمده است : «۱۸ هفته پرماجرا را با فرشته، حامد، نوید، مهتاب و عماد پشت سر گذاشتیم. «گناه فرشته» اولین سریالی بود که قسمت یکم آن در طول زمانِ پخش، توسط یک میلیون و ۴۷۰ هزار کاربر فقط در فیلیمو تماشا شد و این استقبال همچنان ادامه دارد. قدردان اعتماد شما به فیلیمو، تماشای محتواهایش و دلسوزی برای سریالها هستیم. از این داستان پرتلاطم برای ما خاطرههای فراوانی ماند، همراه نظرها، نقدها، حرفها و حتی گلایههای از سر محبت شما که مطمئن باشید اینها چراغ راه آینده برای ادامه مسیر و سرمایه بسیار بزرگ فیلیمو است.
با احترام به زندهیاد مرتضی پورصمدی از گروه تولید سریال «گناه فرشته» صمیمانه تشکر میکنیم. حالا این سریال هم به تالار تجربهها و خاطرههای فیلیموییها پیوست. به این امید که اثر بعدی ما با توجه به این همه توجه و ریزبینی مخاطبان باهوش و فرهیختهمان، رو به جلو، چشمگیرتر، دلرباتر و ماندنیتر باشه برای همهمون. دوستتون داریم.»
رکوردشکنی گناه فرشتهدر خبر بالا، از ثبت یک رکورد برای قسمت اول «گناه فرشته» یاد شده است. اگر خاطرتان باشد محمدحسین مهدویان بعد از انتشار قسمت آخر «زخمکاری 2» متنی به اشتراک گذاشت و در بخشی از آن اشاره کرد: «میزان تماشای قسمت اول از فصل دوم سریال تاکنون از عدد یک میلیون و ۳۰۰ هزار نمایش گذشته و هنوز هم تماشایش ادامه دارد.»
با این قیاس میتوان نتیجه گرفت که قسمت اول «گناه فرشته» از سریال قبلی فیلیمو پیش افتاده و این اتفاقی تازه برای پلتفرم است.
بار دیگر سریال جنجالیدرباره «گناه فرشته» هر آنچه باید را نوشتیم و دیگر رسانهها هم نوشتند؛ اینکه چطور شروع شد و چطور ادامه یافت و با چه شیوهای به پایان رسید. فقط محض یادآوری میگوییم که همه قسمتهای سریال واکنشبرانگیز بود و وجوه مختلف آن مد نظر قرار میگرفت. نکته جالب درباره واکنش مخاطبان، حتی آنها که نظری مثبت درباره سریال نداشتند، جایی است که آنها هم «گناه فرشته» را میدیدند. شاهد این ادعا، سلسله کامنتهایی است که تا قسمت آخر ادامه داشت. حتی برخی فعالان مجازی مثل یوتیوبرها میگفتند دیگر «گناه فرشته» نمیبینیم اما برای قسمت جدید، تولید محتوا میکردند!
این ویژگی ساختاری و محتوایی «گناه فرشته» بود که توانست مخاطب را با خود درگیر کند. دنیایی که ساخت، پر بود از راز و تعلیق و دلهره و سرگردانی. کمتر مخاطبی تکلیف خود با سریال را میدانست! درست مثل خود شخصیتهای مستاصل سریال که نمیدانستند برسر چه دعوا دارند. این، تجربهای نو برای حامد عنقا و پلتفرم فیلیمو محسوب میشود؛ اما مهم جایی است که خطر آنها جواب داد و «گناه فرشته» دیده شد.
خوب بودن یا ناراضی بودن از نتیجه بهدست آمده، بحثی دیگر است؛ هر چند سریال حرفهایی مهم در دل داشت و واقعا برخی مفاهیم آن نیازمند واکاوی و تحلیل فرامتن بود.
مورد چهارم| رکورد فسیل
همزمان با انتشار رکوردشکنی «گناه فرشته» خبری دیگر درباره فروش بالای فیلم سینمایی «فسیل» منتشر شد که نباید به راحتی از این مسئله گذشت. بر اساس اعلام فیلیمو:« اکران آنلاین «فسیل» با فروش ۲۹ میلیاردی و یک رکورد جدید به پایان رسید. «فسیل» به کارگردانی کریم امینی و تهیهکنندگی سید ابراهیم عامریان بیش از ۴۰ میلیون دقیقه بازدید داشت و تبدیل به پربازدیدترین فیلم فیلیمو در سینمای آنلاین شد.
مخاطبان ۳۵۸ هزار و ۹۴۵ بلیت خریدید که باعث فروش ۲۸ میلیارد و ۵۶۱ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی این فیلم شد.» نکته روشن ماجرا این است که اکران آنلاین ظرفیتی مهم برای پلتفرمها است؛ به شرط آنکه چینش فیلم، زمانبندی اکران و تبلیغات درست، این طرح را همراهی کند. با ثبت دو رکورد جدید برای «گناه فرشته» و «فسیل»، فیلیمو روزهای شیرینی را تجربه میکند.
کد خبر 849491 برچسبها خبر مهم فیلم و سریال ایرانی سینمای ایران چهرههای مشهور شهاب حسینی (بازیگر)