سه نکته درباره جریمه کرونایی: ناعادلانه، غیرکاربردی و با تاثیر احتمالاً منفی
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۰۴۵۱۴
همکاری مردم با دولت و به معنای اعم آن حکومت برای مهار کرونا امری قطعی و بدیهی است و در مسائل اجتماعی، غفلت از نقش مردم به نوعی سادهانگاری است، اما تصمیم اخیر دولت از سه جهت قابل داوری و انتقاد است. - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-عبدالله عبداللهی: آقای روحانی و برخی دیگر از مسئولان دولتی اعلام کردهاند که برای مهار موج سوم کرونا تصمیم گرفتهاند که جریمههای مشخصی برای آنها که از ماسک استفاده نمیکنند درنظر بگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
همکاری مردم با دولت و به معنای اعم آن حکومت برای مهار کرونا امری قطعی و بدیهی است و در مسائل اجتماعی، غفلت از نقش مردم به نوعی سادهانگاری است، اما این تصمیم دولت از سه جهت قابل داوری و انتقاد است:
نخست: پیام ضمنی این تصمیم و توضیحات مقامات دولتی آن است که مردم مهمترین مقصر تشدید کرونا هستند؛ لذا اگر ماسک زدن رعایت شود، بر بحران هم فائق خواهیم بود. این یک مغلطه علیه سهم مردم است. اگر حقیقتاً ارزیابی منصفانهای از نقش مردم و دولت درباره کرونا صورت بگیرد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا دولتی که میتوانست سفرها را محدود کند، دورکاری کارمندان را بهتر ساماندهی کند، اجتماعات مترو و اتوبوسها را مدیریت کند، میزان تستهای کرونا را افزایش دهد و دهها کار دیگر از این دست، مقصر و قاصر است یا مردمی که بسیاری از آنها برای لقمهای نان، به مهلکهی جان رفتهاند؟
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
دوم: این تصمیم در عمل هم به نظر میرسد که غیرکاربردی و غیرعملی است. در توضیح نحوهی عملیاتی کردن این طرح مسئولان متعددی سخن گفتهاند که آخرین آنها آقای رئیسی معاون وزیر بهداشت در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شب گذشته بود. حقیقتاً بسیاری از شیوههایی که آقایان میگویند، غیرعملی است. میگویند اگر راننده تاکسی یا مسافر آن تاکسی ماسک نزده باشد، راننده و مسافر جریمه میشوند؛ به فرض راننده با استناد به پلاک ماشین جریمه شد، مسافر اگر کارت ملی به شما نشان نداد چه میخواهید بکنید؟ با او وسط خیابان کتککاری خواهید کرد؟ یا با خیل عظیم مسافران مترو و اتوبوس چه خواهید کرد؟ یا با عابران پیاده در محلهای پررفتوآمد؟ دم زدن از تکنیکهایی مثل تصویربرداری و تشخیص چهره را چه کسی نمیداند که بیشتر شبیه طنز است؟ آیا اینگونه ادعاها بیش از آنکه کمکی به اتوریته دولت کند، مایه تمسخر و سستی اعتبار اجتماعی بقیه تصمیمات دولت هم نخواهد شد؟
از این مهمتر، برخی از مردم واقعاً ممکن است از آنجا که پولی برای تهیه ماسک ندارند، از آن استفاده هم نکنند. البته احتمالاً برخی مسئولان در دولت بخاطر سبک زندگی خود، چنین احتمالی را ندهند، اما واقعیت بیرونی، چیز دیگری است. حالا سوال از دولت اینجاست که آیا شما به همه مردم ماسک رایگان دادهاید که میخواهید فقیرترین انسانها هم ماسک بزنند؟ و تازه اگر نزد، جریمه هم میکنید؟
اینها به معنای مباح دانستن عدم استفاده از ماسک برای مردمی که میتوانند نیست. بلکه مشخصاً هرگونه اهمال عامدانه دراین زمینه، مشارکت رسمی در قتل انسانهاست. اما تغییر میزانسن مسئولیت اصلی از مسئولان به مردم، جوانمردانه و عادلانه نیست!
سوم: این تصمیم حتی در صورت عملی و اجرایی بودن ، بازهم احتمالاً تاثیرات مثبتی نخواهد داشت. استیون لویت و استیون دابنر در کتاب معروف Freakonomics (که به اقتصاد ناهنجاریهای پنهان ترجمه شده)، به تحقیق واقعی جالبی اشاره کردهاند که اینجا میتواند محل تأمل باشد. یک مرکز نگهداری کودکان(مشابه مهدکودک) آنگاه که با تاخیر والدین در تحویلگرفتن کودکانشان در بعد از ظهرها مواجه میشوند تصمیم میگیرند فکری به حال این معضل کرده و آن را کاهش دهند. جمعبندی این میشود که برای والدین متأخر، جریمهای درنظر بگیرند؛ لذا اعلام میشود مثلاً هریک از والدین به ازای هر 10 دقیقه تاخیر فیالمثل 10 دلار جریمه خواهد شد. نتیجهی این اقدام اما در عمل 180 درجه مخالف آنچیزی شد که تصمیمگیران در نظر داشتند!
لویت و دابنر میگویند که پیش از اجرای این تصمیم تعداد والدین تاخیرکننده در هفته، 8 مورد بود اما بعد از تصمیم، به 20 مورد در هفته، (دو و نیم برابر!) رسید.
نویسندگان مشهور این کتاب جالب، علت را اینچنین توصیف میکنند که با اعمال جریمه، در واقع «انگیزه» افراد تغییر کرده است. اگر تا قبل از اجرای تصمیم، والدین انگیزههای انسانی و اخلاقی و ... را در کار خود در نظر میگرفتند و مثلاً برای جلوگیری از شرمندگی خود نزد معلمی که به خاطر تعلل آنها از کار وزندگی افتاده، سعی میکردند کمتر تاخیر کنند، حالا این تاخیر خود را با آن جریمه میسنجیدند و احساس میکردند این تاخیر درواقع معادل همان 10 دلار است.
درباره مواجههی جریمهای با مسئلهی بحران کرونا هم ممکن است همین اتفاق بیفتد. فردی که عامدانه به شیوع کرونا کمک میکند درواقع در فاجعهای مثل قتل احتمالی دیگران مشارکت کرده، حال اگر حد و سطح خطای او را در حد 50 یا 200 هزار تومان کاهش دهیم، چه بلایی بر سر «انگیزه» رفتاری انسانها خواهد آمد؟ آیا اساساً به چنین مسائلی فکر شده است؟
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۰۴۵۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.