پیامبر اسلام؛ اسوهای حسنه برای مسلمانان/ پیامبری که منادی رحمت و مهربانی بود
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۵۷۶۶۳
ماه صفر در حالی به پایان میرسد که داغ از دست دادن رحمهللعالمین بر دل مسلمانان جهان سنگینی میکند، پیامبر مهربانی و عطوفت که انسانها را به تعامل و دوستی با یکدیگر دعوت میکند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، آیهای از قرآن کریم است که «به موجب رحمتی که خداوند به تو عنایت کرد، برای آنان نرم شدی و اگر خشن و تندخو بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند»، این آیه و برخی از آیات قرآن کریم به بعد مهرورزی و دوری حضرت محمد (ص) از خشونت تأکید دارد، پیامبری که در دوران جاهلیت عرب به فرمان خداوند سکاندار دگرگونی و ایجاد یک انقلاب فرهنگی در آن دوران و مروج دین و آیینی شد که کمال آن موجب شد تا آخرین پیامبر (ص) و دین خداوند بر زمینیان نازل شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دینی که اسلام نام گرفت؛ آیینی که محبت و عطوفت و مهربانی و دوری از تهمت و افترا و آبروریزی و خشونت بر پیشانی آن نقش بسته و انسانها را به تعامل و دوستی با یکدیگر دعوت میکند تا جهانیان و انسانها در مسیر تکامل حرکت کرده و به تقوای الهی ذکر شده در قرآن کریم دست پیدا کنند.
امروز شیعیان میتوانند به عنوان دوستداران و پیروان اهل بیت (ع) یکبار دیگر درس وحدت، بزرگی و بخشش را به سایر مسلمانان بیاموزند تا پیامبری که همه عمرش در همین مسیر گام برداشت و از خار مغیلان نهراسید، عزاداری آنها را در روز ارتحالش پذیرا باشد.
مردم مازندران که روز گذشته پنچ شهید و آلاله مدافع حرم را بدرقه کردهاند، از شامگاه دیروز با رعایت پروتکلهای بهداشتی با حضور در گلزار شهدا، اماکن مذهبی و حسینیهها در عزا وماتم رسول مهربانیها و سبط اکبرش به سوگواری پرداختند.
همچنین از شروع محرم تاکنون، برسردرب منازل و معابر مازندران پرچم و بیرقهای سیاه و عزا برافراشته است و عاشقان امامت و ولایت در شرایط کرونایی و با رعایت شیوه نامههای بهداشتی به عزاداری و سوگواری میپردازند و آئینهای سوگواری امروز و فردا نیز همزمان با رحلت پیامبر مهربانیها، شهادت سبط اکبرش و شهادت امام رضا (ع) ادامه خواهد یافت.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجری پس از چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمودند و در حجرۀ مسکونی خویش در مدینه و در جوار مسجدی که تاسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.
تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در ۱۷ ربیع الاول عامالفیل (۵۷۰ میلادی)، یا به روایتی ۱۲ همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر (ص)، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیلهای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.
بنا بر رسمی که در مکه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیک مدینه) به خاک سپردند. محمد (ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.
گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است که فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهای ایجاد شد و همین امر ، پیامبر (ص ) را غمناک ساخته بود، ولی اندکی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد.
خروج پیامبر (ص) از مکه که از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حکومتی قرار گرفته بود که میبایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعهای نوین بنا نهد. گسیل داشتن کسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا که مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است که اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یک مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر (ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری که از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشک، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا کرد که بنیاد مسجد النبی کنونی در مدینه منوره است.
پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت، تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالک اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد که پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر که در نزدیکی مدینه واقع شده بود، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت که یهودیان به کار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و کاروانها به اطراف و اکناف ادامه داشت.
آخرین روزهای وفات پیامبر اکرم
حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی (علیهالسّلام) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی (علیهالسّلام) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»
پس به علی (علیهالسّلام) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»
در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»
پیشگیری از بدعتها
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از این هشدار به منزل "امسلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.
تخلف از دستور پیامبر
سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟»
ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که درباره فرماندهی "اسامه" میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است.رسول خدا در بستر بیماری مرتبا" به عیادت کنندگان خود به طور مرتب میفرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «نفذ و اجیش اسامه وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.»
سپس پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند.که عمر گفت: بیماری بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید.قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.
حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».
وصیت پیامبر در لحظات پایانی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حضور جمع، رو به حضرت علی (علیهالسّلام) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی (علیهالسّلام) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی (علیهالسّلام) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و او آمد و باز پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» "امسلمه" فرمود: «علی (علیهالسّلام) را میطلبد، به او بگوئید بیاید».
علی (علیهالسّلام) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند.وقتی از علی (علیهالسّلام) پرسیدند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه گفت؟
در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد.
همنشین در بهشت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در همان حال چند مرتبه فرمود: «ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده» در روزهای آخر از "بلال" خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبهای خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند.هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام "عکاشه" برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود.
سپس به علی (علیهالسّلام) دستور داد، آن پولها را که نزد یکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.
حضرت فاطمه(س) و لحظۀ وداع با پدر
در لحظات آخر عمر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فاطمه (سلاماللهعلیهم) بسیار گریان بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه (سلاماللهعلیهم) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند:
«در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسماش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت (علیهالسّلام) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.
در لحظات واپسین عمر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرش در دامان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قرار داشت.
هنگامه فوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خلیفه دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد میزد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی (علیهالسّلام) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این آیه را خواند: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الارسل افان مات او قتل...»
علی (علیهالسّلام) جسد مطهر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد
و این شخص جز علی کسی نیست.سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود فرمود: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید...اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمیکردید، آنقدر گریه میکردم که سرچشمه اشک را میخشکانید».سپس در قبری که توسط "ابوعبیده جراح" و "زید بن سهل" آماده شده بود و در همان حجرهای که وفات یافته بود، در خانه خودش به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: صلی الله علیه و آله وسل م علیه الس لام حضرت محمد رسول خدا آن حضرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۵۷۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله نوری همدانی: دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
آیتالله نوری همدانی در پیامی به همایش ملی «هویت عصری زنان در آئینه قرآن و حدیث» گفت: دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیت الله نوری همدانی در پیامی به اختتامیه همایش ملی «هویت عصری زنان در آئینه قرآن و حدیث» گفت: امروز دنیای کفر با متهم ساختن اسلام نسبت به حقوق زن آنچه را که خود در عمل انجام میدهد به دین مقدس ما نسبت میدهد در حالی که با این عمل می خواهد پرده سیاه بر حقایق و موقعیت زن در اسلام بپوشاند و عمل ننگین خود را نسبت به بانوان توجیه کند، اما باید با صدای رسا و بلند اعلام کرد که این دین بزرگترین حامی حقوق زن است.
متن پیام حضرت آیتالله نوی همدانی به اختتامیه همایش ملی «هویت عصری زنان در آئینه قرآن و حدیث» به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین.
با سلام و تحیت به آن مجمع محترم؛
موضوع «جایگاه و موقعیت بانوان» از دیرباز مورد گفتمان اندیشمندان و صاحب نظران بوده و نویسندگان و نظریه پردازان در این زمین دیدگاههای گوناگونی ارائه داده و هر یک از آنان برداشت و تحلیلی داشته و طبق جهان بینی خود آن را ابراز داشتهاند. که این موضوع مطالعه تاریخ اقوام و ملل روشنتر میشود.
در این میان مکتب حیات بخش اسلام که کاملترین ادیان است با توجه به نظر واقع بینانه به انسان و وظایف و تکالیف او، موقعیت بانوان را به نحو اصولی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با عنایت به ساختار زنان به تبیین حقوق آنها پرداخته است که با نگرش دقیق و خالی از اغراض باید گفت: در هیچ مکتب و گرایشی اینگونه حریم و حقوق زنان مورد حمایت قرار نگرفته و شأن و منزلت آنان مصونیت پیدا نکرده است.
مگر نه این است که پیش از ظهور اسلام با زنان در همه نقاط جهان به بدترین نوع برخورد میشده و از کمترین حقوق اجتماعی محرومشان داشته بودند.
که در آن فضای مسموم حضرت رسول اکرم (ص) رفعت مقام و شأن بالای بانوان را با کمال صراحت اعلام و قوانینی بر اساس فطرت انسان مقرر داشت.
و مگر نه این است که با استقبال از حضور زنان در عرصههای جهادی و آموزشی و پرورشی و اجتماعی سالهای نخستین ظهور اسلام به عصر طلایی تبدیل شد و بر تارک جبین تاریخ اسلام درخشید.
انسانی در میان دو دیوار بلند تحجر و تمدن کاذب. محبوسی در اعماق دو زندان: زندان جاهلیت و زندان بردگی مدرن. اسیر دو کمند: کمند اوهام و خرافات و کمند تهمت و افترا. مقهور دو فرهنگ، فرهنگ جاهلی و فرهنگ کلمات فریبنده به نام آزادی و به عنوان علم و تمدن و تساوی حقوق. بالاخره فریادگری بدون فریادرس! و مجرمی بدون ارتکاب جرم، مظلومی به ظلم مضاعف و محروم از حقوق زندگی صحیح.
در روزگاری که در تمام فرهنگهای اقوام و ملل جهان «زن» به عنوان یک «موجود پست» و «طفیلی» و انسان درجه دوم مطرح بود و تلخی و محرومیت بر همه ابعاد و زندگی او چه سیاسی، چه فرهنگی و چه اقتصادی سایه افکنده و مورد بدبینیها و آماج تهمتها بود و از هیچ روزنهای بر افق زندگی او روشنایی نمیتابید، و همه درها بر روی او بسته بود، خورشید اسلام طلوع کرد و افق زندگی او را از کران تا کران روشن نمود و ندای عطوفت آمیز پیغمبر رحمت، حضرت محمد (ص) روح نشاط و امید در کالبد او دمید و راه ترقی و تکامل را به روی او از همه جهت باز کرد.
حضرتش موقعیت مهم «زن» در اجتماع بشری و جایگاه بلند او و شایستگیها و استعدادهای فراوانی را که دست آفرینش در وجود این موجود بدیع قرار داده است را گوش زد کرد و آیههایی از قرآن مجید را در رابطه با معرفی مقام مهم زن و ارزش والای او برای مردم بیان نمود. «زن» را به عنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایسته همه کمالات و کرامتهای انسانی است و شایستگی خلیفه الهی بودن را دارد معرفی کرد.
«من عمل صالحا من ذکر أو انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبة ولنجزینهم اجرهم بأحسن ما کانوا یعملون»
«ان المسلمین و المسلمات و المومنین والمومنات والقانتین والقانتات والصادقین والصادقات و الصابرین و الصابرات والخاشعین والخاشعات و المتصدقین و المتصدقات والصائمات والحافظین فروجهم والحافظات والذاکرین الله کثیرا و الذاکرات أعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما»
این نمونهای از آیات قرآن در عظمت زنان است و بر همین اساس همانطور که نمونهای از مردان برای الگوسازی ذکر نمود، از زنان شایسته یز به عنوان الگو معرفی میشود:
«ضرب الله مثلاً للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلهم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین و ضرب الله مثلاً للذین آمنوا امرأت فرعون إذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین»
و در روایات ما نیز احادیث مختلف و متواتر درباره حقوق و جایگاه بانوان ذکر شده است که توصیه میشود به کتب حدیثی ما مراجعه کرده و با در نظر گرفتن سند احادیث بعضی از مطالب جعلی که با قرآن کریم مطابقت ندارد را استثنا نمود.
امروز نیز دنیای کفر با متهم ساختن اسلام نسبت به حقوق زن آنچه را که خود در عمل انجام میدهد به دین مقدس ما نسبت میدهد در حالی که با این عمل می خواهد پرده سیاه بر حقایق و موقعیت زن در اسلام بپوشاند و عمل ننگین خود را نسبت به بانوان توجیه نماید، اما باید با صدای رسا و بلند اعلام کرد که این دین بزرگترین حامی حقوق زن میباشد.
در پایان از همه حاضرین، خصوصاً از برگزارکنندگان این جلسه محترم و به ویژه نماینده معظم ولی فقیه آیت الله آقای نور مفیدی کمال سپاس و تشکر را دارم و و توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم و ملتمس دعای خیر هستم.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
قم مقدسه
حسین نوری همدانی
انتهای پیام/