نقش فلسطین در عادیسازی روابط عربستان با ایران/شهادت سردار سلیمانی از برکات انقلاب اسلامی است
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۶۱۱۹۰
سفیر فلسطین در تهران گفت: سفارت فلسطین پیشنهاد سفر مقام ارشدی از عربستان سعودی برای حلوفصل مشکلات میان ایران و عربستان را مطرح کرده بود که این پیشنهاد از سوی ایران پذیرفته شد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا - مجتبی اسماعیلی، محمد جعفری، «صلاح الزواوی» با حضور در محل خبرگزاری آنا، دیدار با مدیرعامل محترم خبرگزاری و بازدید از تحریریه، در نشست خبری درباره تحولات اخیر فلسطین بهویژه موضوع عادیسازی روابط چند کشور کوچک عربی با رژیم صهیونیستی حضور یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با محکوم کردن قطعی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی عنوان کرد: آنچه اتفاق افتاد، زائیده طبیعی مشکلات جهان عرب و اسلام، فلسطینیان و کل جهان است. طبعاً اگر کشورهای دیگر در آینده روابطشان را عادیسازی کنند، برای من تعجبآور نخواهد بود.
در ادامه بخش نخست از مشروح گفتگوی تفصیلی با شیخ السفرای جمهوری اسلامی ایران تقدیم میشود.
آنا: در موضوع مهم عادیسازی روابط برای کسانی که علاقهمند به موضوع فلسطین هستند و آن را همچون فرمایشات مقام معظم رهبری اولویت جهان اسلام میدانند، موضع شما چیست؟ رویکرد فلسطین با توجه به گزارشهای مطرحشده در زمینه هروله برخی دیگر از کشورها همچون کویت و عمان برای عادیسازی روابط چگونه است؟
زواوی: بسیار خوشحالم که امروز در میان شما برادران عزیزم هستم. تحلیل من از امور مختلف شاید با خیلیها تفاوت داشته باشد؛ درباره عادیسازی روابط میان امارات و بحرین با رژیم اشغالگر صهیونیستی، دنیا بههم خورده است، اعراب، مسلمانان و کشورهای مختلف با هم تقابل مواضع پیدا کردند؛ بعضیها محکوم کردند و بعضیها سکوت پیشه کردهاند، ولی من با محکومیت قاطع این موضوع میگویم آنچه اتفاق افتاد، زائیده طبیعی مشکلات جهان عرب و اسلام، فلسطینیان و کل جهان است.
متأسفانه وضعیت کنونی ما بهعنوان فلسطینی، عربی، اسلامی و جهانی بسیار اسفبار است. طبعاً اگر کشورهای دیگر در آینده روابطشان را عادیسازی کنند، برای من تعجبآور نخواهد بود، زیرا ما بهعنوان مسلمان امت بزرگی بودیم و این را ثابت کردیم. در هر جای دنیا نگاه کنیم مسلمان وجود دارد؛ یعنی ما اسلام را از چین تا اروپا گسترانیدهایم. هر جای دنیا را نگاه کنید، اسلام به آنجا رسیده است و بهخاطر اینکه امت بزرگی بودیم و اینکه آثار ما همه جا هست، توطئهها علیه ما آغاز شد.
آنا: چه شد که برخیها به خود اجازه دانند وحدت میان جهان اسلام را درهم بشکنند؟ چه تحولاتی بعد از جنگ جهانی اول در این زمینه رخ داده است؟
زواوی: با اینکه امت بزرگی بودیم و میگوییم امت بزرگی هستیم، ولی متأسفانه قدرت ما امرور مانند کفی میماند که روی آب است. من با دیگر دیپلماتها فرق دارم. من از سال 1968 میلادی یعنی از 52 سال پیش سفیر بودم و از بنیانگذاران انقلاب فلسطین هم هستم. من با شما بهعنوان یک فلسطینی که عاشق فلسطین است صحبت میکنم، نه بهعنوان یک سفیر. بهعنوان کسی که ارزش مملکت شما را بهخوبی میداند و وضعیت اعراب، مسلمانان و کل جهان را میشناسد سخن میگویم.
حرفم از قلبم منبعث میشود. شاید خیلیها از صحبتها و تحلیلهایم خوششان نیاید، ولی حرفم را میزنم. بعد از جنگ جهانی اول، غربیها و صهیونیستها توانستند «دولت وحدت اسلامی» یعنی دولت عثمانی را ساقط کنند. با هر ایرادی که به این دولت وارد بود، با هر مشکلی که داشت، با تمام کم و کاستیهایی که داشت، ولی توانست کشورهای اسلامی را زیر پرچم خودش بهعنوان یک دولت وحدت جمع کند.
غربیها توانستند در سال 1924 این دولت را ساقط کنند، به چندین دولت کوچک تبدیل شد و متأسفانه هر دولتی ساز خودش را میزند و حق حاکمیت و تصمیمگیری دارد و معتقدم این حرفها صحیح نیست.
من مایلم به تاریخ ملوکالطوایفی برگردم. در دولت اسلامی که ما در اندلس وجود داشت، حاکم مسلمانی از حاکمی فرنگی برای شکست دادن برادر مسلمان خود استفاده میکرد و متأسفانه به جایی رسیدیم که کل اندلس را از دست دادیم و امروز که به اسپانیا یا به اندلس میرویم، با حسرت کاخهای الحمرا، سیویل و آثار باستانی آنجا را نگاه میکنیم و میگوییم واقعاً اینجا اسلام بوده است!
امروز چنین احساسی دارم. مسلمانان دارند از توان دشمن علیه همدیگر استفاده میکنند. هدف همپیمانی عبری-عربی-آمریکایی از بین بردن هر وحدتی در جهان اسلام است. هر وحدتی برای منطقه ما ممنوع است. این منطقه را قبضه، از مشکلات یهود در اروپا استفاده کردند و گفتند برای یهودیها دولتی تشکیل دهند. ابتدا قرار بود در انتر ریو آرژانتین دولتی برای آنها تشکیل دهند، بعد در کنیا و در اوگاندا که هیچکدام قبول نشد و تنها منطقهای که توانست حس مذهبی یهودیان را برانگیزد، فلسطین و بیتالمقدس بود؛ بنابراین تصمیم گرفتند در آنجا برای خودشان دولتی تشکیل دادند که پایگاهی برای قبضه کردن کل منطقه باشد.
نخستین هدفشان با موفقیت انجام شد و توانستند در خاک فلسطین دولتی برای خود ایجاد کنند، اما هدف دیگر آنها تشکیل «اسرائیل بزرگ» است. اسرائیل بزرگ شامل چه خواهد بود؟ شامل کل فلسطین، اردن هاشمی، سوریه، لبنان، عراق، نصف صحرای سینا و یکسوم عربستان سعودی تا مدینه منوره.
شما میگویید آقای سفیر دلیلتان چیست؟ دلیل من نقشه روبهروی شماست. این نقشه روی یک سکه اسرائیلی به نام 10 آگورا حکاکی شده است. این نقشه روی همان سکه که مورد استفاده دشمن صهیونیستی قرار میگیرد، حکاکی شده و در آن «اسرائیل بزرگ» نقش بسته است. بنابراین هدف آنها همیشه این بوده و هست که هیچ وحدتی در جهان اسلام نباشد.
«جمال عبدالناصر»، رهبر بزرگ عرب توانست ائتلافی با سوریه بهوجود آورد که بعد از سه سال دشمنان توانستند آن را بشکنند. ائتلاف دیگر بعد از مدتی میان سوریه، مصر و عراق بهوجود آمد که آن را نیز شکستند. ائتلاف میان «هاشمیون» در آن زمان، اردن هاشمی و فیصل هاشمی حاکم در عراق نیز شکست خورد، یعنی همپیمانی ملک حسین و ملک فیصل که پسر عمو بودند نیز برایشان تحملپذیر نبود. آنها هرگز اجازه نخواهند داد وحدت و همپیمانی هر چند کوچک در منطقه ما بهوجود بیاید.
دشمن صهیونیستی حتی در نبردهای ما فلسطینیان از 100 سال پیش تاکنون اختلافاتی بهوجود آوردند. اختلافات خانوادگی، مذهبی، نژادی، طایفهای و ... تا اینکه متأسفانه فلسطین را از دست دادیم.
آنا: نقش جمهوری اسلامی ایران را در بلبشوی ایجادشده بهوسیله محور عبری-عربی-غربی علیه موضوع فلسطین و وحدت جهان اسلام چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا تفاوتهایی در نوع حمایت از آرمان فلسطین قبل و بعد از انقلاب اسلامی وجود داشت؟
زواوی: بدون شک و بدون تعارف جمهوری اسلامی امت بزرگی است. شما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران قدرت بزرگی در منطقه بودید و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قدرت بزرگی بودید و هستید.
نوع برخوردها با شما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عوض شده است، زیرا زمان حکومت شاه، دولت بزرگی وجود داشت و ارتش بزرگی داشتید، ولی متأسفانه آن رژیم 100درصد به آمریکا و دشمن صهیونیستی وابسته بود. سفارتهای اسرائیل و آمریکا در ایران حاکم بودند، شاه مهرهای در دست امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بینالمللی بود. خیلیها در منطقه از آن رژیم میترسیدند و حتی بعضیها دستش را میبوسیدند. حال چه شده وقتی انقلاب به پیروزی رسید و دولتی با دو شعار آرمانی «وحدت جهان اسلام» و «آزادی فلسطین» آمد، برخوردها با ایران عوض شده است؟
حضرت امام خمینی(ره)، رهبر فقید انقلاب اسلامی وقتی شاه را از حکومت ساقط کردند، خواستار وحدت جهان اسلام و آزادی فلسطین بودند. سفارت دشمن صهیونیستی به سفارت فلسطین مبدل شد و سفارت آمریکا بهعنوان لانه جاسوسی شناخته شد. طرح حضرت امام مبنی بر وحدت جهان اسلام و آزادی فلسطین از قدرت حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران بیشتر بود و تنهایی قادر نبودید وحدت جهان اسلام را محقق کنید، ولی شما ارزش دراختیار داشتن و اجرای این طرح را دارید.
غرب با تمام نیرنگهایش تلاش کرد جمهوری اسلامی را ساقط کند و جنگ ظالمانه هشت ساله علیه ایران آغاز شد که هدفش از بین بردن انقلاب نوپا بود، ولی به لطف خدا در توطئه خود شکست خوردند. آنها صدام را به جان شما انداختند و قدرتی که در عراق بود از بین رفت و به قدرت جمهوری اسلامی هم تلفات زیادی وارد شد. اگر دو قدرت ایران و عراق دست در دست هم میگذاشتند، شاید امروز اسرائیل وجود نداشت.
شما پیروزمندانه از این جنگ ظالمانه خارج شدید و من بهعنوان قدیمیترین سفیر در این مملکت، عضو کمیته حسننیت بودم که وظیفه میانجیگری میان ایران و عراق را برعهده داشت. من چندبار به دیدار امام راحل شرفیاب شدم و پشت سر ایشان به اتفاق هفت عضو از کشورهای جهان اسلام نماز خواندیم. این رهبر بزرگ در اتاق کوچکی کارهایشان را انجام میدادند و هیچ چشمداشتی به مال دنیا و به دنیا نداشت.
متأسفانه این جنگ قربانیان زیادی برای شما داشت و عمر امام خمینی(ره) کفاف نداد که این پروژه را ادامه دهند. پرچم دست رهبر جوان و توانمند، آیتاللهالعظمی امام خامنهای افتاد که در حال ادامه دادن این برنامه است. رهبر معظم انقلاب نهادهای زیادی را برای حفظ جمهوری اسلامی و دستاوردهای انقلاب تأسیس کردند و امیدوارم انشاءالله خدا به ایشان عمر طولانی دهد تا روز آزادی فلسطین را با هم شاهد باشیم.
شما وقتی این طرح یا پروژه را پیش بردید، دو راه در پیش داشتید؛ یا اینکه جمهوری اسلامی نمونه داخل مرزهای ایران بسازید که مردم از این جمهوری اسلامی الگو بگیرند و انقلاب صادر شود یا اینکه انقلاب از بدو شکلگیری صادر شود، ولی توطئههایی که از روز نخست علیه شما آغاز شد، اجازه نداد دولت دلخواه خود را داشته باشید.
اوضاع سخت انقلاب باعث شد در داخل و خارج درگیر شوید، ولی بحمدلله با همه اوضاع سخت، انقلاب به خارج صادر شده است. بهعنوان نمونه در لبنان شیعیان گروهی فراموششده بودند. به برکت انقلاب اسلامی ایران و به برکت تأسیس حزبالله، الان شیعیان حرف اول را در نقشه سیاسی لبنان میزنند.
مقاومت لبنان توانست چندینبار دشمن صهیونیستی را شکست دهد و این از برکات انقلاب اسلامی ایران است. از برکات انقلاب اسلامی ایران این است که شخصیتهایی مانند شهید قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و یارانشان را برای وحدت جهان اسلام تقدیم کردید.
هر جای دنیا را که نگاه کنید، اثراتی از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران دیده میشود. غرب، آمریکا و صهیونیسم بینالملل از هر وسیله و راهی وارد شدند که شما را ساقط کنند، ولی با اینکه کارتل سلاح، پول، نفت و تبلیغات در دستشان است، نتوانستند.
مجرم احمق، دونالد ترامپ از هر وسیلهای برای ضربه زدن به شما استفاده کرد، ولی هنوز شما ایستادهاید و مقاومت میکنید. روزی یکی از برادران مسئول به سفارت فلسطین آمد و پیش من نشست. به او گفتم برادر عزیز من برای مشکلات ایران راهحلی دارم. ایشان با خنده به من نگاه کرد و گفت بفرمایید برادر من! گفتم من راه حل را به شما میگویم؛ من را از ایران اخراج کنید، سفارت اسرائیل را به اسرائیلیها پس بدهید و به آنها بگویید ببخشید ما فلسطینیها را جای شما آوردیم. سفارت آمریکا را به آمریکا پس بدهید، نانتان در روغن میشود، دلارها میبارد و به جای 100 بمب اتم یکهزار بمب اتم خودشان به شما تقدیم خواهند کرد، به شرط اینکه شما در مرزهای خودتان باشید. ولی بعید میدانم جمهوری اسلامی ایران با رهبری فرزانه که دارد، خدای ناکرده به فکر چنین گامی بیفتد.
آنا: دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را در سالهای اخیر در راستای برقراری صلح و ثبات در منطقه و حفظ حقوق از دسترفته فلسطینیان چگونه ارزیابی میکنید؟
زواوی: کسانی که طرح بزرگی دارند، باید قلب و عقل بزرگی نیز داشته باشند. اینکه شما در کشورتان نهادهای زیادی برای حفظ جمهوری اسلامی ساختهاید، کافی نیست. شما قدرت نظامی داشته باشید، وقتی میخواهید با کشورهای همسایه وارد معامله شوید، خود را جای آنها قرار دهید. یک کشور بسیار کوچک که چند پایگاه نظامی آمریکایی در زمین خودش دارد، آیا حق حاکمیت دارد؟ آیا این کشور میتواند مستقل تصمیم بگیرد؟
شما وقتی اوضاع آنها را درک کردید و جای آنها نشستید، آن زمان موضوع فرق میکند و نزدیکی بهوجود میآید. شما باید این کشورها را متوجه کنید که ایران برادر بزرگ آنهاست، اینکه بهخاطر وحدت جهان اسلام و دفاع و حمایت از آنها آمدهاید و بقبولانید که آمریکا و اسرائیل حامی این کشورها نیستند. نمونههای زیادی در جهان وجود دارد که چطور آنها همپیمانان خود را کنار گذاشتند.
باید دیپلماسی فعال باشد، یعنی هیئتهای سیاسی به این کشورها فرستاده شود. روزی میان شما و عربستان سعودی مشکلی بهوجود آمده بود و 400 نفر از حجاج بیتالله الحرام در مکه شهید شدند. ما توانستیم با رایزنی با چند نفر از برادران مسئول در جمهوری اسلامی که بعضیها زنده هستند و بعضیها الان در قید حیات نیستند، این مشکل را حل کنیم.
به یکی از آن برادران مسئول گفتم تا چه زمانی میخواهید با عربستان مشکل داشته باشید؟ گفت ما هم دلمان میخواهد که روابط برگردد. گفتم شما هیئتی از عربستان سعودی دعوت کنید. بهعنوان نمونه از «سعود الفیصل» دعوت کنید. وی گفت باشد دعوت میکنیم، ولی شما دعوتنامه را وقتی به فرودگاه تهران آمد، در فرودگاه دستش بدهید. گفتم اینطوری درست نمیشود، آنها در تهران سفارتخانه دارند و میتوانید از راه دیپلماتیک اقدام کنید.
چنین اقدامی انجام شد، سعودالفیصل آمد و روابط میان ایران و عربستان عادی شد. نقش دیگر سفارت فلسطین در تهران که فراموش شده، توقف جنگ میان سوریه و عراق است. مرحوم جلال طالبانی و بشار اسد از این نقش خبر داشتند و دارند.
بنابراین دیپلماسی فعال بسیار مهم است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در اظهارات خود گفته بودند حاضرند برای عادیسازی روابط با سعودی به عربستان و کشورهای منطقه سفر کنند. من بهعنوان سفیر فلسطین این دیپلماسی را تأیید میکنم.
100 ساعت گفتگو بهتر از یک ساعت نبرد یا جنگ است. ما باید به این کشورهای ضعیف و کوچک بفهمانیم طرح حضرت امام(ره)، طرح جمهوری اسلامی برای کل جهان اسلام و برای شماست و فقط مربوط به ایرانیان نیست. نفع وحدت جهان اسلام به همه خواهد رسید و نه فقط به ایران، ولی شرف برداشتن این طرح روی دوش ایرانیان بوده است.
انتهای پیام/4033/
منبع: آنا
کلیدواژه: عربستان رژیم صهیونیستی موضوع فلسطین عادی سازی روابط سفیر فلسطین در تهران صلاح زواوی انقلاب اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران وحدت جهان اسلام عادی سازی روابط دشمن صهیونیستی عربستان سعودی آزادی فلسطین سفارت فلسطین جهان اسلام امت بزرگی بعضی ها کل جهان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۶۱۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر