اعلام نام ۷ اصلاح طلب در فهرست اولیه دو حزب برای انتخابات ۱۴۰۰ / نامزدهای حزبی به خط شدند
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۸۶۰۳۸
احزاب اصلاح طلب گویی قصد دارند جدیتر از قبل مواضع انتخاباتی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ روشن کنند و در روزهای اخیر حداقل دوحزب نامزهای احتمالی خود را گرچه با اما و اگر، معرفی کردهاند.
بررسی تحرکات انتخاباتی اصلاحطلبان تا اینجای کار نشان میدهد آنها نهتنها از سیاست ائتلاف با یک نیروی غیراصلاحطلب اما میانهرو مانند علی لاریجانی گذر کردهاند، بلکه بنای رسیدن به یک اجماع درونجبههای را هم ندارند؛ سیاستی که به نوعی در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ نیز پدید آمد و پس از آنکه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اعلام کرد لیست انتخاباتی ارائه نمیکند، چند حزب مانند اتحاد ملت و ندای ایرانیان اعلام کردند لیست نمیدهند و حزب کارگزاران لیست جداگانه خود با عنوان «یاران هاشمی» را عرضه کرد و تعدادی از اصلاحطلبان ازجمله محمدعلی وکیلی، مصطفی کواکبیان، علیرضا محجوب، داوود محمدی و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همان انتخابات هم اصلاحطلبان از یک سال و چند ماه پیشتر بحث تشکیل پارلمان اصلاحات را مطرح کرده بودند و میگفتند تا اسفند ۹۷ اساسنامه این تشکیلات نوشته و عرضه میشود که نهتنها چنین اتفاقی رخ نداد، بلکه پارلمان اصلاحات بهکلی به دست فراموشی سپرده شد. قرار بود در آن تشکیلات همه احزاب دور هم جمع شوند و به رایزنی درباره مسائل مختلف کشور ازجمله انتخابات بپردازند تا در نهایت نامزدهای نهایی انتخابات با رأی اکثریت این مجموعه مشخص و به مردم معرفی شوند. اختلافهای اصلاحطلبان در فرایند چگونگی تشکیل پارلمان اصلاحات، اختلاف بر سر هموزننبودن احزاب، اختلاف بر سر ماهیت موضوعاتی که در آن مورد بحث قرار میگرفت، اختلاف بر سر اینکه پارلمان باید صرفا به مسئله انتخابات ورود کند یا باید درباره همه مسائل مهم کشور اظهار نظر کند و در نهایت آیا قرار است پارلمان اصلاحات یک حزب فراگیر باشد و نقش احزاب را تضعیف کند یا آنکه میخواهد نقش دقیق جبههای را ایفا کند، همه و همه مانع تشکیل این تشکیلات سیاسی شد. بعد از آن هم اصلاحطلبان باز بر سر چگونگی ورود به انتخابات و اینکه آیا باید با لیست ائتلافی وارد شد یا باید با هویت اصلاحطلبی به عرصه آمد، دچار اختلاف شدند.
در نهایت هم برخی از اصلاحطلبان سازوکار «سرا» را برای رأیگیری اولیه میان اصلاحطلبان سراسر کشور بر نامزدهای مدنظر پیشنهاد دادند که آنهم با اجماع مجموعه نیروهای اصلاحطلب همراه نبود. بعد از انتخابات مجلس، نیروهای سیاسی اصلاحطلب درباره روند انتخابات در سال۱۴۰۰ با تردید مواجه شدند. برخی از اساس ورود به انتخاباتی را که نیروهای اصلی ردصلاحیت شوند، درست نمیدانستند، برخی همچنان بر سیاست ائتلافی اصرار میکردند و برخی نیز دم از ورود با هویت اصلاحطلبی میزدند. هرچه جلوتر آمدیم، اصلاحطلبان بر یک موضوع تا حدی به اشتراک رسیدند که دیگر سرمایه اجتماعی اصلاحات پذیرای ائتلاف با یک نیروی اصولگرا نیست؛ به همین دلیل آخرین حزبی که از این سیاست حمایت میکرد، یعنی حزب کارگزاران نیز از موضع خود کوتاه آمد و حسین مرعشی در گفتوگو با روزنامه «شرق» اعلام کرد: «قطعا معرفی و حمایت از یک نامزد اصلاحطلب اولویت ماست... کارگزاران اکنون چهار نامزد حزبی دارد و نیازی ندارد از آقای لاریجانی حمایت کند... حزب کارگزاران که بیشترین ظرفیت را برای معرفی نامزد دارد، حتما از یک نامزد غیرحزبی و حتی غیرجبههای حمایت نمیکند».
او بعد از این گفتوگو در مصاحبهای با «خبرآنلاین» چهار نامزد حزبی را به شش نامزد افزایش داد و اسامی آنها را اعلام کرد: «کاندیداهای حزبی ما مشخص هستند؛ آقای جهانگیری، آقای محسن هاشمی، آقای همتی، آقای ملکزاده، آقای هاشمیطبا، آقای کرباسچی و... مطرح هستند. البته هنوز خودشان نپذیرفتهاند. ترجیح اکثریت اصلاحطلبان بر اساس تجربه گذشته، این است که کاندیداهای خودشان را داشته باشند».
در کنار موضع اخیر سخنگوی حزب کارگزاران، عیسی چمبر، عضو شورای مرکزی و معاون اجرائی حزب ندای ایرانیان نیز در گفتوگو با «باشگاه خبرنگاران جوان» رسما اعلام کرده است که حزب ندا بنا دارد با نامزد اختصاصی خود به میدان آید: «حزب ما برای انتخابات ریاستجمهوری امسال کماکان جلسات مختلفی را برگزار میکند و بیشتر هم به دنبال داشتن نامزد اختصاصی هستیم».
او حتی تا اینجای کار صادق خرازی را هم بهعنوان نامزد حزب ندا معرفی کرده است: «گزینه اصلی ما برای انتخابات ریاستجمهوری، آقای صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان است، اما خودشان برای ورود قطعی به میدان انتخابات هنوز به جمعبندی نرسیدهاند». از سوی دیگر اعلام نامزدی محمدرضا عارف و گفتن اینکه «اگر لازم باشد راحت به میدان میآیم»، نشان میدهد اصلاحطلبان تقریبا همان سیاستی را پیش گرفتهاند که در انتخابات ۹۸ برگزیدند و قائم به تصمیم احزاب و شخصیتها و نه جبهه اصلاحات (تصمیم جمعی همه اصلاحطلبان) شدهاند و گویا بنا ندارند بر سر یک میز مشترک به نامزدی واحد برسند تا دستکم بتوانند بر سر آن نامزد واحد، موجی اجتماعی راه بیندازند. رفتن به سمت کاندیداهای متعدد حزبی در حالی است که اصلاحطلبان علاوه بر تجربه اسفند ۹۸، تجربه انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ را هم دارند؛ گرچه در آن انتخابات به معنای دقیق کلمه احزاب صحنهگردان انتخابات نبودند، اما ارائه نامزدهای متعدد از سوی جبهه اصلاحات باعث شکستهشدن آرا و در نهایت رویکارآمدن محمود احمدینژاد شد که به باور مطلق تحلیلگران اصلاحطلب، اگر در آن انتخابات اصلاحطلبان بر یک فرد مانند مهدی کروبی به اجماع میرسیدند، فاتح انتخابات بودند.
اگرچه مرعشی در گفتوگوی اخیرش گفته «تشکیل یک نهاد هماهنگکننده جدید در دست بررسی است و فکر میکنم اواخر آبان با یک تشکیلات هماهنگ جدید بتوانیم کار را دنبال کنیم»، اما با توجه به اصرار احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب بر ورود بدون هماهنگی با دیگر طیفهای اصلاحطلبی، هیچ بعید نیست سرنوشت این شورای جدید که مرعشی از آن یاد میکند، مشابه سرنوشت پارلمان اصلاحات شود. به هر رو، باید دید آیا اصلاحطلبان و رهبری این جریان میتوانند تا ماههای آینده تمام این چندپارگیها را سامان دهند یا خیر؟/شرق
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: انتخابات ریاست جمهوری پارلمان اصلاحات حزب کارگزاران برای انتخابات اصلاح طلب اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۸۶۰۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب میدانند
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.
وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است.
البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.
اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.
حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.
من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و...، ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.