امارات از خط لوله ایران - اسرائیل نفت صادر میکند
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۷۲۱۷۸
امارات متحده عربی و اسرائیل به تازگی توافقنامهای برای استفاده از خط لوله نفت "ایلات- اشکلون" امضا کردند.
به گزارش عصر ایران این توافق نامه باعث میشود امارت نفت خام خود را از طریق این خط لوله، بدون نیاز به عبور از کانال سوئز، از دریای سرخ به دریای مدیترانه منتقل کند. اسرائیل و امارات چندی پیش توافقنامه صلح و عادیسازی روابط امضا کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این خط لوله بندر ایلات در جنوب اسرائیل (شمال دریای سرخ) را به بندر اشکلون اسرائیل در دریای مدیترانه متصل میکند.
این خط لوله سالها قبل (1969) به صورت مشترک توسط ایران و اسرائیل ساخته شد. ایران سهم 50 درصدی در ساخت و مالکیت این خط لوله دارد اما بعد از انقلاب 57، اسرائیل سهم ایران را توقیف کرد.
این خط لوله 254 کیلومتر طول دارد. امارات قصد دارد با استفاده از این خط لوله، نفت خود را برای اروپا صادر کند.
تا قبل از انقلاب 57، این خط لوله، مسیری برای انتقال نفت ایران به اسرائیل و اروپا بود.
تاسیسات ذخیره نفت در سواحل اسرائیل. توافقنامه جدید اجازه میدهد نفت خام امارات از خط لولهای از طریق دریای سرخ به مدیترانه برسد بدون اینکه نیازی به استفاده از کانال سوئز در خاک مصر باشد. این خط لوله در گذشته و با سرمایهگذاری مشترک ایران و اسرائیل ساخته شده بود/ عکس: رویترز
دولت ایران درباره این خط لوله، از اسرائیل شکایت کرده و خواهان دریافت سهم خود از این خط لوله است.
فایننشال تایمز در این مورد نوشت: پس از 2 دهه داوری و قضاوت، دادگاه سوئیس در سال 2016 حکم داد که اسرائیل برای توقیف این خط لوله، بیش از یک میلیارد دلار به ایران بدهکار است اما اسرائیل از پرداخت این مبلغ به "کشور دشمن" خودداری کرده است. استفاده اسرائیل از این خط لوله نیز باعث خشم ایران است.
خط لوله "ایلات- اشکلون" برای کمک به اسرائیل شکل گرفت تا از در صورت بسته شدن کانال سوئز مصر مسیری برای انتقال نفت اسرائیل وجود داشته باشد. کانال سوئز به عنوان مرسومترین مسیر انتقال نفت که تحت کنترل مصر است پس از جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967 (1346) بسته شد. جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل بین مصر، سوریه و اردن از یک طرف و اسرائیل از طرف دیگر رخ داد.
"فایننشال تایمز" نوشت: اسرائیل و امارات متحده عربی توافقنامههای گستردهای را با میانجگری آمریکا امضا کردند تا بر وزن عادیسازی روابط بیفزایند. عادیسازی روابط باعث شد تا این کشور حوزه خلیج فارس پس از دههها پشتیبانی از فلسطینان به سمت اسرائیل متمایل شود.
براساس یکی از این توافقنامهها اسرائیلیها میتوانند بدون ویزا به امارات سفر کنند. امارات اولین کشور عربی است که چنین اجازهای را به اسرائیلیها داده است.
اسرائیل هم در مقابل، همین حق را برای طرف مقابل قائل شده است و شهروندان امارات میتوانند بدون ویزا به اسرائیل سفر کنند.
این اقدام که باید در ابتدا از سوی پارلمانهای هر دو طرف تائید شود باعث رونق و تقویت شرکت هوایی-دولتی "امارات" خواهد شد.
شرکت هواپیمایی امارات تلاش دارد مشتریان شرکت هوایی "ال عال" (El Al ) اسرائیل را به سمت خود جذب کنند. شرکت هوایی "ال عال" اسرائیل پس از شیوع کرونا با ورشکستگی و فروپاشی تقریبی مواجه شده است.
بیشتر بخوانید: امضای توافق عادی سازی روابط اسرائیل با بحرین و امارات (+عکس) محکومیت اسرائیل به پرداخت غرامت به ایران دستور نتانیاهو برای ممنوعیت اطلاع رسانی درباره شکایت ایران لینک کوتاه: asriran.com/0039vZمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: اسرائیل امارات متحده عربی عادی سازی روابط خط لوله نفت ایران عادی سازی روابط خط لوله توافق نامه کانال سوئز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۷۲۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل در تنگنای توافق دوحه
در نهایت همانطور که رژیم صهیونیستی در بحبوحه بحث آتشبس و توافق، حمله زمینی به رفح را شروع کرد میتوان گفت اعتمادی به سرانجام رسیدن توافقات دوحه وجود ندارد...
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
«عیران ایتزیون» نائب رئیس سابق شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، شنبه ۱۵ اردیبهشت، طی چند رشته توئیت به شرایط فعلی دولت غاصب و جنایتکار اسرائیل اشاره کرد و از جمله نوشته «از نگاه دولت آمریکا وقت به نتیجه رسیدن نتانیاهو و ارتش در جنگ غزه به پایان رسیده است» وی نوشت «سناریوها ـ گزینههاـی متعددی وجود دارد و سناریو وحشتناک، ادامه جنگ در سایه نخستوزیری ناکارآمد و کابینهای متشکل از مجرمان و فراریهاست».
«امیر بارشالوم» دهم اردیبهشت ماه در روزنامه «زیمان اسرائیل» نوشته بود «علاوهبر احزاب سیاسی و اکثریت شهروندان، هماینک ارتش، شاباک و موساد هم به نفع انجام توافق و تأخیر عملیات رفح فشار میآورند» و «بن کاسپیت» تحلیلگر برجسته صهیونیست، روز شنبه گذشته در روزنامه معاریو نوشت «نتانیاهو سه ماه است رفح را تهدید میکند، چرا؟ زیرا به نتیجه رسیدن اهداف با حمله به رفح، در حد معجزهای مثل رشد کردن خرماهای آبی رنگ در سواحل غزه و ظاهر شدن مسیح بوده و بسیار دشوار است».
این اظهارات وضعیت رژیم غاصب را پس از هفت ماه جنگ در غزه و توسل به انواعی جنایت نشان میدهد. هماینک رژیم با این وضعیت به اجبار به سمت مذاکرات سیاسی رفته و دستهای خالی آن مدیریت صحنه سیاسی را هم از دست آن خارج کرده است.
مذاکرات پیرامون جنگ غزه طی هفتههای اخیر با رفت و آمد مقامات مختلف به قاهره و دوحه صورت گرفته و حسب آنچه روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت در روز شنبه ۱۵ اردیبهشت ماه منتشر کرد، طرفهای مختلف بر روی طرح سه مرحلهای توافق کردهاند.
هر چند ابهامات زیادی پیرامون این طرح وجود دارد و بهخصوص از آنجا که درباره بسیاری از جزئیات این طرح هنوز چیزی منتشر نشده و ظاهراً توافق صورت نگرفته است اما در عین حال اگر سند روزنامه اسرائیلی که محافل مصری و قطری هم به نوعی بر همه یا بخشهای اصلی آن صحه گذاشتهاند را خروجی مذاکرات سه هفته اخیر بدانیم، نکات زیر درباره آن اهمیت دارد:
۱ـ طرح آتشبس سه مرحلهای و همین مفادی که منتشر شده، در اواسط آذرماه سال گذشته ذیل عنوان «طرح قطر» مطرح گردید ولی دولت غاصب زیربار آن نرفت و آتشبس که در پنجم آذرماه به پایان رسیده بود، تمدید نگردید. این طرح تقریباً همان طرح است و از این رو اگر رژیم غاصب امروز به آن تن بدهد به چیزی تن داده که پنج ماه از پذیرفتن آن اجتناب میکرده و خود این بدان معناست که ارتش اسرائیل در این پنج و هفت ماه دستاورد اساسی که بتواند وزن خود را در توافق افزایش داده و یا از وزن خواستههای مقاومت بکاهد، نداشته است. عملکرد کابینه نظامی، دولت نتانیاهو و ارتش اسرائیل این شده که به چیزی که تن نمیداده تن داده و این معنایی جز شکست ندارد و این در حالی است که مقاومت فلسطین امروز همان چیزی را پذیرفته که پنج ماه پیش آن را پذیرفته بود.
۲ـ مفاد توافق سه مرحلهای در آذرماه سال قبل در دوحه بسته شده و طی دو هفته اخیر در قاهره بازخوانی شده است و این به معنای آن است که مذاکرات پاریس که از بهمن ماه سال قبل شروع شد و تا اوایل فروردین ماه استمرار داشت، عملاً به جایی نرسیده است. آمریکاییها سعی داشتند جنگ غزه را از طریق مذاکرات پاریس مدیریت کنند و نسخه سیاسی آن را بر مبنای خلع سلاح و اخراج حماس از غزه و ترتیبات سیاسی جدید برای اداره غزه بیرون آورند اما آنچه در نسخه منتشر شده دیده نمیشود همین سه موضوع حساس میباشد. این در حالی است که در این طرح خارج شدن کامل نظامیان اسرائیلی از غزه دیده شده است. آمریکاییها تلاش زیادی کردند تا پایان جنگ را با پایان مقاومت فلسطین گره بزنند و بایدن حتی در همین اواخر گفت راهحل در خلع سلاح حماس و اخراج آن از غزه است اما اینک همین آمریکاییها به اسرائیل فشار میآورند تا طرح سه مرحلهای را بپذیرد چرا؟ برای اینکه به تعبیر عیران ایتزیون هر کاری برای دستیابی اسرائیل به اهداف انجام شده و حالا دیگر وقت به پایان رسیده است.
۳ـ طرح سه مرحلهای ۱۲۴ روز یعنی چهار ماه بهطول میانجامد و البته در ۸۲ روز آن توازن نسبی در اجرا به چشم میخورد و در ۴۲ روز آخر آن با اما و اگر زیادی مواجه است. در دو مرحله اول و دوم؛ اسرائیل با موضوع آزادی اسرای خود مواجه است و آنچه در مقابل آن میدهد آزادی جمع بزرگی از زندانیان فلسطینی که تعدادی زیادی از آنان محکوم به حبس ابد میباشند و بازگشت آوارگان به منازل تخریب شده میباشد. این ستادهها و دادهها از آنجا که به نفع طرفین است، با تمکین طرفین، اجرائی میشوند. اما در مرحله سوم آتشبس، که عقبنشینی کامل ارتش از نوار غزه وجود دارد، اجرای توافق وابسته به اراده طرف اسرائیلی است. اگر رژیم غاصب نخواهد اجرا کند به این معناست که آتشبس در پایان مرحله دوم تمام میشود و جنگ از سر گرفته میشود. بنابراین اجرای کامل طرح دوحه با ابهام جدی مواجه است.
۴ـ در این توافق از دو موضوع حرفی به میان نیامد، که بسیار مهم بوده و در راستای مصالح و منافع طرف فلسطینی است؛ «آتشبس دائم» و «رفع محاصره غزه». در مذاکرات دوحه و قاهره در مورد این دو موضوع بحث زیادی صورت گرفته و این دو جزء شروط پذیرش آتشبس و آزادی اسرا از سوی حماس بوده است. حماس به درستی معتقد است تضمین رژیم غاصب به پذیرش آتشبس دائمی و موضوع رفع حصار به تنهائی و بدون ضمانتهای دیگر هیچ ارزشی ندارد؛ چرا که این رژیم به هر بهانهای حمله خواهد کرد و محاصره را نیز تجدید میکند. بنابراین حماس در روزهای اخیر از «تضمین بینالمللی» یعنی تضمین توسط شورای امنیت سازمان ملل به عنوان یک شرط صحبت کرد. آمریکاییها به طور قاطع در مذاکرات گفتهاند ادامه آتشبس را تضمین خواهند کرد و درباره ارسال کمکهای انسانی هم تأکید کردهاند که چندان محل اعتماد نیست. اما آیا واقعاً به تضمین آمریکا و شورای امنیت جای اعتماد وجود دارد؟ آیا اگر اسرائیل بعد از ۸۲ روز یا بعد از ۱۲۴ روز جنگ را از سر بگیرد شورای امنیت یا آمریکا برای توقف آن، اسرائیل را مجازات میکند؟ وقتی بایدن با صراحت گفته است اسرائیل باید عملیات علیه مردم را به عملیات علیه حماس تبدیل کند، چه اعتمادی به تضمین او وجود دارد؟
۵ـ اما به آنچه در بند ۴ ذکر شد از منظر دیگر هم میتوان نگاه کرد و آن «قدرت مقاومت» است. میتوان گفت همان مقاومت که رژیم غاصب را پس از پنج ماه مخالفت (از اواسط آذرماه) به پذیرش واداشته است، همان میتواند مانع از سرگیری جنگ و در صورت از سر گرفته شدن جنگ، مانع به نتیجه رسیدن اسرائیل در جنگ شود. بنابراین اگرچه آمریکاییها با تأکید زیاد روی این موضوع که جنگ در پایان سه دوره آتشبس، دوباره از سرگرفته نخواهد شد، صحبت کردهاند اما اتکاء مقاومت به تواناییهای خود است. همان توانایی که ارکان اسرائیل را به وحشت انداخته است. همان که چند روز پیش، «بن کاسپیت» در معاریو نوشت «در مقابل فلج شدن ارتش اسرائیل، حماس بازوها و ابزارهای زیاد و درهم تنیدهای در اختیار خود دارد. ارتش اسرائیل از خانیونس خارج میشود، حماس به خانیونس بازمیگردد؛ ارتش اسرائیل مرکز نوار غزه را ترک میکند، حماس در این مناطق پدیدار میشود تا بدین شکل شاهد از هم پاشیدگی دستاوردهای ارتش اسرائیل باشیم.»
۶ـ در نهایت همانطور که رژیم صهیونیستی در بحبوحه بحث آتشبس و توافق، حمله زمینی به رفح را شروع کرد میتوان گفت اعتمادی به سرانجام رسیدن توافقات دوحه وجود ندارد بهخصوص که رژیم اسرائیل حتی پس از تکمیل حملات به رفح، خود را در وضعیت بازنده میبیند. در این بین اگر توافق کاملاً اجرائی شود، دو مشکل اساسی برای دو طرف بر زمین مانده است؛ ابقاء مقاومت مسلحانه برای اسرائیل و عدم رفح حصار برای مقاومت. در واقع تلاش دوطرف برای تحقق مهمترین خواسته خود ادامه مییابد و این یعنی با فرض تحقق بعضی از خواستههای طرفین، ماده نزاع برجای مانده است. واقعیت این است که تا زمانی که غرب به حقوق فلسطینیها به عنوان یک ملت که مهمترین آن حق حاکمیت است، تمکین نکند و سرزمین فلسطین به شرایط پیش از قیمومیت انگلیس و پیش از اشغال اسرائیل بازنگردد، مقاومت توأمان مسلحانه و مدنی برای آزادسازی این سرزمین ادامه پیدا میکند.