تقابل اژدهای زرد با گانگسترها در تایوان؛ چین برای مقابله نظامی با آمریکا آماده میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۰۸۸۸۴
چین در مقابل با آمریکا استراتژی «دفاع از دریاهای دور» را در پیش گرفته است و تجهیزات نظامی خود را برای مقابله با تهدیدهای نظامی آمریکا در حالت آمادهباش کامل قرار داده است.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- پرهام رمضانپور؛ در یادداشت پیشین در رابطه با رشد اقتصادی کشور چین و وضعیت ایالات متحده از منظر این شاخص و بررسی نکاتی در این باب پرداختیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرهنگ استراتژیک دو کشور ایالات متحده آمریکا و چین از مولفهها و عناصر متعددی تشکیل شده است. مهمترین هدف کشور چین در عرصه سیاست خارجی برآورده کردن آمال و آرزوهای خود و به نوعی احیاء مجدد امپراطوری چین است.
تقابل سیاست خارجی آمریکا و چین
نوع سیاست خارجی این کشور در مناطق گوناگون اشکال مختلفی را تجربه می کند، به طورمثال این کشور در منطقه خاورمیانه یک سیاست خارجی تدافعیگونه را به عرصه ظهور میآورد که دلیل آن را میتوان در مولفههای قوامبخش این کشور در این عرصه دانست.
در نقطه مقابل برای بررسی فرهنگ استراتژیک ایالات متحده باید این نکته را بیان کرد که این کشور نیز در پی کسب قدرت و ارتقاء هژمونی خود است، حال به این دلیل که ایالات متحده برای ایجاد یا حفظ این هژمونی ناچار به استفاده از قدرت نظامی است، این امر سبب میشود که در سیاست خارجی یک شمایلی از سیاست خارجی تهاجمی مشاهده شود.
در یک مثال و نمونه عینی از این فرهنگ استراتژیک کشور چین به مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی بحران هستهای میتوان اشاره کرد و دلیل این امر هم در این است که کشور چین با حفظ همین استراتژی در پی کاهش قدرت و هژمونی ایالات متحده است و همواره درصدد یک فرهنگ مسالمت آمیز بر پایه امنیت ملی است.
کشور چین در منطقه دریای جنوبی چین برای محافظت از خود شروع به یک سیاستگذاری امنیتی و دفاعی کرده است، دلیل این امر هم از آن جهت است که این کشور 18 هزار کیلومتر مرز آبی به عمق 300 کیلومتر دارد. در بررسیهای آمایش سرزمینی این حجم از مرز بسیار تهدیدزا میتواند باشد، بنابراین کشور چین نیز به دلیل پرهزینه بودن محافظت از این مرز آبی، یک استراتژی موفق به نام دفاع از سواحل نزدیک را در پیش گرفته است.
استراتژی چین در قبال تایوان چیست؟
در راستای تبین این استراتژی باید این نکته را بیان کرد که این استراتژی مبتنی بر تنگهها و معابر دریایی است که از جهت امنیتی و اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردارند، از تنگههای مورد استفاده شده در این استراتژی میتوان به بوهان، تایوان و کونگزهو اشاره کرد.
در دهههای 1950 تا 1960 ترس کشور چین از هجوم تایوان بود و چین آن روز که به تجهیزات امروزی دسترسی نداشت توان انهدام زیرساختهای تایوان را نیز نداشت.
در اوایل دهه 70 میلادی وضعیت کشور چین به دلیل خرید زیردریاییها، موشکها و اسلحههای سبک و سنگین از کشور شوروی تغییرات عمدهای کرد و توانست برای همسایگان خود به بازیگری بپردازد،.اما در اواخر دهه 70 میلادی به دلیل قطع همکاریهای این دو کشور، مائو رهبر ایدئولوژی محور کشور چین نکتهای را تحت عنوان «ما زیر دریاییها خود را میسازیم حتی اگر ده هزار سال طول بکشد» بیان کرد و همین امر سبب شد تا رویکرد فضای روابط بینالملل به این کشور حاوی فرصت و تهدید شود، فرصت این مسئله در آن بود که کشور چین به یک خودکفایی موثر و راهبردی در آینده خود در آن زمان میرسید، اما تهدید این مسئله در این نکته ظریف نهفته بود که چین به یک عمق استراتژیک فکر میکند که در آن زمان در سیاستگذاریهای دفاعی امری نهفته بود.
نکته حائز اهمیت در مانیفست اندیشهای این است که در سال 1979 دنگ شیائوپینگ معمار چین نوین در یک نشست حزبی شرکت کرد، استراتژی جدیدی با نام «دفاع فعال از دریاهای نزدیک» عنوان کرد. این استراتژی تفاوت عمدهای با استراتژی قبلی یعنی دفاع در سواحل نزدیک داشت و آن هم در امر مهمی به نام وسعت منطقه تحت پوشش بود.
اما در اذهان کارگزاران سیاسی چین فقط مسئله تقویت و استراتژیهای جدید نظامی برای این کشور مطرح نبود بلکه آنها به دنبال هدف و شاید اهداف پنهانی همچون بازگشت تایوان به سرزمین اصلی، احیای قلمرو دریایی از دست رفته و اعاده حاکمیت بر قلمرو دریایی مورد اختلاف و در نهایت حفظ منابع مهم و استراتژیک دریایی بودند.
استراتژی «دفاع از دریاهای دور»؛ یعنی چین در مقابل آمریکا کوتاه نمیآید
تا اوایل دهه 90 میلادی و تقریباً قبل از فروپاشی شوروی استراتژی دریاهای نزدیک، برای راهبردهای دفاعی امنیتی کشور چین بود اما با رخدادفروپاشی شوروی کارگزاران کشور چین نیز به این نتیجه رسیدند که این استراتژی دیگر مناسب فضای تک قطبی جهان نیست فلذا برای یک راهبرد جدید روی به استراتژی «دفاع از دریاهای دور» آوردند.
بی شک این استراتژی باعث شد که کشور چین در انواع و اقسام سلاح و مو شک ها بتواند به خودکفایی برسد و همین امر توانست بازیگران دریای جنوبی چین همچون ژاپن و تایوان را کمی به فکر فرو ببرد و آن ها را آماده یک سیاستگذاری جدید در نگاه به همسایه خود بکند.
دولت چین و آمریکا بر سر این مسئله که ایالات متحده بارها با هدایت رزمناوهای خود به حریم آبی جزایر چینی مستقر در دریای چین جنوبی، حق مالکیت پکن بر آنها را زیر سوال برده و به تنشها در این منطقه حساس دامن زده است با یکدیگر دچار چالشهای متعدد در عرصه های دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک شدهاند و چین همواره تلاشهایی در عرصه ناکام ماندن نفوذ ایالات متحده در این منطقه را در سیاستگذاریها خود لحاظ میکند اما این موضوع که به چه میزان موفق بوده است به پارامتر مهم اقتصاد و رفع نیازهای اقتصادی همسایگانش باز میگردد.
کشور چین به طور منظم در حال انجام تمرینات نظامی جدید در دریای چین جنوبی است و دلیل این امر هم در آن است که بتواند برای هرگونه ورود مستقیم امریکا به این منطقه آمادگی کامل داشته باشد بتواند در یک بحران فی مابین و در بحبوحه افزایش تنشها بین خود و همسایگان و همچنین ایالات متحده به بازیگری بپردازد.
چندی پیش دولت چین رزمایشی را به عرصه میدان آورد که وسعت و نوع آن به صورتی بود که هواپیماهای جنگی چینی در حریم هوایی تایوان در انتهای شمالی دریای چین جنوبی دست به این اقدام زدند و کارگزاران سیاسی پکن در اهداف این رزمایش بیان کردند که در این تمرینات قصد داشتهاند به جزیره خودگردان که چین بر روی آنها ادعا دارد، هشدار دهند که هرگونه ارتباط دوجانبه با ایالات متحده که منجر به خدشه دار شدن منافع کشور چین شود با اقدام جدی و قاطع پکن پاسخ داده خواهد شد.
البته نباید از این نکته غافل شد که در بحران دریای جنوبی چین فیلیپین، مالزی و ویتنام نیز بازیگران سیاسی اند ،و با ادعاها و فعالیتهای چین در منطقه درگیر شدهاند، و همواره امید دارند که از طریق مذاکرات بین اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا و چین بر سر دریای چین جنوبی و همچنین فشارهای بین المللی ایالات متحده آمریکا بر این کشور بتوانند از منظر دیپلماتیک این مسئله را حل و فصل کنند.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: آمریکا ترامپ چین فرهنگ استراتژیک دریای جنوبی چین دریای چین جنوبی ایالات متحده سیاست خارجی کشور چین کشور چین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۰۸۸۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا/ واشنگتن و ریاض در انتظار چراغ سبز اسرائیل
به گزارش خبرآنلاین ، جماران به نقل از سی ان ان نوشت:
یک معاهده دفاعی، ائتلاف امنیتی هفت دهه ای بین عربستان سعودی و ایالات متحده را مستحکم و آنها را هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک می کند، زیرا دشمنان ایالات متحده مانند ایران، روسیه و چین به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدتهاست که به دنبال روابط با عربستان سعودی است، زیرا این اقدام میتواند در سراسر جهان اسلام تاثیر خود را بگذارد.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه گفت که ایالات متحده در حال مذاکره برای یک قرارداد بزرگ شامل سه جزء است.
مولفه اول شامل بسته ای از توافقات بین آمریکا و عربستان سعودی، مولفه دیگر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل و مولفه سوم تشکیل کشور فلسطین است.
به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این سه با هم مرتبط هستند و هیچ کدام بدون دیگران جلو نمی روند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک میزگرد در کنفرانس اقتصادی این هفته در ریاض گفت: برای اینکه عادی سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل محقق شود، باید مسیری برای تشکیل کشور فلسطین و «آرامش در غزه» وجود داشته باشد. به نظر من کاری که عربستان سعودی و ایالات متحده با هم در زمینه توافقات خود انجام داده اند، به طور بالقوه به اتمام نزدیک است، اما برای پیشبرد عادی سازی دو چیز لازم است: آرامش در غزه و مسیری معتبر به سوی یک کشور فلسطینی.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، در حاشیه این مجمع، بلینکن با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی (MBS) دیدار کرد تا در مورد این توافق گفتگو کند. کارشناسان، پیمان عربستان و آمریکا را «مجموعه ای جامع از تفاهمات» توصیف می کنند که شامل تضمین های امنیتی، اقتصادی و فناوری برای سعودی و همچنین حمایت از برنامه هسته ای غیرنظامی این کشور می شود.
انتظار میرود این توافق عادیسازی از توافقنامه ابراهیم، مجموعهای از معاهدههایی که چهار کشور عربی اسرائیل را در سال ۲۰۲۰ به رسمیت شناختند و تقاضای دیرینه اعراب برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به عنوان پیششرط به رسمیت شناختن اسرائیل را نادیده گرفتند الگوبرداری شود.
محمد بن سلمان پیشتر گفته بود که توافق با اسرائیل «بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد» خواهد بود. در سال ۲۰۲۱، نتانیاهو این توافق را اینگونه توصیف کرد که اسرائیل را قادر میسازد «دکترین قدیمی و خطرناک سرزمین در ازای صلح را جایگزین کند و صلح را در ازای صلح به ارمغان آورد، بدون اینکه اسرائیل حتی یک سانتیمتر از دست بدهد».
از آن زمان، دولت بایدن عادی سازی اسرائیل و عربستان را در مرکز سیاست خاورمیانه ای خود قرار داده است. ایالات متحده و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ به گفتگوها درباره این پیمان ادامه دادند و انتظار میرفت که بلینکن در ۱۰ اکتبر سال گذشته به ریاض برود تا درباره جزئیات آن صحبت کند، این تاریخ درست سه روز قبل از حمله حماس به اسرائیل بود که عملا این توافق را به تاخیر انداخت.
تحلیلگران می گویند که حمله بعدی اسرائیل به غزه که این منطقه را ویران کرده و بیش از ۳۴۰۰۰ فلسطینی را کشته، ممکن است پارامترهای توافق را برای عربستان سعودی تغییر داده باشد. اکنون پذیرش بخشی که خواستار مسیری «غیرقابل بازگشت» به سوی تشکیل یک کشور فلسطینی است، کلید اصلی بخش عادی سازی توافق گسترده تر خواهد بود.
نتانیاهو بارها چشم انداز تشکیل کشور مستقل فلسطینی را رد کرده و استدلال می کند که این امر به امنیت اسرائیل آسیب می زند و بر ادامه جنگ غزه تا زمانی که حماس از بین برود، مصمم است.
تحلیلگران می گویند که این موانع ممکن است منجر به تلاش عربستان برای بستن توافق دوجانبه بدون جزء عادی سازی توافق شود. اما چنین رویکردی با موانع بزرگی روبرو خواهد شد. سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام در این باره می گوید: توافقی که تعهد نظامی قاطعانه ایالات متحده به امنیت عربستان سعودی را بدون مولفه عادی سازی ایجاد می کند، بعید است از کنگره آمریکا عبور کند.
اگر توافقنامه دفاعی متقابل در قالب یک معاهده مورد مذاکره قرار گیرد، برای الزام آور شدن نیاز به ۶۷ رأی در سنا دارد. گراهام در پاسخ به گزارشهایی مبنی بر تصمیم عربستان سعودی گفت: بدون عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان و اطمینان از تامین نیازهای امنیتی اسرائیل در مورد پرونده فلسطین، رای بسیار کمی برای توافق دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
کارشناسان می گویند که شاید بایدن بتواند با الگوبرداری از توافقنامه امنیتی دیگری که سال گذشته با بحرین امضا کرد، کنگره را برای رسیدن به توافق دور بزند. به گفته فراس مکساد، کارشناس ارشد و مدیر توسعه استراتژیک در موسسه خاورمیانه در واشنگتن دی سی، مسیر دیگری وجود دارد که حول توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیت جامع که دولت بایدن در سپتامبر ۲۰۲۳ با بحرین امضاء کرد، الگوبرداری شده است. متن این پیمان صراحتاً بیان میکند که ممکن است از طرف های دیگر برای پیوستن دعوت شود.
با این حال، هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه دولت بایدن برای تصویب توافق دوجانبه با عربستان سعودی، کنگره را دور بزند، وجود ندارد. برای عربستان سعودی، توافق دوجانبه با ایالات متحده یک پیروزی بزرگ خواهد بود، که نشان دهنده پایان دورانی است که بایدن به دنبال تضعیف محمد بن سلمان به اتهام دست داشتن در قتل جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست در کنسولگری سعودی در استانبول بود.
برخی کارشناسان معتقدند که این توافق همچنین «سلطه آمریکا را در خاورمیانه برای نسلها تثبیت میکند و چالش رو به رشد چین و روسیه را کمرنگ میکند.» محمد بن سلمان مشتاق تقویت سیستم دفاعی عربستان و تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان به دور از هیدروکربن است، زیرا او یک سیاست اقتصادی بلندپروازانه به نام چشم انداز ۲۰۳۰ را دنبال می کند. پادشاهی سعودی دارای یک برنامه هسته ای غیرنظامی نوپا است که ولیعهد مایل به توسعه آن با حمایت ایالات متحده است.
به گفته کارن یانگ، محقق ارشد پژوهشی در مرکز دانشگاه کلمبیا، عربستان سعودی مایل است با ایالات متحده معامله کند و این احتمالاً بهترین زمان در دوران دولت بایدن برای کمک به برخی از مسائل مهم در کنگره نظیر سیاست جهانی انرژی است.
یکی دیگر از نقاط سخت در حمایت ایالات متحده از چنین برنامه ای، مخالفت آمریکا با غنی سازی محلی اورانیوم در داخل خاک کشورها است، غنی سازی یک جزء کلیدی برای تولید انرژی هسته ای است که می تواند برای تولید سلاح های هسته ای نیز استفاده شود. عربستان سعودی از نظر ذخایر اورانیوم غنی است و اصرار دارد که بتواند آن را در داخل غنی سازی کند . در صورت تحقق چنین مسئله ای این برای یک کشور عربی برای اولین بار خواهد بود. برای مثال، امارات متحده عربی همسایه، اورانیوم غنی شده را برای نیروگاه های هسته ای خود وارد می کند.
روز چهارشنبه، سناتور دموکرات، اد مارکی، رئیس مشترک گروه کاری تسلیحات هستهای و کنترل تسلیحات، از دولت بایدن خواست اطمینان حاصل کند که ریاض از غنیسازی و بازفرآوری مواد هستهای خودداری میکند . او در بخش هایی از سخنان خود به اظهارات قبلی محمد بن سلمان استناد کرد که گفته بود عربستان سعودی در صورت حرکت تهران به سمت سلاح هسته ای در این مسیر گام خواهد گذاشت. وی گفت: مسیر صلح خاورمیانه نباید شامل چشم انداز عربستان سعودی مجهز به سلاح هسته ای باشد که منافع آمریکا، متحدان و شرکای خود را در سراسر منطقه تضعیف کند.
پیمان عربستان سعودی و آمریکا دو کشور را موظف می کند که برای بازدارندگی و مقابله با هرگونه تجاوز خارجی با یکدیگر همکاری کنند، اما به این تعهد جنبه معاهده رسمی نمی دهد.
زمانی که شرایط سیاسی اجازه دهد، هنوز جایی برای یک توافق امنیتی چندجانبه که در نهایت شامل اسرائیل، بحرین، ایالات متحده و دیگران باشد، وجود خواهد داشت. انتخاب با اسرائیل خواهد بود که چه زمانی آماده پاس دادن توپ به سمت تشکیل کشور مستقل فلسطین باشد.
۳۱۱۳۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902948