عملیات محرم؛ از حضور صدام در منطقه تا آزادسازی ۷۰۰ کیلومتر از خاک ایران
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۱۷۵۶۹
منطقه عملیاتی محرم از اهمیت بالائی برخوردار بوده است بهنحویکه صدام برای هدایت یگانهای عراقی در منطقه برای جلوگیری از پیشروی نیروهای ایرانی حضور یافت. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 10 آبان ماه سال 1361 سالروز آغاز عملیاتی موفق در تاریخ هشتساله دفاع مقدس به نام «محرم» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گذشته از شرح عملیات که بهاختصار در ادامه خواهد آمد، قرار داشتن ایران در آن بازه زمانی در شرایط مناسب اقتصادی و اجتماعی علیرغم قرار داشتن در موقعیت جنگی نابرابر، از شاخصههای بیرونی عملیات است که بدان نیز اشاره خواهیم کرد.
میتوان گفت در اصول روابط بینالملل عناصر تشکیلدهنده قدرت ملی یک کشور، عناصر مادی و معنوی میباشد بهطوریکه نقش عنصر معنوی که ازجمله مؤلفههای مهم آن وحدت و بسیج مردمی آن کشور است در دفاع هشتساله جمهوری اسلامی ایران بسیار پررنگ و چشمگیر است.
کتاب روزشمار «کربلای 5» رونمایی شدکتاب روزشمار «بازگشت به هور» رونمایی شدروزشمار «موشکباران تهران» از سری روز شمار جنگ رونمایی شدشرح عملیات
منطقه عملیاتی محرم از اهمیت بالائی برخوردار بوده است بهنحویکه صدام برای هدایت یگانهای عراقی در منطقه حضور یافت و از حداکثر توان نظامی ارتش بعثی برای جلوگیری از پیشروی نیروهای ایرانی استفاده کرد.
دشمن با در اختیار داشتن ارتفاعات مهم در منطقه عمومی شرهانی و زبیدات، علاوه بر محفوظ نگاهداشتن یک خط پدافندی مطمئن، جاده دهلران-عین خوش را که نزدیکترین معبر وصولی جبهههای میانی و جنوبی بود، زیر دید و تیر خود داشت. مضافاً اینکه مواضع پدافندی دشمن بهگونهای بود که میتوانست به اشغال چندین حوزه نفتی و تأسیسات آن در منطقه بیات ادامه دهد.
به همین لحاظ و بهمنظور قرار گرفتن در موضع برتر تاکتیکی، عملیات محرم با اهداف ذیل در دستور کار قرار گرفت:
1-آزادسازی جاده عین خوش-دهلران از زیر دید و تیر دشمن
2-آزادسازی قسمتی از زمینهایی که در اشغال بود
3-زیر آتش قرار دادن شهرک طیب و تصرف شهرک زبیدات
4-آزادسازی چند حوزه نفتی خودی و تصرف چند حوزه نفتی دشمن
با شروع عملیات در شامگاه 10 آبان ماه سال 1361، در کمتر از 24 ساعت رزمندگان اسلام توانستند به بیشتر اهداف عملیات دسترسی پیدا کرده و با اتمام عملیات در 20 آبان ماه 700 کیلومتر از خاک ایران ازجمله ارتفاعات 400 و 298، پل چم سری، حوزه نفتی بیات، نهر عنبر و موسیان آزاد شد و همچنین 300 کیلومتر از خاک عراق ازجمله پاسگاههای زبیدات، شرهانی، ابوغریب و تأسیسات نفتی منطقه ((30 تا 35 حلقه چاه نفت)) به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
از مهمترین نتایج این عملیات در بعد سیاسی آن بود که ایران با بازپسگیری مناطق ازدسترفته خود در این منطقه و حتی تصرف بخشی از خاک عراق، میتوانست از موضع قدرت در مذاکرات و چانهزنیهای مربوط به صلح و پایان جنگ حضور پیدا کند.
موقعیت اقتصادی ایران در جریان عملیات محرم
با بررسی موقعیت و شرایط اقتصادی ایران در آستانه شروع عملیات محرم به این واقعیت میرسیم که ایران در آن زمان در وضعیت مطلوبی به سر میبرده است.
مرحوم نوربخش رئیسکل وقت بانک مرکزی ایران در مصاحبهای در تشریح وضعیت اقتصادی ایران میگوید «وضعیت اقتصاد امروز ایران، مرحله پس از بحران است و نیمه دوم سال 1361، دوره بازگشت به وضعیت عادی است. وی همچنین میزان تورم را که در سال 1360 به 23 درصد رسیده بود، در نیمه دوم سال 1361، 6/15 درصد اعلام کرد.
نوربخش از افزایش ذخایر ارزی و کاهش بدهی ایران به کشورهای خارجی خبر داد و گفت: ذخایر ارزی ما الآن بهتر از زمان قبل از جنگ است و هزینههای جنگ قابلتحملتر است. بدهی ما از 15 میلیارد دلار در سال 1357 در حال حاضر به 2 میلیارد دلار رسیده است.»
حمایتهای منطقهای و بینالمللی از صدام
در همین ایام بر طبق اسناد و مدارک کشورهای حاشیه خلیجفارس و کشورهای اروپایی بیشترین حمایت را از رژیم صدام حسین در جنگ علیه ایران به عمل میآوردند. طبق گزارش منابع اطلاعاتی روزانه 70 تا 80 دستگاه تریلی حامل مهمات سبک و سنگین از طریق مرزهای کویت و عربستان وارد عراق میشده است.
همچنین پس از شکستهای سنگین ارتش عراق در داخل خاک ایران و فرار سربازان عراقی به مرزهای خود، کشورهای غربی و شرقی با ارسال سلاحها و مهمات پیشرفته به کمک عراق آمده و کشورهای عربی نیز از این کشور حمایت میکنند. ایالاتمتحده آمریکا برای کمک به نیروی هوایی عراق در امر شناسایی تحرکات و نقل و انتقالات نیروهای ایران، از چندی پیش عکسهای ماهوارهای در اختیار عراق گذاشته و در این میان انگلستان نیز عراق را به دستگاههای پیشرفته شناسایی و جاسوسی مجهز کرده است. از سوی دیگر فرانسه تعدادی جنگنده نوع «میراژ» و تعداد زیادی سلاحهای دفاع هوائی نوع «رولاند» و موشکهای «اگزوسه» به این کشور فروخته است. اتحاد جماهیر شوروی نیز اخیراً 12 فروند جنگنده میگ 25 به همراه مهمات و جنگافزارهای دیگر به عراق ارسال کرده است.
اینها تنها بخشهایی از کمکها و حمایتهای دول عربی و غربی از رژیم بعثی بود. این در حالی بود که در سراسر جنگ تحمیلی و براثر تحریمهای اقتصادی و نظامی ایران، کوچکترین حمایتی از ایران به عمل نیامده و ایران ضروریات نظامی خود برای ادامه جنگ را بهسختی و از طریق معدودی از کشورهای همسو با خود تهیه مینمود.
حمایتهای مردمی از رزمندگان
گذشته از حضور داوطلبانه و بسیجی نیروهای مردمی در جبهههای حق علیه باطل، کمکهای مالی و اقتصادی آحاد مردم ایران از رزمندگان نیز در سراسر جنگ تحمیلی چشمگیر بوده است. بهعنوانمثال در همین جریان عملیات محرم و در روزشمار روز 12 آبان ماه 1361 آمده است: «امروز کاروانهای کمکهای مردمی از اقصی نقاط کشور، اعم از مناطق شهری و روستایی، به سمت جبههها اعزام شدند. در فهرست این کالاها، نان و ماست، خشکبار، انواع ترشی و مربا و گوسفند زنده به چشم میخورد که با دقت و سلیقه خاصی تهیه و به مراکز ارسال به جبهه هدیه شده است.) این البته نمونهای جزئی از کمکهای پشت جبهه و پشتیبانی مردم ایران در طول جنگ تحمیلی از رزمندگان اسلام بوده است.
در واقع میتوان گفت حمایت، همراهی، ایثار و ازخودگذشتگی ملت ایران ازجمله مهمترین عناصر تأثیرگذار و پشتوانه عظیم نظام در پیشبرد مدیریت موفق جنگ بهسوی پیروزی و سربلندی بوده است.
منبع: لطفالله زادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق «کتاب بیست و دوم-عملیات محرم»، نشر مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس-تهران، سال 1393
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: کاخ صدام دفاع مقدس دفاع مقدس عملیات محرم حوزه نفتی آبان ماه سال 1361 کمک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۱۷۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد فروزنده از فعالین سیاسی و مبارزین علیه رژیم پهلوی، از فرماندهان سپاه خرمشهر در زمان فرماندهی شهید جهانآرا و شهید عبدالرضا موسوی و از یاران نزدیک به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت سالروز شهادت سید عبدالرضا موسوی جانشین سپاه خرمشهر،در گفتگویی با جماران، به بیان خاطراتی از این همرزم شهیدش پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
آقای فروزنده، از چه زمانی و چگونه شما با شهید سید عبدالرضا موسوی آشنا شدید؟
آقای عبدالرضا موسوی از برادران قبل از انقلاب بود. آشنایی ما نیز به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. فکر میکنم با ایشان در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در قبل از انقلاب با ایشان آشنا شدم. از مسجد امام صادق، مسجد آیت الله خاقانی بود. مسجد فعالی بود و هنوز اینگونه است. تمرکز نیروهای مذهبی – انقلابی در این مسجد بود.
حدوداً مربوط به چه سالی است؟
سال ۱۳۵۵ که بنده نیز در همان سال به زندان رفتم.
بازداشت توسط ساواک؟
بله. بازداشت تا سال ۵۷. دو سال و نیم زندان بودم. قبل از این موقع یعنی به سال ۵۳-۵۴ بر میگردد.
آیا شهید موسوی هم از مبارزین علیه رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب بودند؟
بله از قبل از انقلاب.
وابستگی سیاسی به جناح و یا گروهها و سازمانهای خاصی را داشتند؟
آن زمان حزب خاصی نبود. همین بچه های مذهبی که در داخل مسجد فعال بودند. داخل خرمشهر یک گروه سیاسی هم بود که به جایی وصل نبود؛ یعنی شورای مرکزی و یا نهاد بالا دست نداشتند. همگی مقلد حضرت امام بودند. همین. نه بیشتر از این. شکل کار به این صورت بود. اینگونه نبود که سازمان و تشکیلات باشه و به بالا وصل باشند.
اما سازمان مجاهدین (منافقین) نفرات زیادی را جذب کرده بود.
بله؛ اما بچههای خرمشهر به هیچ کدام از اینها وصل نبود چون شرایط اجتماعی خرمشهر جوری نبود که با آن جریانات وصل باشند. آن سازمانها اساساً دسترسی مناسبی نداشتند که بخواهند نیروهایی را در شهر دور افتادهای مثل خرمشهر شناسایی کنند. اینگونه نبود. هر کس در منطقه خودش فعالیت میکرد. شاید در دانشگاه کسی ارتباط داشته است. وقتی دوستان به دانشگاه رفتند این ارتباطات در دانشگاه برقرار شده باشد. آن هم نه باز با سازمان های معروف و بزرگ که نام بردید، از بچههای انقلابی که توی خود دانشگاه چمران اهواز، جندی شاپور بودند. آدم از شهرهای مختلف مثلاً از تبریز و تهران آمده بودند داخل دانشگاه، از قضاء سیاسی نیز هستند یکدیگر گروهی تشکیل میدهند برای برگزاری اعتصابات و فعالیتهای سیاسی.
ارتباط شما از چه زمانی با شهید موسوی مستمر شد؟
آقا محسن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را میشناخت؛ بعد از شهادت شهید جهان آرا لحظهای برای جانشینی ایشان درنگ نکردند و شهید موسوی را جایگزین کردند
از وقتی وارد سپاه شدیم؛ چون جنگ شکل گرفته بود. خانه و زندگی ما در معرض تهاجم دشمن بود و خانوادهها از خرمشهر بیرون رفته بودند. در این دوران همواره با هم بودیم. ایشان مدتی عضو شورا بود و بعد از شهادت جهان آرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر منصوب شد و من هم به در واحد اطلاعات مشغول خدمت بودم.
شهید موسوی نیروی معروفی در خرمشهر بود. چون انسان شناخته شده، متدین و انقلابی بود و جزو نیروهای شناخته شده قبل از انقلاب بود؛ عضو شورای فرماندهی سپاه خرمشهر شد و سپس معاون و پس از شهادت جهان آرا، فرمانده سپاه شد. روال طبیعی اینطور بود. از جایی نفرستاده بودند او را که بیاید و پناهنده بشود. از بچههای خرمشهر بود که با بقیه سپاه را تشکیل دادند.
از نظر روال کاری، شهید موسوی جایگاه فرماندهی شپاه خرمشهر راپیدا کردند؛ همان که شهید جهان آرا فرماندهاش بود. شهید جهانآرا به دلیل ارتباطاتی که آن موقع داشت با خود آقا محسن بعد با محسن رفیق دوست، کسانی که در تهران کار فرماندهی سپاه را داشتند لذا فرد مطرح و جا افتادهای بود؛ عمدتاً آن هم به دلیل فعالیت سیاسی که قبل از انقلاب آنها با یکدیگر داشتند.
از مقطع جنگ شروع بکنیم؛ شهید موسوی تمام آن ۲ سالی که پس از جنگ در قید حیات بودند خود خرمشهر و در همان منطقه خرمشهر، آبادان فعالیت می کردند؟
درمورد شهید موسوی من اینگونه به یاد میآورم که ایشان دانشجو رشته طب بودند؛ همزمان در سپاه خرمشهر هم فعال بودند و عضو شورا بودند و پس از اینکه جنگ شد دانشگاه ها تعطیل شد، دانشگاه اهواز هم تعطیل شد- ایشان آمدند به طور کامل و تمام وقت در جبهه و جنگ و سپاه خرمشهر حضور داشتند. خود ما هم قبلاً آموزش و پرورش درس می دادیم.
ولی بعدها مامور به سپاه مامور شدیم اما ایشان عضو شورا فرماندهی سپاه خرمشهر بود و پس از اینکه شهید جهانآرا در آن حادثه سقوط هواپیما در کهریزک به شهادت رسید توافق شد،که ایشان فرمانده شوند و از آن به بعد ایشان فرمانده سپاه خرمشهر شد و مسیر جنگ و مسیر تعالی سپاه خرمشهر و توسعه وضعیت نیروهای سپاه و غیره در دستور کار همه بود، ایشان هم خب فرمانده بود و طبعاً به دنبال این بود که سپاه خرمشهر ظرفیت خود را افزایش دهد. علیرغم اینکه یک زمانی در خرمشهر فشنگ و گلوله و اسلحه و کلاش برای دفاع نبود، سپاه خرمشهر با درایت ایشان و با همکاری دیگران توانست توپ و خمپاره تهیه کند.
واحد ۱۰۶ داشته باشد؛ سپاه خرمشهر در دوره شهید جهانآرا و در دورهای که ایشان فرمانده بودند، هم ما واحد خمپاره انداز ۸۱ و ۱۲۰ در داخل خرمشهر داشتیم. واحد ۱۰۶ توپ هایی هستند که روی خودرو های جیپ سوار می شوند و معمولاً هم برای زدن ابزار و ادوات نظامی سنگین دشمن هست. کل پرسنل سپاه خرمشهر ۳۰۰ نفر هم نبود، اما ما نزدیک ۱۰-۱۲ تا ۱۰۶ داشتیم. این در عملیاتها مهم بود. معمولاً در عملیاتهایی که انجام میشد، نیروها واحد ۱۰۶ شان حرکت میکردند. این نتیجه درایت خود شهید جهان آرا و بعدش سردار موسوی و دیگر دوستانی که بودند بود.
علیرغم اینکه نیروهای سپاه خرمشهر به درگیریهای چریکی معروف بودند، اما به سرعت توانستد واحد های خمپاره انداز و ۱۰۶ را راه بیاندازند و توپخانه راه اندازی کنند.
همه این تجهیزات از ارتش عراق غنیمت گرفته شده بود؟
بله همگی غنیمتی بودند. توپ ۱۵۵ که یک توپ خیلی بزرگ است هر گلوله اش ۴۵ کیلو وزن خود گوله است.کارهای بسیار بزرگی در دوره ایشان انجام شد که بازدهاش در عملیات آزاد سازی خرمشهر وجود داشت که همه این ابزار و ادوات را به شکل یگانی، بچه های خرمشهر داشتند با فرماندهی، درواقع فرمانده ما، فرمانده سپاه خرمشهر آقای شهید جهان آرا و شهید موسوی بودند ولی یگانی که در آن زمان تشکیل شد، تیپ ۲۲ بدر آقای شهید موسوی اینجور اختیار کردند که خودش سمتی نداشته باشد و آقای عبدالله نورانی را فرمانده تعیین کرد ولی خودش در تمام کش و قوسیهای مربوط به جنگ و عملیات و محدوده عملیات و اجرای عملیات حضور فعال داشت. در تمام شناسایی ها سعی می کرد خودش حضور داشته باشد.
بعد از شهادت شهید جهانآرا؛ همین مسیر با شهید موسوی ادامه یافت؟
ابزار و امکاناتی که جمع آوری شد، مثل توپهای ۵۲ عراقی، توپهای ۱۵۵ ارتش، ۱۲۲ عراقی و ۱۳۰ خودمان. به وسیله اینها سپاه خرمشهر درست شد. اولین واحد ۱۰۶ و توپخانهای که توی سپاه راه افتاده سپاه خرمشهر به اتکای ابزار و ادوات مصادرهای و غنیمتی این کار را توانستند انجام دهند. برای ۳۰۰ نفر پرسنل ۱۶ قبضه سلاح سنگین داشتیم. در هر منطقهای؛ صحنه جنگ را تغییر میدادند. همگی این زحمات با درایت شهید موسوی و خود برادرانی که دست اندرکار بودند صورت گرفت.
آقای شهید موسوی بسیار باهوش بود. آن موقع جذب شدن برای پزشکی کار مشکلی بود مثل همین امروز؛ علاوه بر هوش سرشار، از صبر زیادی نیز برخوردار بود. ایشان ظرفیت و توانایی فکری خیلی خوبی داشت. انسان فهیمی بود. فرد مقتصدی بود با اسراف برخورد می کرد؛ هر کاری را با حداقل هزینه جمع میکرد.
یک ویژگی که ایشان داشت دوست نداشت خودش مطرح بشود. به دنبال این بود که کار با کیفیت بالا صورت بگیرد. لذا وقتی قرار بر این شد که برادران سپاه خرمشهر یگان تشکیل دهند و این یگان در آزادسازی خرمشهر ماموریتی را داشته باشد، ایشان هیچ مسئولیتی قبول نکرد. مسئولیتش را به آقای عبدالله نورانی داد و گفت شما فرمانده باش. با توجه به اینکه تقریباً همه از ایشان حرف شنوی داشتند، نکاتی که به ذهنشان میرسید را انجام میداد. آن موقع من خودم مسئول اطلاعات عملیات یگان بودم.
مثلاً شاید یک شب در میان، دو شب در میان ایشان در شناسایی هایی که ما انجام میدادیم حضور داشتند. یعنی خودش در میدان حضور و همراهی پیدا میکرد. یک فرد فرهیختهای بود که خودش برای خودش مهم نبود. تلاشش را گذاشته شده که پیکان حمله به مواضع دشمن خوب طراحی و اجرا بشود و در کیفیت خوبی انجام داد.
فرمودید خیلی از نیرو ها و یگان ها از ایشان حرف شنوی خیلی خوبی داشتند با توجه به اینکه اولین فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهان آرا بودند با آن سابقه سیاسی و مبارزاتی و با توجه به کارهایی که در سپاه کردند، بعضاً در جاهای دیگه ای ازسپاه دیده میشود بعد از شهید شدن فرمانده لشکر یا فرمانده تیپ آن تیپ مثل قبل از فرمانده بعدی یا همدل نبود و ارتباط عاطفی را نداشت ولی در اینجا به نظر می رسد این روند ادامه داشته است. یعنی بعد از شهید جهان آرا، شهید موسوی این را ادامه دادند. این موضوع را چگونه می بینید؟
انتخاب درست؛ وقتی افراد درست انتخاب شوند هر کس در جای خودش و دقیقا درست بنشیند این اتفاقی است که رخ می دهد. اما اگر درست ننشیند، یک فردی بر اساس رابطه یا دوستی و رفاقت بیاید بنشیند و نقش در بین آن گروه تشکیلات نظامی نداشته باشد، به جای آنکه تبدیل به یک اتفاق خوب شود، تبدیل به یک اتفاق بد می شود. شهید موسوی بین بچه های خرمشهر محبوبیت داشت و از طرفی دیگر در دوره مبارزه با رژیم هم جزو افراد شاخصی بود که فعالیت میکرد. لذا ایشان مقبولیت عمومی در بین بچه های خرمشهر داشت.
چقدر به نظر کارشناسی و به نظر فرماندهان یگان خودش اعم از فرمانده گردان و گروهان اتکا می کردند؟
ایشان یک فرد تحصیلکرده و فهیم بود؛ در جریان آزاد سازی خرمشهر خودش مسئولیت به عهده نگرفت. این خیلی مهم بود. معمولاً باید اینگونه باشد که کسی که فرمانده سپاه خرمشهر است باید مثلاً فرمانده تیپ ۲۲ بدر میشد. ولی ایشان این کار را نکردند. گفت آقای نورانی شما بیا این کار را انجام بده. من در کنار شما هستم هر جا یگان با مشکل مواجه شد ورود خواهم کرد. در حساسترین موضوع قبل از هر عمیلاتی، شناسایی منطقه عملیات است و بر اساس همین شناسایی قبل عملیات طرح و مانور عملیات شکل میگیرد خودش در شناسایی حضور پیدا میکرد. با گروههای ۷-۸ نفره که برای شناسایی میرفتند؛ ایشان در گروه ها حضور داشت بدون اینکه بخواهد اعمال نظر کند. فرمانده تیم بود ولی ایشان همراه تیم بود.
یک نوع آموزش مدیریت و کنترل و مراقبت فردی فعالیت زیر مجموعه با حضور خودش اعمال می شد. و اگر جایی نیاز بود تذکری، راهکاری و پیشنهادی داده بشود، ایشان می داد و همه نیز قبول می کردند؛ چون فرماندهشان بود و همه او را قبول داشتند. خب آن موقع اینگونه نبود که بر اساس دستور عزل و نصب صورت بگیرد بخصوص که سپاه تازه راه افتاد بود. لذا با توجه به مقبولیت عمومی پیشنهاد شد که ایشان به جای شهید جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر باشد.
آیا ایشان حساسیتی نسبت به جان افراد تحت فرماندهی خود داشتند؟ این موضوع چقدر برای ایشان مهم و حیاتی بود؟ بعضاً مطرح میشود که فرماندهان سپاه در این موارد کوتاهی داشتند!
اصلاً اساس اینکه ایشان می آمد شناسایی می کرد چه بود؟ وظیفه ای نداشت که زیاد کار شناسایی را انجام بدهد. این شناسایی برا ی چه انجام می شد؟ برای اینکه ما یگان را نیروهایی که داریم چگونه از خطر عبورشان بدیم که بتوانند بیشترین ضربه را به دشمن بزنند، دشمن را در یک جاهایی دور بزنند یا توی نیروهایش شکاف به وجود بیاورند. این اتفاق اگر بیافتد طبعاً تلفات نیروی انسانی ما پایین میآید. آن موقع که ما ابزار شناسایی مثل هواپیما بدون سرنشین نداشتیم. لذا بر اساس شناسایی ها و طرح مانور و طرح عملیات بررسیهای میدانی خود پرسنل بیشتر صورت میگرفت، نیرو های اطلاعات عملیات یا نیروهای میخواستند عمل بکنند.
در این حادثه ای که رخ داد با توجه به اینکه یگان ۲۲ بدر در حساسترین نقطه قرار بود عمل بشود، فرماندهان گردانها، معاونین گردانها؛ اینها همگی میرفتند منطقه تا ارزیابی داشته باشند ببینند هر کس از کجا و چگونه باید برود. لذا در جواب این فرمایش که شما میگویید آیا ایشان به جان افراد حساس بود یا نبود یا همینطور به خط دشمن یا نه؟ نه. به چه دلیل، به این دلیل که خودش حضور پیدا میکرد. مسیری که نیرو میخواهد برود و دشمن را دور بزند یا نقطهای که میخواهد به دشمن حمله بشود.
لذا حضور ایشان به دلیل بیکاری یا اشتیاق شخصی حضوری پیدا کردن در ماموریت ها نبود؛ بلکه برای پوشش این فرمایشی که جنابعالی می گویید حداکثر ضربه و حداقل تلفات را در برنامه کارمان داشته باشیم.
چگونه از شهادت شهید موسوی با خبر شدید؟
آن موقع که ایشان شهید شد – اینطور در یادم هست که - ما در مرحله ۱ عملیات آزادسازی بیتالمقدس را شروع کرده بودیم و رسیده بودیم به جاده. در مرحله دوم باید می رفتیم تا مرز. مرحله سوم از خطوط دفاعی که دشمن از شرق یعنی از رودخانه تا مرز به سمت شرق و جنوب کشیده بود باید مانور میدادیم. ایشان در مرحله اول فکر میکنم وسط بمباران هوایی و ایشان بر اساس بمباران هوایی شهید شد. تمام امعاء و احشاء ایشان بیرون ریخته بود. یعنی چنین اتفاقی برای ایشان افتاد. آن موقع که این اتفاق افتاد، همه سوگوار شدن؛ علاقه زیادی به فرمانده خودشان داشتند. در اوایل سپاه و در دوران جنگ اینگونه نبود که ابلاغی باشد. ایشان را براساس شناخت و مقبولیتی که در پرسنل داشت او را فرمانده سپاه گذاشتند.
لذا بر این اساس توی روحیه برادر ها تأثیر منفی داشت ولی ما هم راهی جز ادامه جنگ نداشتیم. بیایم به عزاداری و اینها برسیم چون همه باید داخل خطوط دفاعی میماندند تا از مواضعی که تصرف کردند، دفاع بکنند. از طرفی هم باید می رفتیم پیش روی می کردیم و خرمشهر را آزاد می کردیم. وضعیت اینگونه بود.
27219
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903597