ویژگی های آخرالزمان در کلام امام باقر علیه السلام
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۲۵۸۹۸
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ عصر هر یک از اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام دورانی پر تلاطم از جهات سیاسی، اجتماعی، علمی، فکری و فرهنگی بود. در ترسیم فضای آن دوران همین بس، شرایط در جهان اسلام به گونهای بود که شرط بقای در مسند قدرت در گروی سرکوب مخالفان و یا تضعیف جایگاه آنان به هر بهایی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از دیگر سو زایش فرقههای مختلف اعتقادی در سدههای ابتدایی تاریخ اسلام و به وجود آمدن مکاتب متعدد فکری در درون اسلام، چالشی دیگر در این دوران شناخته میشود که فرقههایی منسوب به مهدویت از جمله آنها و خطرناکترین این فرقهها شمرده میشوند. در این راستا معمولاً فردی موجّه و مشهور به علم و تقوا خود را مهدی معرفی کرده و پیروانی را دور خود جمع میکرد که این خود سبب بروز مشکلات فراوانی برای جامعه اسلامی به ویژه شیعیان میشد. هر از اهلبیت (ع) از آنجایی که به عنوان رهبران دینی جامعه شناخته میشدند، این فضا را به گونهای مدیریت میکردند که تشیع از مسیر خود خارج نشود. دوران امام باقر علیهالسلام نیز از جمله مقاطعی است که مدعیان دروغین مهدویت پا گرفته و شروع به فتنهآفرینی کردند.
در این باره با حجتالاسلام عبدالکریم پاکنیا از اساتید سطح عالی حوزه علمیه و مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام گفتوگویی ترتیب داده شد.
مؤلف کتاب «امام محمدباقر( ع) سرچشمه دانش» معتقد است دشمنان با سوء استفاده از اعتقادات شیعه درباره مهدویت و منجی، افرادی را اجیر میکردند تا تشیع را از مسیر حقیقی خود خارج کند، اما با مدیریت ائمه علیهمالسلام این فتنهها خنثی میشد، هرچند جامعه اسلامی هزینه سختی را بابت این فتنهها و فرقهها متحمل میشد. از این جهت در این زمان باید هشیار بود تا در دام این فتنههای کور نیفتیم.
وی که مقالهای با عنوان «مهدویت از منظر امام باقر(ع)» ارائه داده، میگوید: امام محمد باقر علیهالسلام در چنین فضایی با صدور احادیث متعددی شیعیان را نسبت به مهدی حقیقی آگاه میکرد و از دیگر سو پیامهایی را برای شیعیان آخرالزمان به یادگار گذاشت که وظایف منتظران، حس و حال منتظران، بیان برخی بلایای آخرالزمانی و راهکار عبور از این بلایا بخشی از اقدامات ایشان در زمینه مهدویت است.
در دوران امام محمد باقر علیهالسلام شاهد موجی از فرقهها و مکاتب فکری و فرهنگی هستیم. از دیدگاه شما مهمترین این فرقهها و مکاتب چه گزارههایی بودند؟
این فرقهها در زمینههای سیاسی، فکری و فرهنگی فعالیت داشتند. اَمویان که خب خود یک جریان سیاسی بودند که سعی در سرکوب شیعیان داشتند.
یک جریان هم خوارج بودند که پس از نبرد صفین شکل گرفتند؛ هرچند در برههای به حاشیه رفتند، اما پس از مدتی هوادارانی یافتند و به میدان آمدند. امام باقر علیهالسلام نیز با آنها به تقابل فکری پرداختند؛ مثلاً امام به آنها طعنه میزدند و میفرمودند به این گروه مارِقه (خوارج) باید گفت: چرا از علی علیه السلام جدا شدید؟ با اینکه شما مدتها سر در فرمان او داشتید و در رکابش جنگیدید و نصرت او زمینه تقرّب شما را به خداوند فراهم میآورد.
تعریف غالیان از نگاه امام باقر
گروه دوم، غُلات یا اهل غُلوّ بودند که هفت نفر از سران اصلی آنها بود که سرکردهشان «مغیرة بن سعید» نام داشت. این جریان تا ائمه دیگر تداوم داشت. امام صادق علیهالسلام اینها را به عنوان فرصتطلب و دروغپرداز معرفی میکرد و میفرمود از غرض بر پدرم دروغ میبستند. طبق حدیثی از ایشان، مُغیرة با کمک یاران خود در لابلای روایات امام محمد باقر، مطالب کفرآمیز و باطل میافزود و به ایشان نسبت میداد. امام باقر در واکنش به رفتارهای افراطی اهل غلوّ میفرمود «ای گروه شیعیان، میانهرو باشید تا تندروان از تندروی خویش نادم شوند و به شما اقتدا کنند و جویندگان راه و حقیقت به شما ملحق شوند.
یکی از یاران حضرت سؤال کرد: غالیان چه کسانی هستند؟ امام پاسخ داد: غالیان کسانیاند که به ما اوصاف و مقاماتی را نسبت میدهند که خودمان آن اوصاف را برای خویش قائل نشدهایم؛ آنان از ما نیستند و ما هم از ایشان نیستیم.»
آیا در بین این گروهها در زمینه مهدویت فرقههایی حضور داشتند؟
اصلاً نکتهای که بین غالیان است، اینچنین است که تلاش میکردند امام باقر علیهالسلام را مهدی موعود معرفی کنند، اما امام باقر علیهالسلام در رد آنان میفرمود «گمان میکنند که من مهدی موعودم، اما من به پایان عمر خویش نزدیکترم تا به آنچه ایشان مدعی هستند و مردم را به آنان میخوانند.»
غالیان تلاش میکردند امام باقر علیهالسلام را مهدی موعود معرفی کنند، اما امام باقر علیهالسلام در رد آنان میفرمود «گمان میکنند که من مهدی موعودم، اما من به پایان عمر خویش نزدیکترم تا به آنچه ایشان مدعی هستند و مردم را به آنان میخوانند.»مُغَیریه، نفس زکیه را مهدی دانستند
از دیگر سو فرقهای به نام «مُغَیریه» که جزو غالیان بودند. «مُغیره» یکی از چهرههای سرشناس در اصحاب امام باقر علیهالسلام بود و از افراد عادی نبود، اما همانطور که قبلاً اشاره شد کارش به جایی رسید که به سبب دروغپردازیهایش ایمان از او سلب شد. امام باقر علیهالسلام مَثل او را مَثل «بلعم باعورا» دانست.
او پس از امام سجاد علیهالسلام، معتقد به امامت محمد بن عبدالله بن امام حسن مجتبی (ع) معروف به نفس زکیه شد. ادعا کرد که جبرئیل و میکائیل با محمد بن عبدالله در مکه، ما بین رکن و مقام بیعت کردهاند و این عقیده را داشت که 17 نفر از مردگان برای کمک به او زنده میشوند که هر یک مقداری از اسم اعظم را میداند و به کمک آن لشکرهای دشمنان را شکست میدهند و مالک زمین میشوند. او عدهای از مردم را به این عقیده کشاند. سرانجام حاکم عراق، خالد بن عبدالله القسری او را به دار آویخت و جسدش را سوزاند.
جارودیه به مهدویت و رجعت نفس زکیه اعتقاد داشتند
گروه دیگر، جارودیه هستند. آنها به پیروی از فردی به نام «ابوالجارود زیاد بن مُنذَر» که زیدیمذهب بود، پس از شهادت امام حسین، امامت را در فرزندان او و امام حسن میدانند و هر که از فـرزندان آن دو امام به پا خیزد و قـیام کـند، پیرویاش را در مقام امام، واجب میدانند. آنها همچنین از کسانی هستند که به مهدویت و رجعت محمدبن عبداللّه مشهور به نفس زکیه اعتقاد داشتند. ابوالجارود در نگاه عترت فردی مطرود بود. امام باقر علیهالسلام در دوران زندگانی خود، هر گاه ابوالجارود را میدید او را ارشاد میکرد و شیعیان را از نزدیک شدن به او باز میداشت و میفرمود: «او شیطانی نابیناست. او کورچشم و کوردل است.»
بر این اساس، میتوانیم این نکته را برداشت کنیم که عمده فتنهها در دل امامیه یا تشیع شکل میگرفت. در واقع دشمنان با سوءاستفاده از اعتقادات شیعه درباره مهدویت و منجی، افرادی را اجیر میکردند تا تشیع را از مسیر حقیقی خود خارج کند، اما با مدیریت ائمه علیهمالسلام این فتنهها خنثی میشد، هرچند جامعه اسلامی هزینه سختی را بابت این فتنهها و فرقهها متحمل میشد. از این جهت در این زمان باید هشیار بود تا در دام این فتنههای کور نیفتیم.
امام محمد باقر علیهالسلام در چنین فضایی با صدور احادیث متعددی شیعیان را نسبت به مهدی حقیقی آگاه میکرد و از دیگر سو پیامهایی را برای شیعیان آخرالزمان به یادگار گذاشت که وظایف منتظران، حس و حال منتظران، بیان برخی بلایای آخرالزمانی و راهکار عبور از این بلایا بخشی از اقدامات امام محمد باقر در زمینه مهدویت است.
اگر بخواهیم احادیث امام باقر علیهالسلام در زمینه مهدویت را در یک دستهبندی کلی قرار دهیم، امام به چه مواردی اشاره داشتند؟
اولین مسئله، تبیین مسئله انتظار است. در دیدگاه امام، انتظار نوعی عبادت است؛ مثلاً میفرمودند اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَج؛ انتظار [پیروزی و] فرج [آل محمد صلی الله علیه و آله] از برترین عبادات محسوب میشود.»
مسئله بعد، تشویق به ثبات قدم در دوران غیبت بود که حاوی دو پیام است؛ پیامی به شیعیان آخرالزمان و پیام به کسانی که فریب مدعیان دروغین را خوردند؛ به این معنا که هنوز عصر غیبت فرانرسیده است. جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود «زمانى بر مردم آید که امامشان غیبت کند و خوشا بر کسانى که در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند؛ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَیَا طُوبَى لِلثَّابِتِینَ عَلَى أَمْرِنَا فِی ذَلِکَ الزَّمَان».
در روایتی دیگر، امام به مسئله استقامت و استواری یاران امام عصر اشاره میفرمایند. امام ذیل آیه 5 سوره اسراء که خداوند فرمود «بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» یعنی بر شما بنیاسرائیل که فساد کردید، بندگانی از خودمان را بر شما میفرستیم که صاحب قوای سخت و شدید هستند، فرمود: هُو القائِم و أصحابه أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ؛ قائم و اصحاب ایشان صاحب قوای سخت هستند.
خروج امام عصر در دوران یأس و ناامیدی
در برخی روایات، به ظهور و نشانههای آن اشاره کردند؛ به بلاهایی پی در پی که بین مردم شکل میگیرد؛ از بیماریهای واگیرداری مثل طاعون تا برخی بیماریهای واگیردار دیگر. در این نشانههای آخرالزمان به بیماریهای واگیردار اشاره شده است. امام در روایتی فرمود لَا یَقُومُ الْقَائِمُ ع إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِیدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ النَّاسَ وَ طَاعُونٍ قَبْلَ ذَلِکَ وَ سَیْفٍ قَاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافٍ شَدِیدٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ تَشَتُّتٍ فِی دِینِهِمْ وَ تَغَیُّرٍ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى یَتَمَنَّى الْمُتَمَنِّی الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عِظَمِ مَا یَرَى مِنْ کَلَبِ النَّاس وَ أَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً وَ خُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْإِیَاسِ وَ الْقُنُوط؛ قائم قیام نمىکند مگر در دوره ترس و وحشت، و زمینلرزهها و گرفتارى و بلائى که گریبانگیر مردم مىشود و پیش از این وقایع، طاعون شیوع مییابد و دورهاى که در میان عرب شمشیرى برّان و بین مردم اختلافى سخت و پراکندگى و چنددستگى در دینشان پدیده آمده باشد و در حالشان دگرگونى پیدا شده تا جایى که آرزومند از شدّت آنچه که از هارى مردم و خوردن (درندگى) بعضى پاره دیگر را، که مشاهده مىکند شبانه روز آرزوى مرگ مىکند و هنگامى که خروج مىکند، خروجش در دوران یأس و ناامیدى (مردم) است. بعد ادامه میدهند: فَیَا طُوبَى لِمَنْ أَدْرَکَهُ وَ کَانَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْلِ لِمَنْ خَالَفَهُ وَ خَالَفَ أَمْرَهُ وَ کَانَ مِنْ أَعْدَائِه؛ خوشا به حال آنکه او را در مییابد و از یاران اوست، واى و تمامى واى کسى را که با او مخالفت ورزد و از فرمانش سر باز زند و از دشمنان او باش.»
در سایر روایات به عدالت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و برکات ظهور اشاره کرد و میفرمایند چنان عدالت را برقرار میکنند که همه زندهها آرزو میکنند که ای کاش تمام اموات ما میآمدند و طعم عدالت را میچشیدند. همچنین در دیگر بیانات، به سران کفر در آخرالزمان از سفیانی و دجال اشاره میکنند و شیعیان را از آنان بر حذر میدارند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: آخرالزمان امام محمد باقر علیه السلام وظایف منتظران امام باقر علیه السلام باقر علیه السلام زمینه مهدویت امام محمد باقر امام باقر ع فتنه ها دیگر سو نفس زکیه فرقه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۲۵۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شناساندن حضرت حجت(عج) به جهانیان؛ اولین گام ظهور
اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی مینشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان (عج) هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمیشناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمیکشند اما کسانی که او را میشناسند و ارزش او را میشناسند و مقام او را میدانند منتظر او میمانند.
کسانی که امام زمان را نمیشناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند.
البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخی وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسی نیست و ظرفیت و لیاقت زیادی میخواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود. همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است میتواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
در عصر غیبت امام عصر(عج) هم طبق سفارش آن حضرت باید به مجتهد عادل جامع الشرایط که حافظ دین خداست و امور را نظام می بخشد رجوع کرد که تبعیت از چنین فردی تبعیت از امام عصر(عج) شمرده میشود. چنانکه امام عصر(عج) در یکی از توقیعات خود می فرماید: «و اما در رویدادهایی که پیش میآید، به راویان حدیث مراجعه کنید، زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان».
آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبریِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروی کردن از مدعیان رهبری در برابر رهبری معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروی از رهبران غیر معصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
حجتالاسلام علی الوندی، کارشناس مهدویت و پژوهشگر مؤسسه کلامی احیا در همدان اظهار کرد: نشانههایی در خصوص ایام قیام و ظهور در روایات بیان شده است، تطبیق دادن جنگ اسرائیل و غزه با روایات پیش از ظهور کار درستی نیست، چرا که ممکن است تا سالهای سال هم ظهور رخ ندهد و آن زمان ممکن است که جامعه نسبت به قضیه ظهور دلسرد شود، لذا باید بدانیم که ظهور باید مراحل خود را طی کند.
همانطور که مطابق با گفته رهبر انقلاب نزدیک بودن ظهور، نزدیک بودن زمانی نیست بلکه معنوی میباشد، یعنی اگر جامعه جهانی از لحاظ معنوی به آمادگی برسد، ظهور اتفاق میافتد.
پیرامون یک سری تطبیقات و گره زدن نشانهها به یکدیگر باید دقت کنید که علائم حتمی ظهور حضرت قائم(عج) ۵ علامت است نه بیشتر نه کمتر و سایر نشانهها و علامتها اگر اعتبار داشته باشند، نهایتاً علائم غیر حتمی میشوند لذا در این زمینه دقت داشته باشیم که خیل علائمی که برای ظهور بیان میشود و برخی نادانسته یا دانسته به آن دامن میزنند، علائم غیر حتمی است، ثانیاً تطبیقش بسیار کار دشوار و محتاطانهای است و به راحتی نمیشود هر پدیدهای را به روایاتی هر چند صحیح تطبیق داد که متأسفانه در عموم مذهبیها و عموم سرورانی که مطالعات تخصصی و دقیق در مباحث مهدویت ندارند، این موضوع به وفور به چشم میخورد.
بر اساس دکترین انقلاب و اندیشههای امام(ره) و مقام معظم رهبری، هدف انقلاب مهیاسازی مقدمات ظهور امام زمان(عج) است، لذا حتی اگر ناخواسته توجه مردم فلسطین به مهدویت هم نباشد، این دلگرمی مردم فلسطین به انقلاب اسلامی آنها را به سمت قضیه مهدویت هدایت میکند چرا که خمیر مایه و غایت انقلاب اسلامی، جریان مهدویت است.
اینجاست که جریانات فلسطین با مهدویت و ظهور و قیام حضرت حجت(عج) گره میخورد و این انقلاب اسلامی است که نقش گره را ایفا میکند. از آنجایی که اسرائیل دشمنی است که از نگرش و بینش صحیح نسبت به مباحث معرفتی و دین حق به دور است طبیعتاً نابودی آن زمینهسازی قوی برای ظهور خواهد بود. البته علاوه بر روایات همچنان که گفته شده در ابتدای سوره اسراء وعده نابودی یهودیان در آستانه ظهور و یا همراه با ظهور مهدی موعود داده شده است.
متأسفانه ما هنوز در بدیهیات گفتمانسازی جهانی مهدویت ماندهایم که یک هدف جهانی هم است، اولین وظیفه فضای نخبگانی ما این است، در شرایط ناآرامی جهانی و بریدن ملتها از نظام لیبرال، مهدویت را به گونهای در جهان ترویج دهند که جهانیان بدانند ما یک حضرت مهدی(عج) داریم، یعنی اولین گام برای پیشبرد قضیه مهدویت، شناساندن حضرت به مردم جهان است که اصلا بفهمند حضرت مهدی(عج) هست، او چه کسی است و چه شاخصههایی دارد؟ و بدانند ما در عصر غیبت قرار داریم و باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم.
متأسفانه ما نتوانستیم پایهایترین مباحث مهدویت را در ذهن مردم جهان تثبیت کنیم، یعنی ابتدا باید گفتمانسازی وجود حضرت را در ذهن جهانیان تبیین کنیم، تا وقتی مردمان جهان اسم آن حضرت را میشنوند سؤال در ذهن آنها ایجاد شود که اصلاً حضرت مهدی کیست.
بر طبق آیات موجود در قرآن، تعبیری وجود دارد که میگوید دشمنان اسلام میخواهند نور دینی که خداوند روشن کرده است را خاموش کنند، اما اراده خدا بر این است که این نور به اتمام برسد، ولی دشمنان ممکن است که ازین قضیه خشنود نشوند و بخواهند سدسازی کنند؛ «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»(صف، آیه۸)؛ آنان تصمیم دارند که نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، در حالی که خداوند کامل کننده نور خویش است، هرچند کافران ناخشنود باشند.
این آیه شریفه نشان میدهد که قبل از ظهور نوری وجود خواهد داشت که خداوند اراده کرده تا به نقطه تاریخی خودش برسد لذا این تعبیر بدان معنا نیست که آن جورها باید به سر حد نهایی خود برسند تا ظهور اتفاق بیفتد، درست است که ممکن است ظلم و فساد در جهان گسترش یابد، اما در کنار گسترش ظلم و فساد، نوری وجود دارد که در دالان تاریخ توأم با ظلم، رو به صعود خواهد بود. به همین سبب قبل از ظهور صلاح و خیر به نقطه صفردرصدی نخواهد رسید بلکه با تفکیک دو جبهه حق و باطل، جبهه نورانیت نیز پیوسته شدت خواهد یافت.
انقلاب اسلامی در نقطهای ظهور کرد که نظریهپردازان غربی به این نتیجه رسیده بودند که دین دیگر کارایی خود را از دست داده است و بشر نمیتواند با دین به سعادت خود برسد، اما انقلاب اسلامی این نگاه را به طور کلی عوض کرد و به مردم جهان ثابت کرد که نگاه اشتباهی به آنها القا شده است.
انقلاب اسلامی همان نوری است که در در اوج ناامیدی مردم دنیا به ظهور رسید و آن دینگرایی خالی از تحریف حول محور جمهوری اسلامی به جهان تزریق شد، ناگفته نماند مقاومتها و بیداریهایی که برای مقابله با ظلم و جور به وجود میآیند، تحت تأثیر آن نوری (انقلاب اسلامی) که در وسط قرار گرفته به وجود آمدهاند و اگر نبود این تکیهگاه معرفتی و معنوی و مقاومت پویا و زنده در میدان، مقاومتی در سطح کلان در مقابله با نظام سلطه غرب شکل نمیگرفت.
لذا مهمترین وظیفهای که میتوان برای عموم مردم بیان داشت اولاً آشنایی کامل با گفتمان انقلاب اسلامی و ثانیاً صدور انقلاب اسلامی به هرکس که در توانشان هست. شاهد این هستیم مقام معظم رهبری برخی کلیدواژهها را مورد استفاده قرار میدهند مثل آتش به اختیار، جنگ روایتها، جهاد تبیین و ...؛ اینها همه ناظر به این موضوع میتواند تعریف خاص داشته باشد و وظیفه خاصی را به دوش رهروان قرار بدهد.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)