حمله مینو محرز به عطاریها: باید جمع شوند، آبروی طب سنتی را بردهاند | گیاهانی که در عطاری است، چیست؟ | ماجرای بیماری که با هومیوپاتی کور شد
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۹۴۴۷۷
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خبرآنلاین، مجوز به چهار داروی طب سنتی موثر در درمان کرونا توسط وزارت بهداشت، آن هم در صورتی که هنوز شرکتهای داروسازی جهان هیچ دارویی برای درمان این بیماری پیدا نکردهاند با واکنشهای مختلفی روبرو شده است؛ مخالفان نحوه صدور این مجوز را زیر سوال بردهاند و برخی موافقان افراطی طب سنتی هم این داروها را موثر از داروهای دیگر دانستهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین رابطه رئیس سازمان نظام پزشکی در نامهای به رئیس سازمان غذاودارو خواست مستندات علمی منجر به تایید داروهای منصوب به حوزه طب سنتی در خصوص درمان کرونا به این سازمان ارائه شود. در بخشی از نامه او آمده است: «با توجه به طرح پروندههایی در حوزه انتظامی سازمان نظامپزشکی در مقوله بیماری کرونا و داروهای استفاده شده در این بیماری خواهشمند است مستندات علمی منجر به ارائه مجوز به داروهای شربت موکوزیفت، شربت استاپ سیویر، شربت آنوال اس، اسپری دهانی PHR ۱۶۰ را برای استفاده کارشناسان و اساتید کمیسیون انتظامی سازمان نظامپزشکی ارائه فرمایید.»
البته این نگاه موافق و مخالف به طب سنتی در ایران موضوع جدیدی نیست، حتی به نظر میرسد این اختلاف نظر در استعفای رضا ملکزاده معاون وزیر بهداشت بیتاثیر نبوده است. او در بخشی از نامه استعفای خود نوشته بود که "تمام کشورهای پیشرفته دستیابی به داروی این بیماری را به مطالعات کارآزمایی بالینی بزرگ متصل کردهاند و ایران نمیتواند در این زمینه به درمانهای پیشنهادی حامیان شبه علم دل خوش کند که هیچ آگاهی از تحولات علم پزشکی مدرن و جوانب پیچیده ویروس کرونا ندارند و به خود زحمت تحقیقات در هیچ موضوع علمی را نمیدهند."
اما به نظر میرسد طب سنتی نه یک درمان مهم برای بیماریهای خطرناک و نه روشی قابل انکار است. دکتر مینو محرز، پزشک عفونی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا میگوید که این طب مانند هومیوپاتی، طب سوزنی و ... در رده طبهای مکمل قرار میگیرد و خودش نه اما زیاده روی در آن خطرناک است، اتفاقی که در ماههای گذشته بارها دیده شده است.
محرز در این رابطه میگوید: «در اینجا مردم را به عطاری عادت دادهاند و متاسفانه این خطرناک است. چون ما اصلا نمیدانیم گیاهی که در عطاری وجود دارد اصلا چه چیزی است. کسانی که عطاری راهانداختند طب سنتی را به یک مسیر بسیار غلط بردند. این طب سنتی که دانشکده و متخصص دارد را باید از عطاریها جدا کرد، ما عطاری را به هیچوجه قبول نداریم.همچنین متخصصین ایران هم باید روی اثرات داروهایشان تحقیقات بیشتری کنند و با متدولوژی درست کار کنند، وقتی این داروها از نظر تحقیقاتی جواب معنادار داشته باشد، آدم از آن استفاده میکند و ما هم آن را قبول میکنیم، بالاخره پایه خیلی از داروها گیاهی است.»
شما به عنوان یک پزشک، چقدر طب سنتی را قبول دارید؟ و اصلا آیا این نوع درمان علمی حساب میشود؟
ببینید طب سنتی چیزی است که در کتابهای پزشکی از آن به عنوان طب مکمل یا Alternative medicine نام میبرند و مثل هومیوپاتی، طب سوزنی، طب گیاهی و ... طب سنتی زیرمجموع این گروه است. ما باید به عنوان پزشک این درمانها را بلد باشیم اما در استفاده از آن زیادهروی نکنیم، چراکه ممکن است با پیامدهای این کار در بیماران روبرو شویم.
چه پیامدهایی؟
یک مثال بزنم، زمانی هومیوپاتی خیلی مد شده بود. من مریضی داشتم که باید تحت درمان کورتون قرار میگرفت چراکه چشمش به دلایلی گرفتار شده بود. این بیمار یک مدت نیامد، بعد دیدم متاسفانه کور شدند. گفتند که پیش یک هومیوپات رفتهاند و به او گفتهاند تا همه داروهایش را قطع کرده و چیز دیگری مصرف کند. وقتی آن بیماری چشمش را گرفتار کرده بود، مشخص بود که عدم مصرف کورتون کورش میکند.
به طور کلی زیادهروی در هرچیزی غلط است، مثلا این که مریضی که سرطان خون دارد، به درمان هومیوپاتی ببرند نمونه زیادهروی در این کار است. من در هند و پاکستان دیدم که در بیمارستانها یک کلینیک هومیوپاتی وجود دارد، اینها کنار هم هستند. ما هم آنها را انکار نمیکنیم، اما در عین حال آنها هم نباید در پزشکی و درمانهای لازم دخالت کنند و بدون شناخت یک نوع بیماری از بیمان بخواهند که درمانشان را کنار بگذارند.
ما پزشکانی که طب نوین خواندیم باید یک مقدار مباحث طب مکمل را مطالعه کرده باشیم تا بتوانیم به سوالات مریض پاسخ بدهیم. مثلا این که بیماری را راهنمایی کنیم که بدون قطع داروهایش از یک شیوه طب مکمل استفاده بکند یا نه.
با توجه به اطلاعاتی که طبهای مکمل دارید، فکر میکنید این شیوهها در درمان بیماریهای عفونی چقدر موثر هستند؟
هومیوپاتی و طب سوزنی خیلی نمیتوانند روی ویروس یا باکتری اثری داشته باشند. در طب سنتی ممکن است این چنین باشد، چون برخی گیاهها وجود دارند که موثر هستند.
من و چند نفر از استادان دانشگاه روی چهار گیاه که ترکیبشان روی HIV موثر بوده کار کردیم و من مسئول بخش آزمایشهای کلینیکی آن بودم و بلدم چه کار کنم. چهرسال طول کشید تا روی دوهزار بیمار کار کنیم تا وزارت بهداشت به ما مجوز بدهد. به این راحتی وزارت بهداشت به داروهای گیاهی و سنتی مجوز نمیدهد.
اما چند روز پیش اعلام شد که چند دارو در بخش طب سنتی برای درمان کرونا مجوز گرفتهاند، در حالی که درباره کرونا خیلی از کشورها به داروهای طب مدرن هم مجوز نمیدهند، چراکه هنوز یک سال از شیوع ویروس نگذشته است. فکر نمیکنید برای انجام این کار کمی زود بود؟
قرار شد که تحقیقات این داروها در کمیته علمی مطرح بشود، این داروها را یک عده متخصصین طب سنتی انجام دادند و با آنچه در عطاریها عرضه میشود فرق میکند. قرار است آنها متدولوژی خود را در کمیته علمی مطرح کنند، اگر قابل بود و روی تعداد بیشتری مریض بررسی شوند چراکه در کووید تعداد بیمارانی که درمان روی آنها آزمایش میشود باید خیلی زیاد باشد.
اگر انشالله موثر بودند از این داروها به عنوان مکمل و نه داروی کرونا مجوز بگیرند.
شما گفتید که در مراجعه به طب مکمل باید نوعی تعادل وجود داشته باشد، به نظر شما در ایران این نوع تعادل وجود دارد؟
ببینید طب سنتی وجود دارد. حتی دانشکده و متخصصان خودش را دارد. اینها باید مقداری با روشهای جدید تحقیقاتشان را انجام بدهند تا حرفی برای گفتن داشته باشند. از طرفی عطاریها باید جمع شوند. متاسفانه بخشی از طبسنتی وارد سیستم عطاری شده است، ما اصلا عطاری را قبول نداریم. به همین دلیل از این طب مکمل سوءاستفاده میشود. این طب باید وجود داشته باشد. قبولش هم داریم اما به جای خودش. یکی از کشورهایی که خیلی روی فیتوترامی (گیاه درمانی) کار میکند، آلمان است. اما آنجا این کار روی اصول و با مجوز وزارت بهداشت صورت میگیرد.
در اینجا مردم را به عطاری عادت دادهاند و متاسفانه این خطرناک است. چون ما اصلا نمیدانیم گیاهی که در عطاری وجود دارد اصلا چه چیزی است. کسانی که عطاری راه انداختند طب سنتی را به یک مسیر بسیار غلط بردند. این طب سنتی که دانشکده و متخصص دارد را باید از عطاریها جدا کرد، ما عطاری را به هیچوجه قبول نداریم.همچنین متخصصین ایران هم باید روی اثرات داروهایشان تحقیقات بیشتری کنند و با متدولوژی درست کار کنند، وقتی این داروها از نظر تحقیقاتی جواب معنادار داشته باشد، آدم از آن استفاده میکند و ما هم آن را قبول میکنیم، بالاخره پایه خیلی از داروها گیاهی است.
اما متاسفانه از اول پاندمی در فضای مجازی با تبلیغات عجیبی از عطاریها میدیدیم یا حتی فردی تبلیغ ادرار شتر را میکرد، اینها آبروی طب سنتی را هم بردهاند.
شما پیامدی از این ماجرا بین بیماران کرونایی دیدید؟
من اجازه نمیدهم که برای بیماران کرونایی چنین چیزهایی تزریق شود، اما شنیدم که چند مورد از این مسائل در شهرستانهای دیگر رخ داده است. ما در بیمارستان امام یا بیمارستانهای دانشگاهی اجازه نمیدهیم کسی الکی دارو بدهد. اگر چیزی مجوز انسانی گرفت، آن زمان ما آن داروها را با روشهایی که وجود دارد، روی مریضها کار میکنیم و نتایجش را بررسی کنیم. کمیته اخلاق باید مجوز بدهد، اما وزارت بهداشت خیلی نسبت به این موضوع سختگیر است و به راحتی برای این موضوع مجوز صادر نمیشود.
به طور کلی ما مخالف طب مکمل نیستیم اما تاثیرگذاری آن باید ثابت بشود. یکی از کشورهایی که تجربه زیادی در طب سنتی دارد، چین است اما هنوز این کشور هم چیزی ارائه نکرده است که بتوانیم آن را درمان کووید-۱۹ بدانیم.
کد خبر 567615 برچسبها طب سنتی كرونا در ايران دارومنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: طب سنتی كرونا در ايران دارو وزارت بهداشت طب سنتی زیاده روی عطاری ها طب مکمل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۹۴۴۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حـذف کودکان مهاجر از سلامت
حتی وقتی پانزدهم اسفندماه سال گذشته، سخنگوی وزارت بهداشت خبر داد که خدمات درمانی برای کودکان زیر ۷ سال در مراکز درمانی دولتی رایگان شده، باز هم این کودکان مهاجرند که نادیده گرفته و حذف شدند.
به گزارش هممیهن، سل میگیرند، بیماریهای عفونی و پوستی به جانشان میافتد، سرماخوردگی و بیماریهای فصلی همراه همیشگیشان است، دچار سوختگی میشوند و عفونتها رهایشان نمیکند. بیماریهای تالاسمی، هموفیلی و سرطانها هم در میانشان دیده میشود. کودکان مهاجر، افغانستانیهایی فراری از جنگ، طالبان، فقر و تنگدستی، با وسایلشان بغچه شدند و با خانوادههای آشفته و سرگردانشان راهی ایران. گروهی سر از خیابانها درآوردند، گروهی از کارگاههای زیرزمینی و در کشور غریبه، نه در مدارس صندلی دارند، نه در مراکز درمانی، تختی برایشان خالی شده. آنها شهروندان غیرقانونی هستند که حتی به وقت بیماری، اگر پولی نداشته باشند که اغلب هم کارگرند و ندار، چارهای جز رنجوری ندارند.
فعالان حقوق کودک و آنها که در زمینه آموزش و درمان کودکان مهاجر بهویژه افغانستانیها فعالیت میکنند، میگویند که وزارت بهداشت در یک دوره، بخش قابلتوجهی از هزینههای درمان این کودکان و بهطور کلی بیماران افغانستانی و مهاجر را پرداخت میکرد، اما حالا که اوضاع اقتصادی به هم ریخته و بیمارستانها فقیرند، حمایتها هم قطرهچکانی شده و بخش مددکاری بیمارستانها خدمتی برای این گروه ندارد. حتی وقتی پانزدهم اسفندماه سال گذشته، سخنگوی وزارت بهداشت خبر داد که خدمات درمانی برای کودکان زیر ۷ سال در مراکز درمانی دولتی رایگان شده، باز هم این کودکان مهاجرند که نادیده گرفته و حذف شدند.
رایگانشدن خدمات درمانی برای کودکان زیر ۷ سال از مهرماه سال گذشته مطرح شد. آن زمان وزیر بهداشت اعلام کرد، کودکان در این گروه سنی، در بیمارستانهای دولتی خدمات رایگانی دریافت میکنند. بهرام عیناللهی، این کودکان را آیندهسازان کشور خوانده و گفته بود که این طرح، به اجرای بهتر قانون جوانی جمعیت کمک میکند. چراکه به گفته سخنگوی این وزارتخانه در نیمه اسفندماه، موضوع رایگانشدن همه خدمات سرپایی و بستری کودکان زیر ۷ سال در راستای اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، در هیئتدولت تصویب شده است.
پدرام پاکآیین گفته بود: «با ابلاغ مصوبه خدمات درمانی رایگان کودکان، همه بیمههای پایه، مکلف به پرداخت ۱۰۰ درصد تعرفه دولتی برای همه خدمات درمانی، سرپایی و بستری کودکان زیر ۷ سال هستند.» خدماتی مانند معاینه، آزمایشگاه، تصویربرداری، توانبخشی، همچنین استفاده از کیت غربالگری نوزادان در مراکز دولتی دانشگاهی کشور، تحت پوشش این طرح قرار دارد.
این مسئول در وزارت بهداشت این را هم گفته بود که: «آن بخش از خدماتی که ممکن است تحت پوشش بیمههای پایه نباشد، تا سقف تعهد سازمانهای بیمهگر از محل دیگری تأمین خواهد شد.»
چند روز پیش هم سعید کریمی، معاون درمان وزارت بهداشت تاکید کرد که هرگونه درمان سرپایی و بستری بدون پرداخت هزینه از جیب بیمار انجام میشود. همه بیمارستانها ملزم به رعایت آن هستند و اگر کودکی را پذیرش نکنند، با آنها برخورد میشود. مردم تخلفات را به سامانه ۱۹۰ اطلاع دهند. او این را هم اضافه کرد که دارو، تحت پوشش این برنامه نیست.
این برنامه وزارت بهداشت از اسفندماه سال گذشته کلید خورد، اما آنطور که برخی منابع میگویند، بودجهای برای آن در نظر گرفته نشده و عملاً اجرا نمیشود. اینها را یونس عرب، مدیرعامل انجمن تالاسمی ایران میگوید. به گفته او، از سال ۷۶ تا دو سال پیش، درمان بیماران تالاسمی رایگان بود، اما حالا سالانه نزدیک به ۱۰ میلیون تومان هزینهشان میشود که باید از جیب پرداخت کنند، درمان رایگان بیماران زیر ۷ سال شعار است و در این مدت گزارشی مبنی بر رایگان بودن آن اعلام نشده است.
تاخیر برای دیالیز به دلیل فقرشرط دیگر این طرح، اما پوشش بیمهای است، با همین شرط بسیاری از مهاجران خط میخورند؛ کودکان مهاجری که بهدلیل ورود غیرقانونی به ایران، توانایی استفاده از خدمات درمانی رایگان ندارند و در ادامه روندی که پیشازاین هم وجود داشت، پروسه درمانشان، کامل نمیشود. همه اینها در شرایطی است که بهگفته مدیرعامل انجمن بیماران تالاسمی، بیشتر مبتلایان به تالاسمی در میان مهاجران غیرایرانی کودک هستند؛ از نوزاد تا نهایت ۱۵-۱۴ ساله. آنها برای هربار دیالیز، باید دو میلیون تومان و برای استفاده از داروی خوراکی آهنزدا، دو میلیون تومان دیگر هزینه کنند. ۵۰۰ هزار تومان هم پول ویزیت و داروهای دیگر میشود.
عرب میگوید که گاهی میتوان برای این بیماران از بیمارستانهای دولتی تخفیف گرفت و داروهای اهدایی را در اختیارشان قرار داد. این موضوع شامل بیماران فاقد هویت هم میشود: «ما نمیگذاریم این بیماران اذیت شوند.»
انجمن بیماران تالاسمی به آنها کارت اختصاصی داده و از طریق همین کارت، به عدد ۱۵۰۰ مهاجر افغانستانی مبتلا به تالاسمی رسیدهاند؛ افرادی که اغلب سنشان کم است. درمان آنها در کشور مبدأ نامناسب بوده و این موضوع روی حالشان در ایران تاثیر گذاشته. بیشترشان ساکن تهران، گلستان و سیستان و بلوچستاناند. او میگوید که در بسیاری از موارد این بیماران توانایی مراجعه ندارند، مثلاً باید ۲۰ روز یکبار تزریق انجام دهند، اما گاهی به ۴۰ روز میرسد که فشار زیادی به بیمار وارد میشود.
البته این موضوع هم تنها شامل بیماران غیرایرانی نمیشود، بیماران ایرانی بهویژه در جنوب کشور هم گاهی بهدلیل هزینههای بالا، جلسههای تزریقشان با تاخیر انجام میشود، چون با پول یارانهای که میگیرند، زندگی میکنند. او در ادامه صحبتهایش به کمکهای بینالمللی برای درمان بیماران غیرایرانی در ایران اشاره و انتقاد میکند که این نهادها، صلاحیت شناسایی این بیماران را ندارند: «شورای مهاجرت نروژ ـ سازمان امور پناهندگی نروژی - یا همان انآرسی، بودجه سالانهای از کمیسیون اروپا برای کمک به این بیماران دریافت میکند، اما عملاً این اتفاق نمیافتد. ما با اداره کل مهاجران وزارت کشور، کمیساریای عالی پناهندگان و... صحبت کردهایم که این شورا صلاحیت لازم برای تشخیص موارد حیاتی کمکدرمانی را ندارد و این کار باید از سوی نهادهای مدنی انجام شود، آنها برای این بیماران هزینه چندانی نمیکنند، هرچند تحت نظر وزارت کشور فعالیت میکنند.»
وضعیت شیوع بیماریها در افغانستان نامناسب است، هرچند وقت یکبار خبری از شیوع یک بیماری در این کشور منتشر میشود و از آنجایی که این افراد در رفتوآمد همیشگیاند، خطر انتقال این بیماریها به داخل کشور هم وجود دارد. مثل خبری که سهروز پیش منتشر شد و نشان دادکه سه بیماری از داخل افغانستان وارد کشور شده است؛ آبله مرغان، سرخک و آنفلوآنزا که در سطح مناطق تحت پوشش دانشگاه علومپزشکی مشهد دیده شده است.
مددکاری بیمارستانها جمع شدهعلیاکبر اسماعیلپور، یکی از فعالان مدنی و مدیر یکی از مؤسسههای مردمنهاد در مناطق آسیبدیده است که در زمینه مهاجران افغانستانی و حمایت از کودکانشان فعالیت میکند. او میگوید، تاکنون خبری درباره رایگانشدن درمان کودکان زیر ۷ سال نشنیده، اما بهطور کلی اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، قطعاً کودکان افغانستانی را شامل نمیشود: «ما همیشه هزینههای زیادی برای درمان این کودکان پرداخت میکنیم و دراینزمینه انجمن پویش همیاری با کودکان فعالیت زیادی کرده و هزینههای درمان این کودکان را پرداخت میکند.»
به گفته او، بخش مددکاری بیمارستانها جمع شده و کاری برای مهاجران نمیکند وقتی هم بخواهند با آنها حساب کتاب کنند، بهعنوان یک خارجی قیمتها را اعلام میکنند. او درباره اینکه اگر مورد حادی به آنها گزارش شود چه اقدامی انجام میدهند، توضیح میدهد که از ارتباطها و انجیاوهای دیگر کمک میگیرند. بیمارستانها بهندرت تخفیف میدهند.
کمک مالی سازمانهای بینالمللی در دولت قبلپیمان حقیقت طلب، مدیر پژوهش انجمن دیاران است؛ انجمنی که در زمینه پیگیریهای حقوقی مهاجران فعالیت میکند. او میگوید که آنها بهطور مستقیم با این مسائل در ارتباط نیستند، اما در دولت قبلی اقدامی که صورت گرفت این بود که با همکاری وزارت رفاه، وزارت کشور و وزارت بهداشت، بخش زیادی از هزینههای درمان این افراد ازسوی سازمانهای بینالمللی پرداخت میشود؛ هم برای کودکان، هم برای بزرگسالان، اما کودکان در اولویت بودند. حالا، اما مشخص نیست که این هزینهها پرداخت میشود یا خیر: «نمیتوانستند این هزینهها را در بخش آموزش، از این سازمانها بگیرند، اما در بخش درمان میگرفتند. آن سازمانها هم هماهنگ بودند. مثل انآرسی، یو ان و... حالا نمیدانیم این اقدامات انجام میشود یا خیر.»
بااینهمه او تاکید میکند که نباید تفکیکی در گرفتن خدمات درمانی وجود داشته باشد: «در پیماننامه جهانی حقوق کودک و حتی در قوانین داخلی مثل قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، تابعیت را بهرسمت نشناختهاند یعنی کودک مهاجر هم حق بهرهمندی از تمام این تسهیلات را دارد: «شرایط بیمارستانها بهدلایل اقتصادی خوب نیست و ضعیفتر از گذشته شدهاند و نمیتوانند از این کودکان حمایت کنند. ازسویدیگر این کودکان مهاجر بهویژه افعانستانیها، از یک شرایط جنگی و از یک کشور فقیر آمدهاند، طبیعتاً بیماریهای زمینهایشان نسبت به کودکان ایرانی بیشتر است؛ مخصوصاً در زمینه تغذیه.»
فقط بیمهشدههابااینهمه، اما محمدمهدی ناصحی، مدیرعامل سازمان بیمه سلامت تاکید میکند که تنها کودکانی که تحتپوشش بیمه هستند، میتوانند از این طرح استفاده کنند. او میگوید: «برای بهرهمندی از این خدمات، مهاجران باید بیمه شوند که شرایط آن هم فراهم شده است. دراینزمینه تفاهمنامهای با سازمان ملی مهاجرت انجام شده که این افراد میتوانند با پرداخت حق بیمه، یکسال بیمه شوند، تعرفهها هم نسبت به هزینه درمان، بالا نیست.» براساس اعلام او، این افراد، در صورت داشتن کد یکتا، به مراکز پیشخوان دولت مراجعه میکنند و خودشان را بیمه میکنند. با آنها هم همکاری خوبی صورت میگیرد.
با اینکه فعالان مدنی حوزه کودک میگویند که بیمارستانها بهدلیل شرایط اقتصادی، معمولاً کمکی به این افراد و خانوادههایشان نمیکنند، اما ناصحی تاکید میکند که همکاری خوبی در بیمارستانها با این افراد صورت میگیرد و حتی گاهی خود بیمارستان هزینه را پرداخت میکند.
کودکان درگیر بیماریهای عفونی، پوستی و تغذیهاییکی از فعالان کودک که نزدیک ۱۰ سال سابقه فعالیت در زمینه درمان کودکان را داشته هم تایید میکند که اغلب هزینههای درمان کودکان مهاجر را خیران پرداخت میکردند. او که نخواست نامش در گزارش بیاید، میگوید که حجم مراجعههای بیمارستانهای دولتی بسیار بالاست و اولین قدمی که برای پرداخت هزینه بیماران نیازمند انجام میشود، مراجعه به بخش مددکاری بیمارستانهاست، اما این بخش هم در سالهای اخیر بهدلیل بالا رفتن میزان مراجعهها، همچنین سیاست وزارت بهداشت در ارتباط با مهاجران، کارایی چندانی ندارد.
وزارت بهداشت به این بیماران در پرداخت هزینههایشان، نه اینکه تخفیف ندهد، بلکه تخفیفها بسیار ناچیز است و اگر هم مورد حادی بوده و پولی جور نشده، کودک بیمار هم از درمان بازمانده است. به گفته او، این موضوع برای کودکان ایرانی بدون شناسنامه هم صادق است: «خانوادههای ایرانی برای دولتی حسابشدن هزینههای درمان خود و فرزندانشان، باید استشهاد محلی جمع کرده و یک فرآیند قانونی طی کنند که باتوجه به شرایط و فقر فرهنگی این خانوادهها، عملاً اینکار انجام نمیشود.»
به گفته این فعال مدنی، نهادهای مردمی همواره کمک میکنند تا هزینههای درمان این کودکان تامین شود: «کودکان در مناطق حاشیهای، با انواع بیماریها ازجمله بیماریهای عفونی مواجهاند، دلیل آن هم فقر و سوءتغذیه آنهاست. آنها درگیر سرماخوردگی، آنفلوآنزا و سویههای مختلف کرونا هستند و بهدلیل شرایط خاصی که دارند، بدن ضعیفتری نسبت به سایر کودکان دارند و مستعد ابتلا به انواع بیماریها هستند. بیماریهای پوستی را هم باید به این دایره اضافه کرد. برخی از این کودکان در زمینهای کشاورزی کار میکنند، گروهی زبالهگرد هستند و بیشازهمه در معرض ابتلا به بیماریهای پوستی قرار دارند.»
مراجعه دیرهنگام درماناو براساس تجربه ۱۰ ساله فعالیت در این حوزه تاکید میکند که درصد تخفیف بیمارستانها پایین است، مثلاً اگر ۱۵-۱۰ میلیون تومان هزینه درمان شود، آنها یک تا دو میلیون تومان تخفیف میدهند و مابقی را خانوادهها باید تامین کنند. وقتی این هزینهها بالا میرود، خانوادهها هم دیرتر مراجعه میکنند و کودک درگیر وضعیت اورژانسیتری میشود: «ما شاهد بودیم در خانوادههای درگیر اعتیاد، زمانیکه کودک دنداندرد میگرفت، روی دندان کمی مواد میگذاشتند تا آرام بگیرد، چون توانایی مراجعه به مرکز درمانی ندارند.»
براساس اعلام او، گاهی ایرانیانی که شناسنامه دارند، بهدلیل اینکه باید سهمی از پرداختیها را داشته باشند، باز هم نمیتوانند برای درمان مراجعه کنند: «بیمه سلامت حتی برای خود ایرانیان هم پوشش وسیعی ندارد. یادم است که ما کودکان مبتلا به سرطان، پیوند مغز و استخوان و درگیر مشکل قلبی داشتیم که خیلی هم بیماریشان حاد بود، آنها توانایی درمان در مراکز درمانی را نداشتند.»
او ادامه میدهد: «ما در دورهای که در قالب یک نهاد رسمی فعالیت میکردیم، بارها با مسئولان جلساتی برگزار کردیم و حتی به تفاهمنامهای رسیده بودیم که یک کُد شناسایی برای این کودکان بدون شناسنامه داده شود تا آنها از طریق همین کُدها بتوانند یکسری موارد درمانی یا درمان اورژانسی داشته باشند. این تفاهمنامه تا جایی پیش رفت، اما بهمحض تغییر دولت، برنامهها متوقف شد.» این فعال مدنی، درباره وضعیت درمان کودکانی که بیماریهای خاصتری مانند سرطان، تالاسمی، هموفیلی و... دارند، توضیح میدهد که این کودکان از سوی برخی نهادهای تخصصی مورد حمایت قرار دارند.
به گفته این فعال مدنی، تعداد ورودی کودکان بیمار به بیمارستانهایی مانند امامخمینی، مرکز طبی کودکان، بیمارستان مفید و... آنقدر بالاست که قشر متوسط ایرانی بهدلیل گرانی درمان، مدتها در صف انتظار باقی میمانند، چون توانایی پرداخت در بیمارستانهای خصوصی را ندارند. میزان مراجعه به بیمارستانهای دولتی، روزانه ۶۰-۵۰ نفر است. حتی وقتی برخی از نهادهای مردمی دراینزمینه اقدامی انجام میدهند، بخش مددکاری بیمارستانها آنقدر سرشان شلوغ است که دیگر حواسشان به معرفی این افراد به نهادهای مربوطه نیست.
ازسویدیگر بهدلیل شرایط اقتصادی، آنها نمیتوانند تخفیفهای زیادی به این بیماران بدهند. البته دراینمیان هم وزارت بهداشت رویکرد انسانمحوری در زمینه درمان ندارد و به این بیماران بهعنوان توریست سلامت نگاه میکند، درحالیکه این کودکان از فقر و بدبختی وارد کشور شدهاند.» او درباره بیماریهایی که بین کودکان مهاجر شایع است هم توضیح میدهد و به یک غربالگری اشاره میکند که ۶-۵ سال پیش انجام شد و نشان داد که در کورههای محمودآباد، میزان ابتلا به سیل در میان کودکان جدی است که احتمالاً بهدلیل کار کردن آنها با آجر و خاک بود که این مسئله را تشدید میکرد.
به اعتقاد او، درمان کودکان، ایرانی و غیرایرانی ندارد. این کودکان در سالهای اول زندگیشان بهسر میبرند، آسیبپذیرترند و نمیتوانند از خود مراقبت کنند. در کنار کودکان، زنان هم نیاز به حمایت دارند؛ چراکه در مناطق حاشیهای و در خانوادههای درگیر اعتیاد، بارِ زندگی بر دوش زنان است و اگر آنها بیمار شوند، کل خانواده آسیب میبیند.
سلامت، ایرانی و خارجی نداردطاهره پژوهش، پیشازاین مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان بود و حالا عضو این انجمن است. او سابقه سالها فعالیت برای حوزه کودکان آسیبدیده دارد و حالا میگوید که از زمان دولت آقای خاتمی، بحث بر سر این بود که همه از طریق سازمان تامین اجتماعی بیمه شوند و دفترچه داشته باشند، تا دولت روحانی هم چندین دفترچه برای این کودکان و خانوادههای مهاجر صادر شد: «یکی از کودکان ما درحالحاضر بهدلیل ابتلا به سندروم گیلنباره ـ که یک بیماری نادر التهاب دستگاه عصبی محیطی است ـ مبتلا شده که هزینه بسیار زیادی دارد و یکی دیگر در پی انفجار نارنجک در چهارشنبهسوری سال گذشته، بستری است. آنقدر هزینه این بیماران بالاست که کارکنان بیمارستان پول جمع کردند تا توانستند هزینههای درمان را پرداخت کنند.»
او درباره خبر اخیر وزارت بهداشت درباره درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال تاکید میکند که چنین چیزی را شاهد نبودهاند: «تا جایی که ما با این موضوع درگیر بودهایم، ندیدم که هزینههای درمان برای کودکان زیر ۷ سال رایگان باشد.» او هم میگوید که معمولاً در مواجهه با کودکان مهاجر بیمار، سراغ خیران میروند: «بهدلیل گرانشدن دارو، شرایط این کودکان بسیار سخت است. آنها دچار مشکلات سوءتغذیه، بلوغ زودرس، مشکلات تنفسی، مشکلات دندانپزشکی و... هستند. آنها هم نسبت به درمان آگاهی ندارند، هم امکاناتی در اختیارشان قرار نگرفته. برخی از این بیماریها کهنه میشود و درنتیجه هزینه درمانشان هم بالا میرود.»
او به پیماننامه حقوق کودک که همه کودکان را در بهرهمندی از خدمات، یکسان در نظر گرفته، اشاره میکند: «طبق پیماننامه حقوق کودک، دولت متعهد شده که تمام امکانات پزشکی و بهداشتی را برای این کودکان فراهم کند، در عمل، اما چنین اتفاقی نیفتاده است. ما در جلسهای که با وزارت بهداشت درهمینزمینه داشتیم، با این پرسش نماینده وزارتخانه مواجه شدیم که شما هزینههای درمان را تامین میکنید؟ ما گفتیم که نهادهای مدنی توانایی پرداخت این هزینهها را ندارند.
آنها غیردولتی هستند و هیچ جایی در بودجهشان این هزینهها در نظر گرفته نشده است. وزارت بهداشت میگوید، پول ندارد و حالا که بحث درمان کودکان زیر ۷ سال است، آنها از چه کانالی میخواهند این بودجه را تامین کنند؟» براساس اعلام او، بنابر ماده ۲۸ پیماننامه حقوق کودک، امکانات پزشکی و درمانی باید برای تمام کودکان فراهم شود، این شامل تمام کودکانی میشود که در ایران زندگی میکنند. نمیتوان گفت که با شیوع یک ویروس، تنها کودکان ایرانی واکسینه شوند.
پژوهش میگوید که در دورهای سازمان ملل و سازمان امور پناهندگان، درصدی از هزینههای درمان را پرداخت میکرد؛ حدود ۷۰ درصد. اما باز هم این مسئله برای کودکان دارای کارت انجام میشد. بعد از حکومت طالبان، کودکانی که وارد کشور شدند، با معضلات زیادی مواجه بودند ازجمله بیماریهای درماننشده: «به نظر میسد یک سیاست مهاجرتی درست، میتواند بسیاری از این مشکلات را حل کند، یعنی کودکانی که وارد کشور میشوند در جایی ثبت شوند. وقتی کسی بهعنوان شهروند یا پناهنده در جایی زندگی میکند، باید از امکانات پزشکی هم بهرهمند شود. اگر سیاست مهاجرتی اصلاح شود، مردم هم خیالشان راحت میشود. سلامت، موضوعی نیست که بتوانیم ایرانی و خارجی کنیم. فاکتوری برای کل جامعه است و دولتها متعهد شدهاند، برای منافع کشور فعالیت کنند.»