اینترنت چه تاثیری بر دموکراسی دارد؟/ پاسخ فرانسیس فوکویاما
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۱۴۴۳۹
به گزارش جماران؛ روزنامه ایران نوشت: هفته پیش مدیران عامل دو شرکت فناوری فیسبوک و توئیتر به کنگره امریکا احضار شدند تا به اتهامات جمهوریخواهان درباره اینکه این دو شرکت با حمایت خود زمینه پیروزی بایدن را فراهم آوردند، پاسخگو باشند. به همین بهانه فرانسیس فوکویاما و دو تن از همکاران او در دانشگاه استنفورد که کارگروهی درباره بسترهای نرمافزاری، دموکراسی و اینترنت را تشکیل دادهاند، در مقالهای مفصل در فارنافرز به چالشهایی که فضای مجازی میتواند برای دموکراسی ایجاد کند و راهکارهای جلوگیری از صدمات و آسیبهای این امر پرداختهاند که در اینجا خلاصهای از این مقاله را میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
٭ ٭ ٭
در میان بسیاری از تحولات رخ داده در اقتصاد امریکا، هیچکدام برجستهتر از رشد پلتفرمهای اینترنتی نیست. غولهای فناوریای مثل اپل، گوگل، توئیتر و فیسبوک که پیش از کووید 19 هم قدرتمند بودند، بهواسطه کرونا و حرکت سبک زندگی روزمره به سمت آنلاین، قدرتی بیشتر نیز یافتهاند. اما ظهور این کمپانیهای فناوری، به همان اندازه که زندگی را برای انسان آسان کردهاند، میتوانند بهواسطه تواناییشان در به راه انداختن بسیجهای سیاسی، زنگ خطری برای دموکراسی باشند.
درحالی که اتحادیه اروپا تلاش کرده است، قوانین ضدانحصاری علیه این پلتفرمها اعمال کند، امریکا همچنان خونسردتر عمل کرده است. اما همه چیز در حال تغییر است. طی دو سال گذشته دادستانی امریکا و کمیسیون فدرال ارتباطات، تحقیقات درباره سوءاستفادههای احتمالی غولهای فناوری را آغاز کردهاند. از جمله در ماه اکتبر (مهر ماه) دادستانی امریکا شکایتی علیه گوگل تنظیم کرد. در همین حال جمع رو به افزایشی از حقوقدانان نیز در تلاش هستند قوانینی را به نگارش درآورند که با سلطه این پلتفرمها مبارزه کنند.
هرچند درمورد تهدیدی که این شرکتهای تکنولوژی متوجه دموکراسی میکنند، اتفاق نظر وجود دارد، اما در مورد چگونگی پاسخگویی به آن اختلافنظرهای زیادی هست. برخی معتقدند دولت باید فیسبوک و گوگل را محدود کند. برخی خواهان تدوین مقرراتی برای محدود کردن بهرهبرداری این شرکتهای اینترنتی از دادههایی که در اختیار دارند، هستند. تعداد کمی هم معتقدند، آسیبهای سیاسی این پلتفرمها بسیار بیش از آسیبهای اقتصادی آنها است. راهی که تعداد کمی از افراد به عنوان یک راهحل عملی پیشنهاد دادهاند، گرفتن قدرت پلتفرمها به عنوان دروازه بانهای محتواها است. این راه حل مستلزم آن است که از گروه جدیدی از شرکتهای میانافزار دعوت شود تا نحوه دسترسی به اطلاعات افراد و ارائه آنها را انتخاب کنند.
قدرت پلتفرمریشه قانون مبارزه با انحصارگراییها در اقتصاد به دهه 1970 برمیگردد. زمانی که تجارت آزاد به رشد غیرقابل کنترلی در اقتصاد جهان رسید. در آن زمان یک وکیل دادستانی امریکا به اسم «رابرت بورک»، معتقد بود، قوانین ضدانحصارطلبی باید فقط و فقط یک هدف داشته باشند: به حداکثر رساندن رفاه مشتریان. تلاشهای او مکتب شیکاگو را رقم زد؛ مکتبی که تا دههها بر وکلا و قضات جوان و تازهکار تأثیری شگرف داشت. این مکتب بویژه در دوره ریگان بسیار مورد استقبال بود. اما از آن زمان به بعد مبارزه با انحصارگرایی رویکردی ملایم یافت.
اکنون نیز با ظهور غولهای فناوری، یک «مدرسه پساشیکاگو» در حال شکلگیری است که خواهان همان مبارزه با انحصارگراییها در فضای مجازی است زیرا بازارهای غیرقانونی شامل این قوانین نمیشوند. این حلقه جدید بر آن است که نواقص مکتب شیکاگو را برطرف کند. در این بین پلتفرمهای دیجیتال، از آنجا که نه فقط از قدرت سیاسی که از قدرت ارتباطاتی و اجتماعی هم برخوردار هستند، تبدیل به یک هدف این حلقه شدهاند.
فضای بازارهای دیجیتال به گونهای است که آنها را از همتایان معمولی خود جدا میکند. مثلاً وقتی شرکتی مانند آمازون و یا گوگل، اطلاعات صدها میلیون کاربر را جمعآوری میکند، میتواند بهراحتی به بازارهای جدیدی برود و شرکتهای آن بازارها که اطلاعات آنها را ندارد، شکست بدهد. چنین شرکتهایی از اثرات جانبی شرکت خود سود زیادی میبرند. یک شرکت اینترنتی هرقدر بزرگتر شود، از نظر کاربر مفیدتر به نظر میرسد و این باعث بازخورد مثبت آن و افتادن کنترل بازار به دست آن میشود. برخلاف بازارهای سنتی که جا برای رقابت بین افراد باقی میماند، در فضای دیجیتال، «اولینها» میتوانند جای خود را محکم کرده و رقابت را برای دیگران غیرممکن کنند و حتی رقبای بالقوه خود را ببلعند. همان طورکه فیسبوک با خرید اینستاگرام و واتساپ این کار را کرد.
هرچند مهار قدرت اقتصادی این غولها کمی پیچیده است. اما مهار سیاسی آنها که میتواند مخرب دموکراسی باشد، امری ممکن است.
انحصارطلبان اطلاعاتتأثیرات منفی فضای مجازی بر دموکراسی از سال 2016 آشکار شد، یعنی از زمانی که مشخص شد، اخبار و اطلاعات جعلی چگونه در فضای مجازی میپیچد و موج ایجاد میکند. دراین زمان بود که نگرانیها درباره تأثیر فضای مجازی بر انتخابات آغاز شد و بهطور مشخص تقاضاها از توئیتر برای مهر زدن بر توئیتهای گمراهکننده «دونالد ترامپ» و اتهامزنیها به فیسبوک برای اینکه محتواهای سیاسی را تعدیل نمیکند، افزایش یافت. اغلب منتقدان خواهان آن بودند که غولهای فناوری نیز همانند رسانهها رفتار کرده و محتواهای سیاسی خود را دقیق کنند.
اما تحت فشار قرار دادن این پلتفرمها راه حل نهایی و کاملی نیست. امروز اغلب محافظهکاران از وجود تعصبات سیاسی در بسترهای اینترنتی شکایت دارند. آنها معتقدند افرادی که غولهای فناوری را هدایت میکنند، کسانی هستند همانند جف بزوس در آمازون، مارک زاکربرگ در فیسبوک، سوندار پیچای درگوگل و جک دورسی در توئیتر، که همگی جدا از سود اقتصادی حاصل از کمپانیهایشان، سود اجتماعی نیز میبرند. حالا فرض کنید یکی از این غولهای فناوری را روپرت مرداک مدیر کنونی فاکس نیوز دردست بگیرد. دراین صورت تأثیرات او بر این پلتفرمها کاملاً آشکار خواهد بود. اگر «مرداک» به جای فاکس نیوز، صاحب گوگل بود، انتظار میرفت، الگوریتمهای جست وجو به شکل نامحسوسی در جهتی که او میخواهد، تغییر کند و بر دیدگاههای سیاسی جامعه تأثیر بگذارد. آن هم بدون اینکه این افراد خود بخواهند یا رضایتی از اینکه اطلاعات و دادههایشان اینگونه مورد استفاده قرار بگیرد، داشته باشند. بویژه که باید در نظر داشته باشید که برخی از این پلتفرمها خصوصاً آمازون، فیسبوک و گوگل اطلاعات بسیار جامعی از کاربران خود دارند. از خصوصیترین جزئیات زندگی آنها گرفته تا درآمدها، داراییها و خانوادههای آنان.
قدرت اقتصادی و سیاسی غولهای فناوری و پلتفرمهایشان، مانند سلاحی است که روی میز است. در حال حاضر مدیرانی که پشت این میز نشستهاند، نمیخواهند اسلحه را بردارند و شلیک کنند. اما آیا تضمینی هست مدیران بعدی که با نیتی متفاوت صاحب این میز می شوند و قدرت به دست آنها می افتد، سراغ کشیدن اسلحه روی آن نروند؟
مبارزهبهترین روش برای کنترل این قدرت، قوانین دولتی است. این اقدامی است که چند سالی است در اروپا در حال پیگیری آن هستند. برای مثال در آلمان قانونی تصویب شده که انتشار اخبار جعلی را جرم میداند. این کار در کشورهایی که صاحب دموکراسی بالایی هستند، براحتی امکانپذیر است. اما بعید به نظر میرسد در کشوری مثل امریکا که قطببندی عمیقی دارد، راحت به دست آید.
با این حال مسأله این است که نه اروپا و نه امریکا نمیتوانند به آن راحتی که تصورمی شود، انحصارطلبی این غولها را بشکنند. اروپا از سال 2018 قانون حریم خصوصی را به اجرا درآورده است اما همچنان موانع زیادی را در راه رویارویی با غولهای فناوری و حجم اطلاعاتی که از اشخاص در اختیار دارند، پیش روی خود دارد. برای مثال اتکا به قانون حفظ حریم خصوصی میتواند رفاه کاربران را کاهش دهد. برای مثال گوگل، از طریق زیرمجموعههای خود مثل جیمیل، گوگل کروم و گوگل مپ اطلاعات زیادی از کاربران خود دارد. اما به همان نسبت رفاهی را برای کاربران ایجاد میکند تا براحتی بتوانند اطلاعات خود را بین این زیرمجموعهها به اشتراک بگذارند. بنابراین محدود کردن این غولها از دسترسی داشتن به اطلاعات کاربران، کار سادهای نخواهد بود.
راه حل میانافزارهااما چه باید کرد؟ یکی از بهترین راه حلهایی که توجه چندانی به آن نشده است، میانافزارها هستند. میانافزارها نرمافزارهایی هستند که روی پلتفرم موجود سوار میشوند و میتوانند دادههای اساسی را مدیریت کنند. این میانافزارها به کاربر امکان میدهد، نحوه تنظیم اطلاعاتش و فیلتر کردن برخی از آنها را خود به دست بگیرد. این میانافزارها میتوانند صحت و مدیریت محتواهای سیاسی را تعیین کنند. این میانافزارها وظیفه دروازهبانی اطلاعات را بر دوش دارند. همین میانافزارها هستند که در توئیتر میتوانند روی توئیتهای مختلف برچسب اخبار جعلی یا گمراهکننده بزنند تا دیگر کاربران با هوشیاری آنها را مد نظر قرار دهند. البته گاهی یک پلتفرم میتواند خود با الگوریتمهایی که دارد، به این دروازهبانی و نیز تدوین و یا رتبهبندی محتوا دست بزند. دراین پلتفرمها، میانافزارها نقش مکمل را پیدا میکنند.
اما خود این روش هم معایبی دارد که مهمترین آن از بین رفتن ارتباط مستقیم بین پلتفرم اول و مصرفکننده است. پس احتمالاً بهترین روش، چیزی میانه این دو است. یعنی هم پلتفرم بتواند قدرت خود را حفظ کند و هم میانافزار توانایی فیلتر کردن داشته باشد. اما اینکه خط مابین آنها در کجا باید کشیده شود، چیزی است که مداخله دولت را میطلبد. بر همین اساس در کشورامریکا، کنگره است که میتواند قانونی را تصویب کند که پلتفرمها مجبور به استفاده از میانافزارها شوند. همینطور با قوانینی میانافزارها را مجبور کند حداقل استانداردهای لازم را در نظر بگیرند و شفافیت کامل داشته باشند.
در این بین سود اقتصادی آن فضای مجازی نیز باید از نظر دور نماند. برای مثال وقتی کسی در گوگل سرچ میدهد، نه فقط گوگل که آن میانافزار هم باید سهمی از تبلیغات دیده شده داشته باشند. بنابراین در این بخش احتمالاً باید توافقنامههایی تحت نظر دولت نوشته شود.
یکی دیگر از جزئیاتی که باید مورد بررسی قرار گیرد، چارچوبی است که باید برای تنوع محصولات میانافزارها در نظر گرفت. باید به میانافزار اجازه داد، حداقل سه نوع محتوا را بررسی کند: محتوای عمومی با دسترسی گسترده مانند اخبار و توئیتهای چهرههای مختلف، محتوای تولید شده توسط کاربران مانند آنچه در یوتیوب و توئیتهای افراد معمولی دیده میشود و محتوای خصوصی مانند پیامهای واتساپ و پستهای فیسبوک.
شاید برخی منتقد این روند باشند، اما واقعیت این است که برخی گروههای توطئهگر میتوانند بهگونهای مخرب عمل کنند که سیاست امریکا را از هم بپاشند و مردم را ترغیب کنند که چیزی را بگویند که آنها میگویند. شاید این راه حلها نواقص خود را داشته باشند، اما میتوانند از برخی رخدادها جلوگیری کنند. برای مثال پیروان کیوانان که یک نظریه راست افراطی است که همه چیز را از دریچه توطئه علیه راستگرایان میبیند، پساز اینکه در فیسبوک و توئیتر محدود شدند، این پلتفرمهای معروف را رها کرده و به پلتفرمهای ناشناخته روی آوردند و هرچند هنوز هم میتوانند از طریق برخی پیامرسانهای دیگر در ارتباط باشند اما محدود شدهاند. این گروهها براحتی میتوانند دموکراسی را به خطر اندازند. زیرا شاید یک پلتفرم آنها را محدود کند، اما پلتفرم بعدی این کار را نکند.
بههر صورت افراد جامعه باید نگران بسترهای اینترنتی باشند. دولتها، چه در اروپا و چه درامریکا، رسیدگی به اقدامات انحصاری غولهای فناوری را آغاز کردهاند، اما همچنان شاید بهترین راه، استفاده از میانافزارها باشد.
اخبار مرتبط پرتاب اولین ماهواره آزمایشی جهان با قابلیت اینترنت نسل 6 در چین ماهواره های استارلینک برای مریخ اینترنت فراهم می کنند روحانی: امروزه بدون اینترنت شیوه زندگی مدرن غیرقابل تصور است عاقبت صداوسیما در انتظار اینترنت ایران است؟ آیا اینترنت 5G برای انسان مضر است؟ استراتژی فیس بوک برای جلوگیری از جدایی اینستاگرام و واتساپ فیس بوک و توئیتر مطالب مشکوک درباره پسر جو بایدن را محدود کردند آمریکا از فیس بوک شکایت می کند مقابله فیس بوک، گوگل و توئیتر با اخبار جعلی واکسن کرونا کارمندان فیس بوک در معرض خطر جانی شکایت کمیسیون تجارت فدرال آمریکا از فیس بوک حساب فیس بوک و اینستاگرام را غیرفعال کنید و پول دریافت کنید! اقدام فیس بوک برای فیلترینگ محتوا ممنوعیت همیشگی کمدین مشهور در فیس بوک و اینستاگراممنبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لیگ برتر 99 اتحادیه اروپا دموکراسی فضای مجازی فیس بوک توییتر فرانسیس فوکویاما سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لیگ برتر 99 غول های فناوری پلتفرم ها داشته باشند فضای مجازی میان افزار غول ها برای مثال فیس بوک راه حل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۱۴۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشهیابی خشونتهای فیزیکی و کلامی/ جریمه بدون آموزش تاثیری ندارد
به گزارش خبرنگار مهر، ورزش فوتبال به دلیل محبوبیتی که در سراسر جهان و همچنین در ایران دارد بسیار مورد توجه است و این رشته ورزشی به دلیل پوشش رسانهای گسترده و همچنین حضور تماشاگران و هواداران متعدد در ورزشگاه میتواند فرهنگ غالب کشور را منعکس کند.
فرهنگ فوتبال در کشور ما بازیگران مهمی دارد و چهرههای مطرح ورزشی و بازیکنان شناخته شدهای که در تیمهای بزرگ حضور دارند از جمله بازیگران تأثیرگذاری هستند که میتوانند نقش مهمی در فرهنگ فوتبال کشور ایفا کنند.
دکتر معصومه کلاته سیفری استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ و جامعه شناسی ورزش در گفت و گو با خبرنگار مهر، به بررسی مساله «فرهنگ فوتبال» و «فرهنگ هواداری» در ایران پرداخت و «آموزش» را مهمترین رکن در اصلاح ناهنجاریهای موجود در فوتبال دانست بر این نکته تاکید کرد که جریمه به تنهایی نمیتواند نقش مؤثری در بهبود رفتارهای حاکم در فوتبال ایران داشته باشد.
خشونت یک چرخه بی پایان است
دکتر معصومه کلاته سیفری در ابتدا به عواملی که میتواند به بروز خشونت در ورزشگاه منجر شود اشاره کرد و بر فراگیر بودن این امر در سراسر جهان تاکید کرد و گفت: مساله خشونت تماشاگران مختص به فوتبال ایران نیست در کشورهای اروپایی و همچنین با شدت بیشتری در کشورهای آمریکای جنوبی قابل مشاهده است. در ایران هم شاهدیم که برخی مسابقات که حساسیت زیادی دارد به خشونت منتهی شود. این خشونتها شامل خشونت کلامی، فیزیکی و اجتماعی است که نسبت به کسانی چون دیگر هواداران، داوران، بازیکنان یا عوامل برگزار کننده رخ میدهد. این خشونتها که هر از گاهی در فوتبال اروپا و با شدت بیشتر در آمریکای جنوبی شاهد آن هستیم به دلیل «اصل رقابت» و تلاش برای «برتری جویی» و «تعصبات» رخ میدهد.
این استاد دانشگاه گفت: هوادارها بخش مهمی از این ورزش هستند که موجب گرمتر شدن تنور مسابقات میشوند. اما این رقابتها وقتی رنگ و بوی مالی بیشتری به خود میگیرد خشونتها هم افزایش پیدا میکند. برای نمونه در یک مسابقه بزرگی که در سراسر دنیا پخش میشود و شرط بندیهای گستردهای روی آن صورت میگیرد هر جزئی از این مسابقه اهمیت ویژه ای پیدا میکند و بر رفتار تماشاگران اثر میگذارد. به این ترتیب خشونت و حساسیت مسابقه ارتباط مستقیمی با هم دارند.
وی ادامه داد: اگر خشونتهایی که در سکوها رخ میدهد کنترل نشود قابل تکثیر است و میتواند به دیگر تماشاگران و حتی بازیکنان و مسؤولان مسابقه منتقل شود و در بدترین حالت، ممکن است به خانه و زندگی شخصی افراد هم تکثیر شود و چرخهای از خشونت شکل بگیرد.
عوامل بروز خشونت در ورزشگاه
وی گفت: از دلایل بروز این خشونتها میتوان عوامل متعددی را ذکر کرد که شامل درگیریهای داخل زمین، عوامل برگزارکننده، فشارهای اقتصادی یا فشارهای اجتماعی است. فردی که برای گذراندن اوقات فراغت به ورزشگاه میآید و پول نسبتاً زیادی را هم برای خرید پرداخت میکند با این مساله مواجه میشود که امکانات خاصی چه از لحاظ رفاهی و چه از لحاظ بهداشتی در ورزشگاه برای او فراهم نشده است و اگر کیفیت بازی هم نتواند او را راضی کند پس با یک تجربه ناخوشایند و ناموفق روبرو شده است و همین مساله موجب میشود خشونت بروز کند.
خشونت هواداران نقطه آغازین مشخصی ندارد و نمیتوان بخش مشخصی را عامل آن دانست و هر یک از عوامل بازی از جمله تماشاگران، داوران، بازیکنان، مربیان و عوامل بازی ممکن است با تصمیمات یا رفتار خود، خشونت را به دیگری منتقل کنند.
خشونت در ورزشگاه ایجاد نمیشود
دکتر کلاته سیفری ادامه داد: اما نباید این اشتباه را مرتکب شد که تصور کنیم خشونت تماشاگران در ورزشگاه ایجاد شده است. این خشونت در ورزشگاه فرصت بروز پیدا کرده است اما بخشی از خشونت جامعه است. این خشونت در جامعه وجود داشته است و در ورزشگاه فرصت بروز پیدا کرده است. اما مساله اینجاست که در جامعه کسی به دنبال کنکاش و جست و جوی خشونت نیست اما هنگامی که این خشونت از طریق دریچه تلویزیون مشاهده میشود گمان بر این است که ورزشگاه محل رویش خشونت بوده است. فرهنگ هواداری جزئی از فرهنگ جامعه است و خشونتی که در ورزشگاه رخ میدهد نمودی از خشونتی است که در جامعه وجود دارد.
تماشاگر باید تحت نظارت باشد
امروزه در تمامی بخشهای جامعه سامانههایی برای حوزههای مختلف طراحی شده است و مورد استفاده قرار میگیرد. همانطور که افراد در بسیاری از بخشهای جامعه تحت نظارت هستند و رفتار آنها کنترل میشود در ورزشگاه هم باید همین اتفاق بیفتد. اما بسیار قابل تأمل است که در ورزشگاه نظارتی بر عملکرد تماشاگران نیست و برخی از آنها آزادانه دست به هر کاری میزنند بدون آنکه تخلفی از آنها ثبت شود. در کشوری مانند انگلیس تماشاگر میداند که ورودش به ورزشگاه و رفتارش تحت نظارت است و اگر مرتکب تخلفی شود با جریمه مواجه میشود. ضمن اینکه پیش از هر چیز، برای اصلاح فرهنگ و بهبود آن آموزشهایی ارائه شده است.
بسیار مهم است که رفتار تماشاگران در ورزشگاه ثبت شود و لیدرها به خوبی آموزش داده شوند و کنترل شوند.
سلبریتیهای ورزشی باید آموزش ببینند
این استاد دانشگاه در ادامه به لزوم بهکارگیری فرایندهایی برای اصلاح فرهنگ حاکم بر فوتبال تاکید کرد و معتقد است اعمال جریمههایی همچون محرومیت از مسابقه و یا جریمه نقدی بدون آموزش کاملاً بی اثر است و صرفاً منبع درآمدی برای فدراسیون فوتبال است. آموزش بیش از جریمه اهمیت دارد.
دکتر کلاته سیفری بر این مساله تاکید کرد که بررسی رفتار تک تک تماشاگران ممکن نیست اما از آنجا که خشونت یک چرخه است و بازیکنان و چهرههای مطرح در این فرایند هم اثرگذار و هم اثرپذیر هستند باید به لحاظ فرهنگی مورد توجه قرار بگیرند. باید به بازیکنان آموزش داد تا در مواقعی که تحت فشار قرار میگیرند رفتارهای زشت یا خشونتآمیز از خود به نمایش نگذارند.
نقش رسانه در آموزش و اطلاع رسانی
وی در ادامه به نقش رسانه و تلویزیون در اصلاح این روند و ارائه آموزشها تاکید کرد و گفت: تلویزیون ابزار بسیار مناسبی برای ارائه آموزشهای مربوط به فرهنگ هواداری است. شاهدیم که در یک دیدار فوتبال که به صورت زنده پخش میشود بارها تبلیغات مختلفی نشان داده میشود اما اگر بخشی از این تبلیغات به مسائل آموزشی در خصوص نکات فرهنگی و آموزشی با هدف اصلاح و بهبود خشونتها و پرخاشها و نحوه رفتار صحیح در ورزشگاه چه از سوی تماشاگرها و چه از سوی بازیکنان اختصاص پیدا میکرد میتوانست به ابزار بسیار مناسبی برای آموزش تبدیل شود.
مواردی مثل احترام بازیکن به هوادار، احترام هوادار به بازیکن یا کنترل هیجان و خشونت مواردی است که باید در صدا و سیما آموزش داده شود.
لزوم آموزش به مدیران، مربیان و بازیکنان
وی به حواشی پیش آمده در خصوص یکی از بازیکنان ملی پوش پرسپولیس و رفتارش با هواداران تیم اشاره کرد و گفت: این بازیکن پس از رفتاری که با تماشاگران تیمش انجام داد جریمه مالی شد در حالی که این مبلغ ممکن است برای او عدد قابل توجهی نباشد ضمن اینکه این مساله صرفاً یک درآمدزایی برای کمیته انضباطی است و ممکن است تأثیر در رفتارهای آینده این بازیکن نداشته باشد. برای مثال پس از اینکه چنین رفتاری را از خود به نمایش گذاشت در کدام کلاس آموزشی نشست و چه چیزی به او آموخته شد تا در آینده مرتکب چنین خشونت و پرخاشی نشود.
این استاد دانشگاه در پایان بر لزوم وجود آموزش برای تمام ارکان فوتبال تاکید کرد و گفت: مساله آموزش و اصلاح فرهنگ فوتبال مختص به تماشاگر و بازیکن نیست. در باشگاهی شاهد درگیریهای پرخاشگرانه بین یک مدیر عالی ورزشی و یک چهره سرشناس ورزشی هستیم. همین مساله میتواند خشونت را به بازیکن و تماشاگر منتقل کند. وقتی بازیکن ملی پوش، مدیران رده بالا و سرمربیان سطح یک چنین خشونتهایی را از خود نشان میدهند کنترل این خشونت در تماشاگرها کار دشوارتری است.
اینکه خشونت و درگیری میان مدیر و سرمربی وجود دارد نشان از نبود آموزش کافی در این خصوص است. تبعات این مساله این است که این خشونتها به جامعه کشیده میشود و تأثیر آن را روی سکوهای ورزشگاه میبینیم. وقتی در چنین سطحی از طرف مدیران رده بالا و چهرههای شاخص ورزشی شاهد چنین خشونتهایی هستیم نمیتوان از یک تماشاگر جوان انتظار زیادی داشت.
بررسی رفتار تک تک تماشاگران ممکن نیست اما از آنجا که خشونت یک چرخه است و بازیکنان و چهرههای مطرح در این فرایند هم اثرگذار و هم اثرپذیر هستند باید به لحاظ فرهنگی مورد توجه قرار بگیرند. باید به بازیکنان، مربیان و مدیران آموزش داد تا در مواقعی که مورد فشار قرار میگیرند رفتارهای زشت یا خشونت آمیز از خود به نمایش نگذارند.
کد خبر 6043755