بادامچیان: آمریکا هم مثل شوروی در حال فروپاشی است/ اصلاح طلبان در 1400 خواهند آمد
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۷۸۶۵۷
ساعت 24-روزنامه شرق با اسدالله باامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در باره مسائل مختلف مصاحبه ای انجام داده است.
بخشی از مصاحبه را می خوانید:
احزاب و فعالان سیاسی کمکم خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکنند، ارزیابی شما درباره انتخابات 1400 چیست؟
انتخابات 1400، بنا بر تحلیل بالا، اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری از انتخابات گذشته دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حزب مؤتلفه اسلامی در انتخابات شوراها، در استانها با ائتلاف استانی در فعالیت است و در انتخابات ریاستجمهوری معتقد است که دولت حزبی، بهتر از دولتی است که به دست شخصیتی منفرد و بیبهره از پشتوانه حزبی تشکیل شود؛ بنابراین ایده «دولت حزبی» را برای حل مشکلات کشور و پیشرفت بهتر براساس برنامههای کارشناسیشده حزبی و تیم هماهنگ حزبی مفیدتر میداند.
فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا را چگونه میبینید؟
آشفتگی آمریکا در سطح مردم آن کشور و اختلاف شدید بر سر قدرت در جمع مردان خاکستری آمریکا و بحران همهجانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی فرهنگی و حتی کرونایی، آینده آمریکا و وابستگان به آمریکا را برهم زده و فضای آن را تیرهوتار کرده است. درباره تأثیرات آن بر فضای سیاسی ایران، چند محور میتواند مدنظر باشد:
اول، در کشوری که دارای قدرت و حضور بینالمللی است، امور به عهده یک نفر ولو رئیسجمهور نیست که با تغییر آن، کلا سیاستها و راهبردهای کلی آن کشور تغییرات اساسی یابد. مردان خاکستری هستند که آنها قدرت را اداره میکنند، رئیسجمهور در واقع نوعی «مدیرعامل اختیاردار» است که تأثیر توانایی و عدم توانمندی او در حد خودش اثرات مثبت و منفی دارد. بنابراین رفتوآمد اشخاص تأثیر اساسی در سیاستهای کلی آمریکا و نیز در سیاستهای اصولی و اساسی ایران ندارد، مگر آنکه شخصی را آن تصمیمگیران پشتپرده برای تغییرات اساسی سیاسی آورده باشند که اوضاع تفاوت خواهد کرد.
دوم، در فضای سیاسی و ذهنیتهای مردم ایران، افتضاح انتخاباتی آمریکا در دعوای ترامپ و بایدن، در حال باطلکردن غربگرایی و غربزدگی و نظر مساعد به نظام لیبرالدموکراسی کاپیتالیستی آمریکایی است و نگرش کاملا جدیدی نسبت به غرب و روابط ایران و آمریکا در اذهان مردم پدید آورده است. این نگرش افکار عمومی، در آینده بر سیاستها و سیاستمداران ایران در انتخاب سیاستهای مطابق با اقتدار نظام و استقلال همهجانبه و منافع و مصالح کشور و ملت اثرات شگرفی خواهد داشت.
سوم، تنزل آمریکا. بر اثر بحرانهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کرونایی که برخی از صاحبنظران، آن را آستانه فروپاشی به شیوه شوروی میدانند کسانی را که در ایران هنوز تصورات خاصی نسبت به آمریکا داشتند به آمریکا و اصولا غرب بیاعتماد کرده است و بحثهای مذاکره با آمریکا به سبک سابق حالت استهزایی به خود گرفته است.
این فضای سیاسی، برای جریانهای گوناگون بهویژه اصلاحطلبان و علاقهمندان به لیبرالدموکراسی حائز اهمیت در سیاستگذاریهای آینده است. چهارم، فرقی نمیکند ترامپ رئیسجمهور بعدی آمریکا باشد یا بایدن، بههرحال رئیسجمهوری ضعیف، آلوده و گرفتار مشکلات فراوان خواهد بود. این دو در مناظرهها، یکدیگر را دروغگو، فریبکار، رشوهبگیر، احمق و دارای سایر صفات رذیلهای که نثار هم میکردند، معرفی کردند. نداشتن استحکام در رأیآوری نیز مزید بر این مشکلات است، طبعا چنین عنصری برای آمریکا و مردم آمریکا و در انظار کشورها و ملتهای دیگر فردی کمآبرو، سست و بیاعتبار خواهد بود. خروج ترامپ از برجام نیز اعتباری برای تعهدات و قراردادهای آمریکا باقی نگذاشته است. پدیدارشدن چین و روسیه و هند و ایران به صورت قدرتهای منطقه در فضای سیاسی ایران و جهان، تأثیر منفی بر موقعیت آمریکا و اروپا خواهد داشت. در چنین شرایطی احتمال گردش سیاسی آمریکا بعید نیست؛ همانطور که نیکسون در برابر مائو تسه تونگ تغییر سیاست داد. ملت هوشمند ایران، با رهبر اندیشمند و شجاع خود، فضای موجود را بهخوبی میشناسند. این فعالان سیاسی هستند که باید شرایط حال و آینده را در ایران و فضای بینالملل بشناسند و راههای صحیح را انتخاب کنند.
منبع: روزنامه شرقمنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد اصلاح طلبان فضای سیاسی سیاست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۷۸۶۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!