Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-05-01@01:24:15 GMT

سرنوشت نامعلوم محموله ۸۱ هزار تنی ذرت

تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۴۷۱۰۴

سرنوشت نامعلوم محموله ۸۱ هزار تنی ذرت

در حالی یک مدیرکل گمرک مدعی است به دلیل نبود دسترسی به سامانه بازارگاه ترخیص محموله ۸۱ هزارتنی ذرت بدون مجوز مربوطه انجام شده که بررسی اسناد حاکی از آن است که شرکت واردکننده در تیرماه برای ترخیص یک محموله از گمرک نوشهر مجوز بازارگاه ارائه کرده است. به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو هر روز که می‌گذرد ابهامات جدیدی در خصوص نحوه ترخیص بی‌اجازه ذرت‌ها مطرح می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با اظهارات متفاوتی که برای ترخیص محموله ۸۱ هزار تنی ذرت که از گمرک بدون مجوز وزارت کشاورزی ترخیص شده وجود دارد، سؤالی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه کجا و چگونه این محموله مصرف شده و اگر این ذرت‌ها از بازار سر درآورده باشند، حدود ۱۶۰۰ میلیارد تومان سود ناشی از فروش آن است.

ماجرا از نامه وزارت جهاد کشاورزی به گمرک شروع می‌شود که پیگیر نحوه ترخیص ۸۱ هزار تن ذرتی شده بود که بدون مجوز این وزاتخانه از خرداد، تیر و مرداد امسال قبض انبار ترخیص شد. این در حالی است که بر اساس مصوبه هیئت وزیران در مردادماه ۱۳۹۸ در خصوص تنظیم بازار نهاده‌های کشاورزی باید تمامی نهاده‌های دامی از جمله ذرت، جو، دانه سویا و کنجاله سویا با مجوز معاونت توسعه صنایع تبدیلی و کسب و کار‌های کشاورزی ترخیص شوند.

وزارت کشاورزی: تکلیف ترخیص بدون مجوز را روشن کنید

معاون وزارت جهاد کشاورزی از رئیس کل گمرک ایران خواسته بود طی بررسی‌های خود جریان را مشخص و منعکس کند که مدتی بعد گمرک مربوطه طی نامه‌ای توضیحاتی ارائه داد و در کل اعلام کرد «مجوز‌های لازم از جمله دامپزشکی و سازمان حفظ نباتات وزارت کشاورزی اخذ شده و از سویی شرکت دریافت‌کننده ذرت، یک شرکت تولیدی و صنعتی در زمینه تولید فروکتوز از ذرت بوده و هیچگونه فروش و عرضه‌ای در بازار نداشته است. همچنین فاقد کد بازارگاه بوده، شرکت بازرگانی یا تجاری نیست و ذرت‌های وارد شده صرفاً جهت مصرف خود شرکت و به عنوان مواد اولیه آن استفاده شده است.»

این ماجرا در سکوت مسئولان ارشد گمرک پیش رفت، ولی اخیراً راستی، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس اعلام کرد «موضوع در مجلس مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه آن این بوده که گمرک هیچ سامانه ارتباطی با وزارت جهاد کشاورزی ندارد و به نوعی موضع گمرک درست‌تر است.»

موضع دیگر گمرک و تناقض با تکلیف

از سوی دیگر به تازگی یکی از مدیران گمرک اعلام کرده «در زمان ترخیص ذرت‌های مذکور، این سامانه در اختیار نبوده و برای جلوگیری از رسوب کالا به صورت درصدی در اختیار صاحب کالا قرار گرفته است.» این موضع جدید گمرک، ضمن اینکه با اعلام پیشین مدیر گمرک ترخیص‌کننده ذرت‌ها مطابقت چندانی ندارد، از این لحاظ نیز قابل تأمل است که قبلاً از سوی گمرک ایران به گمرکات اجرایی تکلیف شده بود حتی برای ترخیص نهاده‌ها باید مجوز بازارگاه دریافت شود. با این حال آنچه اتفاق افتاده خارج از چارچوب بوده است.

همچنین معاون وزیر جهاد در تاریخ ۲۵ تیر‌ماه در مکاتبه‌ای با رئیس‌کل گمرک در خصوص ترخیص محموله ذرت شرکت مذکور اعلام می‌کند شرکت تعهد کرده ۳ هزار تن ذرت دامی را بعد از ورود از مبدأ بندر نوشهر تحت کلید از طریق شرکت پشتیبانی امور دام و با قیمت مصوب تا مصرف‌کننده نهایی توزیع کند؛ لذا ترخیص محموله مورد بحث مجاز و بلامانع است، به‌عبارت ساده‌تر در ترخیص محموله بندر نوشهر همان شرکت با ارائه مجوز بازارگاه به‌صراحت اعلام می‌شود از آنجا که تعهد عرضه به‌قیمت مصوب به مصرف‌کننده نهایی و تحت کلید پشتیبانی امور دام اخذ شده، ترخیص محموله ۳ هزار و ۵۷ تنی بلامانع است.

این در حالی است که چندی بعد معاون وزیر جهاد در نامه‌ای انتقادی به رئیس‌کل گمرک خواستار برخورد با کارمندانی شده که بدون مجوز بازارگاه اقدام به ترخیص ۸۱ هزار تن ذرت در گمرک کرده‌اند. سؤالی که مطرح می‌شود، این است؛ چرا برای ترخیص محموله یک کشتی از بندر نوشهر به‌راحتی مجوز بازارگاه وجود دارد، اما برای ترخیص محموله ۸۰ هزار تنی ترانزیت شده به گمرک مورد بحث، این مجوز اخذ نشده است؟

ذرت‌ها آزاد فروش رفت؟

اما اینکه ذرت‌ها بعد از ترخیص چگونه مورد استفاده قرار گرفته، موضوع مبهمی است. چندی پیش رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس در اظهاراتی در خصوص ماجرای این ترخیص داشته و گفته بود که «هیچ نهاده‌ای از گمرک ایران نباید بدون اجازه وزارت جهاد کشاورزی خارج و توزیع شود که البته معاون این وزارتخانه اعلام کرده چند محموله بدون مجوز خارج و توزیع شده‌اند که بازار سیاه به وجود آورده است.»

ارز ۴۲۰۰ تومانی و رانت سنگین

بنابراین اگر این محموله ۸۱ هزار تنی ذرت در بازار آزاد فروش رفته باشد، رانت سنگینی را به همراه داشته است، چراکه ذرت از جمله کالا‌های اساسی وارد شده با ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی است و اگر به طور متوسط با نرخ ۲۵ هزار تومان فروش رفته باشد، در هر کیلوگرم حدود ۲۰ هزار تومان سود دارد و در مجموع سود فروش این محموله رقمی حدود هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان خواهد بود.

گرچه هنوز ابعاد این ماجرا به طور کامل مشخص نیست، ولی به هر حال پای ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی در میان است که در حال حاضر فقط به پنج قلم کالای اساسی از جمله ذرت، جو و کنجاله سویا اختصاص پیدا می‌کند و هرگونه تخطی در رابطه با جریان واردات و ترخیص این کالا‌ها با توجه به اختلاف قیمت بالای بازار آزاد می‌تواند نتایج منفی به همراه داشته باشد.

در مدت اخیر که بازار مرغ با افزایش شدید قیمت همراه شده بود، برخی مسئولان و فعالان این بخش به بازار سیاه نهاده‌های دامی و افزایش قیمت آن با وجود اینکه نرخ تأمین ارز واردات (۴ هزار و ۲۰۰ تومان) تغییر نکرده، اشاره کرده بودند.

به هر صورت این ترخیص تأمل‌برانگیز گمرک ابهاماتی دارد که باید از سوی گمرک ایران و سایر دستگاه‌های مربوطه، به‌ویژه دستگاه‌های نظارتی در مورد آن اطلاع‌رسانی و مشخص شود که چرا ترخیص‌کننده بدون توجه به تکلیف برای ترخیص با مجوز بازارگاه در هر شرایطی، خلاف این موضوع اقدام کرده است. همچنین بعد از خروج از گمرک چه مسیری طی شده و محصول با چه قیمتی فروش رفته و در نهایت نیز در کدام شرکت و به چه نحوی مصرف شده است.
منبع: روزنامه جوان

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سامانه بازارگاه ذرت رانت ترخیص کالا وزارت جهاد کشاورزی مجوز بازارگاه ترخیص محموله گمرک ایران برای ترخیص بدون مجوز هزار تنی نهاده ها کل گمرک تنی ذرت ذرت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۴۷۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آخرالزمان شمالی چگونه اتفاق می‌افتد؟ علائم آن چیست؟ (+عکس)

 «راگناروک» یا پیشگویی «غروب خدایان» امروزه به یک وسیله داستان‌سرایی محبوب تبدیل شده است؛ در این پیشگویی بیشتر خدایان مردمان نورس (فرهنگ اسکاندیناوی و شمال اروپا پیش از ورود مسیحیت) قرار است بمیرند. از این داستان بارها اقتباس شده (از مارول تا نتفلیکس)، اما کمتر کسی جزئیات واقعی آخرالزمان نورس را میداند.

به گزارش فرادید، واژه راگناروک (Ragnarök) در زبان اسکاندیناوی باستان به معنای «فرجام خدایان» است. برخلاف داستان‌های دیگر اساطیر نورس، این داستان اعمال درست یا نادرست خدایان را بازگو نمی‌کند، در عوض، یک پیشگویی در مورد چگونگی پایان جهان است. 

به نظر می‌رسد این پیشگویی در سطح جهانی شناخته شده است. در یک روایت، اودین (خدای شمالی) از غولی به نام وافترودنیر در مورد آنچه در سرنوشت انسان‌ها رخ خواهد داد، سوال می‌کند. غول جزئیات این پیشگویی را بازگو می‌کند. در داستانی دیگر، اودین که به شکل شخصی به نام «های» مجسم شده، به یک پادشاه فانی درباره وقایع آخرالزمان می‌گوید. 

راگناروک شرح چیزهایی است که هنوز اتفاق نیفتاده‌اند، حداقل از دیدگاه اودین. اما به نظر میرسد تردیدی نیست که اودین می‌تواند مسیر سرنوشت را تغییر دهد. در اساطیر نورس، سرنوشت را نورن‌ها نوشته‌اند که در واقع در اسطوره‌شناسی اسکاندیناوی همان «سرنوشت‌ها» هستند. 

تصویرسازی از نورن‌ها؛ ۱۹۰۱

سه «سرنوشت» اصلی سه خواهری هستند که در پای ایگدراسیل، درخت جهانی در مرکز کیهان نورس زندگی می‌کنند. بزرگ‌ترین آن‌ها Urd نام دارد، به معنای «آنچه زمانی بود». این کلمه هم به معنای سرنوشت و هم به معنای مرگ به کار می‌رفت. خواهر وسطی وِرداندی نام دارد به معنای «به وجود آمدن». کوچکترین آن‌ها Skuld نام دارد به معنای «آنچه باید باشد». 

پیشگویی راگناروک همانطور که امروز می‌شناسیم در سه شعر به نام ادای منظوم، مجموعه‌ای از داستان‌های گردآوری شده در قرن سیزدهم و در ادای منثور نوشته یک مسیحی-ایسلندی به نام اسنوری استِرلوسون در قرن سیزدهم، ثبت شده است. در حالی که این روایات درباره بسیاری از جزئیات توافق دارند، تفاوت‌های کلیدی نیز وجود دارد. 

اهداف راگناروک 

هودر در حال کشتن بالدر، اثر جیکوب سیگوردسون، ۱۷۶۶-۱۷۶۵

راگناروک بی مقدمه اتفاق نمی‌افتد. مجموعه‌ای از رویدادها شرایط پیش‌نیاز راگناروک را ایجاد می‌کنند. با نگاه به این وقایع می‌توان گفت خدایان سرنوشت خود را کاشته‌اند. 

همه چیز با لوکی آغاز می‌شود، غولی که به دلیل پیمان برادری خونی که با اودین بسته، اجازه دارد در آسگارد میان خدایان زندگی کند. اما با اینکه لوکی اغلب هم‌پیمان خدایان است، آن‌ها هنوز به او اعتماد ندارند. این نمونه‌ای از این واقعیت است که وقتی خدایان فهمیدند لوکی سه فرزند از غول زن آنگربودا دارد، نتیجه گرفتند فرزندان چنین والدین هیولایی نباید آزادانه پرسه بزنند. 

خدایان، هر یک از فرزندان لوکی و آنگربودا را جایی قرار دادند که به گمان آن‌ها کمترین آسیب را خواهند زد. اولی، گرگ بزرگ فِنریر، فریب خورد و برای ابد به صخره‌ای زنجیر شد. دومی، ماری به نام جورمونگاندر به آب‌های اطراف میدگارد (دنیای انسان‌ها) پرتاب شد. آنجا او به اندازه‌ای بزرگ شد که می‌توانست تمام دنیا را محاصره کند. سومی یک غول زن نیمه‌زنده و نیمه‌مرده به نام هِل تبعید شد تا فرمانروای جهان اموات در نیفلهایم شود که به افتخار او به هلهایم معروف شد. 

شاید لوکی به دلیل همین رفتار با فرزندانش تصمیم گرفت بالدِر، پسر اودین از همسرش فریگ و زیباترین و محبوب‌ترین خدایان را بکشد. فریگ که نگران امنیت پسرش بود، قول داد آن‌ها هرگز به پسرش صدمه نخواهند زد. این امر او را شکست‌ناپذیر کرد.

اما لوکی موفق شد بفهمد فریگ فراموش کرده از گیاه داروش متواضع قول بگیرد. او یک دارت از داروش می‌سازد و برادر نابینای بالدر به نام هودر را متقاعد می‌کند که در بخشی از بازی، دارت را به سمت او پرتاب کند. بالدر فوراً می‌میرد و روحش به هلهایم می‌رود. با وجود التماس خدایان، هِل او را آزاد نمی‌کند. 

خدایان هودر را به خاطر نقشی که در مرگ بالدر داشته می‌کشند و هودر در هلهایم به برادرش می‌پیوندد. خدایان نیز توافق خود را با لوکی می‌شکنند و او را برای ابد به صخره‌ای زنجیر می‌کنند. یک مار سمی روی سرش آویزان است تا زهر دردناکی را روی بدنش بچکاند.

همسرش سیگین می‌کوشد با گرفتن یک کاسه زیر سم از او در برابر بدترین اتفاقات محافظت کند، اما هر چند وقت یکبار به ناچار باید آنجا را ترک کند تا کاسه را خالی کند. دردی که لوکی احساس می‌کند سبب ایجاد زمین‌لرزه در سراسر جهان می‌شود. 

اینها پیش‌شرطهای راگناروک هستند. خدایان لوکی و فرزندان خطرناک او را زندانی کرده‌اند، اما این موجودات قدرتمند را دشمن خود ساخته‌اند. 

علائم آخرالزمان اسطوره‌های شمالی

اسکول، اثر لوئیس، ۱۹۲۹

وقتی زمان وقوع راگناروک فرا برسد، با یک سری علامت‌ها و رویدادها خبر داده می‌شود. سه خروس اولین موجوداتی هستند که اینها را می‌شناسند و خدایان، غول‌ها و مردگان را آگاه می‌کنند. 

خروسی به نام فیالار به غول‌های جاتونهایم، سرزمین مادری آن‌ها خبر می‌دهد. خروس گولینکامبی به آسگارد، قلمرو خدایان خواهد رفت. خروس قرمز دیگری مردگان هلهایم را از نشانه‌ها آگاه می‌کند. 

نشانه‌هایی که در دنیای انسان‌ها دیده می‌شود با زمستانی سخت‌تر از زمستان‌های گذشته آغاز می‌شود یعنی سه زمستان بدون تابستان. سختی‌های ناشی از این اتفاق، قوانین و اخلاق بشر را از بین می‌برد. بشریت دچار هرج و مرج و جنگ می‌شود، و برادر برادر را، پدر پسر را و پسر پدر را می‌کشد. 

دو گرگ بزرگ به نام‌های اسکول و هاتی که برای ابدیت در تعقیب خورشید و ماه بوده‌اند، عاقبت طعمه خود را می‌گیرند و می‌بلعند و جهان در تاریکی فرو می‌رود. درخت بزرگ Yggdrasil نیز با زلزله‌ها به لرزه می‌افتد، زلزله‌هایی چنان قوی که سبب ریزش کوه‌ها می‌شوند. این زلزله‌ها به قدری قوی هستند که می‌توانند زندان‌هایی که لوکی و فرزندانش در آن اسیر شدند را هم بشکنند. 

هیولاهای آزاد شده

غروب خدایان، اثر سی. ای. براک

نیروی عظیمی متشکل از غول‌ها و هیولاها، ارتشی را برای مقابله با خدایان شکل می‌دهند. گنبد زمین شکافته خواهد شد و شکافی در سدی ایجاد خواهد شد که ماسپلهایم (دنیای آتش) را از بقیه جهان جدا خواهد کرد. غول بزرگ آتش Surtr منتظر این لحظه بوده و غول‌های آتش را به دنیای دیگر هدایت خواهد کرد. او بسیاری از جهان را با شمشیر شعله‌ورش به آتش خواهد کشید. 

لوکی غل و زنجیرش را شکسته و به هلهایم خواهد رفت تا با دخترش ملاقات کند. آنجا زمین‌لرزه‌ها کشتی نگلفر را که از ناخن‌های دست و پای مردگان ساخته شده، به لرزه درمی‌آورند. لوکی، هل، سگ نگهبانش گارم و ارتشی از مردگان، این کشتی را به سمت آسگارد حرکت خواهند داد. 

جورمونگاندر از آب‌های اطراف میدگارد ظاهر می‌شود و با حرکت بدن بزرگش، امواج جزر و مدی ایجاد می‌کند. او سمی کشنده روی زمین و هوا پرتاب خواهد کرد. فنریر غل و زنجیر خود را می‌شکند و به سراسر جهان هجوم می‌برد و هر چیزی را که در برابر او قرار داشته باشد می‌بلعد. 

این نیروها در آسگارد جمع می‌شوند و در میدان نبردی به نام ویگریدر با خدایان ملاقات می‌کنند. هایمدال، نگهبان آسگارد، با دمیدن شاخ، آمدن نیروهای غول‌پیکر را اعلام می‌کند. اودین ارتش خود را فرا می‌خواند، ارتشی از مردگان شجاع و دلاور که در والهالا زندگی می‌کنند. بالدر و هودر از هلهایم آزاد می‌شوند و به ارتش خدایان ملحق می‌شوند. 

نبرد آخرالزمان

نبرد راگناروک، اثر جورج هَند رایت، ۱۹۰۲

نبرد برای هیچ کس خوب پیش نخواهد رفت، اما اودین که رهبری این حمله را بر عهده دارد، جزو نخستین کسانی است که جانش را از دست می‌دهد. گرگ بزرگ فنریر او را می‌خورد. اما اندکی بعد، یکی از پسران اودین به نام ویدار، فنریر را می‌کشد. او چکمه‌های جادویی دارد که به او اجازه می‌دهد بدون بلعیده شدن در دهان گرگ بایستد، بنابراین او به مغز فنریر خنجر می‌زند. 

ثور با جورمونگاندر مبارزه خواهد کرد. در حالی که ثور جورمونگاندر مار را با چکش خود می‌کشد، مار آنقدر سم به سمت ثور پرتاب می‌کند که او نیز چند لحظه پس از پیروزی خود می‌میرد. خدای وانیر، فریر و غول آتش، سورت، برای نابودی متقابل خود مبارزه خواهند کرد، همچنین لوکی و هایمدال و هل، گارم و خدای ترای. 

سرنوشت همه خدایان به ما گفته نشده، اما احتمالاً همه آن‌ها درگیر نبردهای مشابهی بودند که منجر به نابودی متقابشان میشد. روشن نیست نقش الهه‌های زن در این نبرد چه بوده است، چون به ما گفته نشده که آن‌ها اسلحه به دست گرفته‌اند یا فرار کرده‌اند. 

یک روایت می‌گوید Njord، یکی از خدایان وانیر که میان Aesir زندگی می‌کرد، در سرنوشت انسان‌ها به سرزمین وانیر خود بازخواهد گشت. روشن نیست این بازگشت برای فرار بوده یا برای جمع‌آوری نیروهای وانیر برای پیوستن به خدایان در مبارزه. دومی محتمل است، چون پسرش فریر مبارزه می‌کند و می‌میرد. 

در پایان، نبرد موجب ویرانی غیرقابل‌باوری می‌شود و جهان مسموم و به آتش کشیده می‌شود. 

پیامدهای نبرد

به نظر می‌رسد روایت‌های قدیمی‌تر راگناروک با نابودی همه چیز پایان می‌یابند. اما اسنوری استورلوسون می‌گوید دنیای جدیدی از خاکسترهای قدیمی پدیدار می‌شود. 

او می‌گوید چندین خدا زنده می‌مانند که بیشتر آن‌ها از نسل جوان هستند. او پسر اودین به نام ویدار و دو پسر ثور به نام‌های مادی و ماگنی را که زنده مانده‌اند و چکش پدرشان را به ارث برده‌اند، فهرست می‌کند. بالدر و هودر نیز که از سرزمین مردگان بازگشته‌اند زنده می‌مانند. 

راگناروک. اودین با گرگ فنریر و ثور با مار میدگارد میجنگد، اثر یوهانس گرتس، ۱۹۰۳

بشریت نیز به طور کامل نابود نشده است. زن و مردی به نام‌های لیف و رافتراسیر به معنای «زندگی» و «تلاش برای زندگی» با پنهان شدن در جنگلی به نام هادمیمیس هولت جان سالم به در می‌برند. آن‌ها با هم جهان را دوباره آباد می‌کنند. یک خورشید جدید، دختر خورشید قبلی، در آسمان طلوع خواهد کرد. 

استورلسون این خدایان را کسانی توصیف می‌کند که جهان را احیا می‌کنند، بسیار شبیه به دنیای قدیمی. آن‌ها یک آسگارد جدید را در مکانی به نام آیدوُوال ایجاد می‌کنند که رنگ جنگ به خود ندیده است. بهترین ساختمان آنجا گیملی است که سقفی از طلا دارد. 

بسیار محتمل به نظر می‌رسد که این داستان احیا را استورلوسون گفته باشد که می‌خواست اسطوره نورس را با ایده‌های مسیحی در مورد نجات و ظهور مجدد حضرت عیسی (ع) همسو کند. با این حال، وایکینگ‌های مشرک قبلی شاید بر این باور بودند که راگناروک پایان همه چیز خواهد بود.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • آخرالزمان شمالی چگونه اتفاق می‌افتد؟ علائم آن چیست؟ (+عکس)
  • آیا بلینکن می‌تواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
  • مالکان خودروهای توقیف شده در پارکینگ برای ترخیص ماشین اقدام کنند
  • آخرین وضعیت محموله ترانزیتی افغانستانی در گمرک
  • راه‌آهن: قطار ترانزیتی افغانستان مجوز گمرک را ندارد
  • استقلال سرنوشت قهرمانی و سقوط را مشخص می‌کند!
  • توقیف محموله داروهای قاچاق در گمرک سرو ارومیه
  • ساز و کار عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل چگونه است؟
  • رشد ۹۰ درصدی رصد زنجیره تأمین دارو در سامانه تیتک
  • (ویدئو) سرنوشت تلخ گورخر؛ فرار ناموفق و تکه تکه شدن توسط کروکودیل!