احتکار واکسن کرونا در کشورهای ثروتمند؛ سهم کشورهای فقیر تنها ۱۰ درصد
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۶۴۳۲۸
به گزارش ایرنا، خبرگزاری یونایتدپرس اینترنشنال نوشت: در حالی که کشورهای ثروتمند واکسن کرونا را بدست آورده و خود را آماده واکسینیه کردن شهروندان خود در مقابل ویروس کرونا می کنند، سازمان های بین المللی هشدار داده اند که کشورهای فقیر همچنان درگیر مبارزه با همه گیری خواهند بود و این امر تعهدات بین المللی کشورهای ثروتمند را نقض می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«ائتلاف مردمی واکسن» (The People Vaccine Alliance) متشکل از سازمان های بشردوستانه و حامی سلامت که شامل عفو بین الملل، سازمان «پیشتاز در مقابله با ایدز»، «عدالت جهانی اکنون» و آکسفام است اعلام کرد تحلیل داده ها نشان می دهد که هرچند ده ها کشور منتظر واکسن خواهند بود کشورهای غنی تر جهان تاکنون به اندازه کافی دوز های واکسن را به اندازه تقریبا سه برابر نیاز خود برای ایمن سازی جمعیت شان تهیه کرده اند.
استیو کاک بِرن رئیس بخش اقتصاد و عدالت اجتماعی عفو بین الملل در بیانیه ای اعلام کرد: احتکار واکسن ها تلاش های جهانی را برای تضمین این که هر فردی، در هر جایی از جهان درمقابل کووید-۱۹ محافظت خواهد شد، تضعیف خواهد کرد.
وی گفت: کشورهای ثروتمند به طور شفاف تعهداتی در قبال حقوق بشر دارند که شامل نه تنها خودداری از اقداماتی است که ممکن است به دسترسی به واکسن در کشورهای دیگر آسیب برساند بلکه شامل همکاری و کمک به کشورهای نیازمند است.
آمار شرکت تحلیل و اطلاعات علوم موسوم به «ایرفینیتی» (Airfinity) نشان می دهد که کشورهای ثروتمند فقط ۱۴ درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند و ۵۳ درصد از کل واکسن ها را بدست آورده اند و ۶۷ درصد از کشورهای با درامد متوسط و کم را در شرایط مبارزه با این بیماری عفونی رها کرده اند.
آنا ماریوت مدیر سیاست سلامت اکسفام گفت: در صورتی که تغییر چشمگیری در این وضعیت ایجاد نشود میلیارد ها نفر در سراسر جهان تا سالها به واکسن بی خطر و موثر کرونا دسترسی نخواهند داشت.
این هشدارها در حالی مطرح شده که بریتانیا ثبت نام برای دریافت واکسن را آغاز کرده و اولین واکسن شرکت فایزر و بایوتک را روز سه شنبه تزریق کرد و سازمان غذا و داروی آمریکا در حال بررسی استفاده اضطراری از تولیدات شرکت فایزر و داروهای تولیدی شرکت مدرنا است.
سازمان جهانی بهداشت از جامعه بین المللی خواسته است به طرح واکسن کوواکس بپیوندند. هدف از این طرح که از ژوئن گذشته راه اندازی شده است تولید و دسترسی برابر به واکسن بی خطر و موثر در سراسر جهان است.
مقام های سازمان جهانی بهداشت از مدتها درباره ناسیونالیسم واکسن هشدار داده اند و آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد هفته گذشته گفت این طرح به ده ها میلیارد دلار کمک از سوی جامعه بین المللی نیاز دارد.
روز سه شنبه همچنین سازمان پزشکان بدون مرز خواستار رویکردی جهانی در دسترسی به واکسن شد و بیان کرد همه گیری تمام نخواهد شد مگر این که واکسن در اختیار همه قرار گیرد.
این سازمان افزود: اکنون در وضعیتی هستیم که سهم بیشتر به تعداد معدودی از کشورها از جمله آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا محدود شده و دیگر کشورها سهم کمتری در یک بازه زمانی کوتاه در دسترسی به واکسن دارند.
دانا گیل مشاور سیاسی آمریکا در کمپین دسترسی به واکسن پزشکان بدون مرز صنایع داروسازی و دولت ها را به شانه خالی کردن از تعهدات خود در قبال مالیات پردازان متهم کرده است.
وی گفت هیچ شرکتی نباید اجازه داشته باشد از این همه گیری نفعی حاصل کند.
برچسبها ویروس کرونا روسیه ایالات متحده آمریکا واکسن کرونا بریتانیا پروندهٔ خبری واکسن کرونا، از نظریه تا عملمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ویروس کرونا روسیه ایالات متحده آمریکا واکسن کرونا بریتانیا ویروس کرونا روسیه ایالات متحده آمریکا واکسن کرونا بریتانیا اخبار کنکور کشورهای ثروتمند دسترسی به واکسن واکسن کرونا بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۶۴۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بینالملل دارد؟
عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - ایدئولوژیهای گوناگون غالبا دربارۀ سیاست بینالملل بینظر نیستند. مارکسیسم هم چشماندازی به سیاست بینالملل دارد که البته با چشماندازهای سنتی و متعارف به کلی مغایر است. چیزی که رویکرد مارکسیستی به سیاست بینالملل را متمایز میسازد، تاکید آن بر قدرت اقتصادی و نقشی است که "سرمایۀ بینالمللی" دارد.
مارکس در وهلۀ نخست به تحلیل ساختارهای سرمایۀ ملی، بویژه رابطۀ آشتیناپذیر بین بورژوازی و پرولتاریا توجه داشت، اما در نوشتههای او به طور ضمنی چشماندازی بینالمللی نیز وجود دارد. به نظر مارکس وفاداریهای طبقاتی با تقسمیات ملی برخورد دارد. او بر اساس چنین عقیدهای در پایان کتاب "مانیفست کمونیست" نوشت: کارگران جهان، متحد شوید!
در آثار مارکس این ایده به طور ضمنی مطرح شده است که سرمایهداری نظامی بینالمللی است ولی تا قبل از انتشار کتاب مشهور لنین، به نام "امپریالیسم: بالاترین مرحلۀ سرمایهداری"، این ایدۀ مارکسیستی با قوت و صراحت یا به شکل کامل مطرح نشده بود.
لنین معتقد بود توسعۀ امپریالیستی خواست سرمایهداری داخلی برای حفظ سطح بالای "سود" از راه صادر کردن سرمایۀ اضافی را نشان میدهد، و این به نوبۀ خود، قدرتهای بزرگ سرمایهداری را به برخورد با یکدیگر کشاند و جنگ برآمده از آن (جنگ جهانی اول)، اساسا جنگی امپریالیستی است که برای کنترل و تصاحب مستعمرات در آفریقا، آسیا و جاهای دیگر درگرفته است.
اما مارکسیستهای جدید یا نئومارکسیستها، به محدودیتهای الگوی مارکسیسم-لنینیسم کلاسیک اذعان میکنند؛ از جمله به این که امپریالیسم حاکم بر اوایل سدۀ بیستم ثابت نکرد که "بالاترین" (یعنی آخرین) مرحلۀ سرمایهداری است؛ و آشکار شد این فرضیه که سیاست دولت صرفا بازتاب منافع سرمایهداران است، فرضیهای کوتهبینانه است.
در واقع تا آنجا که نئومارکسیستها "خودمختاری نسبی" دولت را میپذیرند، به این باور پلورالیستی نزدیک شدهاند که مجموعههای گوناگونی (درونملی، ملی و بینالمللی) بر صحنۀ جهانی تاثیر میگذارند.
اما ویژگی متمایز چشمانداز نئومارکسیستی این است که به رشد و توسعۀ "نظام سرمایهداری جهانی" توجه دارد؛ برخلاف مارکسیسم کلاسیک که بر "رقابت بین سرمایهداریهای ملی جداگانه" تاکید داشت.
در تحلیل نئومارکسیسم، ویژگی اصلی نظام سرمایهداری عبارت است از سازماندهی منافع طبقاتی بر پایهای بینالمللی در نتیجۀ پیدایش شرکتهای چندملیتی.
در این دیدگاه، این شرکتها نه تنها دولتهای دارای حاکمیت را از جایگاه بازیگران مسلط صحنۀ جهانی محروم کردهاند، بلکه خودشان نیز مانند دولتها و سازمانهای بینالمللی، در چارچوب الزامات ساختاریای عمل میکنند که متضمن منافع درازمدت سرمایهداری جهانی است.
به عقیدۀ نئومارکسیستها، ساختار جهانی تولید و مبادله بسیار منظم است؛ به این معنا که جهان را به ناحیههای "مرکز" و "پیرامون" تقسیم کرده است.
ناحیههای مرکز، مانند شمالِ پیشرفته، از نوآوریهای فناورانۀ سطوح بالا و پایدار سرمایهگذاری سود میبرند، در حالی که ناحیههای پیرامون، مانند جنوب کمتر توسعهیافته، نیروی کار ارزان تدارک میبینند و اغلب وابسته به فروش محصولاتاند.
اینگونه نابرابریهای جهانی، ساختارهایی را در خود منعکس میکنند که در سطح منطقهای و درون اقتصاد ملی ایجاد شدهاند. در حالی که ناحیههای منطقۀ مرکزی در در اقتصاد جهانی ادغام شدهاند، منطقههای پیرامونی در واقع در حاشیه باقی ماندهاند و اغلب به محل رشد ناسیونالیسم قومی تبدیل میشوند. از این رو، جهانی شدن اقتصادی با گسستگی ملی همراه است.
این نگاه مارکسیستهای جدید به سیاست بینالملل در واقع از دهۀ 1960 به این سو پدید آمد. مطابق این نگاه، مناطق پیرامونی همواره باید وابسته باقی بمانند. یعنی کشورهای جهان سوم هیچ گاه نمیتوانند به جمع کشورهای جهان اول بپیوندند.
آندره گوندر فرانک جزو کسانی بود که چنین نگرشی را ترویج میکرد. اما پس از ظهور موج سوم دموکراسی در جهان، از اواسط دهۀ 1970 تا اوایل دهۀ 1990 میلادی، معلوم شد که برخی از کشورهای جهان سوم میتوانند از این جهان به جهان اول بگریزند. یعنی از کشوری "در حال توسعه" به کشوری "توسعهیافته" تبدیل شوند.
بنابراین نئومارکسیسم را نیز باید دست کم واجد دو موج جهانی دانست. موج اول مبتنی بر آرای کسانی چو گوندر فرانک است که نور امیدی در انتهای تونل تکاپوی مناطق و جوامع پیرامونی نمیبینند، موج دوم نیز متعلق به نئومارکسیستهای پس از ظهور نئولیبرالیسم و جوامع توسعهیافته در مناطق پیرامونی است.
نمونۀ اعلای چنین جوامعی، کرۀ جنوبی است که از 1987 به این سو، حقیقتا توانست در اقتصاد جهانی ادغام شود و از کشوری "در حاشیه" به کشوری دموکراتیک و پیشرفته بدل شود که اقتصادش هم عمیقا مبتنی بر نظام سرمایهداری است.
در مجموع به نظر میرسد که نئومارکسیسم هنوز گرفتار میراث اصلی مارکسیسم، یعنی بدبینی به جهان سرمایهداری است؛ به این معنا بهروزی عمومی بشر در جهانی مبتنی بر نظام سرمایهداری را اساسا ناممکن میداند.
انتقادهای بیپایان نئومارکسیستها از سرمایهداری جهانی یا آنچه که نئولیبرالیسم میخوانندش، دقیقا ریشه در چنین نگرشی دارد. اما تحولات اخیر جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، یعنی رشد اقتصادی و پیشرفت قابل توجه کشورهایی نظیر عربستان و امارات و قطر نیز در آستانۀ تبدیل شدن به چالشی جدید برای نگاه نئومارکسیسم و کلا نگرش مارکسیستی به سیاست بینالملل است.
مطابق این نگرش کلان، بهروزی و پیشرفت برای کشورهای به اصطلاح عقبمانده، در ذیل نظام بینالمللی سرمایهداری ناممکن است؛ اما واقعیات مشهود اخیر، نه فقط در شرق آسیا بلکه در برخی کشورهای عربی خاورمیانه، نافی این مدعا به نظر میرسند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سرمایهداری جمعی چیست؟ دولت سرمایهداری چیست؟