تو باید خجالت بکشی آقای مجری!
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۰۷۹۶۷
آفرین به این دختر و افسوس به آن مجری! چرا باید یک فرد در قامت مجری تلویزیون آن قدر از جامعه فاصله داشته باشد که فکر کند، راننده تاکسی بودن خجالت دارد؟
به گزارش ایسنا، در یادداشتی در عصر ایران به قلم «مصطفی داننده» آمده است: «خانوادگی در برنامه آشپزی شبکه یک تلویزیون به نام دستپخت شرکت کردهاند. شغل پدر، راننده تاکسی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آفرین به این دختر و افسوس به آن مجری! چرا باید یک فرد در قامت مجری تلویزیون آن قدر از جامعه فاصله داشته باشد که فکر کند، راننده تاکسی بودن خجالت دارد؟ باید به این مجری گفت که احتمالا درآمد راننده تاکسی از خیلی از مشاغل دیگر بیشتر است. درآمد آن هم بیشتر نباشد از حیث استقلال و اتکای فرد به خود و آزاد بودن وقت و ارتباط گسترده با لایههای مختلف اجتماعی و یکجانشین نبودن بر برخی مشاغل دیگر برتری دارد. جمله این مجری نشان میدهد چقدر گاهی برخی از ما از فرهنگ کار دور هستیم.
متاسفانه در جامعه ما برخی از مشاغل، فحش محسوب میشوند؛ نمونهاش، حمال. در حالی که حمال یا باربر، انسان شریفی است که برای گذران زندگی خود، کار میکند، کار سخت هم میکند. از صبح که بیدار میشود، بار مردم را به دوش میکشد تا وقتی که صدای پایین کشیدن کرهکرههای دکانها به گوش میرسد.
جمله اگر «درس نخوانی باید حمال بشوی» باعث میشود فرزندان این سرزمین مدینه فاضله خود را در دانشگاه ببینند. او را میترسانیم که اگر دانشگاه نرود باید کار کند. باید از صبح تا شب زحمت بکشد. گویی عادت کردهایم کار نکنیم و پول دربیاوریم. حافظ آورده است: «دولت آن است که بی خون دل آید به کنار»
کاش مانند حمالهای شریف جامعه، با وجدان کار میکردیم و حق مردم را نمیخوردیم و نان حلال به سفره زن و بچهمان میبردیم. همانهایی که حمالی یا راننده تاکسی بودن را مایه خجالت میدانند در خلوت خود ببیند چقدر کار میکنند و حقوقی که میگیرند چقدر حلال است؟
یک لحظه خود را جای فرزند راننده تاکسی یا کارگری بگذارید که پدرش مشغول این شغلها شریف است، با دیدن دیالوگ این مسابقه یا رفتار زننده ما در جامعه، دچار چه حس تلخی میشود. نگاه این کودک به پدرش چگونه خواهد بود؟ بدا به حال ما که اگر این فرزند به خاطر این جملات از پدرش خجالت بکشد. از این که پدرش در این دنیای گرگ گونه به دنبال کسب روزی حلال با عرق جبین و کد یمین است.
در کشورهای پیشرفته بسیاری از خانوادهها، کودکان خود را وادار به کارکردن میکنند. حتی خانوادههایی که به قول معروف پولشان از پارو بالا میرود. آنها فرزندان خود را از کودکی با کار آشنا میکنند تا آنها بدانند کار کردن عیب نیست. آنها خجالت نمیکشند بچهشان چمنهای خانههای ثروتمندان را هرس کند.
کار کردن خجالت ندارد. کسی که برای خرج زندگیاش کار میکند و عرق میریزد باید سرش را بالا بگیرد نه این که خجالت بکشد. کسی باید سرش پایین باشد که اهل خوردن مال مردم و فرار از کار است.
بهتر است تلویزیون به جای حذف سارا و نیکا از پایتخت آن هم به خاطر پخششدن عکسهای یواشکیشان در اینترنت، فکری به حال برنامههای تولیدیاش کند که رسما در حال آموزش تنپرروی است. همین برنامهها باعث میشود جوانان این کشور به جای تلاش و کار به دنبال سایتهای شرطبندی بروند. همین حرفها باعث میشود که همه میخواهند ره صد ساله را یکشبه بروند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: صداوسيما راننده تاکسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۰۷۹۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، فاطمه امینی یکی از مجریان این برنامه تلویزیونی بود.
خانم فاطمه امینی مجری و بازیگر تلویزیون با حضور در استدیوی شبکه خبر گفت: اتفاقی که در مورد بازیگری وجود دارد این است که بتوانیم کاراکترهای (شخصیت های) مختلف را بازی کنیم، این مهم است که اعتماد به نفس بالایی داشته باشی ولی به تنهایی کفایت نمیکند، من مدتی در نقش گلی دختری ۸ ساله بازی کردم و با اقبال خیلی خوب بچهها هم مواجه شدم ولی خواستم یک شخصیت کاملا متفاوت (خانم ۸۳ ساله ننه نقلی) ولی فانتزی (حتی در گریم هم فانتزی عمل میکنیم) تجربه کنم که شکر خدا توانستم این شخصیت را هم به خوبی بازی کنم.
وی در خصوص مهمترین ویژگی اجرا برای کودکان گفت: در این اجراها خیلی حال خوب و صداقت وجود دارد، چون در دنیای واقعی در سن ۳۷ سال همه اتفاقات جدی و واقعی است ولی وقتی با کودکان جلو میرویم دنیا فانتزی و جذابتر و شادتر است، عمیق شدن در دنیای فانتزی کودکان حس خیلی خوبی میدهد.
امینی در خصوص نزدیک شدن به دنیای کودکان هم افزود: من همه جا بچهها را میبینم، اما خیلی وقتها بازیگری، فقط بازیگری میکند ولی ممکن است که علاقهای به ژانر کودک و دنیای بچهها نداشته باشد ولی من دنیای بچهها را خیلی دوست دارم و در خصوص کودکان خیلی مطالعه میکنم اغلب کتابهای روانشناسی کودکان را مطالعه کرده ام مخصوصا پادکستهای صوتی در خصوص بچهها را گوش میکنم و باید بگویم من بیشتر ازبازیگری روانشناسی کودکان کار میکنم.
وی ادامه داد: بیس صدای من که کودک است خیلی در ابتدای راه به من کمک کرد، اما ما در بازیگری بیان کار میکنیم وقتی من خانمهای با سنهای مختلف کار میکنم پس بایدبتوانم با صدای خودم کار کنم و با صدای خودم بازی کنم.
وی در خصوص سختی کار کردن با عروسک گفت: در هر کاری تکنیک لازم است وقتی تکنیک را بدانید دیگر سختی وجود ندارد و همه آن لذت است، چون من عروسک نمیبینم و یک شخصیت واقعی میبینم.
امینی ادامه داد: از بین عروسکهایی که کارکردم عروسک «مل مل» برای من نوستالژی و خاطره است، چون حدود ۱۲ سال با هم کار کردیم، اما عروسکی که خیلی با آن ارتباط خوب گرفتم عروسک «بزباش» بود وبعد عروسکی که امسال کنارش بودیم در عروسک خونه و قرار است در کنارش باشیم عروسک «گودرز» در عروسک خونه است.
وی درخصوص عروسک خونه گفت: «عروسک خونه» یک محصول مشترک بین سیمرغ و شبکه کودک است که قرار است ادامه داشته باشد و قرار نیست که فقط سالی یک بار باشد.
این مجری و بازیگر تلویزیون درپایان گفت: از بین شخصیتهایی که بازی کرده ام بیشتر به شخصیت گلی نزدیک بودم، و این شخصیت گاهی خودم هستم و گاهی دختر وجودم است و یک نقشی داشتم که شخصیت خارجی را بازی میکردم به اسم سیلوی که خانمی ۴۳ ساله بود که آن را هم دوست داشتم و من در کودکی از خانم خامنه که آن زمان که کودک بودم مجری بودند خیلی ایشان را دوست داشتم و دارم و از ایشان تاثیر میگرفتم.