Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس؛ ما فکر می‌کنیم هر آدمی قصه‌ای دارد و هرکس یک زندگی را در خود خلاصه کرده است. حالا که به لطف در میان گذاشتن مسائل و نگرانی‌ها، ما را مَحرم خود می‌دانید، چرا به همین اکتفا کنیم؟ ما راوی قصه‌ها و دردهای شما هستیم. در فارس من شما سردبیر هستید و ما تنها میانجی شماییم برای شنیده شدن صدا و پیگیری مشکلات‌تان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این روایت‌ها می‌کوشیم تصویر بی‌روتوش و دست‌اولی از جهان شخصی مردم را به اشتراک بگذاریم. این روایت «فارس من» درباره مصائب زندگی یک بیمار انسولینی است. ببینیم؛

 

۱| پنج سال است که مادر دچار بیماری قند شده. در خانواده ما ارثی است و خاله هم همین مشکل را به شکل سخت‌تری دارد و همیشه باید انسولین همراه خودش داشته باشد. بدن به دارویی نیاز دارد که اگر دریافت نکند از حالت عادی خارج می‌شود و سرگیجه خیلی شدیدی می‌گیرد. وقتی انسولین به بدن نمی‌رسد عصبی می‌شوند و پرخاش می‌کنند. گاهی حتی از حال می‌روند و بیهوش می‌شوند. هیچ چیز از این سخت‌تر نیست؛ زندگی در یک وضعیت اضطراری، یک تعلیق دائمی.

 

۲| یادم می‌آید خاله‌ام چندبار به خاطر تزریق نکردن انسولین از حال رفته. بعد برایش انسولین آورده‌اند و به مرور حالش جا آمده. خاله‌ام دو هفته در بیمارستان به خاطر یک زخم کوچک پا بستری بود. خوب نمی‌شد و التیام پیدا نمی‌کرد. می‌دیدم حجم درد و اضطراب و رنجی را که تحمل می‌کرد و دم نمی‌زد. پیش خودم فکر می‌کنم بدن گاهی بدجور آدم را کلافه می‌کند. باعث می‌شود خودت را دوست نداشته باشی.

 

۳ آدم‌‌هایی که قند دارند و انسولین بهشان نمی‌رسد شبیه کسانی که اعتیاد دارند و مواد بهشان نمی‌رسد از تعادل روحی خارج می‌شوند. خارج از کنترل. جوری می‌شوند که نمی‌خواهند. دچار تضاد تن و روح می‌شوند. مادرم را به یاد می‌آورم که وقتی انسولین نبود آرام آرام عصبانی می‌شد، جوری که ما بچه‌ها می‌ترسیدیم و نگران می‌شدیم. مادر ترسناک که می‌شد، باید از او دور می‌شدیم. من دلم می‌خواست مثل همه وقت‌هایی که مهربانی‌اش را دیده بودم، بروم بغلش کنم تا آرام شود. کاش می‌شد.

 

۴| یک‌بار ناخن انگشت پای خاله عفونت کرده بود. دو هفته در بیمارستان بستری شد و می‌خواستند پنجه پایش را قطع کنند. شانس آوردیم و به شکلی معجزه‌وار روبه‌بهبودی رفت و نجات پیدا کرد. دکتر گفته بود تا یک ماه کفش نپوشد. خودم بارها پانسمان پای خاله را عوض کردم. مدام باید استریل می‌شد تا دوباره عود نکند. گاهی زیرچشمی نگاهش می‌کردم. از خودش خجالت می‌کشید. من به کودکی‌ام فکر می‌کردم و وقت‌هایی که خاله با مهربانی بالای سرم می‌ایستاد و قربان‌صدقه‌ام می‌رفت. خاله را مثل مادر دوست دارم.

 

۵| قند کاری می‌کند که بدن در ترمیم زخم دچار مشکل و اختلال شود. زخم پیشروی می‌کند و در بدن گسترش می‌یابد. مثل قانقاریاست. یا نقرس. بعد مجبورند از چند سانت بالاتر قطع کنند تا باقی بدن سالم بماند. برای همین می‌خواستند پنجه یا مچ پای خاله را قطع کنند. خاله بمب روحیه است و فقط می‌خندید. می‌گفت حداقل زنده می‌مانم. یک‌بار خواب دیده بود حیوان زشت و ترسناکی نیمی از بدنش را می‌بلعد و هرچه داد می‌زند و دست و پایش را تکان می‌دهد فایده‌ای ندارد.

 

۶| خاله من سرطان را هم ضربه فنی کرده است. به قول بیهقی «زنی‌ بود سخت جگرآور». ما خانوادگی دل بزرگی داریم و سر نترسی. خودم از بس جنازه دیده‌ام ترسی ندارم. آتش‌نشان هستم و با مرگ و غم بیگانه نیستم. اما وقتی عزیز آدم دچار درد می‌شود حجمی از اندوه یقه آدم را می‌گیرد که حد ندارد، تمام نمی‌شود، زخم می‌زند و مثل خوره قلبت را می‌جَوَد. دریغ.

 

۷| دکتر مادر گفته بود حتماً اعضای خانواده چکاپ کنند. خطر موروثی بالا رفتن قند همه ما را تهدید می‌کند. ما اراک زندگی می‌کنیم. در شهر ما خیلی‌ها انسولین گیرشان نیامد. در داروخانه آدم‌های زیادی بدون انسولین مانده و بلاتکلیف و غمگین منتظر بودند. جان آدم‌ها در خطر است. بدون انسولین مرگ سر می‌رسد. و تا دلتان بخواهد درد هست. این‌طور وقت‌ها کسی باید باشد. و زمین و زمان را بهم بدوزد تا کاری کند. هر کاری.

 

۸| آنها که پول ‌دارند و دست‌شان به دهن‌شان می‌رسد وقتی هم انسولین توی بازار نیست یک‌جوری گلیم خودشان را از آب بیرون می‌کشند. پول بیشتری خرج می‌کنند و در بازار آزاد انسولین پیدا می‌کنند. شده حتی مجبور شوند قاچاق می‌خرند. به داروخانه پول می‌دهد و می‌گوید اگر انسولین آمد برای من کنار بگذار. این انصاف نیست. در حق کسی که پول کافی ندارد ظلم است. آدمی که کسی را ندارد تا دستش را بگیرد و سواد و دسترسی درستی هم به جایی ندارد. کسی باید از این آدم‌ها دستگیری کند. می‌دانید چه می‌گویم؟

 

به گزارش خبرگزاری فارس؛ پویش بیماران انسولینی تیرماه امسال در فارس من به ثبت رسید. برای حمایت از آن به این پیوند مراجعه کنید.

منبع: فارس

کلیدواژه: فارس من خبرگزاری فارس انسولین دیابت فارس من

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۴۵۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آب‌های نیلگون، روی پرده نقره‌ای

گرچه گذشته از معدود آثاری نظیر «جنگ نفتکش‌ها» دست سینمای ایران از ساخت فیلم‌هایی با محوریت خلیج فارس خالی‌ست، اما این دریای ناپیدا از کران، همواره بستر ساخت آثاری با مضامین گوناگون از جنگی تا تاریخی بوده است؛ یک موقعیت خاص جغرافیایی با جاذبه‌های چشم‌نواز دیداری که هر کارگردانی را برای بهره از بحر گرم و نیلگونش وسوسه می‌کند.

«ناخدا خورشید» از آثار دوست‌داشتنی سینمای ایران به کارگردانی ناصر تقوایی یکی از آن فیلم‌هاست که لنج ناخدایش در آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس در گذر است. رسول ملاقلی‌پور نیز برای ثبت سکانس‌های جنگی چهارمین فیلم بلند سینمایی خود با نام افق به آب‌های گرم دریای جنوب متوسل شده است تا هجوم رزمنده‌های ایرانی به اسکله راداری عراق در جریان هشت سال دفاع مقدس را در چنین فضایی تصویر کرده باشد.

امیرو در «دونده» امیر نادری از دیگر شخصیت‌هایی‌ست که یاد خلیج فارس را در اذهان سینمادوستان زنده می‌کند. گرچه نظیر سایر فیلم‌ها پهنای بی‌کران آب‌های آبی جنوب منظور مخاطب نمی‌شود، اما خلیج فارس، از مضامین اصلی داستان و عبور از آن دغدغه مهم «امیرو» است. «موج مرده» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا نیز راوی روزهای پایانی خدمت یکی از فرماندهان نیروی دریایی است که اتفاقات عجیبی را در دل دریای خلیج فارس پشت سر می‌گذارد.

اما سهم قاب‌های محمد بزرگ‌نیا از آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس، بیش از هر کارگردان دیگری بوده است. «کشتی آنجلیکا» دومین تجربه فیلم‌سازی این کارگردان، به بهانه غرق شدن کشتی محمول طلا و نقره در آب‌های جنوب می‌گذرد. همچنین محمد بزرگ‌نیا به سال 1372، «جنگ نفتکش‌ها» را کلید می‌زند، فیلمی که سهم خلیج فارس به‌واسطه جنگ ایران و عراق که دامنه‌اش تا آب‌های گرم جنوب کشیده شده، بیش از قاب و تصویر است.

«راه آبی ابریشم»، اثری پر بازیگر که به سفر طولانی یک ناخدا برای رساندن مال‌التجاره‌ای به چین می‌پردازد، سومین فیلم محمد بزرگ‌نیا با نقش‌آفرینی پهنه بی‌کران دریای جنوب است. در این فیلم، سفر پرماجرای ناخدا از آب‌های نیلگون خلیج فارس آغاز می‌شود.

خلیج فارس هنوز از سینمای ایران طلب دارد و باید خیلی بیشتر سهمش را از سینمای ایران بگیرد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر

دیگر خبرها

  • داروخانه‌های خاطی در توزیع انسولین شناسایی شدند
  • بهره مندی ۳ هزار و ۷۰۰ بیمار صعب العلاج و خاص از تسهیلات درمان در گلستان
  • بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
  • کمبود انسولین در بریتانیا بحرانی شد
  • آب‌های نیلگون، روی پرده نقره‌ای
  • تبادل الکترونیک پرونده بیماران از اطاله دادرسی جلوگیری می‌کند
  • آزمایش خون ممکن است ام‌اس زودرس را تشخیص دهد
  • چند باوراشتباه درباره بیماری ام اس
  • امکان تشخیص ام‌اس زودرس با آزمایش خون
  • آیین‌نامه توزیع اینترنتی دارو بر بستر سکوها ابلاغ شد