Web Analytics Made Easy - Statcounter

شهید حاج قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» در نامه‌ای برای احمد یوسف‌زاده نویسنده کتاب، وی را مورد خطاب قرار داده و درخصوص این کتاب توضیحاتی ارائه کرده بود.

به گزارش جنوب نیوز، «یکی از اخراجی‌ها سلمان زادخوش بود؛ وقتی آب از سرش گذشته بود، دیگر ترس و ملاحظه‌کاری هم در وجودش دیده نمی‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

صدایش را روی تو بلند کرد و گفت: «آقای سلیمانی من می‌خوام بدونم شما اصلا چه کاره هستین که نمی‌گذارین ما بریم برا دین و کشورمون بجنگیم؟ ما که ایقد آموزش دیدیم، ایقد زحمت کشیدیم، به خدا نامردیه که نگذارین مایم بریم.» سلمان اشک می‌ریخت و دعوا می‌کرد.

بالاخره به سخن درآمدی و گفتی: «بچه‌های کم سن و سال وقتی اسیر میشن، عراقیا مجبورشون میکنن بگن ما را به زور فرستادن جنگ! «سلمان با همان شجاعت قبلی گفت: «اتفاقا بچه‌ها بزرگترا شجاع‌ترن. تازه، بعضی از اونا که ادعاشونم میشه تو عملیات کپ می‌کنن. ها بله!» تو دیگر فرصت نداشتی با سلمان یکی به دو کنی. رفتی و طفلی سلمان با چشمان اشکبار کنار زمین چمن حیران و سرگردان ماند و تو هیچوقت متوجه نشدی که سلمان چطور خودش را به ایستگاه قطار رساند و زیر صندلی قطار قایم شد و با ما به اهواز رسید.

حاجی ببخش که آن روز حرفت را گوش ندادیم. البته چوبش را هم خوردیم. همانطور که پیش بینی کرده بودی به اسارت درآمدیم و چقدر شکنجه شدیم، ولی نگفتیم به زور ما را فرستاده‌اند جبهه.»

گفتنی است؛ شهید حاج قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» در نامه‌ای برای احمد یوسف‌زاده نویسنده کتاب، وی را مورد خطاب قرار داده بود و درخصوص این کتاب توضیحاتی ارائه کرده بود.

متن نامه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَمابَدَّلوا تَبدیلاً

احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامه‌ام یک شب از آن شب‌ها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای‌کاش در همان بالا بمانید. چه افتخارآمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال‌یافته در قفس دشمن را ببینند.

ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.

احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به‌یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت.

بانوی معظمه خسته‌ای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و ده‌ها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتک‌خورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی می‌کرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی (ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله "مارأیت الّا جمیلاً" عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.

به کرمانی بودنم افتخار می‌کنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد «مرگ بر صدام ضد اسلام» را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد به‌خوبی درس خود را از مکتب امام سجاد (ع) آموخته است و «امیر شاه‌پسندی» که بر گوشت‌هایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسف‌زاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و ... که از اسارت عظمت آفریدند.

در پایان درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.

قاسم سلیمانی

هفدهم اردیبهشت ۹۴

آنچه خواندید بخشی از کتاب «شاید پیش از اذان صبح» به قلم احمد یوسف‌زاده بود که توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است.

منبع: جنوب نیوز

کلیدواژه: احمد یوسف زاده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۶۲۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هاشم‌نژاد: غافلگیرانه گل خوردیم

ایسنا/آذربایجان شرقی وینگر تراکتور گفت: خیلی موقعیت داشتیم ولی متاسفانه گل نشد و سر یک غافلگیری گل خوردیم.

به گزارش ایسنا، مهدی هاشم نژاد پس از پیروزی ۴ بر یک تراکتور مقابل ذوب آهن و صعود به ۸ تیم پایانی جام حذفی اظهار کرد: خدا را شکر می‌کنم که به مرحله بعد صعود کردیم و از گستاوو بابت سانتر خوبش تشکر می‌کنم، من هم در نقطه خوب قرار گرفتم و توانستم گل بزنم. خیلی موقعیت داشتیم که متاسفانه گل نشد و سر یک غافلگیر گل خوردیم. خدا را شکر حسین پورحمیدی به روند خوبش برگشت و ۳ پنالتی محشر گرفت و از او ممنون هستیم.

او درباره بازی هفته آینده تراکتور با استقلال بیان کرد: در همه بازی ها برای کسب سه امتیاز به میدان می رویم و بازی در خانه خودمان هم هجومی شروع می کنیم و ان شاالله خدا به ما عزت دهد و آن بازی را هم ببریم و دوباره به روند خوبمان برگردیم.

وینگر تراکتور درباره اتمام مدت قراردادش در پایان فصل جاری گفت: هواداران به من محبت دارند. بنده استاد و بزرگ تر دارم و آقای مهدی رستمی برای من تصمیم می‌گیرند. من خودم در این شهر راضی هستم و فوتبالم پیشرفت کرده است و ان شاالله هر چه خیر است پیش بیاید.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • استقلال به ستاره پرسپولیس: با مدرک حرفت را ثابت کن!
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر
  • هاشم‌نژاد: غافلگیرانه گل خوردیم
  • بازی همیشگی‌مان را مقابل آلومینیوم انجام ندادیم
  • بادامکی: نباید دقایق 97 و 122 گل بخوریم!
  • اوسمار: بازی همیشگی‌مان را مقابل آلومینیوم انجام ندادیم
  • کتاب «یوسف گم گشته باز آید» در ماهشهر منتشر شد
  • به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، به‌دست دشمن بیفتید چه؟