Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-27@04:27:44 GMT

خاطراتِ ‌ناگفته مادر ۳ شهید خواندنی شد

تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۸۲۵۳۹

خاطراتِ ‌ناگفته مادر ۳ شهید خواندنی شد

«درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطراتِ‌ ناگفته فروغ منهی؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور به قلم نویسنده کتاب «مربع‌های قرمز» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

به گزارش مشرق، «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطراتِ‌ ناگفته فروغ منهی؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور به قلم نویسنده کتاب «مربع‌های قرمز» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



مادران شهدا همواره به عنوان نمادهای ایثار، گذشت و الگوهای صبر برای سایر افراد جامعه محسوب می‌شوند. آن‌ها با تقدیم فرزندان خود اجازه ندادند تا دشمنان از موقعیت‌های موجود به نفع خود استفاده کنند، مادر شهیدان خالقی پور یکی از مادران نمونه زنجانی است که علاوه بر تقدیم سه فرزند خود، افتخاری همسری جانباز دوران دفاع مقدس را دارد.

اولین شهید این خانواده شهید داوود خالقی‌پور، متولد ۱۳۴۴ است که در سال ۱۳۶۲ طی عملیات خیبر در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد. دو شهید دیگر این خانواده نیز رسول و علیرضا متولدین ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند که به طور همزمان در سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه، عملیات پاسگاه زید در آغوش یکدیگر به فیض شهادت نائل آمدند. فروغ منهی، مادر شهیدان خالقی‌پور است که با صبر و پایداری راه فرزندان خود را ادامه می‌دهد. مادری که هنوز هم مثل ایام هشت سال دفاع مقدس، با اقتدار و محکم صحبت می‌کند، می‌گوید هنوز دفاع تمام نشده است و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظهور آقا امام زمان (عج).

«درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطرات ناگفته فروغ منهی مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور است که ناگفته‌های شنیدنی‌اش در خطوط این کتاب جان گرفته است. مادر جوانی که روزهای جوانی‌اش به داغ جگرگوشه‌هایش گذشت و خم به ابرو نیاورد. شیرزنی توصیف نشدنی که در صفحات این کتاب فقط گوشه‌هایی از صبر زینب‌گونه‌اش به تصویر کشیده شده است. از روزهای جوانی‌اش تا روزهایی که کنار بچه‌هایش بود و به سرعت برق و باد گذشتند. روزهایی که از زنجان به نازی‌آباد تهران آمد و در این شهر و خانه غریب بود و حالا بعد از ۵۰ سال در هر جایی جز این خانه و محل، غریب است و دلش پر می‌کشد برای خانه و کوچه‌شان. کوچه‌ای که حالا اسمش شده ‌است: «کوچه شهید داوود خالقی‌پور».

در خاطره‌ای، مادر شهیدان خالقی‌پور این‌گونه به امام خمینی(ره) خطاب می‌کند؛

«امیرحسین دو ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد...»

-مدت زمان زیادی بین زمان مجروحیت و شهادت علیرضا طول نکشید، سال ۱۳۶۷ بود که علیرضا و رسول در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در شب عید قربان در منطقه شلمچه در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند.
زمانی که این دو فرزندم شهید شدند، دشمن فکر کرده بود که به ما ضربه زده است و این خانواده دیگر منزوی می‌شود؛ اما غیرتم اجازه نداد که این سخنان را تحمل کنم، زمانی که پیکر فرزندانم را دم در خانه آوردند، کنار آن‌ها ایستادم و خطاب به امام خمینی گفتم:

«اماما سرت سلامت، دو تا از این بچه‌های ناقابلم به اولین پسرم پیوستند؛ ولی هنوز کار ما تمام نشده است. هنوز پدرشان هست. حتی اگر پدرشان هم شهید شود من امیرحسین دو ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد. اگر او هم نباشد، خودم کمر همت را می‌بندم و چادر به سر، در همه جهات و جبهه‌ها برای پایداری و ایستادگی کشورمان می‌جنگم.»

امروز هم چیزی تغییر نکرده است و هنوز هم پشت سر امام خامنه‌ای هستیم و پیرو ایشان و تا آخرین لحظه یعنی ظهور امام زمان (عج) با صلابت ایستادگی کرده و خواهیم جنگید.

تا زمانی که خدا باشد، تنها نیستم، من در این ۳۵ سال با خاطرات آن‌ها زنده هستم و نفس می‎کشم و احساس می‌کنم آن‌ها هم کنار من نفس می‌کشند.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:

«کنار تابوت زانو زدم. پوستش از شیمیایی ملتهب و تن سفیدش پر از دانه‌های ریز قرمز بود. مثل وقتی که سرخک گرفت. به پوستش دست کشیدم. زخم ترکش‌های زبر. چقدر حرف برای گفتن داشتم. به صورتش دست کشیدم. سرمای تنش در جانم خزید. چرا قدر پسرم را ندانستم؟ تا چشم بر هم زدم، از پیشمان رفت. من ماندم و حسرتی که دلم را می‌سوزاند. دستش را در دستم گرفتم. موهایش را نوازش کردم. صورتم را نزدیکش می‌بردم و عقب می‌آوردم. حرف می‌زدم و گریه می‌کردم. ساکت می‌شدم و نگاهش می‌کردم. می‌بوییدم و می‌بوسیدمش. همه تنش را لمس کردم. ذره‌ذره داوود را به خاطر می‌سپردم.»

کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطراتِ ‌ناگفته مادرشهیدان فروغ منهی؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور به قلم نویسنده کتاب «مربع‌های قرمز» زینب عرفانیان در قطع رقعی و ۲۴۰ صفحه همزمان با ایام فاطمیه و سالروز شهادت حضرت فاطمه‌(س) توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا شهید سلیمانی انتشارات شهید کاظمی نویسنده کتاب شهید رسول و علیرضا خالقی پور مادر شهیدان داوود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۸۲۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشییع و خاکسپاری پیکر مادر شهید حسن محمدی در جعفریه

 پیکر حاجیه خانم گُل گز مرادبیگلو مادر شهید «حسن محمدی» در گلزار شهدای جعفریه به خاک سپرده شد.

شهید حسن محمدی متولد چهارم فروردین سال ۱۳۴۲ در روستای گازران (جعفریه) قم بود. کلاس دوم راهنمایی را که تمام کرد، برای کمک به معاش خانواده، به شغل کارگری روی آورد؛ با رسیدن به سن سربازی، قامت خویش را به این لباس مقدس آراست و به عنون سرباز نیروی زمینی محوری ارتش جمهوری اسلامی، در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حاضر شد.

شهید محمدی سرانجام دوازدهم فروردین سال ۱۳۶۲ در گیلانغرب بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای شهر جعفریه به خاک سپرده شد.

باشگاه خبرنگاران جوان قم قم

دیگر خبرها

  • اقدام آتشین مرد نقاش | مادر و پسر ۱۱ ساله در خشم پدر سوختند
  • زایمان موفق خانم دامغانی در خانه با کمک اورژانس
  • غیرتی که در خون غلتید
  • تشییع و خاکسپاری پیکر مادر شهید حسن محمدی در جعفریه
  • پیکر مادر شهید «حسن محمدی» به خاک سپرده شد
  • تشییع و خاکسپاری مادر شهید در فرادنبه
  • مادر شهید ابراهیم ملک محمدی دعوت حق را لبیک گفت
  • آسمانی شدن مادر شهید در فرادنبه
  • فریادهای خاموش: روایت‌های ناگفته از حمله به نورشمس | گزارش تصویری
  • مسعود فروتن فیلم «همسر» فخیم‌زاده را برای نابینایان روایت کرد