شعردزد شاعردزد میشود یا ستاره؟!
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۳۳۷۸۲
میگویند از گذشته بوده است؛ از روزگار سروانتس و «دن کیشوت» تا حالا که پرفروشهای سرقتی از لیست تخفیفدارها سر درآوردهاند. سرنوشت سرقت ادبی اما در نگاهها متفاوت است؛ کسی چه میداند شاید جوانانی که از شعر دیگران سرقت میکنند، مثل آن انوریدزد شاعردزد شوند، شاید هم به عقیده برخی، ستاره!
به گزارش ایسنا، صحبت از «سرقت ادبی» را با نویسندگان، شاعران و مترجمان که به میان میآوریم، یکیشان با تعجب میگوید: «حالا ادبیات چی داره که سرقت میشه!»، برخیهای دیگر هم این بحث به نظرشان کهنه میآید و میپرسند: «مگه اتفاق جدیدی افتاده؟» یا «حالا چی شده که دوباره این بحث داغ شده؟».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرای دو سرقت مشهور از شاعران
وقتی بحث به سرقت از شعر میرسد اغلب شاعران صحبت را با دو ماجرای معروف آغاز میکنند. در یکی حکایت به فردی به نام «غواص» برمیگردد که دههها قبل شعرهای حزین لاهیجی را به نام خودش زده بود و در نهایت محمدرضا شفیعیکدکنی با پیدا کردن دیوان حزین لاهیجی دست او را رو میکند و داستان دیگری مربوط به دزدیده شدن شعر انوری و خود او است.
کریم رجبزاده، شاعر حکایت «غواص» را چنین نقل میکند: در دهه ۳۰ درویشی به نام غواص که اهل زنجان بود، به گیلان آمد و در قهوهخانهای نشست و وقتی دید که تعدادی از شاعران جوان شعر میخوانند، شروع به شعر خواندن کرد. یکی از این جوانها به نام رحمت موسوی که حالا غزلنویس فوقالعادهای است، چون میبیند که این درویش شعرهای خوبی دارد، شعرهای او را به مطبوعات میدهد و در کوتاه زمانی در سراسر ایران نام غواص مطرح و شاعر بلندآوازهای میشود؛ تا آنکه شفیعیکدکنی که دانشجوی ادبیات بود، روزی به کتابخانه آستان قدس میرود و به دیوانی خطی دست پیدا میکند و میبیند که همه شعرهای غواص از این کتاب است. او شعرهای حزین لاهیجی را میدزدید و جای «حزین» نام خودش را میگذاشت و چاپ میکرد.
علیرضا طبایی، شاعر نیز درباره ماجرای دزدیده شدن شعر انوری میگوید: انوری به شهری سفر کرده بود، در آنجا دید که مردی روی چهارپایه ایستاده و شعر میخواند. انوری به او گفت که این شعر انوری است، آن مرد پاسخ داد که من انوری هستم؛ آنجا انوری میگوید که ما شعردزد دیده بودیم اما شاعردزد ندیده بودیم. این داستان در حقیقت به شکل تلمیحی بر این حقیقت استوار است که از گذشتههای دور هم شعرها را میدزدیدند و سرقت ادبی صورت میگرفت و سارقان حتی گاهی خودشان را جای شاعر جا میزدند.
اینگونه نبود که قابل کنترل و شکایت نباشد
پوران کاوه، شاعر با اشاره به پیشینه سرقت ادبی و با بیان اینکه داستان سرقت ادبی بهویژه در مورد شعر حکایت تازهای نیست و اگر مروری داشته باشیم در تاریخ ادبیات ایران از صدر تا کنون با روایتهای متعددی روبهرو میشویم میگوید: البته در سالهای قبل سرقت ادبی به این اندازه نبود چون در هر حال هر مجله و روزنامهای دبیر بخش شعر حاذق و باسوادی داشت که شعرها را کنترل میکرد، با این حال به ندرت این مسأله اتفاق میافتاد که گاهی هم آن را بهعنوان تأثیرپذیری و تأثیرگذاری شاعران از یکدیگر و توارد میگفتند.
کاوه سپس به سرقت از شعرهایش اشاره و بیان میکند: در طول دوران شاعریام چند مورد پیش آمد، البته در مقطعی بود که شعرها در مجلات و روزنامهها منتشر میشد و اینگونه نبود که در شبکههای مجازی باشد و ظرف چند لحظه و چند ساعت کل دنیا را پوشش بدهد و قابل کنترل و شکایت نباشد.
محمدرضا روزبه، شاعر معتقد است سرقت ادبی در روزگار ما از زمانی به بعد با ظهور مطبوعات و رسانههای جمعی شکل تازهای به خود گرفت و اظهار میکند: این امر باید از جهات اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی مورد بررسی قرار بگیرد. اما خودشاعرپنداری، حسرت شاعری، جاذبه حضور در انجمنها و محافل ادبی و هنری، چاپ مجموعه و شاعر قلمداد شدن در جامعه و ادا و اطوارهای خاص و روشنفکری آن مجموعا در طی این سالها جوانانی را به اینکه به سرقت ادبی دست بزنند، واداشته است. حتی سلبریتیهایی را به اینکه بدهند برایشان کتاب شعر چاپ کنند، واداشته است.
او با اشاره به ابعاد گسترده سرقت ادبی میافزاید: سرقت ادبی با ظهور فضای مجازی حالت عام پیدا کرده است و میدانیم که متاسفانه علاوهبر رواج جعلیات در فضای مجازی، سرقت هم گسترش پیدا کرده است. حتی جوانانی شعرهای برجسته شاعران معروف و نامدار را به نام خود به چاپ میرسانند یا آنها را لتوپار و تکهتکه میکنند و به نام خودشان میزنند. دیگرانی هم که کمتر با جریانهای شعری امروز آشنایی دارند، اینجور مطالب را گسترش میدهند و به اشتراک میگذارند و از این نظر متاسفانه فضای آشفتهای وجود دارد.
اکبر اکسیر، شاعر هم میگوید سرقت ادبی امروزه خیلی شیوع پیدا کرده، شعر معروفی را که حتی پشت وانتها هم هست برمیدارند و به نام خودشان میزنند. او با اشاره به تاثیر شبکههای اجتماعی بر سرقت ادبی میگوید: قبلا در مدت یک هفته با توضیح میشد جلو سرقت انجامشده را گرفت. ولی حالا بزرگترین سرقت هم که انجام شود و حتی فردی کتابی را از کسی دیگر به اسم خودش بزند و در فضای مجازی بگذارد، دیگر به هیچ وجه نمیشود جلو آن را گرفت، چون در یک لحظه کل دنیا را پوشش میدهد و در چنین شرایطی با سالها توضیح دادن حتی با چندین متخصص اینترنتی هم نمیتوان کاری کرد.
این طنزپرداز سپس بیان میکند: انسانهایی که واقعا شاعر هستند هیچ وقت سرقت ادبی نمیکنند. افرادی که کمبود دارند و خیال میکنند دیگران نمیفهمند، شعری را برای دلخوشی پسرخاله به نام خودشان میزنند، مخصوصا این روزها که سایتبازی و شبکههای اجتماعی به قدری قوی شده است که هر کس برای خودش صفحهای دارد و فضایی را گرفته؛ هر شب و روز ممکن است فردی معروفترین شعرها را با تغییر دادن یک کلمه به نام خودش منتشر کند.
سرقت؛ کاری علنی و رسمی رایج
برخلاف سرقت از خانه، ماشین و از این دست، سرقتهای ادبی اما انگار در حضور عام و در روز روشن انجام میشود و برای کسی هم مهم نیست!
نسرین فقیهملکمرزبان، پژوهشگر و مدرس دانشگاه که معتقد است افراد مقالهها و پایاننامهها را کاملا علنی دوباره به نام خودشان چاپ میکنند، از سرقت در فضای آکادمیک ادبیات میگوید: در این فضا اصلا به صورت کاملا زشت و شرمآوری مقوله کپی کردن و متقلبانه پژوهش کردن خیلی علنی در مورد پژوهشها، کتابها و پایاننامهها اتفاق میافتد. آموزش عالی هم حتما میداند اما به هر حال کسی ترفندی برای این قضیه ندارد و اصلا کپیرایت و حق مالکیت فکریای مطرح نیست و این کار خیلی علنی است.
او همچنین بیان میکند: واقعیت این است که جاهطلبی، شهرت و کسب اعتبار باعث میشود افرادی حتی در حوزههای فرهنگی که قاعدتا باید خلاف این روند را طی کنند دست به چنین کارهایی میزنند. ما میتوانیم در خیلی از موارد با مناسب کردن این بستر که شکلی بازدارنده و تشویقی داشته باشد از آن جلوگیری کنیم. کسانی که خیلی دست به این کارها میزنند در هیچ جایی از کشور ما تنبیه نمیشوند، یعنی هیچ قانونی وجود ندارد که بازدارنده باشد، هر کس هر چه دلش میخواهد میگوید و هر جور دلش میخواهد مینویسد و چاپ میکند و عملا میبینیم که کسی بازدارنده از اینکه مالکیت فکری کسی را برداشته و به نام خودشان کردهاند، نیست.
علیاصغر حداد، مترجم نیز از سرقتهای علنی دیگری میگوید و بیان میکند: سرقت ادبی را به این شکل میشناسم، رادیو و تلویزیون ما سرقت ادبی میکنند، یعنی به من میگویند که برخی از داستانهای کوتاه مرا یک شبکه رادیویی پخش میکرده، این کار وقتی بدون اجازه و هیچ چیز انجام میشود، سرقت ادبی است. نوع دیگر آن هم این است که چیزی را نوشته باشیم و دیگری از روی آن بازنویسی کند، این نوع نسبتا پنهان است که البته در ترجمه ظاهرا این چیزها زیاد است.
این درحالی است که او معتقد است در شرایط فعلی نمیشود از سرقت ادبی جلوگیری کرد و البته مشکل ادبیات ما اصلا سرقت ادبی نیست، ما آنقدر مشکلات بزرگی داریم که این در برابرش هیچ است.
عینله غریب، مترجم هم سرقت را رسمی رایج در جامعه ما میداند و میگوید: متاسفانه عنوان بزرگتر از سرقت ادبی، سرقت فرهنگی، در کشور ما رسم رایجی است، یعنی وقتی مدارک جعلی افراد مشخص میشود و هر بار که از خیابان انقلاب رد میشویم خیلی بیمحابا جار میزنند و پایاننامه و مقاله میفروشند و میتوان آنها را خرید و با همانها فارغالتحصیل شد، آن وقت نمیتوانیم یکمرتبه بیاییم و یقه مترجم را بگیریم و بگوییم چرا سرقت کرده؛ البته که نباید انجام دهد اما وقتی فضا برای این کار مهیا است دیگر مترجم، مولف و دانشگاهی و غیردانشگاهی نمیشناسد.
سرقت از شعرهایم برایم جدی نیست
علیرضا بهنام، شاعر با نگاهی متفاوت به سرقت ادبی و با بیان اینکه بحث سرقت ادبی بیشتر در بین کسانی که تازه وارد کار شعر شدهاند، اهمیت پیدا میکند میگوید: سرقت از شعرهایم برایم جدی نیست. فکر میکنم آنچه نوشتهام با شکل اجرای من معنا پیدا میکند. اگر کسی تعبیری از این در ذهنش مانده و در جایی استفاده کرده، با شکل اجرای خودش استفاده کرده. من خیلی برایم این قضیه جدی نیست و دنبال نمیکنم.
او معتقد است که مسئله سرقت ادبی خیلی به سختی قابل اثبات است و میافزاید: در طول دوران ادبیات موارد متعددی حتی یک آرایه ادبی درنظر گرفته شدند. البته شاید تعبیر آن آرایه ادبی به سرقت ادبی از نظر دوستانی که در حوزه ادبیات کلاسیک کار میکنند، کار زشتی باشد؛ آرایههایی مثل توارد، انتحال و استقبال.
خطری برای «شازده کوچولو»، «جزء از کل» و بقیه
هنوز هم کسی دقیقا نمیداند که میتوان ترجمههای مجددی را که بیشتر کپیکاری هستند، سرقت دانست یا خیر اما ماجرای یک بام و چند هوای ترجمههای پرفروش در ایران سالها است که مورد نقد و بحث است. مترجمی کتابی را ترجمه میکند و بعد این ترجمه پرفروش میشود، بلافاصله بعد از این چندین نسخه از ترجمه همان کتاب که خیلی وقتها شبیه نمونه اول هم هستند بازار کتاب را پر میکنند؛ آیا میتوان این را سرقت نامید؟
پیمان خاکسار، مترجم درباره ترجمههایش که سرنوشتی مشابه آن چه گفته شد دارند، میگوید: سرقت در ترجمه خیلی خیلی خیلی بدتر از قبل شده است. دیروز در یک سایت فروش کالا دنبال چیزی میگشتم و بعد دیدم که کتاب «جزء از کل» را در تخفیفهایش گذاشته است. کلیک کردم و حیرت کردم، حدود ۱۲، ۱۳ «جزء از کل» میفروخت که ناشران و مترجمانی گمنام داشتند. بعد دیدم که برای «ریگ روان»، «اتحادیه ابهلان» و دیگر ترجمههای پرفروشم هم همین اتفاق افتاده است.
او در پاسخ به این سوال که آیا در خصوص سرقتی بودن این آثار اطمینان دارد گفت: من چه بگویم؟ یک ناشر ناشناس با مترجمی که اصلا هیچ کتاب دیگری را ترجمه نکرده، «جزء از کل» را بعد از گذشت پنج سال از ترجمه آن ترجمه و منتشر میکنند.
محمود حدادی، مترجم نیز میگوید که مشهودترین سرقت ادبیای که میشناسد کتاب بوده است و نه ترجمه؛ و این چنین نقل میکند: وقتی جلد اول کتاب «دن کیشوت» سروانتس بیرون آمد، استقبال پرشوری از آن شد و به سرعت به زبانهای آلمانی، فرانسوی و ... ترجمه شد. از آنجایی که همیشه نویسندگان و یا هنرمندانی «گرسنهشکم» وجود دارند، چون سروانتس در جلد اول قول داده بود که جلد دوم آن را هم بنویسد، خیلیها قبل از سروانتس به تقلید از او شروع به نوشتن جلد دوم کردند که البته به هیچ وجه لطف کلام و طنز سروانتس را نداشت.
او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا میشود برخی از ترجمههای مجدد را سرقت دانست میگوید: احتمالش هست، اما این موضوع درمورد کتابهای خیلی معروف صادق است. مثلا «شازده کوچولو» ممکن است در معرض این خطر قرار گرفته باشد، چون ۱۵، ۱۶ ترجمه از آن وجود دارد. ولی من کتابی را که به اندازه آن شهرت داشته باشد و ۱۵، ۱۶ ترجمه پشت سر هم از آن منتشر شده باشد، به خاطر نمیآورم. من هم ترجمه تکراری دارم ولی ترجمه مجدد من به فاصله ۷۰ سال از ترجمه قبلی آن کتاب بوده یا اینکه ترجمه از زبان اصلی نبوده و یا مترجم قبلی آن را سرسری ترجمه کرده بوده و واضح است که کار من بیهوده و ترجمهام تکراری و بیفایده نبوده است. اما در خصوص «شازده کوچولو» سرقت ممکن است، وقتی نه زبان و نه سلیقه مردم تغییری کرده و ۱۶ نفر آن را در فاصله پنج سال ترجمه کردهاند، خود به خود نوعی کپیبرداری رخ میدهد.
ضعف قانون و عاقبت سارقان ادبی
مجید قیصری، داستاننویس مهمترین چیز در سرقت ادبی را ضرورت برخورداری از پشتوانه قانونی خیلی محکم میداند و میگوید: ضعف از اینجا است که ما اصلا نمیدانیم چه پشتوانهای برایمان وجود دارد و قانون چقدر برای تالیف و تولید یک اثر ارزش قائل است. در همه عرصهها هم سرقت اتفاق میافتد و دلیلش ضعف قانون است. اگر کسی که به این عمل دست میزند بداند عواقبش سنگین است مطمئنا سمتش نمیرود.
او ادامه میدهد: در حال حاضر اگر همه بدانند که سرقت ادبی عواقب وخیم و ریسک بالایی دارد، مطمئنا میتوان از آن پیشگیری کرد. از لحاظ قانونی باید مراحلی طی شود تا کسی که میخواهد وارد این عرصه شود اگر به خودش این جرأت را داد، بداند که تاوان سنگینی در انتظارش است.
کامیار عابدی، منتقد ادبی میگوید: ما در ایران دو مشکل داریم؛ یکی این که به کپیرایت جهانی متصل نیستیم و همین باعث میشود تمام کتابها و منابعی که در ایران با استفاده از منابع خارجی تهیه میشود، به این قانون وابستگی نداشته باشد، همچنین در داخل کشور هم در منابع فارسی ضوابط دقیقی نداریم، اینکه کجا سرقت است و کجا نیست. همین باعث آشفتگی عجیبی در پژوهش و ترجمه میشود و در سالهای اخیر شاهد ترجمههای بسیار مکرر از یک اثر بودهایم که احتمالا دو سه عدد از آنها با استفاده از متن اصلی انجام گرفته، ولی بقیه ترجمهها اگر با نگاه به متن اصلی نیست، اما نوعی پختهخواری است و مترجمها ترجمههای قبلی را مورد نظر قرار داده و از آنها یا کاملا و یا تا حدی استفاده کردهاند.
او همچنین معتقد است سرقت ادبی نسبت به گذشته بیشتر شده و میافزاید: چون در قدیم تعداد کسانی که سواد داشتند و مولفان کمتر بوده، بنابراین کسی که ترجمه یا تالیف میکرد اگر میخواست سرقت کند خیلی زود سرقتش شناخته و انگشتنما میشد. تعداد باسوادان و مترجمان و مولفان خیلی زیاد نبود، اما در سالهای اخیر با رشد جمعیت و سواد عمومی، تعداد زیادی سرقت انجام گرفته است.
احمد آرام، داستاننویس معتقد است سارق ادبی خلاقیتی از خودش ندارد برای همین از فرم، اتمسفر داستان و مکانها دقیقا مثل داستانی که از آن سرقت میکند، استفاده و همان فضاسازی را تکرار میکند و هیچ چیز جدید را وارد کار خودش نمیکند و در اینباره اظهار میکند: این کارها ثمربخش نیست و این نویسندگان از این کار نتیجه مطلوب نخواهند گرفت. نویسنده شخصیتی است که روبهروی تاریخ ایستاده و تاریخ همیشه درباره او قضاوت میکند، چیزهای خوب و بد را کشف میکند و خیلی راحت میتواند مشت طرف را باز کند، اما این آدمها متاسفانه چون با تاریخ آشنا نیستند و تاریخ را خیلی مهم نمیدانند، متوجه این نیستند که تاریخ چشم ناظر بر اعمال ما است و این تاریخ است که در فردای ما آثار را تفسیر میکند، برخی از آنها را کنار میگذارد و برخی دیگر را برمیدارد.
او میگوید: البته اشارهای که به جوانان نویسنده داشتم، بعضا در کار نویسندههای صاحبنام هم دیدهام. دیدهام که آنها هم گاه ناخنکهای بدی به آثار نویسندگان بزرگ اروپایی زدهاند.
شاعران جوان ممکن است با سرقت شروع کنند
آسمان سرقت ادبی اما انگار برای همه اهالی ادبیات هم یک رنگ نیست و برخی نگاهی مثبت به این ماجرا دارند.
حمیدرضا شکارسری، شاعر سرقت ادبی را اجتنابناپذیر میداند و میگوید: برای اینکه همیشه نگاهمان به سرقت ادبی ناامیدانه و یاسآور نباشد، باید بگویم شاعران جوان همیشه با این مسائل کارشان را شروع میکنند؛ بر روی همیشه تاکید دارم. یعنی شاعر جوان خواه ناخواه وقتی کارش را شروع میکند، یا تحت تاثیر کسی است یا از کسی تقلید و یا از کسی سرقت میکند. چه بسا در فضای متکثر امروزی از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت میکنند بشود انتظار به وجود آمدن ستارههایی را در عالم ادبیات داشت. شاعران جوان همیشه از این شیوهها استفاده یا سوءاستفاده میکنند چون هیچکس خلقالساعه شاعر نمیشود و به سنت ادبی پیش از خودش تکیه میکند. بنابراین خواه ناخواه این مسائل وجود دارد و باید با آن مدارا کرد؛ نمیشود کاملا آن را برطرف کرد. حالت آرمانگرایانه یا رویاگونهای است که بگوییم به جایی برسیم که سرقت ادبی، توارد و .. نداشته باشیم. از سمت دیگر باید به نکات مثبت آن هم نگاه کرد، شاعران جوان ممکن است از این طریق کارشان را شروع کنند.
این درحالی است که این منتقد ادبی میگوید گاهی حتی شعر خودش را در میان کارهایی که در جشنوارهها داوری میکرده به نام کسی دیگر دیده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سرقت ادبی سرقت در شعر اکبر اکسیر حمیدرضا شکارسری علیرضا طبایی پیمان خاکسار محمود حدادی علیرضا بهنام علی اصغر حداد محمدرضا روزبه نام خودشان سرقت ادبی سرقت ادبی شاعران جوان نام خودش سرقت از شعر نام خود جزء از کل ترجمه ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۳۳۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبریک روز معلم به همکار با ۴۰ متن ادبی، زیبا و رسمی
فروغ صبح دانایی انیس روز نادانی چگونه پاس دارم تو را اینک
که میدانم خدا هم نیز، چون من تو را بسیار دوست میدارد
من هم، چون خدایم تو را دوست دارم
روزت مبارک همکار عزیزم
همکار عزیزم
*********
گرد گچهای سفید که بر شانههایت مینشیند.
انگار با لبخندی مهربان، دماوند در مقابلم ایستاده است
با همان سربلندی همیشگی…
روز معلم مبارک همکار عزیزم
*********
با این گچ عشق تختهی جانم زن / خطّی ز کلام خود به ایمانم زن
صد درس در این کلاست آموخته ام / یک درس ز عشق جان ویرانم زن...
روز معلم مبارک همکار عزیزم
*********
جان جانانم تو با عزم راسخت جهان را دگرگون ساختی
و جمله نابخردان را خردمند کردی
تبارک الله به خلقت توانگر تو
علم از تو ریشه گرفته؛ ریشه ات والامقام است
روز معلم مبارک همکارم
*********
هزاران گل سرخ تقدیمت بادای همکار جانم
که مرا نیز مانند مانند شاگردانت رشد و بالندگی رساندی
روزت مبارک همکار عزیزم
فوران زیبایی از بستر سبز ذهن معلمی جاری است که به من زیبا اندیشیدن را یاد داد
بهترین معلم دنیا روزت مبارک
*********
چگونه میتوانم تمام لحظههایی که، چون سرو در مقابلم ایستادی و با شور عشقت مرا سیراب کردی جبران کنم جز اینکه بهترین درودها و دعاهای خیرم را بدرقه راهت کنم...
همکار عزیزم روزت مبارک
*********
معلم باغبان باغ عشق است معلم قافله سالار عشق است
همه کار معلم کار عشق است
همکار عزیزم روزت مبارک
*********
روز تو، روز من، روز ما، که اگر عشق نبود هیچ نیازی هیچ نیازی…
نمیتوانست مجبورمان کند که با همهی وجود، روح و جان و جوانیمان را فدای کودکان و نوجوانان این مرز و بوم کنیم.
همکار عزیزم روزت مبارک!
*********
در کلاس درس زندگی صبوری ات آینه زندگیمان گشته
و دلسوزی تو رهنمودیست برای آیندگان
عشق در کلامت جاریست
نگاهت گرچه بوی خستگی دارد
ولی عشق تو را آکنده از تعلم ساخته
در کلاس زندگی من متن دلخوشی دواندی
*********
معلم عینیت انسانیت متعالی در نی نی چشمان نونهالان امروز و انسانهای فرداست
روزت مبارک همکار عزیزم
*********
معلم تبلور خِرَد، چکیده معرفت، رهگشای فهم در فردای سبز هستی دانشآموزانش است.
همکار عزیزم،ای سر منشا مهربانی، روزت مبارک.
معلم هدفت عشق است و ایثار
هزاران خفته از عشق تو بیدار
روزت هزاران بار مبارک همکار عزیزم
*********
شعر تبریک روز معلمای آغاز بی پایان،ای وجود بی کران، تو را سپاسای والا مقام،ای فراتر از کلام، تو را سپاس.ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی
همکار عزیزم روزتان مبارک
*********
سلامت گفتم پیامم دادی، پیامت چراغ راه زندگیم شد و مرا به سرزمین نور و آگاهی
هدایت کردیای آینیه تمام نمای عشق و محبت و ایثار هر روزت مبارک باد
معلم را بخش کردم اولش محبت، آخرش محبت.
خدا تو را میخواست و انتخاب حق خدا بود.
دانای عشق روزت مبارک
*********
اگر کسی بتواند معلم خوبی باشد، خیانت کرده است، اگر به کار خوب دیگری بپردازد.
چرا که معلمی مقام پیغمبری و تعلیم مقام خدایی است.
روزت مبارک همکار عزیزم
*********
معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک میکند و ندای فطرت را به گوش همه میرساند
نمیدانم کدامین جمله را برای توصیف محبت معلم بنویسم.
معلمی از جنس بلور، آسمانی و مهربان، چقدر زیبا واژهها را آسمانی
میکند.
روز معلم مبارک
*********
روز معلم یادآور شکوه و عظمت زنان و مردان پاکباختهای است که در طول تاریخ در عرصه تعلیم و تربیت زیباترین جلوههای عشق و ایثار را به نمایش گذاشتهاند
همکار عزیزم روز معلم را به تو تبریک میگویم. تو که بهترین معلم دنیایی
*********
من از همکار معلمم آموختم که تنهایی و عشق درد انسان متعالی امروز است.
روز معلم را به تو همکار عزیزم تبریک میگویم.ای پیام آور علم و آگاهی، دستانت پُرنور، قامتت استوار، دلت شاد و خداوند قوتت دهد. به پاس یک سال رنج و زحمت از تو سپاسگزارم. همیشه دوستت دارم.
روز معلم بر تو مبارک باد همکار عزیزم
*********
همکارم، آگاهی از ذهن زلال تو میتراود. معرفت از زبان پاک تو جاری است. عشق از آبشار اندیشه تو سرریز میشود.ای مهربان، در روز معلم، دستان سبزت را بارها میبوسم.
روزت مبارک همکار عزیزم.
*********
آموزگار،ای دلیل راهم، شادمانی فهمیدگی از تو جاریست، شوق علمآموزی از چشمان تو میتراود و آگاهی از دستان تو نشأت میگیرد؛ و من هستی سبز معرفتم را از تو وام گرفتهام
همکارم از اینکه در کنار تو کار میکنم خیلی خوشحالم و این روز را به تو تبریک میگویم
*********
زلال اندیشههایم، تو تجسم عینی درک، تبلور عینی عشق، شمیم رویش فهم و دستیار حضرت حق هستی در بارور کردن تفکر انسانها.
به پاس محبتهای بیدریغت شمع وجودت همیشه گرم و روشن باد
روزت مبارک همکارم…
*********
همکار عزیزم، تو شمیم رویش خرد در محضر حضرت دوست هستی.
تو عینیت یافتن صمیمیت، صداقت و ایثار در روزگار مایی.
روزت معطر و لبانت سرشار از شکوفه لبخند
*********
تا خدا بوده و هست، معلم بوده و هست و هر روز، روز معلم هست. معلمی هنر است.
عشقی است آسمانی…
روزت مبارک همکارم
*********
چگونه میتوان معلم را ستود یا سرود که تو خود سرود قافلهی تمدن هستی
همکار عزیزم بابت معلم بودنت به تو افتخار میکنم و روزت را به تو تبریک میگویم.
حتی الان که آسمانی شدهای
روزت مبارک
*********
تنها دو نفر به ما میآموزند روزگار و آموزگار
اولی به قیمت عمرمان
دومی به قیمت عمرش
روز معلم مبارک همکار گرامی
*********
صدها شاخه گل مریم تقدیم شما باشد که برای من در جهان بهترین هستید
روز معلم مبارک
*********
بی انصافیست که تو را به شمع تشبیه کنم، زیرا شمع را میسازند تا بسوزد.
اما تو میسوزی تا بسازی، با سپاس و عرض تبریک فراوان به مناسبت روز معلمای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختم
روزت مبارک
*********
تا خدا بوده و هست معلم بوده و هست
و هر روز، روز معلم است
معلمی هنر است عشقی است آسمانی
روزمان مبارک
*********
بوسه میزنم بردستانت
به احترام بهشت که زیر پایت جاری ست
به احترام اندیشهای که بر تخته کلاس نقش میبندد
سپاسگذار معلمی هستم که اندیشیدن را به من اموخت نه اندیشه هارا
همکار گرامی،ای بهترین معلم، روزمان مبارک
*********
چراغ دانشی که نزد ماست
روشنایی از تو دارد
روزت مبارک همکار عزیزم
*********
هدف یک معلم رسم تصویری از آینده برای دانش آموز نیست
بلکه راهی را نشان خواهد داد
که دانش آموز توانایی رسم تصویر آینده خود را داشته باشد
روز معلم مبارک هر دوی ما
*********
عارفان علم عاشق میشوند
بهترین مردم معلم میشوند
عشق با دانش متمم میشود
هر که عاشق شد معلم میشود
روز معلم پیشاپیش مبارک باد
*********
سلامای خاطرات کودکیها
صدای داس و آب و نان و بابا
تو را تا بی نهایت دوست دارم
توای زیباترین میراث دنیا
روز معلم مبارک
*********
معلمین پیامبران عشق و فداکاری اند
روزمان گرامی باد
مرا از تعلیم خود به جاودانگی میرسانی
جاودانه باش
روز معلم مبارک هر دوی ما
*********
معلمی شغل نیست معلمی عشق است
سپاسگزار معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت
روز هر دوی ما معلمین مبارک
همکار عزیزم روزت مبارک
*********
همهی خوبی هایم روزت مبارک
من مدیون تو هستم، چون هر چه نوشتن و اموختن در یاد دارم کار توست
روزت مبارکای کسی که اگر نبودی شغلی خوب در اینده نداشتم روزت مبارک
همهی اینها رو گفتم تا بدونی دوستت دارم
بهترین معلم روت مبارک
*********
نیمکتهای چوبی
بیشتر از درختان جنگل میوه میدهند.
چون ریشه در تلاش معلم دارند
روز معلم گرامی باد
*********
چراغ دانشی که نزد ماست روشنایی از تو دارد
معلم عزیزم مهربانی بی کرانت را ارج مینهم
روزت مبارکای معلم گل بود همتای تو
عرش اعلی مسکن و ماوای تو
کس نگیرد در دل من جای تو
برگ سبز شعر من در پای تو
تقدیم به معلم عزیزم
*********
میگویند اگر میخواهی به کسی لطف کنی به او ماهی نده، ماهیگیری را به او بیاموز
سپاسگزار معلمی، چون شما در زندگی خود هستم که اندیشیدن را به من آموختید نه اندیشهها را
معلم عزیزم روزت مبارک
*********
اردیبهشت، با نفسهای پیامبرانه ات جوانه میزند
و تو میآیی تا خورشید آگاهی را در قلبهای حاصلخیز فرزندان سرزمینت بکاری
دستان سپیدت بر پیکر تخته سیاه، نور میپاشد
و الفبای روشنی، در اذهان تاریکمان حک میشود
روز معلم گرامی باد
*********
به من از داناییهای خود گفتی تا از نادانیهای خودم نگویم
به من درس زندگی دادی تا فقط درس علم یاد نگیرم
حالا من امروز میخواهم چیزی به تو یاد بدهم
دانش اموزانت را تنبیه کن تا تنبیه کردن یاد بگیرند شکستشان بده تا شکست دادن یاد بگیرند
روزت مبارک
*********
درسهای سال اول ساده بود
اب را بابا به سارا داده بود
گرمی دستان ما از اه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بودای معلم یاد وهم نامت بخیر
یاد درس اب وبابایت بخیرای دبستانیترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن
مهر ایزدی بر فراز دستانم بدرقه استادی که راه و رسم
درست زیستن را به من آموخت
امروز بهانه ایست تا بوسهای نثار دستانت شود
و تبریکم را تقدیمت کند
روز معلم مبارک
*********
روز معلم، روز بزرگداشت سنتهای پسندیده خدا و تعظیم علم و معرفت است
معلم، محرم اسرار شاگردان، طبیب بیماری نادانى، شریک اندوه و شادی شاگردان است
روز معلم گرامی باد
*********
پهنهای از بهشت و صدها اردیبهشت دیگر، در انتظارت
روزت مبارک معلم عزیزم
معلم، باغبان صبور بوستان دانش است
معلمى، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد
تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی رهنمون شوند
روز معلم مبارک
*********
نقش معلم در دلهاست و دیگری جای او را نمیگیرد
آن که دلها به عشق او زنده است، در دل عاشقان نمیمیرد
روز معلم مبارک
*********
انسان دو نوع معلم دارد
آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو میآموزد
اولی به قیمت جانش
دومی به قیمت جانت
روز معلم مبارک
*********
معلمی شغل نیست عشق است
قشنگترین روز خدا
بزرگداشت پاکترین شغل دنیا
بر شریفترین بندگان خدا مبارک باد
روز معلم مبارک همکارم
*********
روزت مبارکای معلم تو را سپاسای آغاز بی پایان،ای وجود بی کران
تو را سپاسای والا مقام،ای فراتر از کلام، تو را سپاسای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی
روزت مبارک همکار عزیز
*********
متن تبریک روز دبیر به همکار گرامیای معلمای سر و پا جان منای طلوع مهتاب تابان منای که بی تو کوه علم ریزد زمینای هستی،ای خورشید تابان سفید
اگر بی تو باشد هم جهان
نخواهم زنده ماندای روح منای که در مقابلت
زبانم قاصر استای زمین،ای کهکشان،ای کوه علم
جان من،ای هستیم،ای خون منای معلم،ای سر و پا، جان منای که بی تو بشکند سنگ صبورای هستی،ای خورشید تابان سپید
دوباره آمده روز معلم
*********
گلی در حیطهی تعلیم خادم
معلم وارث پیغمبران است
مقامش خارج از وصف وبیان است
به امر تربیت کوشاترین است
تعلم خاتم و او، چون نگین است
به از مهر پدر جور معلم
بباید گشت بر دور معلم
بود همچون پدر بر دانش آموز
به فکر اوست همواره شب و روز
معلم، چون ستاره در زمین است
چراغ رهنما، حبل المتین است
معلم، روز تو بر تو مبارک
*********
نگهدارت بود رب تبارک
اسماعیل تقوایی،
چون به نام حق معلم ساز کرد
شعلهای در جان ما آغاز کرد
تا که او تعلیم آن الفاظ کرد،
چون چراغی ذهن ما را باز کرد
داد آموزش چو شاهین ادب
جغد جهل از بام ما پرواز کرد
روز معلم بر معلمان و استادان بزرگوار مبارک
منبع: روزانه
tags # پیام تبریک سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!