Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-04-28@14:07:58 GMT

چرا حاج قاسم سلیمانی یک مکتب شد

تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۳۷۲۸۶

چرا حاج قاسم سلیمانی یک مکتب شد

بیکی گفت: اخلاص، زمان شناسی، ولایت پذیری، شجاعت و نترسی، هوش و ذکاوت، عشق به اهل بیت (علیهم السلام)، خستگی ناپذیری، شوق شهادت، اعتقاد به هدف، مرد میدان، مدیریت، دشمن شناسی و ... حاج قاسم سلیمانی را تبدیل به یک مکتب کرد.

خبرگزاری شبستان، گرگان؛ شاید بتوان ادعا کرد که در دوران مبارزات جنگ هایی که بین اسلام و جامعه کفر و الحاد و تکفیری ها رخ داده است، فرمانده و شخصیتی هم تراز با حاج قاسم سلیمانی نیامده است، اسطوره ای که توانست یک ارتش بزرگ جهانی را با فرماندهی بی نقص و منحصر به فرد خود به زانو درآورد، شجاعت، درایت و ذکاوت بالای او در افواه جامعه جهانی و در بین مردم جهان پیچیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هیچ کس نیست که شخصیت سلیمانی را ستایش نکند، هنر فرماندهی در رزم و مدیریت میدانی در خط مقدم نبرد در مخیله هیچ فرمانده رزمی نمی گنجد.

 

شاخص های بالای این ابرمرد میدان مبارزه و جهاد باعث شد که رهبر انقلاب اسلامی او را یک مکتب بنامد.

 

در گفتگو با مهدی بیکی، مدیر ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد گلستان سعی کردیم تا در خصوص شخصیت این مرد بزرگ مصاحبه ای داشته باشیم.

 

*شهادت حاج قاسم سلیمانی علاوه بر اینکه یک خسران جبران ناپذیری برای جهان اسلام و جبهه مقاومت بود، چه تاثیرات مثبت فرهنگی بر روحیه مقاومت جهان اسلام دارد؟

شخصیت حاج قاسم، حقیقتا یک شخصیت تاثیرگذار معنوی بود که با منش و زندگی جهادگرانه ای که داشت توانست بر قلب های مردم حکومت کند و جوانان و نوجوانان و تمام آحاد مردم به این شخصیت بزرگ ارتباط روحی و قلبی برقرار کرده بودند، این ارتباط قلبی سرمایه عظیم و بزرگی برای جامعه بود، یعنی همانطور که زندگی حاج قاسم پر از برکات بود و توانسته بود خدمات زیادی را از خود به یادگار بگذارد، شهادت این مرد بزرگ نیز همان برکات و همان تاثیرات مثبت روحی را در جامعه به همراه داشته و دارد.

 

شهادت ایشان باعث شده است که جوانان جبهه مقاومت علاوه بر هوشیاری، خون تازه ای را در رگ هایشان تزریق شود و با یک شجاعت وصف ناشدنی راه حاج قاسم را ادامه دهند.

 

*همانطور که مطلع اید مقام معظم رهبری ایشان را یک مکتب نامیدند، چه خصوصیات بارزی در ایشان بود که تبدیل به یک مکتب شد؟

این تعبیر درباره حاج قاسم واقعا یک تعبیر حقیقی و درست است، برخی از انسان ها به درجه ای از معنویت و دانایی و عملگرایی می رسند که خودشان تبدیل به یک مکتب می شوند، خصوصیات بارز و روش فراوانی در این شخصیت بود که او را تبدیل به مکتب کرد.

 

اگر بخواهم خصوصیات بارزی که ایشان را به مکتب تبدیل کرد بیان کنیم باید بگویم؛ اخلاص، زمان شناسی، ولایت پذیری، شجاعت و نترسی، هوش و ذکاوت، عشق به اهل بیت (علیهم السلام)، خستگی ناپذیری، شوق شهادت، اعتقاد به هدف، مرد میدان، مدیریت، دشمن شناسی، اشهداء علی الکفار و رحمابینهم از خصوصیاتی بود که در وجودشان نهادینه شده بود و او را تبدیل به مکتب کرد.

 

*چگونه می توانیم از این مکتب جهادی در فعالیت های فرهنگی استفاده کنیم؟

ما باید برای استفاده از این مکتب جهادی، راه و رسم حاج قاسم را پیاده کنیم یعنی همان شاخص هایی که ایشان تبدیل به مکتب کرد را در شاخص های فرهنگی خودمان لحاظ کنیم تا در این مسیر شخصیت های زیادی با اقتدا به مکتب سلیمانی رشد پیدا کنند و تربیت شوند.

 

*آیا با شهادت حاج قاسم دشمن می تواند راه و مسلک ایشان را از بین ببرد؟

این خیال یک خیال واهی و دست نیافتنی اتس که هرگز به آن نخواهد رسید، قرآن به ما آموزش می دهد:«يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» آنها می خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند ولی خداوند نور خود را به پایان می رساند اگر چه کافران خوششان نیاید.

با شهادت حاج قاسم نه تنها نور ایشان و مکتب ایشان خاموش نمی شود بلکه به یاری خداوند راه ایشان ادامه دارد.

 

*برای آشنایی نسل های آینده با مکتب حاج قاسم و همین طور تقویت جبهه فرهنگی و جبهه مقاومت چه فعالیت های فرهنگی باید انجام داد؟

فعالیت های فرهنگی در قالبی که بتواند مکتب حاج قاسم را زنده نگه دارد بسیار خوب است اما در برنامه ریزی ها و فعالیت های فرهنگی باید یک سری برنامه ها و شاخص ها را در اولویت قرار دهیم تا نسبت به تربیت نسل راهرو مکتب حاج قاسم موفق باشیم.

 

اول اینکه در برنامه ها باید بیدارگری و بصیرت افزایی کنیم تا دشمن با طرح شبهات اراده و ایمان ما را سست نکند، دوم اینکه باید لزوم ولایت پذیری را تبیین و تشریح کنیم، سوم اینکه اخلاق و روحیه شجاعت و مبارزه را به کودکان منتقل کنیم. این شاخص ها می تواند در تربیت نسل آینده بسیار موثر باشد.

 

*ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد گلستان پس از شهادت سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی چه برنامه هایی را تاکنون اجرا کرده است؟

پس از شهادت حاج قاسم ما برای ارتباط نسل کودک و نوجوان با شخصیت بزرگ حاج قاسم یک مسابقه دلنوشته در سطح استان به نام «سردار دلها» برگزار شد که کودکان و دانش آموزان بسیاری از سطح استان در این مسابقه شرکت کردند و دلنوشته های خودشان را تقدیم حاج قاسم کردند. در این مسابقه به بیش از 40 دانش آموز هدایایی تقدیم شد.

 

در حال حاضر نیز با حمایت ستاد هماهنگی کانون های مساجد کشور مسابقه روح مقاومت و سردار دل ها در سایت بچه های مسجد در حال برگزاری است که بچه های کانون های مساجد استان در این مسابقات در حال شرکت کردن هستند.

 

پایان پیام/83

منبع: شبستان

کلیدواژه: مکتب حاج قاسم سلیمانی سردار شهید قاسم سلیمانی فعالیت های فرهنگی حاج قاسم سلیمانی شهادت حاج قاسم شاخص ها یک مکتب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۳۷۲۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد

ایسنا/اصفهان عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان با بیان اینکه پایه‌های قوی و ریشه‌دار تفکر فلسفی، پیش از دوران صفویه و از مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید، گفت: در مکتب فلسفی اصفهان، فقه و فلسفه و حکمت یک‌جا جمع شد و می‌توان به آن عنوان رویکرد فلسفیِ جامع داد.فیلسوفان ما همواره آرزو داشتند تا دین و فلسفه را یکی بدانند که در همین اصفهان و با اندیشه‌های میرداماد محقق شد.

علی کرباسی‌زاده اصفهانی، در ابتدای نشست علمی «مکتب فلسفی اصفهان» که امروز شنبه (۹ اردیبهشت‌ماه)، و به مناسبت نکوداشت هفته فرهنگی اصفهان در محل دفتر تبلیغات اسلامی استان اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: مکتب فلسفی اصفهان اصطلاحی است که جای خالی آن دیده می‌شد و خوشبختانه امروزه جایگاه خود را یافته است. وقتی در یک دیاری تعدادی فیلسوف در حد میرداماد و میرفندرسکی ظهور می‌کنند و باعث رونق علم در مدارس و حتی خیابان‌ها و در واقع بین مردم می‌شوند، از رشد و توسعه بسیار و در خور تأمل فلسفه در اصفهان حکایت دارد که ما از آن با عنوان مکتب فلسفی اصفهان یاد می‌کنیم.

عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان ادامه داد: نمی‌توان انکار کرد که جریانی قوی در دوران صفویه شکل گرفت. با این‌حال نباید ظهور و ریشه مکتب فلسفی اصفهان را به این دوران نسبت داد. از مدت‌ها پیش‌تر و از قرون سوم و چهارم فلسفه در اصفهان پا گرفت.

این مدرس فلسفه شهرمان افزود: خیلی‌ها نمی‌دانند که ابن‌سینا در اصفهانِ ما زیسته و چه فعالیت گسترده‌ای در فلسفه داشته است. یکی از پایه‌های فلسفی شهر را همین ابن‌سینای مشائی شکل داد. گروه‌های فکری بسیار دیگری نیز مانند اسماعیلیان قبل از صفویه در این شهر بودند.

این فلسفه‌دان تأکید کرد: ما پیش از صفویه ابن‌مسکویه را داشتیم که فیلسوفی بی‌نظیر بود و شخصیتی جهانی دارد. ابن‌مسکویه در اصفهان زیست و تعالی یافت و درگذشت. اما متأسفانه امروزه مقبره او مهجور است و شهرداری اصفهان به آن توجه جدی نمی‌کند.

کرباسی‌زاده با اشاره به این نکته که ما در تاریخ اصفهان می‌توانیم از اصطلاحی به نام «مکتب فلسفی متقدم» استفاده کنیم، تصریح کرد: پایه‌های قوی و ریشه‌دار تفکر فلسفی را از پیش از دوران صفویه و با عنایت به شخصیت‌هایی که اشاره کردم و البته باز هم می‌توان نام برد، مکتبی است که باید آن را «مکتب فلسفی متقدمین اصفهان» نامید. اگر فلسفه ابن‌سینا را که در اصفهان تعالی یافت و بر روی فلسفه کار کرد، از اسلام حذف کنیم دیگر فلسفه ما حرفی برای گفتن ندارد و تهی می‌شود. ابن‌سینا مؤسس مکتب فلسفی متقدم ما است.

این پژوهشگر در ادامه و با نظر به همان فیلسوفان قبل از صفویه بیان کرد: حتی خیام که از نیشابور به اصفهان آمد و مدت‌ها در این شهر زیست، فقط شاعر و منجم نبود، بلکه فیلسوفی بی‌نظیر هم محسوب می‌شد. اندیشه‌های فلسفی او در همین اصفهان و مکتب فلسفی متقدم بالیده شد.

برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی

این پژوهنده فلسفه سپس یادآور شد: ریشه‌های اصفهان در علوم عقلی چنان است که کسانی همچون شیخ محمود اصفهانی صاحب «شرح قدیم» را داریم. خاندان ابن‌ترکه نیز از خانواده‌های مهم فلسفه‌دان در اصفهان بودند. حتی فلاسفه‌ای هستند که دوره‌های کاملی از فلسفه را نوشته‌اند و ما در تحقیقات نو به شناسایی‌شان‌ در شهر اصفهان موفق شده‌ایم.

وی گفت: کمره‌ای اصفهانی نیز از فیلسوفان بزرگ است که اصطلاح «حکمت متعالیه» را حتی قبل از میرداماد به کار گرفت. با این پیشنه قوی جالب است که مکتب فلسفی اصفهان در اصفهان شکل گرفت و مذهب اهل سنت در آن ریشه‌دار بود. خاک و جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه نکته‌ها و جایگاهی بی‌نظیر دارد. حتی دوران ساسانیان و بیش از ۲۰۰۰ سال پیش نیز اسنادی در خصوص فلسفه در این شهر یافت شده است. اصفهان دیاری بی‌نظیر در فلسفه است که بیشتر تاریخش را هم غیراصفهانی‌ها نوشته و تأیید کرده‌اند.

این پژوهشگر و محقق تاریخ مکتب فلسفی اصفهان در ادامه، حوزه‌های علمیه اصفهان و دیگر نقاط جهان اسلام را مقایسه و توصیف کرد: برترین دیدگاه‌های فلسفی و قوی‌ترین فلاسفه جهان اسلام در اصفهان ظهور و رشد کردند. علوم عقلی و نقلی در اصفهان مسالمت‌آمیز پیش رفتند و کامل‌کننده یکدیگر هستند.

او به کاربرد مکتب درباره فلسفه اصفهان هم نگاه کرد و توضیح داد: وقتی می‌گوییم مکتب فلسفی اصفهان، مقصود مجموعه‌ای از نگرش‌ها، دیدگاه‌ها، کنش‌ها و... است که در آثار هنرمندان و فلاسفه و اهل علم اصفهان ظهور و بروز یافته است. نقطه مشترکی وجود دارد که در تأملات فلسفی تمامی آنان یافتنی است. برآمدن فلسفه اصفهان از متون روایی همان نقطه و فصل مشترک به شمار می‌آید که نباید آن را دست‌کم گرفت.

کرباسی‌زاده در ادامه توضیحاتش دربارۀ مکتب فلسفی اصفهان خاطرنشان کرد: آثار نوشته‌شده در مکتب فلسفی اصفهان به‌اندازه آثار نوشته‌شده در همه نقاط ایران است که بسیار درخور تأمل به حساب می‌آید. دوسوم حواشی و تعلیقات نگاشته‌ شده بر فلسفه ابن‌سینا که در تاریخ علم مطرح است به اصفهان تعلق دارد.

این متخصص فلسفه ایران و اسلام اظهار کرد: فیلسوفان اصفهانی نکته‌های نغز و نابی را از روایت‌های اسلامی استخراج کردند و بسط دادند که اقدامی شایان توجه است. از طرفی، تعارض‌هایی در بحث‌های فلسفی این شهر شکل گرفت که نشان‌دهنده پویایی و گستردگی بحث‌های فلسفی در این دیار است. فلاسفه اصفهان با مهارت تمام به این تعارضات و در دوران صفویه پاسخ دادند.

این پژوهشگر و مدرس  فلسفه گفت: ما مدارس مختلفی داشتیم که اختلافاتی بینشان بود و هرکدام در شاخه‌ای رشد کردند. این تنوع فکری و فلسفی نیز در شهر اصفهان درخور اعتناست. شیخ بهایی یکی از شخصیت‌های همین دوران صفوی است که در فلسفه درخشید.

او سپس به فعالیت فلسفی شاهان صفوی اشاره و بیان کرد: در فلسفه این عصر نیاز به متون شیعی داشتیم و شاهان صفوی نیز همسو با این نیاز از فلاسفه جهان اسلام  دعوت کردند. این را هم باید در نظر داشت که اصفهان فقط صاحب یک مکتب فلسفی نبود، بلکه مکتبی جداگانه در فقه و فقهات نیز  داشت. این فقه سرتاسر با معنویت و حکمت سرشته است.

عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان اظهار کرد: در اصفهان هرگز رویکرد اخباری افراطی شکل نگرفت و بین اندیشمندان آن راه نیافت. این مسئله را مدیون مکتب قوی فلسفی اصفهان هستیم. بزرگ‌ترین عالمان رجالی نیز در اصفهان ظهور کردند. تمام کتب حدیثی در اصفهان نوشته شده است که پشتوانه این رونق نیز حکومت صفویان بود.

این محقق فلسفه و دین خاطرنشان کرد: شاهان صفوی مروج تفکر عقلی، فلسفه و فرهنگ بودند و خدمات مهمی در این مسیر داشتند. امیدوارم این میراث را قدر بدانیم و از آن پاسداری کنیم. میرفندرسکی، اولین فیلسوف تطبیقی، در همین مملکت صفوی ظهور کرد. این بُعد از زندگی او در جهان اسلام دارای اهمیت بسیاری است. اما چنین مسائلی متأسفانه امروزه دست‌کم گرفته می‌شود.

تحقق آرزوی اتحاد دین و فلسفه در اصفهان

کرباسی‌زاده در پاسخ به این سؤال خبرنگار ایسنا که «سرنوشت مکتب فلسفی اصفهان پس از صفویان چه شد و آیا این رونقی که فرمودید در دوره‌های دیگر و حتی عصر ما وجود دارد یا خیر؟» گفت: در این نشست تا دوران صفویه بحث شد، اما در دوران پس از آن نیز نشانه‌های رونق فلسفه در اصفهان بسیار است. در اینجا دوران قاجار و آخوند ملاعلی نوری را مثال می‌زنم که در اصفهان از ۲۳سالگی و حدود ۷۰ سال تدریس کرد، شمار شاگردانی که تربیت کرد بسیار زیاد است، در دوران فتحعلی‌شاه شهرت فراوانی یافت و این شاه نیز او را به تهران دعوت کرد تا مدرس مدرسه تازه‌تأسیس فتحعلی‌شاه قاجار در مرکز شود.

او در ادامۀ پاسخ خود چنین گفت: این روحانی پاسخ می‌دهد که من در بین شاگردانم فقط ۴۰۰ مجتهد دارم که نمی‌توانم ترکشان کنم و باید اصفهان بمانم. فتحعلی‌شاه از او می‌خواهد که یکی از شاگردانش را به‌جای خودش به تهران بفرستد. بنابراین، نوری هم ملا زنوزی از نامدارترین شاگردان خود را راهی تهران، پایتخت ایران می‌کند. از ورود زنوزی به تهران است که مکتب فلسفی این شهر شکل می‌گیرد. این مکتب فلسفی در ادامه به سبزوار و عتبات و قم هم راه پیدا می‌کند و هنوز نشانه‌های پویایی و آثارش را می‌بینیم.

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: اینکه ما الآن مکتب فلسفی اصفهان در شهرمان داریم، سؤالی نیست که بتوان به آسانی پاسخ گفت. در حال حاضر، فلسفه اسلامی ما وضعیتی بسیار پیچیده دارد و اختلافات زیادی در آن ظهور کرده است. اگر بخواهیم بگوییم امروز هم مکتب فلسفی اصفهان به‌طور مشخص فعال است یا خیر به بحث‌ها و بررسی‌های گسترده‌تری نیاز دارد، زیرا فلسفه در ایران امروز قلمرو جدیدی یافته است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • تصاویر سد شاه قاسم یاسوج
  • رییس قوه قضاییه: برخی مسائل نیازمند کار فرهنگی و اقناعی است؛ نمی‌توان صرفاً با رویکرد سلبی و امنیتی، در قبال آن‌ها عمل کرد
  • مردمی کردن بازسازی عتبات، ایده‌ شهید حاج قاسم سلیمانی بود
  • جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد
  • استقبال گسترده از فعالیت‌های فرهنگی امامزاده قاسم(ع) تهران/فعالیت‌ها با پیوست رسانه ای انجام می شود
  • یادواره شهید دانشجو در روستای داربیدخون
  • یادواره شهید دانشجو در خانوک
  • استقبال گسترده از فعالیت‌های فرهنگی امامزاده قاسم (ع) تهران/فعالیت‌ها با پیوست رسانه‌ای انجام می‌شود
  • به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، به‌دست دشمن بیفتید چه؟
  • نشستی دربارۀ ابن‌سینا و مکتب فلسفی اصفهان