Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-30@07:25:11 GMT

دختری که در زندان زاده شد

تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۶۱۸۰۷

دختری که در زندان زاده شد

سرآغاز: مهتاب زن جوانی که به اتهام قتل همسرش دستگیر شده بود، اولین فرزندش را در زندان زنان به‌دنیا آورد. آنگاه محاکمه‌اش در دادگاه عالی جنایی آغاز شد.

محمد‌بلوری/قسمت سوم

صدای گریه مهتاب در فضای تالار بزرگ محاکمات جنایی پیچید. در برابر دادرسان که ایستاده بود داشت تعادلش را از دست می‌داد. دست‌های لرزانش را بر میز تریبون خطابه گرفت تا نیفتد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رئیس دادگاه گفت: خانم، اثر انگشت‌ شما روی لیوان محتوی سم نباتی پیدا شده است.
مهتاب با ‌گریه جواب‌داد:
- من بیگناهم آقای رئیس. برای من توطئه‌ای خانوادگی چیده‌اند تا من قاتل کسی معرفی شوم که عاشقش بودم.
-توطئه خانوادگی؟ چرا؟ مگر دشمن شما بوده‌اند.‌ چه کسی با شما دشمنی کرده؟
مهتاب جواب داد: مادرشوهرم جناب قاضی. می‌خواست با کشتن پسرخوانده‌اش که شوهرم بود، هم به ثروتی برسد و هم من را قاتل معرفی کند.
-خانم مهتاب تعریف کنید در شب قتل شوهرت در خانه چه گذشت؟
مهتاب گفت: همان‌طور که در دفاعیه‌ام نوشته‌ام پدر شوهر مرحومم دو زن داشت. همسر دومش که تنها پسرش با من ازدواج کرده بود به‌خاطر بیماری سرطان فوت شد و سلطان بانو «زن اولش» با پسر بزرگی که داشت به فکر افتادند همه املاک و دارایی شوهر مرحومش را به چنگ بیاورند و به‌همین خاطر همیشه با همسرم بر سر تصاحب دارایی حاج‌آقا یعنی پدرشوهرم اختلاف داشتند.
رئیس دادگاه: از شب مرگ همسرتان بگویید
مهتاب: همان‌طور که گفتم، آن شب برادر ناتنی شوهرم و مادرش به خانه ما آمده بودند و با مادرش، شوهرم را تحت فشار قرار داده بودند تا املاک و شرکتی را که در اختیار همسرم بود از چنگش در بیاورند. مشاجره‌شان با شوهرم تا نیمه‌‌های شب ادامه پیدا کرد و من به اتاق خوابم رفته بودم تا شاهد جر و بحث‌شان نباشم. صبح که بیدار شدم فهمیدم مهرداد نیمه شب برای اینکه بیدارم نکند به اتاق کارش رفته و همانجا روی تخت تک‌نفره‌ای که داشته خوابیده. به اتاق کارش رفتم تا بیدارش کنم که دیدم با صورت کبود و لب‌های کف کرده مرده.
-آیا با هم اختلافی داشته‌اید؟ مادر شوهرتان این ادعا را دارد.
-‌ دروغ می‌گوید آقای قاضی. این زن تصمیم داشت زندگی زناشویی ما را از هم بپاشد.
-خانم مهتاب تعریف کنید چطور با شوهر مرحوم‌تان آشنا شده‌اید و ازدواج کرده‌اید؟
مهتاب با چشم‌هایی پر اشک و بغضی در گلو جواب داد:  در حدود بیست سال پیش دختر بچه دوساله‌ای بودم که صبح یک روز من را در پیاده‌روی پر رفت‌ وآمد یک خیابان پیدا کردند و تحویل شیرخوارگاه عمومی شهرمان دادند. براساس گزارش یکی از مأموران کلانتری که من را گریان میان جمعیت رهگذر پیدا کرده و به کلانتری محل انتقال داده بود، بقچه‌ای در بغل داشتم و میان انبوه رهگذران به هرطرف می‌دویدم و گریه کنان مادرم را صدا می‌زدم. یک روسری آبی زنانه به سرم بود و یک پیراهن بافتنی به تن داشتم. یک جفت کفش سگک‌ دارقرمز به پا و بقچه‌ای که یک دست مانتو و شلوار بافتنی بچگانه در آن بود. یکی از مادران شیرخوارگاهی که من را به آنجا سپرده بودند تعریف می‌کرد وقتی به‌دستور دادستان تهران من را به شیرخوارگاه سپردند، آن روسری آبی زنانه را شب‌ها به صورتم می‌‌فشردم و با بوی مادرم به ‌خواب می‌رفتم. روسری ای که هنوز آن را به نشانه و یادگاری از مادرم نگهش داشته‌ام.
یک روز در حیاط پرورشگاه دخترکی همسن‌و سالم آن را از چنگم درآورده و پا به فرار گذاشت و من که انگار همه هستی‌ام به غارت رفته است شیون کنان به دنبالش دویدم. با حال زاری می‌دیدم که دختربچه‌ها در بازی کودکانه‌شان روسری را دست‌به دست می‌گردانند و بی‌توجه به گریه‌ و زاری‌ام از چنگم می‌گریزند. پسر بچه‌ای که شاهد حال زارم شده بود به جمع‌شان هجوم برد، روسری آبی یادگار مادرم را از دست‌شان بیرون کشید و به دستم داد. از آن روز تنها یاورم آن پسرک شش ساله مهربان بود که در مقابل رفتار خشونت‌بار دختربچه‌های نامهربان از من حمایت می‌کرد...
در چاردیواری پرورشگاه بود که دوره دبستان و دبیرستان را گذراندم تا اینکه دو سال پیش در پرورشگاه به‌ رویم باز شد و قدم در جامعه گذاشتم تا به یاری و مراقبت یکی از مددکاران مهربان پرورشگاه در یک شرکت تجاری، کاری پیدا کردم.
ادامه دارد

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۶۱۸۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احمدعباسی: برای سختی‌هایی که کشیدم گریه کردم

به گزارش "ورزش‌ سه"، سعید احمدعباسی ستاره تیم ملی فوتسال در جام ملت‌های آسیا بود. او که توانست علاوه بر عنوان آقای گلی، عنوان بهترین بازیکن مسابقات را هم از آن خود کند، در گفتگو با خبرنگاران درباره کسب عنوان قهرمانی آسیا گفت: حس و حال بی‌نظیر و لذتبخشی است. ما توانستیم کاری را انجام بدهیم که دو سال پیش نتوانستیم آن را انجام بدهیم و همان‌جا شاهد بودیم که هیچ اتفاقی نیفتاد. دو سال هیچ مصاحبه‌ای در مورد تیم ملی نداشتیم. ما قدرتمان را افزایش دادیم و پله به پله بهتر شدیم. با اینکه دوره قبل تمام تیم‌ها را با اختلاف پشت سر گذاشتیم و در تمام تورنمنت چهار گل خوردیم، اما وقتی آمدیم همه می‌گفتند فقط قهرمانی مهم است. الان اعضای تیم عوض شدند و جوان‌تر شدیم.
احمدعباسی یادآور شد: بازی‌ اول را سخت بردیم و سخت شروع کردیم، اما در فینال توانستیم قدرتمان را به آسیا نشان بدهیم. تایلند را جلوی 12 هزار تماشاگر با نتیجه 4 بر یک شکست دادیم. تیم آنها را بسته بودیم و هیچ کاری نمی‌توانستند بکنند. این قدرت ایران است و از همه مردم ایران تشکر می‌کنم. واقعاً به ما انرژی دادند و حتی به اینجا هم آمدند، آن هم مردمی که در شرایط سختی هستند. برای آنها آرزوی سلامتی، موفقیت و بهترین‌ها را دارم. 

ویدئو: 331381

احمدعباسی راجع‌به کسب عنوان بهترین گلزن و بهترین بازیکن تورنمنت جام ملت‌های آسیا 2024 هم صحبت کرد: تمام بازیکنان تیم می‌توانستند بهترین بازیکن باشند. همه بازیکنان در کنار هم مکمل هم بودیم و من شاید فقط آنجایی که باید ضربه آخر را می‌زدم، بودم. البته برای خودم به شخصه اهمیت زیادی ندارد. مهمترین اتفاقی که می‌توانست برایم بیفتد قهرمانی بود که صورت گرفت.
وی درباره اینکه از فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش پس از کسب این عنوان قهرمانی چه انتظاراتی دارند، گفت: اولین و مهمترین چیز این است که کادر فنی تیم ملی تا پایان همین جام ملت‌ها قرارداد داشتند. باید تکلیف قرارداد کادر فنی را خیلی زود معلوم کنیم، چون که سه ماه دیگر جام جهانی است. برای موفقیت در جام جهانی ما به حمایتی خیلی بیشتر از جام ملت‌های آسیا نیاز داریم، چرا که جام جهانی جایی نیست که حتی با آمادگی 99 درصد بروید. باید با آمادگی 100 درصد برویم و به موفقیت برسیم.
بازیکن تیم ملی فوتسال ایران درباره میزان پاداش‌های دریافتی تیم ملی فوتسال اظهار داشت: پاداش؟ یک مقداری گرفتیم، اجازه بدهید من نگویم چه میزان است و چقدر می‌خواهند پرداخت کنند. قرار است آقای شمسایی راجع به آن صحبت کند.

احمدعباسی در پاسخ به این سؤال که آیا حواله خودرو خارجی یا ایرانی در انتظار بازیکنان ملی‌پوش فوتسال است، تأکید کرد: آن را نمی‌دانم و آقای شمسایی باید صحبت کند. طبق سنوات گذشته به ما گفتند که در آینده کاری انجام می‌دهیم، حالا ببینیم این آینده می‌آید یا نه!
احمدعباسی درباره گریه کردن پس از کسب عنوان بهترین بازیکن مسابقات هم مورد سوال قرار گرفت و درباره آن گفت: من به خاطر اعضای خانواده‌ام، پدرم، مادرم، همسرم، خواهرم و همه آنهایی که دیدند من در 10 یا 12 سال اخیر از کجا به کجا رسیدم، فقط برای آنها خوشحال بودم. جایزه فردی فقط به خاطر خانواده‌ام مرا خوشحال کرد، چرا که آنها از این بابت خوشحال هستند، وگرنه من اصلاً دنبالش نبودم. ما فقط دنبال جام قهرمانی بودیم.
بازیکن تیم ملی فوتسال درباره برنامه آتی خود پیش از جام جهانی فوتسال هم به خبرنگاران گفت: فردا صبح به اسپانیا برمی‌گردم تا در بازی‌های باقیمانده تیمم کنارشان باشم.

دیگر خبرها

  • معنای ضرب‌المثل با گرگ دمبه می‌خوره با چوپون گریه می‌کنه چیست؟ + فیلم
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • احمدعباسی: برای سختی‌هایی که کشیدم گریه کردم
  • (تصاویر) تلاش کشتی‌گیران غول پیکر برای درآوردن گریه نوزادان
  • مرگ مشکوک دختری که با نامزدش به مهمانی رفت
  • ویدئویی شگفت‌انگیز از صدای جوجه تیغی که شبیه گریه نوزاد است
  • درخواست تلخ و گریه‌آور کودکان سیل زده سیستان بلوچستان | فیلم
  • آمریکا هیچ مدرکی دال بر دخالت مسکو در مرگ ناوالنی پیدا نکرد