معمای تخریب کپرهای دستفروشان در اهواز
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۶۵۲۵۹
شهرداری اهواز برخورد با دستفروشان را با جمع آوری کپرهای بلوار کارگر شرقی دوباره از سرگرفته است. در روزهای اخیر ویدیویی از دستفروشان این خیابان در فضای مجازی دست به دست میشود که نشان میدهد، افرادی شبانه با لودر به جان کپرها افتاده و آنها را تخریب و میوه و ترهبار را روی زمین پخش کردهاند. خیابان کارگر شرقی در جنوب غربی اهواز، سالهاست است که با تجمع وانتبارها و دستفروشان به یک بازارچه محلی تبدیل شده و چند سال پیش نیز شهرداری آن را ساماندهی و آسفالت کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فواد عفراوی یکی از نگهبانان، ماجرای حمله به بازارچه را در گفت وگو با ایرنا اینگونه شرح داده است: حدود ساعت ۴ بامداد جمعه، تعداد زیادی افراد ناشناس که با نقاب چهره خود را پوشانده بودند، بصورت ناگهانی به بساطیهای بازارچه هجوم آوردند، در آن زمان فقط ما سه نگهبان و چند نگهبان دیگر از بساطیهای مجاور حضور داشتیم، آنها با ۲ نگهبانی که سعی کردند در مقابلشان مقاومت و از تخریب جلوگیری کنند، درگیر شدند و آنها را کتک زدند و دست یکی را شکستند، من در ساعت ۴:۲۳ دقیقه با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم.
وی افزود: بعد از آن، مهاجمان، گوشیهای موبایل ما را گرفتند و ما را به کانکس حراست خوابگاه دانشجویی (در مجاورت بازارچه) فرستادند و گفتند که از آنجا خارج نشویم و بعد با لودر همه بساطها و سایبانها را خراب کردند، همه اجناس و میوهها را له کردند و وسایل بساطیها اعم از دستگاههای کارتخوان و ترازو هم زیر چرخهای لودر از بین رفت.
عفراوی اضافه کرد: با توجه به اینکه حمله ناگهانی بود، خیلی ترسیده بودیم و نتوانستیم مردان نقابدار را بشناسیم اما ۲ نفر با لباس نیروی انتظامی همراه آنها بوده و چند خودروی شاسی بلند نیز مربوط به شهرداری بود، البته بیشتر خودروها شخصی و از نوع پراید و پژو بوده است.
وی با انتقاد از این هجوم شبانه به بساط دستفروشان، گفت: این حمله شبانه، نه انسانی است و نه قانونی؛ حتی اگر این بساطیها به نظرشان غیرقانونی بوده، نباید در این وقت به نگهبانها حمله میکردند و باید از قبل تذکر میدادند و یا یک پلاکارد اطلاع رسانی در بازارچه نصب میکردند و مهلت تعیین میکردند، در حالی که قبل از آن هیچ اخطاری به دستفروشان داده نشده است.
عفراوی افزود: حدود ۴۰ تا ۵۰ بساطی در این بازارچه وجود داشته که صاحبان آنها به سختی و با بدهی زیاد این سرمایه اندک را برای خودشان جمع کرده بودند و هر کدام نان چند خانواده را میدهند که حالا همه این سرمایه را از دست دادهاند، از زمانی که سایبانها را خراب کردهاند، خیلیها دیگر نتوانستهاند کار کنند.
وی اضافه کرد: این بازارچه را شهرداری مشخص کرده و دستفروشان را از پردیس به این محل آورده اما آنطور که نگهبانهای دیگر تعریف میکنند، ۲ سال پیش هم چنین ماجرایی اتفاق افتاده و به این بازارچه حمله شده بود.
عفراوی ادامه داد: من متاهل و صاحب چهار فرزند هستم، دو سه ماه است که به نگهبانی در این بازارچه مشغول شدم، پیش از این کاروان زیارتی داشتم و به عتبات سفر میکردم اما از زمان ناآرامیهای عراق و بعد از آنهم شیوع کرونا، مرزها بسته شد و بیکار شدم و به ناچار مجبورم در اینجا به عنوان نگهبان کار کنم، حالا با از بین رفتن این بازارچه، عده زیادی دوباره بیکار میشوند که معلوم نیست سرنوشت آنها چه خواهد شد.
وی با اشاره به تجمع امروز تعدادی از دستفروشان در مقابل ساختمان شورای شهر اهواز، تصریح کرد: دستفروشان بازارچه از طریق امام جماعت مسجد در حال پیگیری این موضوع در شورای شهر و شهرداری و مراجع قضایی هستند و امیدواریم بتوانیم حق خودمان را بگیریم.
بیخبری شورا و شهرداری منطقه
با وجود پیگیری خبرنگار ایرنا، عالمی نیسی فرماندار اهواز، حاضر به پاسخگویی در این باره نشد.
رییس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر اهواز اما از جمع آوری دستفروشان خیابان کارگر اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: پیش از تماس شما این موضوع را نشنیده و هیچ ویدیویی ندیده بودم.
فتحالله حاجتی تاکید کرد: مراجعه کننده یا شکایتی در این باره نداشتم، اکنون نیز موضوع را از چند نفر سوال کردم و هر چه پیگیری کردم نتوانستم کسی را پیدا کنم که پاسخ مشخصی داشته یا مطلع باشد.
شهردار منطقه ۴ اهواز نیز در گفت وگو با ایرنا، تخریب بساط دستفروشان خیابان کارگر شرقی را تایید کرد اما گفت: اطلاعی نداریم چه کسی این کار را کرده است، آقای شهردار هم زنگ زد و گفتم که من مطلع نیستم، نیروی انتظامی هم در این باره سوال کردند که به آنها هم گفتم من در جریان نیستم و با ما هماهنگی نشده است.
سیاوش محمودی با بیان اینکه موضوع برای ما هم مشکوک است، در پاسخ به اینکه آیا اجراییات شهرداری بدون هماهنگی اقدام به جمع آوری دستفروشان کرده، اظهار داشت: اصلا چه کسی گفته است که کار اجراییات بوده؟ مسئول جدید واحد اجراییات شهرداری مرکز (مدیریت و پیشگیری از تخلفات شهری) یک روز پیش از حادثه تغییر کرده بود، در تماسی که صبح جمعه با وی داشتم، از ماجرا اظهار بیاطلاعی کرده و هر دو در محل حاضر شدیم و با این وضعیت مواجه شدیم، ما حتی نمیدانیم که این اقدام از سوی شهرداری بوده است یا خیر، بنابراین به آقایان نیروی انتظامی گفتیم که شما بررسی کنید ببینید چه کسی بوده است.
محمودی اضافه کرد: در این حادثه بساط دستفروشان جمع آوری نشده، بلکه تعدادی از سایبانها را تخریب کردهاند در حالیکه اگر اقدام از سوی شهرداری بود، بساط و آهنآلات سایبانها را جمع آوری میکردند.
وی اظهار داشت: این خیابان محل استقرار وانتبارها و دستفروشانی است که قبلا در خیابان کارگر و میدان مالیات بودند و در زمان شهردار سابق، در این مکان، ساماندهی شده بودند، بنابراین یک بازارچه غیررسمی دستفروشی بوده که زیر نظر شهرداری و یا سازمان میادین فعالیت نمیکرد.
محمودی درباره اینکه چه اقدامی برای شناسایی تخریبکنندگان در حال انجام است، بیان کرد: این کار با نیروی انتظامی است، فعلا هیچ کسی از ما چیزی نخواسته و دستگاههای نظارتی از ما سوالی نکردهاند، البته اگر مورد سوال قرار گیریم میگوییم که ما اطلاعی نداشتیم.
برخورد قانونی
معاون خدمات شهری شهردار اهواز اما تخریب بساط دستفروشان را توسط این شهرداری تایید کرد و گفت: شهرداری بر اساس وظیفه قانونی خود، بساط دستفروشان خیابان کارگر شرقی را به دلیل سد معبر غیرقانونی جمع آوری کرده است.
مهدی مرادحسینی افزود: عوامل شهرداری بارها به این محل مراجعه و به دستفروشان تذکر داده و از آنها خواستهاند که بساط خود را جمع کنند اما نپذیرفتند.
وی اضافه کرد: این خیابان به هیچ وجه مناسب ایجاد بازارچه نیست، در گذشته شهرداری این محل را برای توقف تعدادی از وانتبارهای میوه فروش به صورت موقت (صبح تا ظهر) مهیا کرده بود تا به معیشت آنها کمک کرده باشد، اما اکنون از فضا سواستفاده شده و به جای اینکه قدردان باشند و خودشان رعایت کنند، کپرها و فضای تصرف شده را افزایش دادند، در واقع قرار نبود که معبر عمومی مسدود و ترافیک تشدید و مردم دچار عذاب و گرفتاری شوند، ضمن اینکه این بازارچه غیررسمی بوده و فاقد نکات بهداشتی است بنابراین وظیفه قانونی شهرداری ممانعت از ایجاد چنین بازارچهها و جمع آوری آنهاست.
به گفته وی، این محل کاربری عمومی دارد و شهرداری اجازه ندارد، آن را به عنوان بازارچه در اختیار دستفروشان قرار دهد.
مرادحسینی درباره دلیل انتخاب زمان عملیات جمع آوری دستفروشان اظهار داشت: این زمان برای جلوگیری از احتمال درگیری و آسیب به افراد انتخاب شده که خلوتترین زمان بوده است.
وی در پاسخ به اینکه آیا این اقدام با هماهنگی فرمانداری انجام شده، گفت: شهرداری برای اجرای وظیفه ذاتی خود نیازی به مجوز فرمانداری ندارد، البته شهرداری برای جمع آوری بساط غیرقانونی، اجازه دادستانی را اخذ میکند و در این مورد نیز دستور دادستانی داشته است.
مرادحسینی همچنین درگیری و ضرب و شتم نگهبانان را تکذیب کرد و افزود: اینهمه حاشیهسازی برای اقدام ذاتی شهرداری غیرمعمول است، در حالی که اغلب مدیران شهرداری بابت عدم برخود با تصرفات غیرقانونی و بساطیهای غیرمجاز باید در محاکم قضایی پاسخگو باشند.
وی درباره بیاطلاعی شهردار منطقه ۴ و عضو شورای شهر اهواز از برخورد با دستفروشان نیز گفت: درباره بیخبر بودن شهردار منطقه، اظهارنظر نمیکنم، اعضای شورای شهر نیز ممکن است در جریان همه اقدامات شهرداری قرار نگیرند و یا بعدا مطلع شوند.
طرح شکست خورده
ساماندهی دستفروشان در اهواز همیشه یکی از چالشهای مدیریت شهری بوده که هیچگاه نتوانسته برای آن برنامهریزی صحیحی داشته باشد. در سال ۹۵ نیز طرح ساماندهی و جابجایی حدود ۲ هزار نفر، دستفروش هسته مرکزی شهر اهواز مطرح شده بود که با بازگشت آنها به بازار مرکز شهر، این طرح عملا شکست خورد.
کارشناسان مسائل شهری و اجتماعی اما دستفروشی را یک واقعیت ریشهدار، ناشی از تضاد طبقاتی و خشونت اجتماعی میدانند.
آیا مساله دستفروشی در اهواز پایان میگیرد؟
برچسبها بساط گستری خوزستان شهرداری اهواز اهوازمنبع: ایرنا
کلیدواژه: بساط گستری خوزستان شهرداری اهواز بساط گستری خوزستان شهرداری اهواز اهواز اخبار کنکور بساط دستفروشان نیروی انتظامی خیابان کارگر سایبان ها کارگر شرقی شهر اهواز شورای شهر جمع آوری بساطی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۶۵۲۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معمای اتوبان
مکانیک هم با پلیس تماس میگیرد و سرگرد اصلانی وهمکارانش به محل کشف جسد میرسند.مردم هم با دیدن آمبولانس و ماشین پلیس کنجکاو شده و در محل موردنظر تجمع میکنند.دکترکه یکی ازرفقای سرگرداست، دربررسیهای اولیه متوجه میشود جسد متعلق به زنی شصت و چند ساله است که خفهشده و حدود دو ماه از مرگش میگذرد.جسد برای ادامه بررسیها به پزشکیقانونی منتقل میشود.ادامه داستان...
سرگرد گزارشی را که دکتر برایش در منزل آورده بود با دقت مطالعه کرد. در گزارش ذکر شده بود مقتول زنی ۶۲ ساله است که حدود دو ماه قبل با روسری خودش خفهشده و خیلی ناشیانه دفن گردیده بود. سرگرد از همکارش خواست که تحقیقات را برای شناسایی زن آغاز کنند. هنوز چند ساعتی نگذشته بود که محمدی، همکار سرگرد با او تماس گرفت و گفت هویت مقتول شناسایی شده است. سرگرد خودش را بهسرعت به آگاهی رساند. محمدی در اتاق سرگرد منتظر بود که با دیدن او از پشت لپتاپ بلند شد، ادای احترام کرد و گفت: قربان! حدود دو ماه قبل خانمی به آگاهی مراجعه کرده و گفته مادرش گم شده است. مشخصاتی که از مادرش ثبت کرده، شباهتهای زیادی با مقتول دارد. با این حال باهاشون تماس گرفتم تا برای شناسایی بیان.
سرگرد گفت: آفرین محمدی. داری راه میفتی.
محمدی لبخند زد و گفت: باعث افتخاره وقتی شما ازم تعریف میکنی.
محمدی گفت: ممکنه کار دراکولا باشه؟
سرگرد گفت: بالاخره میفهمیم.
سرگرد و محمدی به سمت پزشکیقانونی حرکت کردند. در بین راه دکتر با سرگرد تماس گرفت و گفت که دختر مقتول او را شناسایی کرده اما حالش بد شده و به اورژانس خبر داده تا او را به بیمارستان منتقل کنند. دکتر نشانی بیمارستان را به سرگرد داد و هر دو به سمت بیمارستان رفتند. خانم جوانی روی تخت خوابیده و بیقراری میکرد. سرگرد در زد و به اتفاق همکارش محمدی وارد اتاق شدند. همسر زن هم کنار تخت نشسته بود و سعی میکرد او را آرام کند.
سرگرد گوشهای ایستاد و گفت: تسلیت میگم خانم بهاری. میدونم در شرایط خوبی نیستین. اما برای پیدا کردن قاتل به کمک شما نیاز داریم.
زن همچنان گریه میکرد. همسر خانم بهاری با سرگرد دست داد و بابت تسلیت به همسرش تشکر کرد و گفت: نسرین اصلا حالش خوب نیست. ممکنه جسارتا بزارین برای بعد؟
سرگرد میخواست به او پاسخی بدهد که نسرین بهاری در حالی که اشکهایش را پاک میکرد گفت: هر سوالی دارین بپرسین. میخوام قاتل مادرم زود پیدا بشه.
سرگرد پرسید: چه زمانی متوجه شدین مادرتون گم شده؟
نسرین گفت: حدود دو ماه پیش بود که خبر گم شدن مادرم رو به کلانتری دادم. مادرم عادت داشت جمعهها مارو دعوت کنه برای ناهار بریم خونش. آخه از وقتی خواهرم رفت آلمان، مادرم خیلی تنها شد. مدام به همدیگه سر میزدیم. مادرم همیشه پنجشنبه به من زنگ میزد و میپرسید ناهار چی دوست داریم درست کنه. اما اون روز زنگ نزد. من تماس گرفتم اما جواب نداد. نگرانش شدم. چون شوهرم سر کار بود، من خودم رفتم خونش. آخه من کلید خونه مادرم رو دارم. در رو باز کردم اما خونه نبود. تا شب منتظر موندم. با خودم گفتم شاید رفته خرید اما نیومد. منم سریع رفتم کلانتری و ماجرارو تعریف کردم.
«مادرتون فراموشی نداشت؟»
نسرین کمی مکث کرد و گفت: نه، مادر من مدام کتاب میخوند و جدول حل میکرد. مغزش مثل ساعت بود. حتی حواسش از من بیشتر جمع بود.
سرگرد پرسید: اون روزی که خبر مفقودی مادرتون رو دادین، با مورد مشکوکی روبهرو نشدین؟
نسرین گفت: نه مثلا چی؟
«مثل اینکه خونه به هم ریخته باشه. یا اینکه یه چیزی سر جاش نباشه.»
نسرین کمی فکر کرد و گفت: نه، چیزی یادم نمیاد.
«خواهرتون چند وقته رفته آلمان؟»
- شش ماهی هست برای ادامه تحصیل رفته. حالا نمیدونم چطوری به اون خبر بدم.
سرگرد رو به همسر نسرین کرد و گفت: آقای...
مرد گفت: مرتضوی هستم.
سرگرد پرسید: شغل شما چیه؟
مرد گفت: من کارمند بیمهام.
«شما از چه زمانی متوجه شدین مادر همسرتون گم شده؟»
- خانمم تماس گرفت و خبر داد.
«مزاحم استراحتتون نمیشم. فقط اینکه از تهران خارج نشین. ممکنه سوالاتی بازم پیش بیاد.»
سرگرد و همکارش از بیمارستان خارج شدند. محمدی رانندگی میکرد و سرگرد در فکر فرورفته بود.
محمدی پرسید: به نظر با پرونده پیچیدهای روبهرو هستیم.
سرگرد حرفی نزد و سرش را به علامت تایید تکان داد. محمدی گفت: به نظرتون با یه قاتل حرفهای یا زنجیرهای روبهرو هستیم؟
سرگرد گفت: نه اتفاقا به نظر خیلی ناشی میاد.
محمدی گفت: آخه مثل مقتولین پرونده دراکولا خفه شده.
سرگرد گفت: شاید میخواد ذهن مارو منحرف کنه. چون دراکولا اینقدر ناشیانه قربانیهاشو دفن نکرده.
محمدی گفت: یعنی یه نفر داره ادای دراکولا رو درمیاره؟
سرگرد حرفی نزد. محمدی او را به منزلش رساند و رفت. سرگرد کتش را روی مبل انداخت، لپتاپ و پروندههایش را روی میز گذاشت و آنها را بررسی کرد. برای خودش نیمرو درست کرد و پشت میز کارش شام خورد. نیمههای شب هم همانجا خوابید. صبح با صدای زنگ موبایلش بیدار شد. به ساعت مچیاش نگاه کرد. ساعت ۱۰ بود. سریع از جا پرید و تلفنش را جواب داد. محمدی بود. تلفنی به او خبر داد که جسد زن دیگری پیدا شده است. سرگرد سریع خودش را به آگاهی رساند. زن ۷۰ سالهای با روسری خفه شده و در اتوبان رها شده بود.
محمدی گفت: کار دراکولاست؟
سرگرد گفت: باید بررسی کنیم. دکتر گزارش رو آماده کرده؟
- تا چند دقیقه دیگه براتون ایمیل میکنه.
سرگرد پشت کامپیوتر نشست و گفت: هویت جسد مشخص شده؟
محمدی گفت: بله. خانم رشوند، ۷۰ ساله که دیشب جسدش توی اتوبان پیدا شده. یه پسر داره که معتاده و چند ماهه توی کمپ هست.
سرگرد گفت: چطور شناسایی شده؟
محمدی گفت: توی جیبش کارت شناسایی داشته اما چیزی همراهش نبوده. انگار قاتل میخواسته که ما خیلی زود مقتول رو پیدا و شناسایی کنیم. فکر کنم این بار دراکولا روش کارشو عوض کرده.
سرگرد از روی صندلیاش بلند شد و در اتاق قدم زد. کنار پنجره رفت و به بیرون خیره شد.