Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-28@09:43:27 GMT

روز‌های خوشبختی یک انگشت نما!

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۲۷۹۰۷

روز‌های خوشبختی یک انگشت نما!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روز‌های وحشتناکی را سپری کردم. اعتیاد مرا به جایی رساند که دیگر نه تنها آواره و کارتن خواب بودم بلکه حس مادری را نیز از یاد بردم. برای رهایی از این وضعیت چندین بار به عقد موقت در آمدم تا شاید فردی هزینه‌های اعتیادم را بپردازد، اما انگشت نمای محله شدم و ...

این‌ها بخشی از اظهارات زن ۴۰ ساله‌ای است که با تلاش رئیس کلانتری پنجتن مشهد و حمایت‌های خیران روز‌های زیبایی را در کنار دو فرزندش سپری می‌کند و از دام هولناک هیولای اعتیاد نجات یافته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این زن جوان که به رسم ادب و قدردانی، بار دیگر قدم به کلانتری گذاشته بود، درباره قصه غم انگیز زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از روستا‌های انتهای بولوار پنجتن به دنیا آمدم. پدرم نه تنها اوضاع مالی مناسبی نداشت بلکه بیشتر درآمدش را صرف خرید موادمخدر می‌کرد. از آن جایی که من وابستگی خاصی به پدرم داشتم، مدام در کنار بساط او می‌نشستم و کارهایش را انجام می‌دادم، به گونه‌ای که حتی برای خرید موادمخدر نیز همراهش می‌رفتم و از او جدا نمی‌شدم. در واقع من با خواهر و برادران دیگرم فرق داشتم و تنها با پدرم زندگی می‌کردم. حال و هوای خماری و نشئگی را به خوبی درک می‌کردم. هیچ علاقه‌ای هم به درس و مدرسه نداشتم و فقط از نشستن پای بساط موادمخدر پدرم لذت می‌بردم. تا این که بالاخره در همان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم. با این حال همواره بین پدرم و دیگر اعضای خانواده درگیری بود که چرا اجازه نمی‌دهد من نیز در دامان مادرم تربیت شوم. خلاصه ۱۳ سال بیشتر نداشتم که یکی از هم بساطی‌های پدرم از من خواستگاری کرد. با آن که همه اعضای خانواده ام مخالف این ازدواج بودند، اما فقط با رضایت یک جانبه پدرم، پای سفره عقد نشستم و با جوانی ازدواج کردم که ۱۴ سال از من بزرگ‌تر بود. او که خود موادمخدر می‌فروخت و اعتیاد شدیدی به این مواد افیونی داشت، با وعده و وعید‌های رویایی، پدرم را خام کرده بود. بالاخره سه ماه بعد جشن عروسی من وسهراب برگزار شد و ما زندگی مشترک مان را در حالی آغاز کردیم که پدرم نیز از سوی خانواده ام طرد شده بود و جا و مکانی نداشت. به همین دلیل او نیز به منزل ما آمد.

در واقع محل زندگی مشترک مان پاتوق مصرف و خرید و فروش موادمخدر بود، به گونه‌ای که شب‌ها عده زیادی از معتادان و قاچاقچیان به خانه ما رفت و آمد می‌کردند. هنوز یک سال بیشتر از آغاز زندگی مشترک من و سهراب نگذشته بود که او را به جرم حمل مقادیر زیادی موادمخدر دستگیر کردند و آن منزل که پاتوق استعمال موادمخدر بود، پلمب شد. بعد از این ماجرا، من هم که معتاد بودم آواره کوچه و خیابان شدم، ولی گاهی به ملاقات همسرم می‌رفتم و به او دلداری می‌دادم. بالاخره یکی از اهالی محله اتاقک مخروبه‌ای را در اختیارم گذاشت که من به جای پرداخت اجاره، امور شخصی مادر پیرش را انجام بدهم. در حالی که دو سال از زندانی شدن همسرم می‌گذشت متوجه بارداری ام شدم و با خودم فکر می‌کردم که شاید این موضوع موجب تخفیف مجازات همسرم شود. اما این گونه نشد. با تولد پسرم اوضاع زندگی ام به هم ریخت و آشفته‌تر شد چرا که من فقط برای تامین هزینه‌های اعتیادم تلاش می‌کردم و حس مادری را از یاد برده بودم. دیگر به ملاقات همسرم نیز نمی‌رفتم. یک سال از تولد فرزندم گذشته بود که از همسرم طلاق گرفتم و به سوی پدرم بازگشتم، اما او نیز اوضاعی بهتر از من نداشت تا این که چند ماه بعد بر اثر عوارض ناشی از اعتیاد جان سپرد و من دوباره آواره و سرگردان شدم.

چندین بار تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم، اما با این زندگی آشفته دوباره به موادمخدر پناه می‌بردم تا جایی که مجبور بودم برای تامین هزینه‌های اعتیادم به عقد موقت مردان متأهل دربیایم تا حداقل برای مدتی هزینه‌های اعتیادم تامین شود و از سرگردانی و آوارگی نجات یابم. خلاصه در یکی از همین ازدواج‌های موقت، فرزند دیگرم نیز به دنیا آمد و همسرم به خاطر ترس از متلاشی شدن زندگی اش مرا رها کرد و هیچ گاه به سراغم نیامد. این در حالی بود که دیگر به خاطر چندین ازدواج و رفت و آمد‌های آن‌ها به منزلم، انگشت نمای محله شده بودم و همه اهالی به چشم زنی بی بند و بار به من می‌نگریستند تا این که چند ماه قبل به کلانتری آمدم و سرگذشتم را بازگو کردم. این گونه بود که با دستور سرهنگ مالداری (رئیس کلانتری پنجتن) و هماهنگی‌های قضایی فرزندانم تحویل بهزیستی داده شدند و من هم در یکی از مراکز ترک اعتیاد تحت درمان قرار گرفتم. وقتی از چنگ این هیولای وحشتناک نجات یافتم، با کمک خیران منزلی برای اقامتم فراهم شد و کودکانم دوباره به آغوشم بازگشتند. اکنون نیز در مکان مناسبی مشغول کار شده ام، روز‌های خوشبختی را با همه وجودم حس می‌کنم و ...

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: خراسان

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث اعتیاد هزینه های اعتیادم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۲۷۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ویدئو دیدنی از بازیگرانی که از کودکی مشهور شدند

              گزارش کامل از گزیده‌خبرهای امروز «تابناک با تو» را با کلیک بر تیتر آن بخوانید.

 

ویدئو دیدنی از بازیگرانی که از کودکی به شهرت رسیدند 

این حیوان برای زنده ماندن باید در خواب هم غذا بخورد


باتری این ریزسیاه‌چاله‌، انرژی هفت نسل شما را تامین می‌کند


قیمت آپارتمان در منطقه چیتگر تهران


عکسی از فروشگاه زنجیره‌ای در تهران ۵۰ سال قبل


پرچمداران سامسونگ در یک‌ قدمی ۱۰۰میلیون تومان


با ۳میلیارد تومان در این محله تهران، خانه بخرید
اعتیاد به کافئین را بی‌دردسر ترک کنید!
۲۰ اعتیاد عجیب که از آن بی‌خبرید!
عکس صبا راد در کنار مادرش


پیش‌بینی وضعیت هوای تهران طی پنج روز آینده
فال روزانه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳


آخرین قیمت خودروهای پرتقاضای داخلی


حرف‌های بازیگر معروفی که انگار از مهاجرت پشیمان است


کمبود این ویتامین باعث سفید شدن مو می‌شود


مورایس به‌خاطر شیدا خانم مسلمان شد!


تصویر جنجالی از پریناز ایزدیار با حلقه ازدواج


تصاویر متفاوت از تجمع گشت ارشاد در قم



 

دیگر خبرها

  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • محموله ۲۴۷ کیلویی حشیش در مشهد کشف شد
  • سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد
  • ویدئو دیدنی از بازیگرانی که از کودکی مشهور شدند
  • نگاهی به آسیب‌های نوپدید فضای مجازی
  • (ویدئو) تصاویر روباتی که حرکاتش شما را انگشت به دهان می کند!
  • مرد نقاش، راز آتش زدن همسر و فرزندش را فاش کرد
  • ویپ؛ وسیله‌ای برای ترک اعتیاد! و یا وسیله‌ای اعتیاد آور + فیلم
  • غافلگیری حاملان ۴۳۵ کیلو موادمخدر در ریگان
  • ادعای جنجالی ایران‌اینترنشنال؛ سردار علیرضا عسگری کیست و کجا زندگی می‌کند؟