برای دیدن حامی واقعی القاعده یک نگاه در آینه کافی است
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۶۷۰۵۹
مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ روز سهشنبه با طرح این ادعا که جمهوری اسلامی ایران پایگاه جدید القاعده است، تلاش کرد تا هیاهوی به پاخاسته در میان افکار عمومی، رسانهها و سیاستمداران این کشور بر سر حمله طرفداران ترامپ به کنگره و افتضاح سیاسی ایجاد شده را منحرف سازد، در حالی که این اقدام وی در ادامه تمام اقدامات دولت ترامپ در چارچوب فشار حداکثری به در بسته خواهد خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، این ادعاها در حالی مطرح می شود که دونالد ترامپ در روزهای پایانی دولتش در انزوا و خشم سیاسی اجتماعی به سر می برد و از سوی هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه تحت تاثیر اتفاقات بی سابقه ششم ژانویه و حمله هواداران وی به کنگره مورد سرزنش و اعتراض قرار داد و فراتر از آن به طور جدی از سوی تعدادی از مقامات این کشور تهدید به استعفا شده است. بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی در آمریکا و اروپا تحولات آمریکا در یکی دو هفته گذشته را بحرانی سیاسی و نیز بحران عمیق لیبرال دموکراسی می دانند که توسط رییس جمهور و در بالاترین سطح سیاسی به آن دامن زده شده است.
دونالد ترامپ با روی کار آمدن برخی اقدامات و تصمیمات سیاست و حقوق بین الملل را به چالش کشید و اعتراض های زیادی را در سطح بین الملل و در میان هم پیمانانش رقم زد اما کمتر کسی یا گروهی تصور می کرد که دامنه این اقدامات عجیب و بی سابقه از جمله خروج از قراردادها و توافق نامه های بین المللی و بعضا اتخاذ تصمیماتی بر خلاف قطعنامه های شورای امنیت به تحولات و روندهای سیاسی اجتماعی در آمریکا برسد.
اکنون ترامپ و دولتش با توجه به استعفاهای پیاپی و کاهش شدید اقبال سیاسی سیاستمداران به وی، در آستانه ورشکستگی سیاسی قرار گرفته است تا جایی که صفحات رسمی رییس جمهوری آمریکا در شبکه های مجازی که تمامی آنها در داخل آمریکا مدیریت می شوند، دسترسی های ترامپ را لغو کرده اند و بسیاری نیز نگران اختیارات سیاسی، امنیتی و هسته ای رییس جمهوری این کشور هستند.
جو بایدن، رییسجمهور منتخب آمریکا در سخنانی مسئولیت ترامپ در حمله هواداران وی به کنگره را نوعی اقدام تروریستی داخلی خواند. به عبارتی می توان گفت که از نظر بایدن و طرفدارانش رییس جمهور فعلی آمریکا سردسته تروریستها و اوباش است. این اطلاقها از سوی مقامات پیشین، فعلی و آینده آمریکا در حالی مطرح می شود که این کشور برای سال های طولانی همواره برچسب زدن به افراد و کشورها را تحت عنوان تروریست، استانداردهای دوگانه به کار گرفته است و کشورها را با تعاریفی خودخوانده در این چارچوب تهدید و تحریم و بعضا به آنها حمله کرده یا به اشغال درآورده است.
طرح ادعاهایی از این دست درباره ایران موضوعی جدید نیست، به علاوه که بدون ارایه هرگونه سند و مدرک مطرح می شود. این ادعاها در حالی مطرح می شود که هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت باراک اوباما اظهاراتی صریح درباره نقش آمریکا در مسلح کردن بن لادن، طالبان و القاعده در کارنامه خود دارد. آمریکا اساسا خالق القاعده، طالبان و داعش با هدف اسلامستیزی بوده است و این اقدامات نیز زمینه ساز استراتژی های اسرائیلی و آمریکایی در منطقه بوده است تا هم در این منطقه اعمال نفوذ سیاسی داشته باشند و کشورها را بر اساس سیاست و منافعشان شکل دهند و حتی در این میان تلاش شده تا جغرافیای منطقه را تغییر دهند، همچنین این سیاست در ادامه سیاست فروش تسلیحات و کسب دلارهای نفتی بوده است.
در عین حال انتخاب جو بایدن از سوی مردم آمریکا به شکل ناباورانهای شاکله تیم ترامپ را به هم ریخت و در این میان دستگاه سیاست خارجی وی که در چهار سال گذشته دست به تخریب گسترده تعاملات منطقه و بینالمللی آمریکا در سطوح دو جانبه، چندجانبه و بینالمللی زده بود و شاید بر این تصور بود که چهار سال دیگر هم برای ادامه سیاستهایش وقت دارد بیش از هر بخش دیگر در دولت ترامپ غافلگیر شد. در بخشهای مختلف سیاست خارجی دولت ترامپ اما کشورهای حوزه خلیج فارس و اسراییل بیش از دیگر کشورها و همپیمانان ترامپ خود را در معرض خطر دیدند و از دولت ترامپ و نیز مایک پمپئو درخواست کمک کردند و بیش از هر کشور دیگری در دنیا خیلی سریع نسبت به تغییر سیاستهای منطقهای خود با همسایگانشان اقدام کردند تا در نبود حامی سیاستهایشان در کاخ سفید، جبههبندی را در سطح منطقه به اصطلاح شکل دهند.
عربستان سعودی که تا یک ماه پیش شمشیرش را برای قطر از رو بسته بود به یکباره در توافقی غیرمنتظره با این کشور توافق کرد و نشست شورای همکاری خلیج فارس را با حضور این کشور برگزار کرد. با این حال عربستان به عنوان یکی از حامیان سیاست های ترامپ در چهار سال گذشته در مخالفت با ایران و کشورهای حامی روسیه در مبارزه علیه داعش در منطقه از جمله قطر و نیز حامی صلح با اسراییل در منطقه، حتما در اولویت سیاست خارجی جو بایدن برای تغییر رویکرد و رفتارش در منطقه و فرامنطقه است. به علاوه پرونده جمال خاشقجی و اتهاماتی که متوجه محمد بن سلمان است و نیز نگرانیها از به جریان افتادن قانون "جاستا" که به طور مستقیم شهروندان و مقامات وقت عربستان را در ارتباط با حادثه تروریستی 11 سپتامبر خطاب قرار میدهد و نیز اقدامات ضد بشری عربستان در یمن از جمله مسایلی است که دولت بایدن حتما از آنها برای تغییر رفتار عربستان در سیاستهایش استفاده خواهد کرد.
به نظر می آید اقدامات دستگاه سیاست خارجی ترامپ با هدایت مایک پمپئو از جمله توافق عربستان با قطر، توافق رژیم اسراییل با برخی کشورها از جمله امارات متحده عربی و بحرین و ادعاهای اخیر پمپئو درباره ارتباط ایران با القاعده را باید صرفا برای خالی نگذاشتن دستهای عربستان در برابر دستهای پر جو بایدن علیه عربستان دانست. این سطح دستپاچگی عربستان از روی کار آمدن جو بایدن در تغییر سیاستهایش در منطقه قابل تصور و انتظار است. سران این رژیم در چهار سال گذشته برای روزهایی از سوی ترامپ و دولتش و برای تحقق امیدها و آرزوهایی "دوشیده" شدند که احتمالا این روزها هیچ وقت نخواهند آمد.
مایک پمپئو به طور آشکار در حالی که اسناد بسیاری در اثبات دخالت شهروندان عربستانی در حادثه 11 سپتامبر وجود دارد و همه چیز برای محاکمه آنها روی میز است، دروغ می گوید، او اکنون به جایی رسیده است که سعی دارد بر روی یکی از بزرگترین حوادث تروریستی تاریخ آمریکا و عاملان آن سرپوش بگذارد اما برای چه؟ به ایران فشار بیاورد یا عربستان را از مهلکه اتهامات و پرونده روی میز برهاند؟
همان طور که تصمیمات و رفتار ترامپ از خسارت رساندن به جامعه بین الملل به خسارت رساندن و آسیب زدن به اعتماد عمومی و نهاد دموکراسی در داخل آمریکا منجر شد، وزیر خارجه این دولت نیز در جایگاه دروغ پردازی ارتقا پیدا کرده است و این اصلا جای تعجب ندارد.
عربستان علاوه بر پرونده 11 سپتامبر به طور جدی از سوی افکار عمومی آمریکا در قتل و مثله کردن جمال خاشقجی توسط مقامات این دولت مورد اتهام از سوی جامعه جهانی است. این در حالی است که دولت ترامپ با وجود انزجار جامعه بین الملل و محکومیت این اقدام از سوی نهادهای مدنی و رسانه ای، در مقابل اتهامات وارد شده به مقامات دولتی عربستان سکوت کرد.
همان طور که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در واکنش به ادعای اخیر پمپئو گفته است، پمپئو سعی دارد با دروغ هایش به شکل رقت باری، شکست های خود در سیاست خارجی آمریکا در چهار سال گذشته را توجیه کند و این کار را هر بار با یک دروغ بزرگ تر پیش می برد. او در حالی ایران را به همکاری با القاعده و تروریسم متهم می کند که ایران سال هاست چه در جنگ تحمیلی چه با هدایت سیاسی، فکری و مالی رهبران آمریکا در مرزهایش و نیز در داخل نسبت به دانشمندان و متخصصانش قربانی تروریسم است. اما هیچ کس فریب این صحنه آرایی را نمیخورد. تمامی تروریستهای حادثه ۱۱ سپتامبر از کشورهای محبوب مایک پمپئو در خاورمیانه بودند؛ هیچ کدام از ایران نبودند.
جدای از تمامی اسامی که به عنوان حامیان القاعده و دیگر گروه های تروریستی در سطح منطقه و دنیا از آنها نام برده می شود، مهترین حامی این گروه تروریستی و دیگر گروه ها که دستشان به خون مردم بی گناه در دنیا آغشته است، حکومت آمریکاست و این واقعیت در ورای تمام صحنه سازی ها و دوران ها غیرقابل کتمان است. واقعیتی که دولت های مختلف آمریکا تلاش دارند بنا بر منافع سیاسی و گروهی خود هر از گاهی آن را دست کاری کنند تا جایی که حتی امنیت و منافع ملی خودشان را زیر سوال ببرند. "دروغ گو" کم حافظه است؛ باید به مقامات آمریکایی گفت که حداقل سخنان و اظهارات مقامات پیشین کشور خود درباره عقبه القاعده و چگونگی ایجاد آن را حداقل مطالعه کنید. با این حال کافی است در آینه نگاهی بیندازید، حامی واقعی القاعده و طالبان و دیگر گروه های تروریستی را خواهید دید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: مایک پمپئو القاعده ادعاهای پمپئو درباره ایران شکست آمریکا چهار سال گذشته سیاست خارجی مطرح می شود وزیر خارجه سیاست هایش دولت ترامپ مایک پمپئو بین الملل جو بایدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۶۷۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشههای تروریستپروری در سیاستهای غرب؛ ترور برای بقا!
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهرات مردم و تجمع دانشجویان جهان علیه صهیونیستها منجر شد.
گزارشهای ارسالی از دانشگاههای آمریکا یکی از شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند، اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند. سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند، اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
میسال ۱۹۴۸بودکه اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتگو درباره طرح قیمومیت بودند، اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.
علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند؛ بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هر تقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
منبع: رونامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی