نداشتن مشروعیت دینی و مقبولیت اجتماعی دلیل فرار شاه از کشور بود
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۶۹۶۶۵۰
امام جمعه شهرستان ابهر گفت: محمدرضا شاه پهلوی هم از مشروعیت دینی برخوردار نبود و هم مقبولیت اجتماعی در بین مردم نداشت که همین عوامل سبب فرار وی از کشور شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجتالاسلام جعفر رحیمی در گفتوگو با خبرنگار موج رسا; اظهار داشت: رهبران هر نظامی برای ماندگاری و مانایی باید 2 رکن اساسی داشته باشند که این ارکان شامل مشروعیت دینی و شرعی و مقبولیت اجتماعی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه به عبارت دیگر شخص باید هم از مشروعیت دینی برخوردار باشد و هم از مقبولیت اجتماعی، خاطرنشان کرد: اگر مشروعیت و یا مقبولیت فردی، صدمه دیده باشد آن نظام، موفق نخواهد شد.
حجتالاسلام رحیمی با بیان اینکه در زمان حکومت امیرالمومنین(ع) وجود حضرت علی(ع)، مشروعیت دینی داشت، گفت: اما وقتی شرایط جامعه را طوری کردند که مردم در برابر حضرت علی(ع) ایستادند و ایشان را پذیرش نکردند و وقتی آن حضرت دیدند که مردم آمادگی پذیرش نداردن، شبنه خانهنشینی را ترجیخ دادند.
وی تصریح کرد: اما وقتی جامعه زمان حضرت علی(ع) عاقل، فهیم و بصیر شده و موقعیت اجتماعی کاملا به وجود آمد، دوباره حضرت علی(ع) حکومت را به دست گرفتند.
* فرار شاه، مژده پیروزی قریبالوقوع انقلاب بود
امام جمعه شهرستان ابهر با تاکید بر اینکه شاه پهلوی از 2 رکن مشروعیت و مقبولیت برخوردار نبود، گفت: چون مشروعیت دینی و مقبولیت اجتماعی نداشت، فرار را بر قرار ترجیح داد.
وی اظهار داشت: بعد از فرار شاه، روزنامهها مینوشتند که فرار شاه، مژده پیروزی قریبالوقوع انقلاب اسلامی است و آن روز، تمام مردم مسلمان ایران با برپایی جشنی باشکوه، ابراز شادی و خرسندی میکردند و هلهلهکنان، فرار جرثومه فساد را تبریک و تهنیت میگفتند.
حجتالاسلام رحیمی با اشاره به بیش از 30 سال حکومت جابرانه شاه و پدرش در کشور، خاطرنشان کرد: حکومت پهلوی طی این مدت با بهکارگیری دستگاههای امنیتی، جاسوسی، ایجاد شبکههای مخوف ترور، شکنجه، استفاده از آخرین و پیشرفتهترین تسلیحات نظامی و تشکیل صدها کادر و نیروهای امنیتی، ویژه و ضد شورش باعث ایجاد اعتراضات مردمی شد.
وی افزود: شاه با تکبر، تبختر و غرور بر خلاف دین و اخلاق عمل میکرد در حالی که مردم، مشتری اخلاق و مرید اخلاقمداری و سادهزیستی هستند اما شاه از اینها خبردار نبود.
امام جمعه شهرستان ابهر گفت: شاه که بارها در سرکوب مردم، تجربه آموخته بود و در کشتار، شکنجه و دیکتاتوری واقعاً موفق بود اما چون مشروعیت دینی و مقبولیت اجتماعی نداشت، توان مقابله با مبارزات مردمی را در خود ندید.
وی افزود: علما و دین او را به رسمیت نمیشناختند و قبول نداشتند و از طرف دیگر در جامعه نیز مقبولیت نداشت.
* 4 عامل سقوط نظامها از زبان حضرت علی(ع)
امام جمعه شهرستان ابهر گفت: طبق فرمایش حضرت علی(ع) 4 عامل باعث سقوط یک نظام میشود.
وی با بیان اینکه عامل اول این است که مبنای نظام، دین و اخلاق نباشد، اظهار داشت: حکومتی که ارتباطی با مبانی دینی و اصول اخلاقی و اسلامی نداشته و اصول اسلامی را ضایع کند، ماندگاری ندارد.
حجتالاسلام رحیمی با بیان اینکه قرار گرفتن ظلم به جای عدل، خیانت به جای امانت و غرور حاکمان نیز سه عامل بعدی هستند، خاطرنشان کرد: وقتی افراد حزباللهی، امین، لایق و باتجربه در جامعهای منزوی شده و اشخاص رذل، بدسابقه، بداخلاق و سُستاعتقاد در مسند کار قرار گیرند در آن صورت میتوان نتیجه گرفت که آن نظام سقوط میکند.
وی تصریح کرد: حضرت علی(ع) فرمودند که اگرانسانهای بزرگ، خانهنشین شده و اراذل و اوباش در حکومت قرار داشته باشند، جامعه تحمل نمیکند.
امام جمعه شهرستان ابهر با بیان اینکه شاه، اصول و مبانی دینی را سرنگون کرده بود، ادامه داد: شاه، مساجد را میبست، روضهخوانیها را تعطیل میکرد، به حوزههای علمیه حمله میکرد، قرآن و عترت را کنار گذاشته بود، با تبختر و تکبر و غرور کار میکرد و تمام مسئولیتهای کشور در دست اراذل و اوباش بود و علما و فرهیختگان خانهنشین بودند که در نهایت منجر به سقوط نظام شد.
* مراقبت از شرایط با استفاده از تجربه گذشته
امام جمعه شهرستان ابهر با بیان اینکه ما نیز باید با استفاده از تجربیات گذشته، مراقب و مواظب شرایط کشور باشیم، گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان ابراهیم بتشکن زمان در راس نظام قرار دارند.
وی با بیان اینکه حضرت امیرالمونین(ع) نیز در راس حکومت قرار داشتند اما استاندار و فرماندار علی(ع) دزدی میکرد، ابراز کرد: اگر دولت، دولت کثیفی باشد و مجلس، مجلس دینی، انقلابی و جهادی نباشد، نظام ضربه میبیند.
حجتالاسلام رحیمی خاطرنشان کرد: لذا تمام مسئولین و دولتمردان وظیفه دارند اصول و مبانی دینی را رعایت کنند، تکبر نداشته باشند، اراذل را کنار بزنند و پُستها را انسانهای فرهیخته و برجسته به دست بگیرند تا نظام مقدس جمهوری اسلامی بتواند ماندگاری خود را حفظ کند.
وی اظهار داشت: شاه مستبد، سیطره توطئهگران شرق و غرب را در ایران گسترش میداد و فرمان قتل عامهای خونین را صادر میکرد تا بقایای حکومت جابرانهاش را حفظ کند اما سرانجام خون شهدا گریبانش را گرفت و آتش قهر امت در دامنش افروخته شد و مجبور شد در 26 دیماه 57 به اتفاق همسرش و به بهانه نیاز به استراخت، ایران را ترک کند.
حجتالاسلام رحیمی با بیان اینکه این اولین فرار شاه نبود، خاطرنشان کرد: آمریکا در سال 32 با کودتای سیاه، دستنشاندهاش را به کُرسی نشاند اما شاه در سال 57 مجبور شد همانطور که به زور آمده بود به زور هم برگردد و فرار شاه، آغاز فصل جدیدی در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران عزیز ما بود.
امام جمعه شهرستان ابهر گفت: امیدوارم همه ما از تاریخ، درس عبرت بگیریم و این روز را به عنوان روز برچیده شدن سلطنت پهلوی و سلطه استکبار جهانی به فال نیک بگیریم و با ادب، اخلاق، تواضع و دینمداری با مردم برخورد کنیم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: حجت الاسلام رحیمی مقبولیت اجتماعی مشروعیت دینی حضرت علی ع فرار شاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۹۶۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله مظاهری: روش مواجهه با جوانان، دهنکجی و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست
رئیس حوزه علمیه اصفهان به مسئولان و دلسوزان کشور توصیه کرد، «با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.»
آیت الله العظمی حسین مظاهری در پیامی به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر» نوشتند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ الله سُبحانَه و تَعالی: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»
به رغم گذشت چهل و چهار سال از شهادت اسفناک متفکّر عالیمقام و اندیشمند بزرگ مرحوم آیت الله شهید مطهّری «قدسسرّهالشّریف»، هم ثُلمه و خلأ فقدان آن استادِ اسلامشناسِ برجسته، هنوز در جامعۀ اسلامی محسوس و ملموس است که: «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ»؛ و هم به فضل خداوند متعال، آثار بنان و بیان آن دانشمند پرتلاش، همچنان مورد استفادۀ فرهیخنگان و حقجویان است که: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلَ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها».
همایش با سابقۀ «حکمت مطهّر» که با هدف زنده نگاه داشتن یاد و نام و آثار علمی این شهید والامقام برگزار میشود، و از این جهت باید به اهتمام نیکوی متصدّیان و دستاندرکاران آن آفرین گفت، اینک و در هجدهمین دورۀ خود، موضوع بسیار با اهمیّت «جوانان» را مطمح نظر قرار داده است، موضوعی که یکی از مهمترین و بلکه باید گفت اساسیترین نقطۀ هدفگذاری مرحوم شهید مطهّری «رضواناللهتعالیعلیه» در عموم تلاشهای علمی و فکری ایشان بوده است.
آن متفکّر زمانشناس، به حق، یکی از موفقترین اندیشمندان و مصلحان اسلامی بود که با روحیّات و نیازهای فکری نسل جوان در زمانۀ خود، آشنایی کامل داشت و علاوه بر این زبان آن نسل تکاملخواه و جستجوگر را به خوبی میدانست و با گوش جان، پیامها و خواستههای به جای این نسل را میشنید و متناسب با آن نیازهای فکری و نظری، به موقع و بدون فوت وقت، به وسیلۀ آثار ارزشمند خود با جوانان، ارتباط مؤثّر و تعامل سازنده برقرار مینمود.
آن استاد فهیم و نکتهپرداز به نیکی دریافته بود که اگر اذهان و ضمائر جوانان حقطلب، با حقایق، سیراب نگردد، با مطالب ناحق پر خواهد شد، و از اینرو تمام سعیِ مشکور خود را بر این نقطۀ اساسی متمرکز کرده بود که نسل جوانِ آن دوره را که از سویی با هجوم افکار مادی و الحادی مواجه بودند و از سوی دیگر تحت سیطرۀ فرهنگ غربگرایی رژیم طاغوت قرار داشتند، به روشهای متین علمی و فکری، با حقایق اسلام و معارف انسانساز قرآن و عترت آشنا سازد و چه بسیار جوانان و محافل جوان که به دستِ قدرتمندِ دانش و بینش این استاد متفکّر، در سرتاسر ایران و خارج از مرزهای این کشور، از خطر الحاد مارکسیستی و انحطاط لیبرالیستی و التقاط دینیِ گروهکهای پر سر و صدای آن دوران، نجات پیدا کرده و با آشنایی با حقایق نورانی قرآن کریم و عترت طاهره «سلاماللهعلیهم»، به رشد فکری و دینی دست یافته و به حیات طیّبه نائل گشتند و سپس در مهمترین مقاطع دوران معاصر یعنی در نهضت و انقلاب شکوهمند اسلامی و سپس در تأسیس نظام جمهوری اسلامی و پس از آن در بزنگاههای خطیر این نظام، نظیر دفاع مقدّس و نظایر آن و همچنین در عرصۀ حوزههای علمیّه و دانشگاهها و متن جامعۀ اسلامی و محافل جوانان، نقش برجسته و سازندۀ نظری و عملی ایفاء کردند و اثرات گسترده و عمیق مجاهدتهای فکری آن استاد فکور را در مقام عمل و نظر به منصۀ ظهور درآوردند و هنوز نیز آن برکات بزرگ، بحمدالله و المنّه استمرار دارد و بیجهت نبود که امام بزرگوار «اعلیاللهمقامه» توصیه فرمودند: «کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود».
رحمت بیکران و رضوان بیپایان حقتعالی بر روح آن استاد شهید متفکّر باد که بیتردید، حقّ بزرگی بر نسل جوان این کشور در آن دوره و دورههای پس از آن تا به امروز دارد و بیسبب نبود که استادان عظیمالشّأن او یعنی امام راحل بزرگوار و حضرت علّامه طباطبایی «قدّساللهتعالیسرّهما» در شهادت و فقدان اسفناک او، همچون پدرِ فرزند از دست داده، گریستند و ملّت فهیم ایران نیز در غم مصیبت او یکپارچه عزدار شد: «وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».
در این فرصت کوتاه و به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
نکتۀ اول اینکه: همانگونه که مرحوم شهید مطهّری «طابثراه» به خوبی دریافته بود، برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که: اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد و ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه»، که این روزها در آستانۀ سالروز شهادت آن امام به حق ناطق، قرار داریم، آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
و، امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»
این بیان هشداردهندۀ رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» باید نصب العین و در منظر دیدِ هر روزۀ مسئولان کشور و همۀ دلسوزان این مرز و بوم و همۀ دغدغهمندان برای نسل جوان باشد و با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.
هر دو نکتهای که به اجمال بیان شد، چه نکتۀ اول که مربوط به ساحت اندیشه و فکر و نظر بود، و چه نکتۀ دوم که مربوط به عرصۀ اجرا و عمل میشود، مطمح نظر همۀ متفکّران دینی و مصلحان اجتماعی از جمله مرحوم آیةالله شهید مطهّری «اعلیاللهمقامه» بوده و امید است همۀ اندیشهورزان و نیز همۀ مجریان و سیاستمداران، بدان توجّه بیش از پیش نمایند. انشاءالله.
از خداوند تعالی علوّ درجات استاد شهید مطهّری «قدّسسرّه» و نیز صلاح و سداد نسل جوان و سرافرازی و تأیید ملّت ایران را مسألت مینمایم. انّه ولیّ الهدایة و التّوفیق.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
حسین المظاهری
۹ / اردیبهشت / ۱۴۰۳،
۱۹ / شوال / ۱۴۴۵