گزینههای کابینه دولت بایدن درباره ایران چه گفتند؟
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۶۳۷۸۵
گزینههای پیشنهادی بایدنبرای تصدی وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و اطلاعات ملی آمریکا شب گذشته در جلسه استماعی بررسی صلاحیت خود با حضور جمعی از سناتورها، اظهارنظرهایی درباره ایران و برجام مطرح کردند.
به گزارش مشرق، باب منندز سناتور دموکرات در جلسه بررسی استماعی بررسی صلاحیت بلینکن گزینه تصدی وزارت امور خارجه دولت بایدن، با اشاره به موضوع ایران و ابراز مخالفت اولیه با برجام، گفت: خروج ترامپ از برجام باعث ضعف ما و تقویت ایران شد و توانایی ایران را افزود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: برای بازگشت به برجام باید به سایر فعالیتهای خطرناک و بیثبات کننده ایران توجه شود و معتقدم که باید با یک رویکرد جامع با همکاری متحدانمان در اروپا و منطقه به سایر موضوعات مرتبط پرداخت.
منندز درباره برجام و نواقص آن پرسید که از نظر او شامل بند غروب آفتاب، مسایل موشکی و.. بود. وی بر نداشتن غنی سازی اورانیوم در منطقه تاکید کرد و پرسید آیا کنگره را درباره این چالش دخیل خواهید کرد؟
برپایه آن بند، ایران پس از ۱۰ سال می تواند سانتریفیوژهای غنیسازی را افزایش دهد و پس از ۱۵ سال نیز اجازه دارد بر حجم اورانیوم کمتر غنی شده خود بیفزاید. بند مورد نظر یکی از مهمترین دستاوردهای رایزنان هسته ای ایران بود که در طول مذاکرات دو ساله به دست آمد.
بلینکن گفت: پاسخ کاملا مثبت است ، به ویژه در مورد راهبرد به چالش کشیدن سیاستی که باید در هنگام برخورد با ایران داشته باشیم. رئیس جمهوری بایدن متعهد به این پیشنهاد است که ایران سلاح هستهای نداشته باشد و ما این هدف را با کمیته به اشتراک میگذاریم.
وی افزود: ایران با سلاح اتمی یا داشتن ظرفیت ایجاد این تسلیحات نسبت به فعالیتهای مخرب اعم از پشتیبانی از تروریسم، تغذیه نیابتیهای خود یا بیثبات کنندگی منطقه بسیار خطرناکتر، حتی خطرناک تر از حد فعلی میشود.
گزینه بایدن برای وزارت خارجه آمریکا ادامه داد: با داشتن سلاح یا ظرفیت تولید ساخت سلاح اتمی، ایران مصونتر از مجازات، عمل خواهد کرد، بنابراین من فکر میکنم ما وظیفه فوری داریم هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا مانع دستیابی ایران به سلاح اتمی یا نزدیک شدن به توانایی داشتن آن شویم.
بلینکن اضافه کرد: از نظر من برجام برغم محدودیتهای آن ، به نوبه خود در مسدود کردن مسیرهای مختلف برای تولید مواد مورد نیاز برای سلاح هستهای موفق بود و بیشترین بازرسیها را در تاریخ رژیم کنترل تسلیحات دارد.
وی یادآور شد: چالش اینجا است که ما از توافق خارج شدیم و ایران محدودیتهای اعمال شده با توافق را بازگردانده است، سانتریفیوژهایی را به کار گرفته است که مطابق توافق ممنوع بود و نتیجه آن همچنانکه در گزارشهای عمومی مطرح است، زمان بیش از یکسال برای رسیدن به یک بمب اتمی، اکنون به کمتر از ۳ یا ۴ ماه کاهش یافته است.
گزینه بایدن برای وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد: این یعنی بازگشت به همان بحرانی که پیش از مذاکرات با آن مواجه بودیم.
بلینکن تصریح کرد: بنابراین رئیس جمهوری منتخب معتقد است اگر ایران به این تعهدات برگردد ما نیز بازخواهیم گشت اما ما باید از آن به عنوان بستری برای بودن در سمت متحدان و شرکا برای دستیابی به توافقی محکمتر و طولانیتر استفاده کنیم.
وی تاکید کرد: باید از آن برای رسیدن به موضوعاتی دیگری همچون موشک و فعالیتهای بیثباتکننده ایران استفاده کنیم.
وزیر خارجه احتمالی دولت بایدن تصریح کرد: من فکر میکنم ما تا رسیدن به آن فاصله زیادی داریم. باید صبر کنیم، رئیس جمهوری منتخب در دفتر حضور یابد، ایران گام بازگشت به تعهدات را بردارد و ما باید آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.
بلینکن اظهار کرد: باید ببینیم آیا آنها واقعا خوب بودند یا نه. اگر بگویند که در اولین مرحله به تعهدات خود عمل می کنند، ما هم انجام میدهیم.
وی خاطرنشان کرد: حتما با شما(کنگره) مشورت خواهیم کرد و نه فقط آنچه که من فکر میکنم ما برای بلندشدن نه نشستن باید با متحدان و شرکای خود در منطقه شامل اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تعامل داشته باشیم.
ترور سردار قاسم سلیمانی
در ا دامه این نشست، سناتور ران جانسون درباره ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پرسید و اینکه چرا بلینکن با آن مخالف بوده است؟
گزینه بایدن برای وزارت خارجه آمریکا با این ادعا که من گزارشهای دست اول در ارتباط با دخالت وی در کشته شدن نیروهای آمریکایی را دریافت میکردم، پاسخ داد: بنابراین کسی متاسف نیست که چرا او دیگر نیست، بلکه سوال این است که آیا از بین بردن او کار درستی است و با این کار، توازن امنیتی ما بهتر شده و ایمنتر شدهایم یا خیر؟
بلینکن اظهار کرد: دولتهای گذشته اعم از بوش و اوباما به این جمعبندی رسیدند که ایمنتر نخواهیم شد. فکر میکنم آنچه ما بعد از مرگ او دیدیم که حملات به مواضع ما در عراق باعث شده است دهها اگر صدها نفر نباشد، از آمریکاییها دچار آسیب مغزی شوند.
وی تاکید کرد: این واقعیت که مواضع مقدم ما در مبارزه با داعش مجبور به عقب نشینی شدند چرا که نگرانی از اقدام تلافیجویانه شبهنظامیان نیابتی ایران پس از سلیمانی وجود داشت.
وزیر احتمالی بایدن واقعیت دیگر ناشی از ترور سردار سلیمانی را تعطیلی سفارت آمریکا در بغداد از ترس حملات این شبهنظامیان برشمرد و ادامه داد: این واقعیت است که ما شاهد هستیم که ایران به طرق مختلفی عمل می کند زیرا ما تنها بازیگر این درام نیستیم.
بلینکن تاکید کرد: با توازن، فکر میکنم که این عمل باعث شد امنیت کمتری داشته باشیم نه بیشتر.
سناتور میت رامنی دیگر جمهوریخواهی بود که درباره بازگشت به برجام ابراز نگرانی کرد و هشدار داد که سیاست دولت بایدن نباید تنها با برگرداندن سیاست دولت گذشته باشد بلکه باید از آنها به عنوان اهرم مذاکراتی استفاده کرد.
وی تاکید کرد که ایران هیچ گاه نباید به سلاح اتمی دست یابد.
آوریل هینز رئیس احتمالی اطلاعات ملی آمریکا چه گفت؟
خانم آوریل هینز گزینه جو بایدن برای مدیریت اطلاعات ملی آمریکا در نشست استماعی و بررسی صلاحیت وی از سوی سنا نیز در پاسخ به سوالات سناتورها، مطالبی درباره برجام مطرح کرد.
سناتور سوزان کالینز از هینز درباره بازگشت بایدن به برجام پرسید و اینکه آیا تهدید ناشی از پیشبرد ایران برای سلاح اتمی جزو اولیتهای گزینه اطلاعات ملی قرار دارد یا خیر؟
گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا گفت: همانطور که رئیس جمهوری منتخب نشان داده است، اگر ایران به تعهداتش بازگردد او این کار را انجام خواهد داد.
هینز مدعی شد: هنوز فاصله زیادی با این موضوع داریم و باید با همکاری کنگره در این خصوص حرکت کنیم. همانگونه که رئیس جمهوری منتخب مطرح کرده است ما باید به موشک های بالستیک و فعالیتهای بیثباتکننده ایران نگاه کنیم.
وی ادامه داد: امیدوارم که بتوانم بهترین اطلاعات را درباره برنامه ایران و فعالیتهای آن برای شما فراهم سازم تا بتوانید بهتر قضاوت کنید و تصمیم بگیرید.
اظهارات این مدیر آتی دولت بایدن در شرایطی انجام میشود که آمریکا به مدت سه سال تمام تعهدات خود در برجام را زیرپا گذاشت و تروریسم اقتصادی را علیه مردم ایران اعمال کرد.
مقامات جمهوری اسلامی ایران به صراحت تاکید کردهاند آمریکا تنها در صورت لغو تحریم ها میتواند به برجام بازگردد و عضو متعهد این توافقنامه شود.
همچنین تاکید کردهاند که مساله موشک بالستیک و تجهیزات دفاعی ایران هیچگاه موضوع مذاکره نخواهد شد.
سناتور دایان فاینستین هم درباره برجام گفت فکر میکند که خروج آمریکا از برجام یک اشتباه بود و در عین حال مدعی تهدیدهای ایران در منطقه شد.
این سناتور از گزینه اطلاعات ملی بایدن، درباره فعالیت غیرنظامی هستهای ایران و همچنین ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پرسید.
هینز در پاسخ بار دیگر مدعی شد: کاملا موافقم که ایران یک بازیگر بیثباتکننده در منطقه است و فکر میکنم این موضوعی است که باید بر آن تمرکز کنیم. امیدوارم بتوانیم بهترین اطلاعات را درباره این تهدیدها فراهم سازیم تا بتوانند درباره چشمانداز آینده تصمیمگیری کنند.
سناتور جان کورنین جمهوریخواه سوال خود را از گزینه مدیر اطلاعات ملی آمریکا اینگونه شروع کرد که آیا باید به ایران اجازه دسترسی به سلاح اتمی داده شود؟
هینز پاسخ داد: خیر، من فکر میکنم هرگز نباید به ایران اجازه دسترسی به سلاح اتمی داده شود.
وزیر دفاع پیشنهادی بایدن در باره ایران چه گفت؟
لوید آستین گزینه پیشنهادی دولت بایدن برای وزارت دفاع هم در نشست استماعی و بررسی صلاحیت خود با حضور جمعی از سناتورها، با بیان اینکه « بایدن خواستار از سرگیری گفت وگوها با ایران است» در عین حال مدعی شد که ایران همچنان یک نیروی «بی ثبات کننده» در منطقه بوده و متحدان آمریکا را در خطر قرار می دهد. آستین ادعا کرد: دسترسی ایران به سلاح اتمی، رسیدن به ثبات در منطقه را دشوار تر می کند.
وی که در ادامه از موضوع عادی شدن روابط کشورهای عربی خلیج فارس با رژیم صهیونیستی سخن گفت مدعی شد که هرگونه عادی سازی روابط قدمی مثبت بوده و ایران را تحت فشار قرار می دهد.
منبع: ایرنامنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید سلیمانی برجام جو بایدن آمریکا اطلاعات ملی آمریکا رئیس جمهوری منتخب گزینه بایدن بایدن برای وزارت بی ثبات کننده بررسی صلاحیت من فکر می کنم سلاح اتمی ترور سردار دولت بایدن هسته ای مدعی شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۶۳۷۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.