احمد بیرشک و تلاش در مسیر احیای دانش
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۶۹۶۰۷
چهارم بهمن، زادروز استاد «احمد بیرشک» ریاضیدان، تقویمنگار، پژوهشگر تاریخ علم و بنیانگذار مدارس هدف است. وی همچنین در نخستین دوره همایش چهرههای ماندگار که در ۱۳۸۰ برگزار شد، به عنوان چهره ماندگار برگزیده و معرفی شد.
کودکی و آموزش نزد پدر
استاد بیرشک در دوران کودکی به دلیل شغل پدرش در «باجگیران» روستایی از توابع چهارمحال و بختیاری پرورش یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جوانی و مشاغل دولتی
بیرشک در مهر ۱۳۰۸ پس از پایان دوران دبیرستان، به دارالمعلمین عالی در رشته ریاضیات وارد شد و پس از آن به خدمت وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه درآمد. او سپس برای مدتی در ساری به تدریس ریاضی، فیزیک، علومطبیعی و زبان در پایه اول تا ششم متوسطه مشغول شد. ریاست اداره استخدام شهرستانها در کارگزینی وزارت فرهنگ شغل دیگری بود که بیرشک در سنین جوانی برعهده گرفت. او همچنین برای مدتی رییس کارگزینی دانشگاه تهران شد.
وی در ۱۳۲۱ پس از جدایی دانشگاه تهران از وزارت معارف به عنوان ریاست دانشگاه تهران رسید. در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را به نگارش درآورد؛ مقالهای که در آن زمان سر و صدای زیادی در محافل علمی و دانشگاهی به راه انداخت.
استاد بیرشک پس از بازگردانده شدن دوباره دانشگاه تهران به وزارت معارف و انتخاب «منوچهر اقبال» برای ریاست دانشگاه از مشاغل اداری فاصله گرفت و به تدریس در پلی تکنیک و دانشسرای عالی مشغول شد و دورانی ۱۸ ساله را به آموزش مناظر و مرایا (پرسپکتیو) در این مراکز گذراند. وی در دانشسرای عالی با اساتیدی چون «غلامحسین رهنما، بدیعالزمان فروزانفر، شفق، دکتر لوئی لونگ و گابریل یاریئر» همکار و آشنا شد.
میانسالی و تاسیس مدارس هدف
بی شک تاسیس مدارس هدف یکی از مهمترین خدمات علمی استاد بیرشک محسوب می شود. احمد بیرشک در خرداد ۱۳۲۷ به همراه تنی چند از یارانش از جمله احمد دیانی، احمدرضا قلیزاده، سیدمحمد قاضی نوری، علی متمدن، دکتر تقی هورفر و احمد انواری با ۳۵ هزار تومان سرمایه، نخستین مدرسه هدف (مخفف هنر، دانش و فرهنگ) را تاسیس کردند. گروه فرهنگی هدف، شامل چهار دبستان دخترانه و پسرانه و چهار دبیرستان بود، اگرچه این مدارس در ۱۳۵۸ منحل شد اما تا آن زمان بیش از شانزده هزار دانش آموز را تا مقطع دیپلم تربیت کرد و آموزش داد.
بیرشک برای اداره هر چه بهتر مدارس هدف و مطالعه در مورد سیستم آموزشی جهت انطباق روشهای آموزشی در مدارس هدف با روشهای روز دنیا چندین بار برای به فرانسه، انگلیس و آمریکا سفر کرد.
او در ۱۳۴۱ در زمان وزارت پرویز ناتل خانلری به معاونت وزارت فرهنگ رسید. وی در همان سالها با دانشگاه صنعتی شریف که در آن زمان آریامهر نام داشت در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری داشت.
سالخوردگی؛ از تالیف گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله تا بنیانگذاری دانشنامه بزرگ فارسی
«گاهنامه تطبیقی سه هـزار سـاله» یکی از آثار ماندگار اسـتاد بیرشک به شمار می رود. او که با دیدن جزوهای از درس معلم علوم اجتماعی متوجه به کار بردن تاریخ مـیلادی، هـجری خورشیدی و هجری قمری در یک جمله شده بود به فکر تنظیم جدولی میافتد که در آن تبدیل تاریخها بـه یکدیگر را نشان دهد و بدین ترتیب مسیر آموزش را آسان کرد این کار را هم با شایستگی انجام داد.
بیرشک در اینباره میگوید: «ما امیدوار هستیم کـه واقـعا روزی برسد کـه تـمام تـاریخهایمان غیر از تاریخهای دینی را بـه شمسی یاد کنیم.»
تقویم بیرشک، برخلاف تقویمهای پیشین از دورههای ۳۳ ساله؛ (هفت دوره چهار ساله و یک دوره پنج ساله) تشکیل نشده، بلکه از دورههای ۲۸۲۰ ساله تشکیل شدهاست. هر دوره به زیر دورههای ۱۲۸ یا ۱۳۲ ساله تقسیم میشود که هرکدام از آنها نیز به زیر دورههای ۲۹، ۳۳، یا ۳۷ ساله تقسیم میشوند که در هرکدام سالهای مضرب ۴ غیر از آخرینشان کبیسه است. هر سال ۱۲ ماه دارد که ۶ تای اول ۳۱، پنجتای بعد ۳۰ و ماه آخر بر حسب کبیسه بودن یا نبودن ۲۹ یا ۳۰ روز دارد.
تحقیقات او در شناساندن تثبیت گاهشماری ایرانی در عرصه جهانی چنان بود که پروفسور راین گولد، تقویمشناس برجسته آمریکایی، در معتبرترین کتابی که در زمینه محاسبات تقویمی گاهشماریهای مهم جهان منتشر شده است، گاهشماری ایرانی را بینهایت دقیق و دقت آن را حیرت انگیز توصیف و استاد بیرشک را از برجستهترین متخصصان در این زمینه برشمرده است.
یکی دیگر از خدمات ارزنده علمی احمد بیرشک، بنیانگذاری «بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی» در ۱۳۷۰ بود که بیرشک تا سال ۱۳۷۷ خود ریاست آن را برعهده داشت.
هدف این بنیاد ترویج دانش و ادب و بالا بردن سطح اطلاعات علمی و ادبی جامعه و تـألیف و انـتشار دانـشنامهای جامع شامل دانشهای بشری به زبان فـارسی بـود. او در این زمینه گفته بود: «آرزوی بـنیاد دانـشنامه ایـن اسـت که روزی برسد که در گوشه اتاقی از هر خانه ۲ قفسه پنج طبقهای و در هر طبقه ۵۱ جلد کتاب وجود داشته باشد و همه کتابها از انتشارات بنیاد باشند و بر در قفسه نـام «کتابخانه دانشنامه بزرگ فارسی» گذاشته شود و هر شخص به هر مطلبی مربوط به هر کشوری نیاز داشت، کتابی را بردارد و حاجت خود را برآورد. بیشک برخی خواهند گفت چه آرزویی! در جوابشان میگویم: بـبین کـه عمر به پایان خود رسید و هنوز هزار غنچه نشکفته در دل است، مرا ببین که چهره زیبای آرزو و امید به رغم پیک اجل، در مقابل است مرا.
تلاشهای خستگیناپذیر استاد بیرشک که تا واپسین سالهای زندگی او نیز ادامه داشت، موجب شد که دانشگاه شهید بهشتی در ۱۳۷۷ خورشیدی به او مدرک دکتری افتخاری در رشته ریاضیات اعطا کند. نهاد ریاستجمهوری نیز در همان سال با اعطای لوح تقدیر به استاد بیرشک از ایشان به عنوان استاد نمونه نام برد. همچنین دانشگاه شهید بهشتی در قدردانی از تلاشهای علمی استاد بیرشک، کتابی به نام «بیرشکنامه» نیز به چاپ رساند.
از بیرشک حدود ۲۵ کتابِ ترجمه و چندین کتاب تالیف شده از جمله کتابهای جبر و حساب سالهای دبیرستان، هندسه ترسیمی و هندسه رقومی، هندسه سطحی، هندسهٔ مناظر و مرایا و گفت وگوی تمدن ها: گاهشماری در تمدن ایرانی و تمدن مسیحی باقی مانده است.
بیماری و درگذشت
احمد بیرشک یکی از معلمان نمونه ایران بود. او همواره جوانان را به آموختن علم تشویق میکرد و خطاب به پدرها و مادرها میگفت دلمان میخواهد فرزندان شما در ایرانی چشم به جهان بگشایند، بهتر از آنکه امروز مـا داریم، ایرانی آباد، آزاد، دانا و تحقق ایـن امـید حرکتی شایسته مردان و زنان را میطلبد. بیرشک نمونه کامل امید و حرکت بود و تا واپسین روزهای زندگی دست از حرکت در مسیر آموختن و آموزش بر نداشت. او که ماههای آخر عمرش را در بستر بیماری گذراند، وقتی امید به مولد بودن و حرکت داشتن را از دست داد، گفت: من که دیگر نمیتوانم کار کنم چرا زنده باشم؟
استاد بیرشک سرانجام در عصر روز چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ در ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: مدارس محققان ایرانی دانشگاه شهید بهشتی مدارس محققان ایرانی دانشگاه شهید بهشتی بدیع الزمان فروزانفر دانشگاه تهران اخبار کنکور دانشگاه تهران مدارس هدف سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۶۹۶۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش