Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شریان»
2024-04-30@02:19:06 GMT

روایتی جالب از ۳ بانوی مکانیک

تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۹۰۶۴۱

روایتی جالب از ۳ بانوی مکانیک

در گزارش امروز، گفت‌و‌گوی صمیمانه‌ای با سه بانوی مکانیک داریم که از جنبه‌های متفاوت انتخاب‌ شغلشان می‌گویند و چالش‌هایی که با آن دست‌و‌پنجه نرم کرده‌اند.

به گزارش شریان نیوز، در کشور ما انتخاب برخی شغل‌ها مثل مکانیکی برای خانم‌ها اصلا متداول نیست؛ اما چند خانم ایرانی این حرفه را به عنوان شغل برای خود انتخاب کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این بانوان نه تنها هیچ تردیدی ندارند که انتخاب شغل‌شان غیر عادی نیست بلکه ادعا می‌کنند شغلی مثل مکانیکی برای خانم‌ها و تعمیر خودرو توسط آن‌ها، انتخاب بسیار عاقلانه‌ای است چراکه آن‌ها در مراقبت و تعمیر خودرو‌ها وسواس و دقت بیشتری دارند که ادعای قابل تاملی است.

 

به تازگی تصاویری از اولین زن مکانیک در تبریز منتشر شده که علاوه بر چندین سایت و خبرگزاری، فضای‌مجازی هم به آن واکنش نشان داده است. سال گذشته هم دو دختر مکانیک به نام‌های «نیلوفر فرهمند» و «کیانا یار‌احمدی» در برنامه «فرمول یک» با اجرای «علی ضیاء» حاضر شدند و گفتند که شغلی را انتخاب کرده‌اند که پیش از این کمتر زنی دست‌کم در کشورمان سراغش رفته است.

در گزارش امروز، گفت‌و‌گوی صمیمانه‌ای با این سه بانو داریم که از جنبه‌های متفاوت انتخاب‌شان می‌گویند و چالش‌هایی که با آن دست‌و‌پنجه نرم کرده‌اند.

بیشتر مشتری هایم خانم هستند
«ژیلا قهرمانیه»، با مدرک کاردانی کامپیوتر، ۲ سال است که برحسب علاقه به شغل مکانیکی اشتغال دارد.
از آن روز‌ها که خانمی با پنچر شدن لاستیک خودرواش کنار خیابان منتظر دست یاری رسان مردی می‌ماند، خیلی دور نشدیم، اما امروز می‌بینیم که اولین بانوی مکانیک شمال غرب کشور در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. با او تماس می‌گیرم، ساعت نزدیک ۱۲ بامداد است و بوق ممتد گوشی در سکوت شب انتظار می‌شمارد.

صدای آرام و خسته‌اش از روزپرکارش خبر می‌دهد. «ژیلا قهرمانیه»، ساکن تبریز است. او تحصیلاتش را تا مقطع فوق‌دیپلم در رشته کامپیوتر و اطلاعات بانک ادامه داده است. دو سال است که در حرفه مکانیکی مشغول به کار شده و به صفر تا صد خودرو‌ها از جمله جلوبندی و موتور و گیربکس احاطه دارد. در ادامه گفت‌و‌گوی ما را با او خواهید خواند.

۲۸ سالگی وارد این حرفه شدم
اولین خانم مکانیک در تبریز، هدف بلند مدتش از فعالیت در این حرفه را کسب مهارت در زمینه برق خودرو بیان می‌کند و درباره دلایل انتخاب این شغل می‌افزاید: «از کودکی بیشتر به بازی‌های پسرانه مثل دوچرخه سواری، موتورسواری و تعمیرات خودرو علاقه‌مند بودم. بیشتر با برادرم وقت می‌گذراندم و در پاسخ به سوال می‌خواهی چه‌کاره بشوی، همیشه می‌گفتم مکانیک. با این که ۲۸ سالگی کمی دیر بود، اما دل را به دریا زدم و سراغ این شغل رفتم.»

این شغل برپایه کسب تجربه و مهارت است
«قهرمانیه» درباره ویژگی‌های شغل اش و افرادی که در آن مشغول به کار هستند، می‌گوید: «مکانیک بودن نیازمند فعالیت مداوم جسمی و فکری است. همان‌طور که در زمان مراجعه بیمار به پزشک، تشخیص اولیه بیماری اهمیت دارد، در تعمیرخودرو هم تشخیص این موضوع که عملکرد نادرست خودرو به کدام قسمت آن مربوط می‌شود، مهم است. بعد از آن من و همکارانم دست به آچار می‌شویم و مشکل را حل می‌کنیم. بیشتر همکاران مکانیک ام، سواد و تحصیلات آکادمیک ندارند، اما در کارشان حرفه‌ای عمل می‌کنند چرا که مبنای اصلی این شغل برپایه کسب تجربه و مهارت است و چنان چه افراد در کنارش مطالعه هم داشته باشند و هنر و تجربه را با متد روز هماهنگ کنند، زمینه برای پیشرفت‌شان مهیا می‌شود.»

مادرم با دیدن دست‌های روغنی‌ام، ناراحت می‌شد
«خانم‌های ایرانی در چنین مسیر‌هایی با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو خواهند شد، همان‌طور که من از سوی مادرم منع شدم، اما هدفم را با درست کار کردن نشان دادم و اعتمادشان را جلب کردم»، او با این مقدمه می‌گوید: «مادرم وقتی دست و صورت سیاه و روغنی‌ام را می‌دید وبه خاطر خستگی زیادی که به دلیل دوری مسیر تحمل می‌کردم، ناراحت می‌شد. از طرفی فشار‌های جسمی مثل بلند کردن تایر خودرویی مثل لکسوز فشار زیادی به من وارد می‌کند. با این حال از کودکی به دنبال انتخاب شغلی بودم که به آن علاقه‌مند باشم، از آن کسب درآمد کنم و تا آخر عمرکاری‌ام جای پیشرفت داشته باشد و خوشحالم که الان به هدفم رسیدم.»

بیشتر بخوانید

اولین زن مکانیک در یزد

بعد از عید کلاس آموزشی می‌گذارم
قهرمانیه درباره واکنش‌های دیگران به انتخاب این شغل هم می‌گوید: «بیشتر مشتریان من خانم‌ها هستند و با اشتیاق و کنجکاوی غیرقابل وصفی از من درباره کارم می‌پرسند. تصمیم دارم بعد از عید، کلاس‌های آموزشی عملی را برای بانوان عزیز ترتیب دهم تا دست به آچار شدن را تجربه کنند و به این باور برسند که توانایی‌هایشان را در زمینه‌های مختلف به چالش بکشند.»

می‌گفتند یک هفته هم در این کار دوام نمی‌آورم
او که در امداد خودروی تبریز فعالیت دارد، درباره اولین باری که به تعمیرگاه برای پیدا کردن کار رفته، می‌گوید: «زمانی که به تعمیرگاه رفتم و خواسته‌ام را بیان کردم، به انتخابم ایمان داشتم و با اعتماد به نفس در مقابل تمام، اما و اگر‌هایی که شنیدم ایستادم. زمانی‌که با درخواستم موافقت شد، همکارانم گفته بودند که این خانم به یک هفته نرسیده، از این جا فرار می‌کند. رفتن هم نه فرار! اما به مرور از فرز بودن و روحیه خستگی ناپذیرم خوش‌شان آمد.»

سعی می‌کنم محیط خانه شاد باشد
این دختر مکانیک درباره افرادی که در این مسیر حمایت اش کردند، می‌گوید: «راستش من مشکل زانو دارم. زمانی‌که برای درمان زانویم به پزشک مراجعه کردم، این تصمیم ام را با او درمیان گذاشتم. هنگامی که داشت برایم دارو می‌نوشت، یکهو سرش را بالا آورد و گفت که شوخی می‌کنی؟ وقتی دید مصمم هستم، راهکار‌هایی جلوی پایم گذاشت و گفت وارد هر تعمیرگاهی نشو و به محیط دقت کن، شخصیت استاد را مد نظر بگیر و با این صحبت‌ها، موجی از اعتماد‌به‌نفس را به قلبم سرازیر کرد.

در ضمن، خواهرم، پدرم و همسرم هم از من حمایت کردند و با خستگی‌های من ساختند. من خانم خانه‌ام، روحیه شادی دارم و مانند هر زن خانه‌داری سعی می‌کنم محیط خانه‌ام را گرم و صمیمی کنم. همسرم همکار من نیست، اما درک بالایی ازشغل من دارد، با خستگی‌هایم می‌سازد و حمایتش را قطع نمی‌کند. من در روز ۱۱ ساعت سرکار هستم.»

هم تشویق شدم و هم مورد انتقاد قرار گرفتم
«نظرات مردم درباره من در فضای‌مجازی سرشار از محبت است و تعدادی از همشهری‌هایم برای حمایت از من به تعمیرگاه مراجعه می‌کنند و به من انگیزه می‌دهند.» قهرمانیه با این صحبت‌ها ادامه می‌دهد: «البته برخی از افراد هم با شوخی‌های سخیف یا سخنان سطحی من را مورد انتقاد قرار می‌دهند. من این شغل را در سکوت و تنهایی انتخاب کردم و هیچ‌وقت منتظر تشویق و تایید افراد نبودم که حالا با انتقاد‌ها یا نظرات منفی جامعه دست از کار بکشم. هیچ عکس‌العملی به این رفتار‌ها نشان نمی‌دهم و کل انرژی‌ام را معطوف هدفم می‌کنم.»

عاشق چالش هر خودرو، یک مشکل هستیم!
گفتگو با ۲ دختر مکانیک که در یک گاراژ تهران مشغول تعمیر خودرو‌ها هستند

«نیلوفر فرهمند» دانش‌آموخته رشته گرافیک و کیانا یار‌احمدی با مدرک کارشناسی حقوق هر دو ۳۰ ساله با همین رشته‌های تحصیلی نامرتبط، چند وقتی است که در گاراژی در تهران مشغول کارند و از دنیای معمول دیگر زنان همسن و سال‌شان فاصله گرفته‌اند.

هشت سال پیش پس از آشنایی، هر دو به علاقه مشترک‌شان در کار‌های فنی خانگی و تعمیرات خودرو پی بردند که زمینه‌ساز این تصمیم بزرگ شد.

نیلوفر می‌گوید: «مدت‌ها فکر و ذکرمان این بود که یک کار مشترک انجام بدهیم، ولی از آن جایی که رشته‌های تحصیلی ما متفاوت بود دقیقا نمی‌دانستیم باید چه کاری انجام دهیم. تا این که یک روز خودرویم خراب شد و به پیشنهاد «کیانا» سر از گاراژ علی آقای هامونی، تعمیرکار ۱۵ ساله خانوادگی کیانا درآوردم و تا این لحظه ماندنی شدم.»

کیانا داستان مکانیک شدن‌شان را این‌طور تعریف می‌کند: «نیلوفر بعد از رفتن به آن‌جا از علی آقا خواهش می‌کند که تا زمان رفع مشکل خودرو‌اش، بالای سر خودرو باشد که چیز‌هایی را هم یاد بگیرد و او هم موافقت می‌کند.»

بعد از این ماجرا، نیلوفر با جلب موافقت علی‌آقا یک ماهی را اوایل به تنهایی به گاراژ می‌رفت تا این که کیانا هم به او ملحق می‌شود. در ادامه گفت و گویی را که مدتی قبل با این دو داشتیم، می‌خوانید:

پشتیبانی خانواده، دلگرمی بخش دختران
اولین نکته‌ای که به ذهن‌ها درباره انتخاب این شغل می‌رسد، واکنش خانواده‌ها به آن است. جالب این‌که کیانا و نیلوفر هم نظر با یکدیگر در این باره می‌گویند: «پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده ما هیچ‌وقت با یادگیری هیچ حرفه‌ای مخالفت نکردند حتی مکانیکی. البته نمی‌دانستند که تصمیم‌مان تا این حد جدی است، اما با اعلام موافقت‌شان غافلگیرمان کردند. ما تاثیر مثبت این تصمیم را در اطرافیان‌مان با حمایت‌های‌شان، تشویق‌شان و انرژی مثبتی که به ما دادند، گرفتیم.»

واکنش مشتریان، انگیزه‌دهنده ادامه کار
دور از ذهن نیست که مشتریان با دیدن خانم‌های جوان با دست و صورت روغنی که لباس کار به تن دارند، حیرت‌زده شوند و به دنبالش واکنش‌های مثبت و منفی نشان دهند.

کیانا در این باره می‌گوید: «من هیچ نگاه منفی و بد از طرف مشتریان چه زن و چه مرد ندیدم. اتفاقا در اولین برخورد پر از تحسین‌شان، به ما انرژی مثبت دادند و به ادامه کار تشویق‌مان کردند. جالب است بدانید که خانم‌ها با وجود ما در تعمیرگاه احساس راحتی و دلگرمی بیشتری دارند و تا زمان تمام‌شدن کار خودروی شان با خیال راحت در این محیط نه کاملا مردانه، می‌مانند. مشتریان هیچ نگرانی ندارند که یک زن خودروی آن‌ها را دستکاری می‌کند، چون در هر صورت با نظارت اوستا علی کار می‌کنیم.»

نیلوفر هم خدا را شاکر است که تا امروز هیچ واکنش منفی جدی را تجربه نکرده، هرچند معتقد است هرکسی با هر جنسیت و سنی و در هر کاری با شرایط و حرف و حدیث‌هایی مواجه می‌شود؛ اما او سعی کرده همه تمرکزش را روی هدفش سرمایه‌گذاری کند و نه درحاشیه‌های بی‌اساس.

مدت‌هاست که توی گاراژیم با سختی‌های شیرینش
مکانیکی جزو آن دسته از کار‌هایی است که بی خطر نیست. یک اشتباه ممکن است برای فرد تعمیرکار، مشکل ساز و حتی باعث قطع عضو و... شود.

نیلوفر در این باره می‌گوید: «گاهی اوقات حرف‌هایی می‌شنیدیم یا صدمه‌ای می‌دیدیم که پیش خودمان می‌گفتیم کار را بگذاریم کنار و برویم بنشینیم توی خانه تا کمتر آزار ببینیم، اما این برای ما چالش بود که فکر کنیم آیا این کار به سلامتی جسم و روان‌مان، زمان‌مان یا درآمد صفرمان می‌ارزد یا نه. اما در نهایت به این نتیجه می‌رسیدیم که هر روز صبح حتی در روز‌های تعطیل ما به عشق یک تجربه جدید و باز و بسته کردن یک خودروی جدید به گاراژ می‌رویم.

یک دفعه به خودمان آمدیم، دیدیم مدت‌هاست که توی گاراژیم با همه سختی‌های شیرینش. این قضیه باعث شد همه ما را تشویق کنند و از ما خواستند فعالیت‌مان را توی اینستاگرام وایرال و فضایی را مهیا کنیم که ازما سوال‌های مکانیکی بکنند و در حد خودمان آموزش‌هایی را هم درباره کار با خودرو ارائه بدهیم، شاید دیدن کارمان انگیزه‌ای برای بقیه شود تا کاری متفاوت انجام بدهند.»

اما برای کیانا همیشه این نگرانی وجود داشته که با توجه به زن بودن‌شان با شرایطی روبه رو شوند که گاراژ‌دار یا علی آقا مجبور شوند مانع ادامه کار آن‌ها شوند. چالش شخصی دیگر کیانا دوری خانه تا محل کارش است.

شاگردانی هستیم تشنه یادگیری
کیانا و نیلوفر هر روز مثل دو کارآموز در مقام شاگردی اوستا علی هامونی حاضر می‌شوند و تشنه یادگیری‌اند و این خودش به تنهایی کافی است که استاد همه تجربه چند ساله‌اش را در اختیارشان بگذارد.

نیلوفر می‌گوید: «در ابتدای کار ناملایماتی از طرف گاراژ‌دار داشتیم، اما چندان جدی نبود. اما کسی که به ما اعتماد کرد علی آقا بود، چون انگیزه و اشتیاق را در ما دید. وقتی دید من حتی برای تعمیر خودروی خودم سه روز به گاراژ می‌روم و پا به پای او کار می‌کنم، فهمید عشق کار با خودرو در وجود من نهفته است و این شرایط با آمدن کیانا در کنارم خیلی بهتر هم شد.»

از نظر کیانا، علی آقا قابل اعتماد و یکی از تعمیرکار‌های کاردرست تهران است و اطمینان دارد تا اوستا شدنش می‌تواند هرآن چه را لازم است از او یاد بگیرد.

ظرافت زنانه در کنار قدرت مردانه
کیانا درباره پوشیدن لباس مکانیک، کار‌ها و فعالیت در این شغل می‌گوید: «این کار نه سخت است و نه سنگین. چون با پیشرفت فناوری و به‌روز شدن ابزارآلات تعمیرگاهی، تعمیرکار فارغ از زن یا مرد بودنش، فشار کمتری به جسم اش وارد می‌کند، اما در این گاراژ، چون آموزش ما همچنان سنتی است و هنوز ابزارآلات خیلی پیشرفته نداریم اگر کار سنگینی هم باشد، همکاران مرد از کمک به ما دریغ نمی‌کنند.»

نیلوفر هم معتقد است با پیشرفت فناوری به نوعی کار زنانه یا فقط مردانه، تعریفی دیگر دارد. ابزار‌ها اصلا مردانه نیستند، اما قدرت مردانه می‌خواهد و همین زور بازوی مردانه در کنار ظرافت زنانه بوده که باعث شده کار آن‌ها در گاراژ مورد توجه قرار بگیرد، ولی در کل هیچ مکانیکی را ندیده که به تنهایی بتواند یک موتور را باز و بسته کند، چون در هر صورت از جرثقیل یا جک‌های مختلف باید کمک گرفته شود.

در جواب این سوال ما که آیا خودرویی بوده که قبولش کنید، اما از پس تعمیر آن برنیایید، جواب دادند: «خیر. چون ما در گاراژ به صورت تیمی با افراد باسابقه و با نظارت کامل علی آقا کار می‌کنیم و همه با هم همکاری داریم. ضمن این که ما هنوز در مرحله تعمیر کامل خودرو قرار نگرفته ایم.»

روزی گاراژ خودمان را می‌زنیم
خواسته قلبی نیلوفر و کیانا بی‌شک ادامه این مسیر با همه توان‌شان است. هدف نهایی این دو، راه‌اندازی یک گاراژ چند منظوره و استخدام تعمیرکاران زن بیشتر است. راه‌اندازی بخشی هم برای آموزش و برگزاری کارگاه‌های تعمیر و مراقبت از خودرو، حتی فارغ از جنسیت و سن، برای آن‌هایی که قرار نیست مکانیکی شغل‌شان باشد؛ فقط در حد رفع نیاز‌های اولیه.

همچنین راه‌اندازی قسمتی برای آموزش تیونینگ و همکاری با یک تیم تخصصی و به‌روز که بتوانند خودرو‌ها را از شرکت‌های مختلف و کشور‌های دیگر مقایسه و کارشناسی کنند. به گفته نیلوفر، «وقتی کسی کاری را که دوست دارد انجام می‌دهد، متوجه گذر زمان نمی‌شود.

کافی است امتحانش کنید تا سرعت پیشرفت‌تان غافلگیرتان کند. وقتی در مسیری هستید که باید باشید کمتر چیزی باعث دلسردی شما در ادامه راه خواهد شد. هر روز برای شما با پیشرفت رقم می‌خورد، چون انگیزه اصلی شما همان کاری است که دوستش دارید.»

کیانا هم معتقد است: «تعمیرکاری مانند علم پزشکی یا حقوق است، چون زمان باعث می‌شود با پیشرفت فناوری خودرو‌ها به همان نسبت دانش ما هم به‌روز شود. به نظر من این کار انتها ندارد، من این پیشرفت را حداقل تا سه چهار سال آینده می‌بینم و هنوز خودم را شاگرد می‌دانم.»

منبع: شریان

کلیدواژه: تعمیر خودرو خودرو ها علی آقا خانم ها کار ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۹۰۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از هنرآفرینی هنرمندان نصف‌جهان در قطب عاشقی عالم، «کعبه»

اصفهان از گذشته تا کنون، زادگاه هنرمندان زیادی است که با ذوق و خلاقیت، توانسته‌اند در مسیر عقاید و آرمان‌های خود زیبایی‌های زیادی پدید آوردند؛ آثاری که هر چقدر از خلق آن‌ها بگذرد، باز هم تازه است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر، ارزشمندتر از طلاست و هنرمندان، کیمیاگرانی‌اند که به خوبی می‌توانند با خلاقیت و ابتکار خود، آثاری پدید آوردند که آوازه‌اش در سراسر دنیا بپیچد؛ اصفهان نیز به‌عنوان مهد فرهنگ و هنر، در دل خود فرزندانی پرورش داده که میراث دار فرهنگ، این سرمایه بزرگ ملی شدند؛ چه مرد باشند و چه زن؛ چه هنرمندانی که از نسل‌های قدیم هستند و امروز، تجربیاتشان‌، توشه راه ماست و چه هنرمندان جوان‌تر که تلاش می‌کنند با حفظ اصالت و سنت، هنر را به دیدگان هدیه کنند.

رضا بدرالسماء یکی از هنرمندان به‌نام نگارگری است که آوازه او فراتر از مرزها نیز پیچیده است که درباره یکی از تجارب متفاوت خود حین نگارگری اظهار می‌کند: در نزدیک‌ت رین مکان به خانه خدا در حال طراحی بودم و این سعادتی برای من بود؛ نکته جالب اینکه وقتی چشمم به موج جمعیت که دور کعبه حرکت می‌کرد افتاد، دیدم که این گردش در آنجا به کل گردش عالم برمی‌گردد و احساس کردم که نگارگری هم از همین گردش دورانی به در خانه خدا اقتباس شده، در واقع در همه عالم و سلول‌ها اینگونه است و همه به دور مبدایی است که از آن جدا شدند، حرکت می‌کنند تا به آن نزدیک شوند که همان از کثرت به وحدت رسیدن است.

وی ادامه می‌دهد: اثر «سرآغاز» همان خانه کعبه است که طواف حجاج، دور آن را با نقوش نقاشی ایرانی داریم؛ در واقع از نزدیک دیدم که هنرمندان چطور توانستند هنر نگارگری را خلق کنند و و دیدم که اقتباس آن‌ها از گردش همین جاست.

عیدی بزرگی نصیب من شد

این نگارگر اصفهانی همچنین درباره تجربه متفاوت خود در ابتدای سال خاطر نشان می‌کند: می‌خواستم سال را کنار شهدا آغاز کنم و همانجا عیدی خود را گرفتم؛ وقتی از تلویزیون‌های نصب شده، پیام نوروزی رهبر انقلاب پخش می‌شد، اثر خود با نام «یا مقلب القلوب» را کنار ایشان دیدم و واقعاً حس خوبی داشتم؛ عیدی بزرگی نصیب ما شد که افتخار بزرگی بود، ما بارها به واسطه آثاری مثل شهدای منا که در راستای انقلاب، خلق شده چند باری خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و ایشان هم هنر را دوست دارند و تاکید دارند با زبان هنر، انقلاب را بیشتر معرفی کنیم و مظلومیت فداییان اسلام از صدر اسلام و رشادت‌هایی که تا کنون داشتند را با هنر نشان دهیم.

آمنه بدرالسماء، از دیگر هنرمندان اصفهانی و فرزند رضا بدرالسماء اظهار می‌کند: علاقه زیادی به هنر داشتم با این حال زندگی من در کنار پدرم بی تأثیر نبوده زیرا غیر از تربیت پدرانه، مرا با دنیای هنر آشنا کرد؛ همچنین مادرم پشتوانه بزرگی برای من بود و بیش از اندازه تشویقم می‌کرد، همچنین مشکلات را طوری مدیریت می‌کرد تا پدرم در آرامش بتواند به کار خود برسد.

وی می‌افزاید: اخلاق هنرمندان باید بسیار لطیف، مهربان و پر از عشق باشد و معمولاً احساس خود را با اثر خود بیان می‌کنند؛ افتخار داشتم در کنار پدرم باشم و ایشان اینقدر بزرگ‌منشانه از اصالت و سنت‌های ایرانی بودن، فرهنگ و اصفهان برای من گفتند که از بچگی، زیست هنرمندانه داشتیم.

این هنرمند ادامه می‌دهد: پدر خیلی علاقه داشتند که باید رسالت خود را به نوعی تمام کنیم و به من می‌گفتند که به عنوان یک بانوی هنرمند، باید فضای ذهنی خود در حالی که سنت‌ها را حفظ می‌کنی، به تصویر بکشی، در عین حال با مخاطبی که همسن یا متعلق به نسل بعد از تو است ارتباط برقرار کنی.

مکتبی شایسته‌تر از اصفهان نیست

احمد مراتب، پیشکسوت آواز نیز در خصوص پیشینه موسیقی در اصفهان اظهار می‌کند: مکتب آواز اصفهان و شیوه یا سبک، هرکدام معانی و ترجمان خود را دارد و بسیار زمان می‌خواهد تا درباره‌اش صحبت کنیم اما اگر قرار باشد روزی درباره آن حرف بزنیم، مکتبی شایسته‌تر از اصفهان نیست.

وی ادامه می‌دهد: اصفهان از دیرباز حرفی برای گفتن داشته و مفاخر بزرگی را به عرصه موسیقی ایران و خارج از ایران معرفی کرده‌است؛ از زمان سید رحیم اصفهانی و شاگردان ایشان، مرحوم سید حسین ساعت‌ساز، مرحوم حاج اصفهانی که استاد من هم بودند و که هرکدام ستاره درخشانی در فرهنگ و هنر و آواز اصفهان به حساب می‌آیند.

این پیشکسوت آواز خاطر نشان می‌کند: الان هم اساتید زیادی در اصفهان داریم که جزو برجسته‌ترین استادان ایران هستند و در رشته‌ها گوناگون، چه آواز و چه ساز، فعالند؛ امیدواریم شایستگی این را داشته باشند که جا پای بزرگان بگذارند و عظمتی که اصفهان در فرهنگ و هنر، مخصوصاً موسیقی داشته است، حفظ و به آیندگان بسپارند.

تاج سر آواز ایران

مراتب با بیان اینکه اخلاقمداری برای یک هنرمند، بسیار مهم است، می‌گوید: استاد تاج، یکی از نوادر اساتیدی است که شخصیت اخلاقی‌اش با وجود اینکه پهلوان آواز بود، زبانزد بود؛ همین بود که شاگردان را به سوی خود جذب می‌کرد، از ۱۲ سالگی و مدت ۱۸ سال حتی در سفر، در رکاب او بودم و از حضورش استفاده کردم؛ اخلاق، منش و انسانیت او بزرگترین شایستگی او بود.

وی ادامه می‌دهد: بارها گفته‌ام که تاج، تاج سر آواز ایران بود اما بابت این تاج، از کسی باج نگرفت و هیچ تفاخری نداشت؛ من حتی یک غیبت از او نشنیدم و همه شاگردان شیفته اخلاق او بودند؛ اخلاق نیک با همه مردم، مسئله مهمی برای کسانی است که می‌خواهند در عرصه هنر ماندگار شوند.

پیشکسوت آواز خاطر نشان می‌کند: حدود ۲۰ سال قبل، در راستای آوازهای آئینی، تلاش‌های زیادی صورت گرفت تا اذان و دعاها با لحن موسیقی ایرانی ادا شود، زیرا در قدیم افرادی که اذان گوش می‌کردند رادیو نداشتند که بخواهند از لحن عرب استفاده کنند و آقایان دماوندی، تاج از جمله افرادی هستند که در این عرصه صحبت کردند، همچنین سید جواد ذبیحی که دعاها و ادعیه را با آوازهای ایرانی خواند و این والاترین خدمت ایشان بود.

اذان گفتن در کعبه، به سبک شیعیان

مراتب با اشاره به اینکه سال ۱۳۵۴ و عید غدیر، در حال خواندن اشعاری در حضور چندی از علما و اصفهانی‌ها که مقابل خانه کلبه و ناودان طلا دور هم جمع می‌شدند بودم، ادامه می‌دهد: آن شب امام موسی صدر، مهمان شاه عربستان بود و در عین طواف صدای من را شنید، فردای آن روز از ایشان دعوت کردیم که به هتل ما بیاید و موقع رفتن گفت که فردا، تمام سلاطین و پادشاهان اسلامی وارد خانه کعبه می‌شوند و خانه خدا با گلاب قمصر اصفهان عطرآگین می‌شود، می‌خواهم صحبت کنم بر بام کعبه اذان بگویید؛ خلاصه که مسئولین، موافقت کردند و بعد از برنامه‌ها از جمله قرائت قرآن توسط عبدالباسط، علی رغم تاکید بر ادامه اذان تا «اشهد ان محمد رسول الله»، به طریقه شیعیان و با «اشهد ان علیا ولی الله» اذان گفتم و این بالاترین افتخار من در تمام عمرم بود؛ جالب اینجاست که با توجه به شرایط عربستان، حتی یک نفر هم به این کار من اعتراض نکرد و این از عنایات الهی بود.

وی در پایان می‌گوید: امیدوارم نام اصفهان همانطور که شایسته است به عنوان یک کلان شهر و حتی جهان شهر، به افتخار و بزرگی برده شود.

به گزارش ایمنا، تکریم و معرفی هنرمندان، مخصوصاً دیار هنرخیز اصفهان، وظیفه همه ماست؛ هنرمندانی که در هر شرایطی، ذوق و هنر خود را حفظ و تلاش کردند تا به بهترین شکل ممکن، آن را به مردم هدیه کنند و این دیار کم ندارد از این بزرگ‌مردان عرصه فرهنگ و هنر…

کد خبر 748629

دیگر خبرها

  • روایتی از خلیج فارس با عکس‌هایی از مستند «دریای پارس»/ عکس
  • روایتی از ۵۳ سال تدریس و مهری ماندگار
  • روایتی مستند از دعوای ایران و افغانستان بر سر آب؛ دولت چه کرده؟ | فیلم
  • نظارت مستمر بر پروژه‌های مهم مسکونی و عمرانی در استان بوشهر
  • روایتی کوتاه از حماسه فتح هرمز و اخراج پرتغالی‌ها از خلیج‌فارس
  • روایتی از هنرآفرینی هنرمندان نصف‌جهان در قطب عاشقی عالم، «کعبه»
  • جدیدترین شماره مجله «خیمه» منتشر شد
  • دانشمندان درباره «جهان‌های موازی» چه می‌گویند؟
  • نگاهی متفاوت به جنگ در تئاتر/ روایتی به پنج گویش متفاوت از  سرانجام وقایع جنگ
  • مستند جوانمرد؛ روایتی از زندگی شهید غیرت حمیدرضا الداغی