استراتژی دولت بایدن در قبال ناتو و چالشهای پیشرو/ سناریوی دموکراتها برای برگزاری اجلاس سران دموکراسی/ ابعاد طرح «هدایت انقلاب دیجیتال»
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۴۱۲۹۴
«عسگر قهرمانپور» تحلیلگر مسائل بینالملل در تشریح رویکردهای دولت جو بایدن در قبال ناتو در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: در ابتدا باید اشاره کنم که انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده همان طور که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران تاکید میکنند، از خیلی جهات حائز اهمیت بوده است و بر همین اساس سیاست خارجی آمریکا در دوران بایدن نیز متفاوت خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: بایدن در مجموع ۴۷ سال است که فعالیت سیاسی میکند. او ریاست کمیته روابط خارجی مجلس سنا را بر عهده داشته و با متحدانش در سراسر جهان به عنوان معاون رئیسجمهور در دولت اوباما مذاکره کرده است. لذا برقراری رابطه با جهان در سیاست خارجی او مهم است. جو بایدن اتحادیهها را در مرکز هرگونه ابتکار عمل در سیاست خارجی قرار میدهد و حمایت از اتحادهای بینالمللی را برای حفظ نظم بینالمللی، حفاظت از دموکراسی آمریکا و پیشبرد صلح و رفاه در سطح جهان مهم میداند. او مدتهاست که از ناتو و سایر سازمانهای چند ملیتی حمایت میکند و حتی در افغانستان، عراق و اوکراین در زمان دولت اوباما، سکاندار سیاست خارجی بود. بایدن در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۹ در شهر نیویورک در رابطه با سیاست خارجی، ادعا کرد که اگر او انتخاب شود، آمریکا را در بالای جدول قرار خواهد داد، با متحدان و شرکای آمریکا همکاری خواهد کرد و اقدامهای گستردهای را برای مقابله با تهدیدهای جهانی، به ویژه تهدیدهای منحصر به قرن بیست و یکم بسیج خواهد کرد.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: از آنجا که ایالات متحده تقریباً هر روز رکوردهای جدیدی را در پاندمی کرونا ثبت میکند، کاملاً روشن است که تهدیدهای جهان امروز به مرزهای ملی احترام نمیگذارند. از این رو، استراتژیهای بایدن چه در برابر تغییرات آب و هوایی، چه در برابر چین و یا در مورد کووید ۱۹ قرار بر برقراری رابطه با همه متحدان است. در میان بسیاری از اتحادهای دوجانبه و چندجانبه ایالات متحده، ناتو جایگاه منحصر به فردی دارد و در خط مقدم این استراتژی قرار دارد. اما مسأله و موضوعِ تقسیم بار مالی برای آمریکا در خصوص ناتو بسیار مهم است. ترامپ به خاطر توجه بیشتر به موضوعات دفاعی، از اختصاص ۲ درصد از تولید ناخالص ملی برای تأمین بودجه ناتو دریغ کرد و به همبستگی فراآتلانتیک پشت کرد؛ تعهدی که در واقع توسط دولت اوباما مورد مذاکره قرار گرفت. این تعهد متحدان را از آمریکا دور کرد، به ویژه هنگامی که ویروس کرونا سهم بیشتری از بودجههای فدرال را به خود اختصاص داد.
قهرمانپور افزود: فشار ترامپ به متحدان اروپایی باعث شد فضای چانهزنی برای دولت بایدن افزایش یابد. بایدن چالشهای ناشی از دخالتهای انتخاباتی روسیه، فرسایش نهادهای دموکراتیک در کشورهای عضو ناتو، و تهدیدات فنآوری مخرب و نسل پنجم شبکه تلفن همراه (۵G) توسط چین را میپذیرد. جدا از تعهد دو درصدی نمادین، بایدن این فرصت را دارد که از نظر توانمندی، چنین تقسیم باری را تحت فشار قرار داده و اصول لازم را برای تقویت وضعیت دفاعی و بازدارندگی و اطمینان از مناسب بودن ناتو برای یک دوران ژئوپلیتیک جدید مورد بازنگری قرار دهد. بایدن به شوخی ادعا میکند که ناتو و یافتن درمانی برای سرطان، تنها دو موردی است که دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر آن توافق دارند، اما ممکن است حق با او باشد. به منظور اتحاد کشور و جامعه فراآتلاتیک، بایدن ناتو را به عنوان وسیله مناسبی برای تضمین امنیت دستهجمعی و همچنین تقویت هویتها و منافع مشترک تلقی میکند.
وی گفت: استدلال بایدن در کنفرانس امنیتی مونیخ سال گذشته این واقعیت را برای مخاطبان مشترک آتلانتیک شمالی نشان داد. او تاکید کرد که اروپاییان میتوانند روی رهبری آمریکا حساب کنند، زیرا چنین امری به نفع منافع شخصی هر دو و سایر کشورها است. او مستقیماً جلوی دوربین رفت و قول داد: «ما بر میگردیم». به نظر میرسد ناتو نیز به این تعهد اعتماد دارد. در اقدامی شگفتآور ناتو اعلام کرد که از حضور بایدن برای نشست اوایل بهار در بروکسل استقبال میکند. با این همه، ناتو ظاهراً بازی سیاسی خود را توسعه میدهد. برنامههای بایدن برای «ارتقای دیپلماسی به عنوان ابزار اصلی سیاست خارجی ایالات متحده» برای سازمانی ضروری است که برای پیشرفت خود نیاز به توافق و اجماع ۳۰ کشور مختلف دارد. معاون بایدن نیز یک سفر طولانی در پیش دارد تا به متحدان اروپایی اطمینان دهد عزم آمریکا در حل مسائل سرمایهگذاری شهروندان آمریکایی در امنیت اروپا طی سالهای اخیر که ضعیف شده است جدی خواهد بود.
این پژوهشگر مسائل بینالملل عنوان کرد: یکی از این اقدامها برای شروع و بهبود این روند، برگزاری اجلاس سران دموکراسی است که وی قصد دارد در سال اول دولت خود تشکیل دهد. معاون بایدن با گردهم آوردن دموکراسیهای جهان در اوایل دوره اول ریاست جمهوری خود قصد دارد تا حول یک دستور کار مشترک نه تنها با کشورهای متحد، بلکه همچنین با سازمانهای جامعه مدنی، شرکتهای فناوری و سازمانهای غیردولتی نیز به توافق برسد. این ائتلاف ارزیابیهای تهدید را هماهنگ کرده و استراتژیهای منسجمی را برای مقابله با آنها تدوین خواهد کرد. ناتو علاوه بر نمایندگی تک تک کشورها، باید در این اجلاس جایگاه برجستهای داشته باشد. اعضای ناتو که مجدداً به مسئولیت های دموکراتیک خود متعهد شدهاند، نوعی تجدید عهد برای پیوند فراآتلانتیک ارائه میدهند که یک حرکت اساسی به جلو خواهد بود. چالش بعدی فراروی دولت بایدن، توجه به فوریترین چالشهای فراملی با یک ناتوی احیا شده است که میتوان به تغییرات آب و هوا، بیماریهای همهگیر و نفوذ فناوریهای مخرب اشاره کرد.
وی گفت: بایدن بارها تأکید کرده است که ایالات متحده را به توافق پاریس بازمیگرداند، «از علم پیروی میکند» و «اراده سیاسی برای مقابله با تهدیدات» تغییرات آب و هوایی و همهگیریها را مدیریت میکند. وقتی صحبت از فناوری میشود، بایدن پیشنهاد میکند که ائتلافی از کشورها به رهبری ایالات متحده باید هنجارهای مشترکی را برای فضای مجازی ایجاد کند. از آنجا که ناتو فضای مجازی را به عنوان قلمرو جدید حیاتی برای امنیت جمعی اتحاد اعلام کرده، بایدن احتمالاً گروهی متشکل از ۳۰ دولت را پیدا کند که آماده «هدایت انقلاب دیجیتال» در ایجاد ثبات در اینترنت با رهنمودها و فرصتهای مشترک برای همکاری باشند، نه رقابت. با وجود قوانین جدیدی که برای تهدیدهای همیشه در حال توسعه تعیین شده است، دولت بایدن همچنین میتواند از یک استراتژی جدید فرا آتلانتیکی برای مقابله با رقابت بزرگ قدرت سنتی با روسیه و چین حمایت اساسی کند. رویکرد بایدن در قبال روسیه در سه هدف خلاصه میشود: «تعقیب بازدارندگی، همکاری و ثبات استراتژیک با مسکو» که تحمیل هزینهها به روسیه مشترکاً با متحدان و حفظ و نگهداری فشار تا زمان اجرای توافقهای مینسک.
قهرمانپور تصریح کرد: ناتو میتواند برای استراتژی واشنگتن در قبال روسیه مفید باشد؛ به شرطی که قدمهایی را در جهت عضویت در گرجستان و اوکراین، تقویت امنیت انرژی، و پیشگیری و حملات سایبری بردارد. در سمتِ تهاجمی، ناتو قصد دارد حضور خود را در اروپای شرقی تقویت کند و تلاش کند تا اگر بهترین نباشد، دست کم برتری متعارفی نسبت روسها در حملات بالستیکی داشته باشد. همکاری ۳۰ دولت عضو برای همسویی تلاشها در برابر نفوذ بیشتر فعالیتهای سایبری و اطلاعاتی غیرمجاز برای اطمینان از انعطافپذیری قوی در غیرنظامیان نیز حیاتی خواهد بود. آنچه بایدن به رسمیت میشناسد این است که کرملین از ناتوی قدرتمند به عنوان یکی از محکمترین سنگرها برای یک جامعه آزاد و امن فراآتلانتیکی میترسد. یک ناتوی متحد به آمریکا اجازه میدهد تا از نزدیکترین دوستان خود محافظت کند و هزینههای انجام چنین کاری را محدود کند. به نفع ایالات متحده است که ناتو را حفظ کند که بتواند امنیت فراآتلانتیک را با ایالات متحده به عنوان یک کشور از میان بسیاری از کشورها تضمین کند و نه به عنوان پلیس بینالمللی. این کار نه تنها نظم لیبرال مورد نظر بایدن را بازتولید میکند، بلکه از توانایی مسکو برای تحمیل روایت یک مداخله آشفته دیگر توسط آمریکا جلوگیری میکند.
وی خاطرنشان کرد: در بازی شطرنج ژئوپلیتیک که بایدن طراحی کرده است، یک ناتوی توانمند، مطمئن و تحت هدایت آمریکا، ملکه ایالات متحده به شمار میآید. وقتی نوبت به چین میرسد، سیاست بایدن دوباره به سمت ناتو به عنوان ابزاری برای پیشبرد و تقویت قدرت آمریکا متمایل میشود. بایدن استراتژی خود را برای مقابله با ظهور چین به عنوان سازش بین همکاری در هرجایی که میتوانیم (به عنوان مثال، در مورد موضوعاتی مانند تغییر آب و هوا، منع گسترش سلاحهای هستهای و امنیت بهداشت جهانی) و همچنین بررسی پیشینه حقوق بشر و مالکیت معنوی چین بیان کرد. بایدن اشاره میکند که ایالات متحده به تنهایی حدود ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را نمایندگی میکند، اما همراه با سایر کشورهای دموکراتیک، این میزان از تولید ناخالص داخلی بیش از دو برابر خواهد بود. این مقدار، بخش قابل توجهی از اقتصاد بینالملل است که چین به سمت آن میرود؛ به ویژه هنگامی که نیازمند تجارت و فنآوری در بازارهای غربی است. در اینجا ناتو میتواند به عنوان یک مدل مؤثر برای آمریکا در گفتوگو و برقراری روابط با شرکای هند و اقیانوس آرام ایفای نقش کند.
این پژوهشگر حوزه ناتو در پایان گفت: ناتو و شرکای آن در شرق و جنوب آسیا میتوانند تهدیدهای امنیتی چین را برطرف کنند. به عنوان یک اتحاد سیاسی، ناتو میتواند زمینهای برای بحث و گفتوگوهای دیپلماتیک قوی فراهم کند. در حالی که بایدن به طور معمول از «الگوی قدرت و قدرت الگوی ما» به عنوان یک مسئولیت و امتیاز آمریکایی یاد میکند، قدرت الگوی فراآتلانتیک مشترک در صحنه جهانی نیز از این ایده نشأت می گیرد. ناتو و ایالات متحده میتوانند با هم متحد شوند، راه جدیدی را برای همکاری ایجاد کرده و با چالشهای امنیتی نوظهور مقابله کنند. استراتژی جدید ناتو در سال ۲۰۳۰ بر چنین ادعایی استوار است که ناتو گذشته، حال و آینده ما است. هدف سیاست خارجی بایدن نیز این است که آمریکا «یک بار دیگر نوری بر جهان» بتاباند. دولت بایدن در اجرای برنامه بلندپروازانه سیاست خارجی خود و اطمینان از یک جامعه فراآتلاتیک آزاد، کامل و در صلح، به دنبال آن است تا از یک مزیت استراتژیک واقعی برخوردار باشد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: چین روسیه ناتو جو بایدن سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ایالات متحده برای مقابله سیاست خارجی عنوان یک دولت بایدن بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۴۱۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«انقلاب میخک» پرتغال که منجر به دموکراسی در این کشور شد را بشناسیم
به گزارش جماران به نقل از یورونیوز، ساکنان پایتخت پرتغال در حالی روز پنجشنبه پنجاهمین سالگرد انقلاب میخک را که یادآور مبارزه با دیکتاتوری و پیروزی است جشن گرفتند که حمایت از راست افراطی طی سالهای اخیر در این کشور، همانند اغلب نقاط اروپا بیش از گذشته مورد استقبال قرار گرفته است.
دهها هزار نفر روز پنجشنبه برای گرامیداشت جشن پنجاهمین سالگرد «انقلاب میخک» در پرتغال که طولانیترین دیکتاتوری فاشیستی اروپا را سرنگون کرد و دموکراسی را در این کشور به ارمغان آورد، به خیابانهای لیسبون، پایتخت سرازیر شدند.
جمعیت زیادی از ساکنان لیسبون در این راهپیمایی حضور داشتند و ضمن در دست داشتن گلهای میخک و برافراشتن پرچمهای کشورشان شعار «۲۵ آوریل همیشه؛ فاشیسم هرگز دوباره!» سر دادند.
آنتونیو اولیویرا سالازار، پرتغال را از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۶۸ تحت سلطه خود داشت، اما حکومت اقتدارگرای فوق محافظهکار او با جانشینش مارسلو کائتانو، تنها شش سال دیگر تداوم یافت و سرانجام در ۲۵ آوریل ۱۹۷۴ با انقلاب میخک از هم فروپاشید.
این انقلاب تقریبا بدون خونریزی توسط گروهی از افسران جوان ارتش که خواهان دموکراسی و پایان دادن به جنگهای طولانیمدت علیه جنبشهای استقلال در مستعمرات آفریقا بودند، پایهریزی و هدایت شد. کودتای نظامی توسط گروه «کاپیتانهای آوریل» منجر به استعمارزدایی سریع شد.
مشارکت ساکنان پایتخت در جشنی ملی که یادآور مبارزه با دیکتاتوری است در حالی صورت میگیرد که حمایت از راست افراطی طی سالهای اخیر در پرتغال، همانند اغلب نقاط اروپا بیش از گذشته به چشم میخورد.
جشنهای روز پنجشنبه در میدان کومِرس (تجارت) لیسبون، در کنار رودخانه تاگوس آغاز شد، جایی که دو ناوچه نیروی دریایی این کشور پهلو گرفته بودند.
همزمان، جنگندههای نیروی هوایی در آسمان به پرواز درآمدند، خودروهای نظامی در مسیر تعیین شده حرکت کردند و بیش از ۴۰۰ سرباز در این مراسم رژه رفتند و سرود ملی کشورشان را خواندند.
ژوائو مارسلینو، شهروند ۷۴ ساله پرتغالی که از جمله شرکت کنندگان در جشنهای سالگرد انقلاب میخک در لیسبون است نسبت به اوجگیری گرایشهای افراطی در کشورش ابراز نگرانی میکند.
وی میگوید که ظهور چشمگیر جریانهای عوامگرا و راست افراطی طی سالهای اخیر در پرتغال که به گفته او بازتابی از یک رویکرد مشابه در دیگر کشورهای عضو اتحادیه محسوب میشود بسیار نگران کننده است زیرا «راه حلهای خوبی را برای هیچ کشوری به ارمغان نمی آورد.»
این شهروند سالخورده پرتغالی میافزاید: «نگرانم که بعد از ۵۰ سال دموکراسی هنوز عدهای از مردم آنگونه که باید آگاه نشده باشند... حال آنکه راست افراطی در حال پیشروی است زیرا احزاب اصلی به توسعه کشور کمک نمیکنند.»
مارسلو ربلو دی سوسا، رئیس جمهوری پرتغال طی سخنانی در حضور نمایندگان پارلمان گفت که همه «باید به نیروی حیاتی دموکراسی واقف باشند و به سطحی از فروتنی و ذکاوت برسند که همواره دموکراسی، حتی نمونه ناقص آنرا به دیکتاتوری ترجیح دهند.»
به رغم آنکه نظام دموکراسی چندحزبی حاکم بر پرتغال از سال ۱۹۷۴ همواره تداوم داشته و زیرساختهای آن بواسطه عضویت در اتحادیه اروپا و کمک صندوقهای توسعه به شکل قابل توجهی مدرن شده، اما پرتغال همچنان فقیرترین کشور اروپای غربی باقی مانده است.
نارضایتی از بحران مسکن ناشی از افزایش مداوم اجاره بها به همراه دستمزدهای پایین، خدمات بهداشتی ضعیف و موارد که از فساد در احزاب اصلی کشور حکایت دارد، باعث تقویت راست افراطی در پرتغال شده است.
ژوزه دوارته، جوان ۲۹ ساله پرتغالی میگوید که امسال جشن گرفتن انقلاب به دلیل ظهور راست افراطی که او امیدوار است موقتی باشد، اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
به گفته این شهروند پرتغالی: «ما همه میتوانیم با میراث به جا مانده از آنهایی که انقلاب ۲۵ آوریل را رقم زدند، با راست افراطی مبارزه کنیم.»
«فیل در اتاق»
آنتونیو کاستا پینتو، محقق علوم سیاسی دانشگاه لیسبون معتقد است در حالی که اکثر پرتغالیها لیبرال دموکراسی را پذیرفته و به انقلاب ۲۵ آوریل افتخار می کنند، محبوبیت روزافزون چِگا، حزب پوپولیست و ضد مهاجر پرتغال، به مثابه «فیلی در اتاق» که در جشنهای انقلاب میخک امسال بود. (کنایه به مشکلی بزرگ که هیچکس نمیخواهد به آن فکر کند و یا آنرا به چالش بکشد.)
وی میافزاید : «چگا افرادی را به سوی خود جذب کرده که نگاهی تجدیدنظرطلبانه به تاریخ دارند و برآنند که استعمار و امپراتوری چندان بد هم نبودند و باید به گذشته پرتغال و نمادهای آن بها داد.»
چگا به طور مکرر از شعار سالازار یعنی «خدا، میهن پرستی و خانواده» استفاده می کند و به این سه «کار» را نیز افزوده است.
آندره ونتورا، رهبر چگا، انگ فاشیست بودن به خود یا حزبش را رد میکند و میگوید که این حزب ضد ساختار است و می خواهد قانون اساسی پرتغال را تغییر دهد.
ونتورا روز پنجشنبه در پارلمان، با متهم کردن سوسیال دموکراتهای حاکم و اپوزیسیون سوسیالیست به ناتوانی در پایان دادن به فقر در کشور، گفت: «پنجاه سال پیش انقلابی کردیم که به ما آزادی داد، اما در ادامه عزت را از ما گرفت.»
چگا که در سال ۲۰۱۹ تأسیس شد، سومین حزب بزرگ پرتغال است؛ این حزب راست افراطی تعداد نمایندگان خود را در انتخابات پارلمانی مارس چهار برابر کرد و به ۵۰ نفر رساند.