یادداشت سفیر ایران در فرانسه درباره نقش نوفل لوشاتو در سرعت بخشی به انقلاب اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۴۸۱۱۸
سفیر ایران در پاریس در یادداشتی به مناسبت دهه فجر نوشت: نوفل لوشاتو هرچه بود و نبود حدود چهار ماه میزبان بنیانگذار انقلاب ایران شد و بسیاری از آرمانها و آرزوها و پیامهای انقلاب اسلامی را در آنجا به صراحت عرضه داشت و از آنجا به جهان مخابره کرد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از بخش رسانهای سفارت ایران، «بهرام قاسمی» در یادداشتی به مناسبت دهه فجر با عنوان «نوفل لوشاتو، نامی آشنا و ماندگار در سیر تحولات انقلاب اسلامی ایران» نوشت: قرار و سنت حسنه گردهمایی سالانه در نوفل لوشاتو در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی ایران چونان همیشه و همواره در همه این سالیانی که رفت با داشتن مهمانی خوشنشین چون کووید آنهم در اروپا و فرانسه دیگر میسر نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما به نمایندگی از آن جمع مالوف و پایدار و دلبستگان ماندگار و به انتظار، با فراآمدن طلیعه دهه مبارک فجر به اتفاق همراهانی اندک اما نادره به کردار و همت والا در هوایی بارانی و تا حدی سرد و پرسوز راهی نوفل لوشاتو شدیم. باید دین خود را در حد بضاعت ادا میکردیم. شهردار جدید نوفل لوشاتو خانم الیزابت سانجیوی و معاون و چند همکار ایشان نیز آمده بودند و در انتظار دیدن ما. گپ و گفت ما سوز و بوران را ناکارا کرده بود و فرصتی شد برای قول و قرارهایی برای دیدار و ضیافتی و ارائه طرح و تلاش برای رفتن به سوی یک دیپلماسی شهری و خواهرخواندگی نوفل لوشاتو با یکی از شهرهای ایران.
حضور در محوطه اقامت حضرت امام در نوفل لوشاتو ناخواسته آدمی را به قلب تمامی تحولات و شور و حال دوران انقلاب و کلام های آتشین امام و پیامها و سخنها و آرمانها و ایدههایی که باید تحقق مییافت، میکشاند. این خانه و باغ باز پر میشود از همه آنانی که آن روزها بودند در آمد و شد و تلاش. تصاویر همگان باز جان میگیرد و همه در برابرت حاضرند، گویی همین حالاست.
پاریس و بعد نوفل لوشاتو از 14 مهر تا 11 بهمن میزبان رهبری انقلاب است. با ورود امام به نوفل لوشاتو این دهکده آرام نشسته در کنار پاریس و جنوب ورسای ناگهان و با سرعتی رعد آسا و کمنظیر به قطب و قلب اخبار فراگیر جهانی و بینالمللی تحولات ایران بدل میشود. نوفل لوشاتو دیگر یک شهر کوچک یا دهکده نبود و فراتر از کرملین و باکینگهام و الیزه و... خبرساز مینمود. فرا میداد و فرا میخواند و با تمام کوچکی خود چتری و سایهای بسان آسمان بر سر همه جا و همگان بر کشیده بود. همه میآمدند، یکصدا، یکدل... .
از همین جاست که دیگر نوفل لوشاتو برای امام دیگر شهر و دهکده و یک نقطه خاصی از جهان نیست. نوفل لوشاتو بخشی از تاریخ تحولات جهان و بخشی از تاریخ معاصر ایران است که منشاء دگرگونی های عظیمی شده است.
میزان اقامت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به لحاظ کمی شاید تنها 118 روز در این نقطه آرام از جهان باشد اما طول و عرض جغرافیایی و تاریخی و آثار کیفی ناباورانه آن به بلندای خود تاریخ و تا بیکرانهاست.
یافتهها و داشتههایم بعد از این همه سال آن است که انتخاب فرانسه از سوی حضرت امام و مشاوران او انتخابی بسیار هوشمندانه و شجاعانه و از سر خرد و آگاهی کامل بوده است. فرانسه دههای 60 و 70 و حتی پیش و پس آن به آزادی و دموکراسی و قلب پرطنین اروپا و به سیاسیترین پایتخت در جهان و مهد روشنفکری، دانش، افکار نوین، فلسفه و انقلاب شهره بود. ایرانیان از هر کجای اروپا و آمریکا به راحتی میتوانستند به آن آمد و شد نمایند و آنقدر که لازم باشد، چه برای رسانههای ملی آن و یا دیگر رسانههای بینالمللی امکان دسترسی به افکار و آرمانهای مورد بیان رهبر انقلاب وجود داشت، آرمانها و پیامهایی که به گونهای جذاب و جدید، جهانی را تحت تاثیر خود داشت.
پیام رسای اصیل اسلام و حتی استقرار امام در یک پایتخت اروپایی و کشوری غیر مسلمان خود پدیده نوظهور و نوینی بود که تنها در قاموس و چهارچوب انقلاب اسلامی و رهبری امام میتوانست توصیف و توصیه شود. ورود امام به نوفل لوشاتو موجی از خبر و حوادث انقلاب ایران را به گونه ناگهانی و یکباره و غیرقابل باور در مقابل چشم جهانیان نهاد و یکی از مهمترین موضوعات عصر خود شد. انقلاب تحولات درونی ایران را از حوزه ملی به یک مساله جهانی و بینالمللی مبدل ساخت و راهی صد ساله را یک شبه پیمود.
نوفل لوشاتو هرچه بود و نبود حدود چهار ماه میزبان بنیانگذار انقلاب ایران شد و بسیاری از آرمانها و آرزوها و پیامهای انقلاب اسلامی را در آنجا به صراحت عرضه داشت و از آنجا به تمام جهان مخابره کرد. نوفل لوشاتو در سرعت بخشی به پیروزی انقلاب با هزینههای بسیار کمتر از هر آنچه که باور میشد نامی ماندگار و یادگار انقلاب و امامِ آن شد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: انقلاب اسلامی نوفل لوشاتو آرمان ها پیام ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۴۸۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر