مختصری در باب سیمای فکری آیتالله مصباح یزدی؛ منتقد نظری تجدد با رویکرد انضمامی
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۹۳۹۷۵
آیتالله مصباح یزدی دو وجه مسئلهمندی و روزآمدی را واجد بود؛ به این معنا که ایشان برخلاف بسیاری عالمان سنتی حوزوی، به بحث از مسائل سنتی حوزوی یا شرح و تعلیقیه زدن بر آثار پیشینیان بسنده نکرد. - اخبار سیاسی -
گروه اندیشه سیاسی تسنیم- عبدالله بیننده: «تحقیقاً ما معتقدیم که مسائل اعتقادی را جز با بحث فلسفی نمیشود اثبات کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلسوفان متکلم و متکلمان فیلسوف
در تاریخ اندیشه در جهان اسلام، در نسبت فلسفه و کلام، از یک منظر، دو دسته متفکر همواره وجود داشتهاند؛ فیلسوفان متکلم و متکلمان فیلسوف. دسته اول کسانی بودند که به مباحث فلسفی میپرداختند و با روش صرف عقلی از عوارض وجود در عام ترینمعنای آن بحث و موضع خود را اثبات میکردند و در این بین چون بخشی از عوارض وجود، به مسائل عقاید دینی مانند توحید، نبوت یا معاد ارتباط پیدا میکرد، از همان موضع و منظر فلسفی، مسائل کلامی را نیز به بحث میگذاشتند و لذا فلسفه(مسائل و روش آن) برای آنها موضوعیت داشت و کلام به نوعی در حاشیه فلسفه برای آنها مطرح بود.
اما آنچه برای دسته دوم موضوعیت داشت، به عکس دسته اول، کلام و در تعبیر عامتر «دین» است و فلسفه برای آنها طریقیت دارد؛ به این معنا که اگرچه در مباحث فلسفی تمحض کرده و حتی ابداعاتی نیز در این زمینه دارند، لیکن فلسفه برای آنها ابزاری است برای تقویت مبانی عقیدتی اسلامی.
با این دو نکته مقدماتی میتوان گفت که مرحوم آیتا.. محمدتقی مصباح یزدی، در نسبت فلسفه و کلام، و رویکرد دینشناسی/دینپژوهی -هم با استناد به اول این نوشتار و هم با نگاه به مجموعه آثار ایشان- در زمره متکلمان فیلسوفی بود که با بهرهگیری از روش فلسفی(قاعدتاً مراد فلسفه اسلامی است)، به بحث از مسائل اسلامی دست زده است. ایشان ضمن اینکه در برخی مسائل فلسفی دارای ابداع هستند(مانند بحث از ارزش اعتبارات در فلسفه اخلاق و غیره)، لیکن به نظر میرسد آنچه برای ایشان اصالت داشته، دفاع از عقاید دینی و گزارههای دین با روش فلسفی است و لذا فلسفه برای ایشان طریقیت داشته است.
امتداد مکتب علامه طباطبایی و امام خمینی (ره)
از حیث تاریخ اندیشه در ایران معاصر، نظام اندیشهای مرحوم آیتا... مصباح یزدی را باید در امتداد دو خط فکری مورد مطالعه و تأمل قرار داد؛ یکی مکتب علامه طباطبایی و دیگری امام خمینی. از منظر تاریخ اندیشه، یک وجه برجستۀ مکتب علامه طباطبایی و شاگرد ایشان شهید مطهری در این بوده است که در حوزه دینشناسیْ به جای تمرکز بر فقه و اصول، بر فلسفه، کلام و تفسیر متمرکز شدهاند و ضمن ایجاد تحول در عرصه دینشناسی در حوزه علمیه، روش جدیدی در تفسیر دین ارائه نمودند که علاوهبر تحفظ( و البته تحول و تکامل بخشیدن به آنها) بر مبانی و میراث اندیشهای اسلامی، در مواجهه با مسائل جدید پیشآمده، از آن میراث به نحو روزآمدی بهره گرفتهاند. لذا میتوان «مسئلهمندی» و «روزآمدی» با تکیه بر میراث اندیشهای را مهمترین وجه مکتب فکری علامه و بعدها شاگردانش دانست. مکتب اجتهادی امام خمینی(ره) نیز همراستا با مکتب علامه، ضمن تحفظ بر میراث اصولی، فقهی و کلامی اسلامی، اما به خصوص در بخش فقه و کلام سیاسی تحولی بنیادین ایجاد کرد که منجر به شکلگیری نظریه سیاست اسلامی یعنی ولایت فقیه و در نهایت انقلاب اسلامی شد. آیتا.. مصباح یزدی که شاگرد هر دو متفکر موسس مذکور بوده است، در کلیات در چارچوب همین رویکرد و در قدرمشترکهای این دو میاندیشد.
مواجهه با مارکسیسم و روشنفکری دینی؛ مسئلهمندی و روزآمدی
آیتالله مصباح یزدی دو وجه مسئلهمندی و روزآمدی را واجد بود؛ به این معنا که ایشان برخلاف بسیاری عالمان سنتی حوزوی، به بحث از مسائل سنتی حوزوی یا شرح و تعلیقیه زدن بر آثار پیشینیان بسنده نکرد؛ آنجا که به شرح و تعلیقیه بر آثار پیشینیان پرداخت، از منظری انتقادی و چارچوب نظری خویش به شرح آثار آنان پرداخت و همواره در پی آن بود که رابطهای دیالکتیکی میان اندیشه و مسائل زمانه برقرار سازد. ایشان در امتداد روش استاد مطهری، به مسئلههای جدید-به خصوص آنهایی که به نوعی پرسش از دین یا در چالش با دین بودهاند- التفات داشته و بر مبنای دستگاه فکری خود به آنها پاسخ میداد. به همین دلیل هم همواره متفکری چالشبرانگیز بود. بیش از دو دهه از فعالیت اندیشهای ایشان در چالش با جریان فکری مارکسیست و بیش از سه دهه در چالش با جریان روشنفکری دینی گذشت. التقاط تفکر دینی با ایدئولوژیها یا مکاتب فکری جدید(غربی) را میتوان حساسیتبرانگیزترین مسئله برای ایشان دانست و همین حساسیت هم ایشان را به برجستهترین منتقد دو روشنفکر شاخص نیم قرن اخیر ایران یعنی علی شریعتی و عبدالکریم سروش تبدیل کرده است.
ایستاده بر میراث سنت برای عبور از تجدد
در مناقشه سنت و تجدد، به عنوان یکی از مناقشهبرانگیزترین چالشهای دو قرن اخیر ایران و حتی جهان اسلام، میتوان رویکرد آیتالله مصباح را رویکردی انتقادی دانست؛ به این معنا که ضمن نقادی سنت(میراث فکری اسلامی) و تلاش برای بازآفرینی و روزآمدکردن آن، با ایستادن بر شانههای این میراث به «نقد تجدد برای عبور از آن» پرداخته است. در این میان، فلسفه اسلامی مهمترین ابزار ایشان در این چالش بوده است. دو اثر «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک» و «نقد و بررسی مکاتب اخلاقی» را میتوان دو اثر شاخص در این راستا دانست. ایشان به خلاف بسیاری از عالمان دوره جدید ایران و نیز به خلاف تصویری که رسانهها از ایشان برساختهاند، به نفی بیمبنای تجدد نپرداخته است، بلکه همواره از پایگاهی نظری، ضمن آشنایی دقیق با بسیاری از وجوه نظری غرب به خصوص در عرصه فلسفه، تلاش داشت تا با نقادی، راهی برای عبور از آن بیابند که محاسن تجدد را دارا و معایب آن را نداشته باشد. روش جدلی همواره یکی از ابزارههای ایشان در این مناقشه بوده است که میتوان با مرور برخی آثار و به خصوص مناظرههای ایشان، آن را مشاهده نمود.
امتداد ساحات انضمامی تفکر فلسفی و انتزاعی
مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی و ارزششناسی، در تاریخ اندیشه اسلامی، غالباً به عنوان مبانی نظری و پیشفرض بسیاری از مباحث لحاظ میشدند و کمتر به امتداد آنها در مسائل انضمامی توجه شده است. یکی از وجوه برجسته اندیشهای آیتا...مصباح یزدی در این است که در امتداد علامه طباطبایی، ضمن تقدم بخشیدن به معرفتشناسی بر هستیشناسی، به امتداد بخشیدن به این مبانی تا انضمامیترین مسائل اجتماعی، سیاسی، فلسفی و دینشناسی اندیشد و مدلی نیز عرضه کرد که صورت اجمالی آن در نظام آموزشی و کتب «طرح ولایت» که بر مبنای نظام فکری ایشان تدوین شده است، آمده است. با مرور کتب «نظریه سیاسی اسلام»، « حقوق و سیاست در قران» و «فلسفه اخلاق» و سایر آثار ایشان، این امتداد بخشیدن و انضمامیکردن آن مبانی به عیان مشخص است.
این نکته از وجوه تمایز جدی ایشان از اهل فلسفه محض است. همین رویکرد نیز ایشان را به سمت «فلسفههای مضاف» سوق داده و چارچوبی نظری برای ایشان فراهم کرده است که از دریچه آن به همه مسائل پیشآمدۀ جدید مینگرد و به آنها پاسخ میدهد. فرقی ندارد این مسائل در چارچوب فلسفه حقوق باشد، یا فلسفه سیاست و فلسفه اخلاق. با ابتناء بر مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی در آثاری از جمله«آموزش فلسفه» و «انسانشناسی در قران»، ایشان به مواجهه با مسائل جدید و به خصوص نقادی فلسفههای دوران جدید غرب میپردازد. این نکته وجه تمایز عمده ایشان از بسیاری از منتقدان اندیشه تجدد است که به نقد از «نتایج» اندیشه غرب میپردازند. ایشان در امتداد خطی که با «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در اندیشه دوران جدید ایران، آغاز شد، بهترین روش مواجهه و نقادی را، مواجهه در مبانی دانستهاند و این روش، از حیث تاریخ اندیشه در ایران، یک روش منحصر به فرد است که این خط فکری را از سایر خطوط تجددگرا، تجددستیز، سنتگرا و سنتیِ حوزوی متمایز میکند.
بداعت روشی در ساختار آموزشی حوزه
آیتالله مصباح یزدی، متکلمی فیلسوف با رویکردی مبناگرا است که تکوین نظام اندیشهای ایشان همواره رابطهای دیالکتیکی با مسائل انضمامی زمانه داشته است. برخلاف برخی که نظام اندیشه ایشان را در امتداد شیخ فضلا.. نوری یا نواب صفوی میدانند، صواب این است که ایشان را در امتداد نظام اندیشهای علامه طباطبایی و امام خمینی بدانیم(با وجود تفاوتهای نظری انکار ناپذیر و البته طبیعی که میان آنها وجود دارد). این امتداد البته امتدادی در راستای تکامل آن نظام اندیشهای است و نه صرفاً فربه کردن آنها. نقادی از منظر مبانی بر نظام اندیشهای و نیز مکاتب مختلف دوران مدرن و حساسیت در برابر تفکر التقاطی، از وجوه عمده و برجسته تفکر آیتا... مصباح یزدی است. همین دو نکتۀ اخیر به علاوه جسارت درصحنه بودن(غیرت دینی)، ایشان را در برابر چالشبرانگیزترین اندیشهها و متفکران دوران متأخر ایران قرار داده و سبب حساسیت رسانهای روی ایشان نیز شده است. نه تنها در برابر جریان روشنفکری، بلکه تفاوت رویکرد و نگاه ایشان به دین و نیز تمرکز بر فلسفه، کلام و تفسیر به جای فقه و اصول و نیز تفاوت در نگاه به روش آموزش علوم حوزوی، ایشان را از نظام رسمی حوزه به حاشیه راند و موسسات و پژوهشگاههایی بر اساس اندیشه ایشان شکل گرفت که به صورت کلی با نظام آموزش رسمی حوزوی یکسره متفاوت است. تمرکز بر فلسفههای مضاف و علوم انسانی و نقادی آنها برای ساخت علوم انسانی اسلامی بر مبنای نظام اندیشه اسلامی، از تفاوتهای عمده رویکرد ایشان با رویکرد نظام آموزشی رسمی حوزوی است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: آیت الله مصباح یزدی علامه طباطبایی نظام اندیشه ای تاریخ اندیشه امام خمینی برای ایشان مسئله مندی سنتی حوزوی مکتب علامه برای آنها دین شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۹۳۹۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اهتمام به مسائل سیاسی جامعه و بندگی از ویژگیهای استاد مطهری بود
ایسنا/لرستان مدیر خانه گفتوگوی آزاد دانشگاه لرستان گفت: اهتمام به مسائل سیاسی جامعه و عبودیت و بندگی خالصانه از ویژگیهای استاد مطهری بود.
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا خدایی در آیین تجلیل از برترینهای آموزشی عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان و اساتید پیشکسوت این دانشگاه که بهمناسبت گرامیداشت روز معلم برگزار شد، بیان کرد: از مهمترین خصلتهای استاد مطهری، زبانشناسی قرآن از و زبانشناسی مخاطب بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان با بازشماری خصوصیات ششگانه زبانشناسی مخاطب، جامعنگری در دین، مسألهمحوری و تفکر انتقادی، روش اجتهادی در پاسخگویی شبههها، توجه و اهتمام به مسائل سیاسی جامعه و عبودیت و بندگی خالصانه را از ویژگیهای استاد مطهری دانست.
وی با اشاره به سیر عقلی مباحث استاد مطهری و کتاب مسألهی حجاب ایشان، مرکز ثقل و علت العلل خصلتهای ششگانه مرحوم مطهری را روحیه عبودیت و بندگی آن معلم نمونه دانست و گفت: رعایت حریم شرع، تضرع، راز و نیاز در دل سحر و احترام به خانواده و پدر و مادر از ابعاد این عبودیت و بندگی شهید مطهری بود.
انتهای پیام