Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه صبح نو در گزارشی به وضعیت نامشخص اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات ریاست‌‌جمهوری ۱۴۰۰ پرداخته است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

نامزد اصلاح‌طلب یا ائتلافی؟

برخی اصلاح‌طلبان بر این باورند که سیاست اصلاحات در سال ۹۲ یعنی ورود با یک نیروی غیراصلاح‌طلب و به‌اصطلاح ائتلافی به عرصه انتخابات، باید مجددا در دستور کار قرار بگیرد اما در مقابل، نیروی قدرتمندی وجود دارد که معتقد است تحت هیچ شرایطی نباید از نامزد کاملا اصلاح‌طلب کوتاه آمد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


 


این اختلاف‌نظر که طی دو سال گذشته و پس از بروز نشانه‌‌‌های واضح از ناکارآمدی دولت تدبیر، شکل عیان‌تری در میان اصلاح‌طلبان به خود گرفته است، این روزها با شکل‌گیری مجمع اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان تشدید هم شده است چون آن تکثر نامتجانس حول دوقطبی «ناب‌گرایی‌-ائتلافی‌گرایی»، حالا باید ذیل یک عنوان واحد به نام مجمع اجماع‌ساز و احتمالا با اِعمال نظر اشخاص حقیقی که بخشی از آنها را سید محمد خاتمی انتخاب کرده است، تصمیم‌گیری کنند و از آنچه تاکنون برمی‌آید، به نظر می‌رسد که مسیر اتفاق نظر ایشان بر یک سازوکار جامع برای ورود به انتخابات سخت باشد.

تندروها؛ استخوان در گلوی اصلاحات

از سوی دیگر و بنا بر آنچه اخیرا از سوی برخی نیروهای تندروی اصلاحات -که از قضا منزلت تئوری‌ورزی اصلاح‌طلبان نیز همیشه با آنها بوده- شنیده شده، اصلاح‌طلبان شاید بخواهند در شرایطی خاص مانند اینکه به هر دلیلی نتوانند نامزد مطلوب‌شان را در رقابت انتخاباتی حاضر کنند یا آنکه به این نتیجه برسند که اقبال عمومی ندارد، انتخابات را تحریم کنند.
 


سعید حجاریان، علیرضا علوی‌تبار، مصطفی تاجزاده، عباس عبدی و محسن آرمین در زمره کسانی هستند که قائل به حفظ هویت اصلاح‌طلبی و زائل‌نکردن آن به پای سیاست ائتلاف با نیروهای غیراصلاح هستند. چشمداشت همیشگی تندروها به ساحت قدرت، آنها را از استفاده علنی از واژه تحریم برحذر داشته و در عوض تلاش می‌کنند تا غمزه‌‌‌های بی خریدارشان برای قدرت را تحت لفافه‌‌هایی نظیر مشارکت مشروط، تزیین کنند.

به یاد داریم که حدود یک‌سال پیش از انتخابات مجلس یازدهم، سعید حجاریان تئوریسین اصلی اصلاحات، از طرح مشارکت مشروط سخن گفت و آن زمان بسیاری این برداشت را ‌کردند که اگر شروط اصلاح‌طلبان محقق نشود، آنها صحنه انتخابات را ترک و تحریم خواهند کرد. پس از انتخابات مجلس، سعید حجاریان باز هم در یادداشتی، اصل نهاد انتخابات به عنوان جلوه اصلی جمهوریت نظام را به سخره گرفت و تصریح کرد که باید رییس‌جمهور بدون برگزاری هیچ انتخاباتی منصوب شود تا به زعم او، در مصرف صندوق رأی صرفه‌جویی شود!

عباس عبدی، فعال رادیکال اصلاح‌‌‌طلب نیز به تمسخر نوشت که باید بساط انتخابات جمع و نخست‌وزیری احیا شود.
 


گندم‌نمای جوفروش خود را رسوا می‌کند!

اکنون نیز محسن آرمین از اعضای حزب توسعه ملی(بدیل سازمان منحله مجاهدین انقلاب) در گفت‌وگو با روزنامه «شرق» گفته است: « احزاب اصلاح‌طلب نمی‌توانند در انتخاباتی که از پیش نتیجه آن مشخص است، نقش جوری جنس را بازی کنند. کسانی که به نام اصلاح‌طلب پذیرفته‌اند نقش گندم‌نمای جوفروش را بازی کنند، خود را رسوا خواهند کرد.
 


اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده دو انتخاب دارند: اول اینکه مانند گذشته به صورت نیابتی وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوند. به نظر من شرایط امروز جامعه ایران با شرایط سال‌های ۹۲ و ۹۶ به کلی متفاوت است و اصلاح‌طلبان نمی‌توانند این تغییر را نادیده بگیرند و مانند آن سال‌ها به رقابت نیابتی بپردازند. انتخاب دوم حضور در صحنه رقابت انتخاباتی با کاندیدای اختصاصی است. در‌صورتی‌که کاندیدای اختصاصی موفق به عبور از فیلتر شورای نگهبان نشد، اصلاح‌طلبان الزامی برای معرفی کاندیدا ندارند. آنها می‌توانند از فرصت و فضایی که انتخابات فراهم آورده است، برای ارتباط بیشتر با جامعه و بیان دیدگاه‌های خود استفاده کنند. من از صحبت‌های اخیر آقای خاتمی در جمع اعضای شورای اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان همین را می‌فهمم.»
 


چالش اصلاحات

آنچه برای اصلاح‌طلبان امروز از اهمیت ویژه برخوردار است، دو وجه دارد؛ اول ماندگاری در قدرت و دوم، حفظ شأنیت اصلاح‌طلبی. برای دست یافتن به خواست اول، اصلاح‌طلبان با تشکیل نهاد اجماع‌ساز قصد حضور حداکثری در انتخابات را دارند و تلاش می‌کنند با کنش فعالانه، به حضور هشت‌ساله خود در قوه اجرایی کشور تداوم بخشند.

با این حال، دست یافتن به هدف دوم یعنی حفظ ژست اصلاح‌طلبی یا به تعبیر درست‌تر ژست اپوزیسیونی و مستغنی از قدرت، مستلزم آن است که اصلاح‌طلبان با قید شروطی، پای به عرصه انتخابات بگذارند که یقینا برخی از این شروط می‌توانند روند کلی حرکتی اصلاح‌طلبان در آینده را دچار افت و خیزهایی کنند و باعث شوند تا اصلاح‌طلبان آنطور که باید و شاید بر سر پیشبرد یک سیاست اجماعی، به توافق صددر‌صد نرسند.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: اصلاح طلبان اصلاحات سید محمد خاتمی سعید حجاریان مصطفی تاجزاده علیرضا علوی تبار محسن آرمین هویت اصلاح طلبی تئوریسین اصلاحات مشارکت مشروط نامزد ائتلافی مجمع اجماع ساز اصلاح طلبان اصلاح طلبان اصلاح طلب اجماع ساز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۰۲۰۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست

به گزارش عصر ایران عباس عبدی در اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد.   اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است.   البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.   اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.   البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.   حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.   غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»   ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.   من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.   گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.   اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: انتقاد تند ابطحی از مهدی نصیری: پوست خربزه زیر پایت انداخته اند مهدی نصیری و توهم اتحاد

دیگر خبرها

  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست
  • اعتراف کیهان: فقط ۱۶۵ نامزد اعتدالی و اصلاح طلب برای مجلس دوازدهم تایید صلاحیت شدند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست /تندروها شمشیر را از رو بسته اند /وعده های عجیب کاندیداهای ریاست مجلس
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران