منطق اقدام بیانیه گام دوم انقلاب
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۱۹۵۴۱
بیانیه گام دوم را چه کسی، با توجه به چه نگاهی، با چه تصوری از شرایط حاضر و گذشته، با چه افقی از آینده و چه سازوکاری از تغییر و تحول ارائه کردهاست؟ چرا چنین دستهبندی کرده است؟ اساسا ایشان بهدنبال ساخت چه نوع جامعهای است و این جامعه در نگاه او چگونه شکل میگیرد؟ پرسش ما این بار، واکاوی گام دوم نیست بلکه واکاوی اندیشهای است که گام دوم را میسازد و به تصویر میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرسش از اندیشه سازنده بیانیه گام دوم است. فارغ از این که بتوانم به این سوال، پاسخی درخور دهم، لازم است خواننده محترم، به سوالات فوق، عمیقا توجه کرده و تامل فرماید.
مبدا حرکت، مقصد حرکت است
سخن از گام دوم، لاجرم سخن از بخشی از نقایص یا کمبودهای گام اول و از فرصتهایی است که گام اول ایجاد کردهاست.
اینکه تمایز گام دوم از اول چیست و اینکه آیا این تمایزبخشی نوعی تاکتیک و ابزار برای تحرکبخشی اجتماعی است یا یک تمایز ماهوی و راهبردی سوال این نوشتار نیست. ما به پشتصحنه اندیشه توجه داریم. بیانیه گام دوم در این ساختار خلاصه میشود: چه میخواستیم؟ الان کجا هستیم؟ مغز و موتور پیشران ما چیست؟ در گام دوم چه باید بکنیم و چگونه؟
شعارها و آرمانهای انقلاب، روح حاکم بر انقلاب است که اگر به آنها خیانت شد، دیگر انقلابی وجود نخواهدداشت و کالبدی بیجان خواهدبود. پس باید روح انقلاب را در شعارهایش جستوجو کرد.
در صورتی که شعارها، شعارهایی همیشگی باشد، حضور روح در کالبد انقلاب، آن را جاودان خواهدکرد. اگر این شعارها و آرمانها فطری باشد، جهان را در همه جغرافیا و در همه زمان به تسخیر خویش در خواهدآورد.
برای فهم چه میخواستیم، باید مدام به بازخوانی شعارها و آرمانها بپردازیم که خود، بخشی از واقعیت و بلکه واقعیت سازند. اگر در نقطه مبدا، هم افق نشویم، همگام شدن در مسیر دشوار خواهدشد.
اما مگر روح، بدون کالبد هم میشود؟! روح انقلاب باید به جسمی انقلاب دمیده شود که هم ظرفیت تجسم و ثبات را داشته باشد و هم ظرفیت انقلاب و تعالی را.
نهادی که بار تحقق این شعارها و آرمانها را به دوش میکشد، «نظام انقلابی» است که تحول را در عین تثبیت پیش میبرد.
انقلاب اسلامی، دروازه ورود به عصر جدیدی است که مهمترین مولفه آن، «طرح پیوند دین و دنیا» و مهمترین دستور کار آن، تقابل اسلام و استکبار است.
نظام انقلابی در گام اول با مردمسالاری دینی، اراده ملی را وارد میدان کرد. اراده مردم، مهمترین راه و رمز پیشرفت حقیقی است.
هرگاه این اراده، به امری الهی تعلق گرفته و بگیرد شاهد رشد و پیشرفت بوده و خواهیم بود. در این میان، نیروهای مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی هستند که عمده بار انقلاب را به دوش میکشند.
آنان جوهره و نیروی متراکم اراده ملی هستند که میتوان از ایشان به جِرم موثر انقلابی نام برد. ایشان موتور محرکه پیشرفت خواهند بود. اما این جِرم موثر براساس کدام منطق اقدام، شکل گرفته و به عملیات میپردازد؟ به نظر میرسد، مهمترین دغدغه بیانیه گام دوم، بیان پاسخ به این سوال است.
منطق چگونگی و مساله جامعهپردازی
پاسخ به سوال اینک کجاییم و به کجا میرویم و چگونه را ذیل منطق چگونگی، عرضه میکنیم. منطق چگونگی، منطق چگونگی جامعهپردازی است و در گام دوم جامعهپردازی هستیم که بخشی از مسیر آن طی شدهاست.
جامعهپردازی در این نگاه، یعنی آمدن ارادهملی پای کار ساخت درونی و بیرونی انسان (نه فرد). ساخت درونی انسان، دو بعد دارد: علم و پژوهش- معنویت و اخلاق. این دو، برشی از دو بال علم و ایمان هستند که حقیقت پیشرفت بوده و تعالی انسان را شکل میدهند.
ساخت درونی، بنمایه ساخت بیرونی است که البته بر هم تاثیر و تاثر دارند. ساخت بیرونی انسان نیز ساخت ساختار اجتماعی در سه پایه قوام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
این منطقه جامعهپردازی در گام اول، دوم و... ثابت است. اما در گام دوم، اولویتهای ساخت درونی و بیرونی چه هستند؟
اولویت ساخت درونی: دانش، آشکارترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. معنویت و اخلاق نیز جهتدهنده همه حرکتها و فعالیتهاست. اقتدار در پرتو ایمان را میتوان تجمیع این دو بعد و اولویت ساخت درونی کشور دانست. بنابراین جهتگیری ساخت درونی کشور و تامین زیرساخت ، تولید قدرت و اقتدار در لایههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است اما به شکلی که مطابق ارزشهای معنوی و حفظ مناسبات اخلاقی جامعه باشد. اینکه تولید قدرت مبتنی بر علم و ایمان دنبال میشود، نشاندهنده نوعی از قدرت است که هم زاینده و هم مستقل و درونزاست که سعادت انسان را نشانه رفتهاست نه قدرتی که صرفا ابزار است و به نابودی بخشی از بشریت منجر میشود. بنابراین ترکیبی از علم و ایمان را باید جستوجو کرد که قدرت زاینده و مستقل را محقق میکند.
اولویت ساخت بیرونی: اولویت قوام اقتصادی به اقتصاد قوی، اولویت قوام اجتماعی به سبک زندگی ایرانی -اسلامی و اولویت قوام سیاسی به عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن است. قدرت مستقل و زاینده در اقتصاد به عامل مهم سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور میانجامد. اقتصاد مستقل، مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیت، توزیع عدالتمحور، مصرف به اندازه و بیاسراف و مناسبات مدیریتی خردمندانه است. سبک زندگی، تنظیم و تصفیه روابط انسانها درون جامعه است. قوام سیاسی نیز در این گام، چند اولویت را هدف گرفتهاست: فسادزدایی از حکومت، تعامل با جامعهجهانی با حفظ مرزبندی نسبت به دشمن و حفظ استقلال رای و اراده ملی، تامین آزادی برای تجلی اراده ملی در جامعهپردازی.
کلام آخر؛ آغاز حرکت در گام دوم
جمعبندی آنکه مساله گام دوم انقلاب، جامعهپردازی مبتنی بر قدرت مستقل و درونزاست. این قدرت از دو رکن علم و ایمان تولید میشود و خود را در سه لایه اقتصاد، سیاست و اجتماع نشان میدهد.
این گام میتواند با زایش عالمانه و توحیدی خود، قدرت لازم برای جهش به تمدنسازی را فراهم کند. این منطق، صرفا یک گزاره برای شنیدن و عبور کردن نیست بلکه در تمامی طراحیها و سیاستگذاریها باید چنین نرمافزاری تعبیه شود.
هر قدر که اراده ملی بر عملیاتی شدن چنین نرم افزاری قرار گیرد، پیشرفت و عدالت واقعی به همان میزان رقم خواهدخورد و هر قدر از این منطق دور شویم، شاهد عقبگرد در روح انقلاب خواهیمبود.
شعارها باید در مشاعر عمومی جامعه رسوب کنند تا بعثت انسان برای سعادت خویش را رقم زند. بیانیه گام دوم، شروع نهضتبیداری برای التفات اراده ملی به جامعهپردازی ایرانی - اسلامی است.
صادق ترابزاده جهرمی - پژوهشگر مرکز رشد دانشگاهامامصادق(ع) / روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: گام دوم روح انقلاب شعارها و آرمان ها بیانیه گام دوم جامعه پردازی علم و ایمان ساخت درونی گام دوم اراده ملی مهم ترین گام اول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۱۹۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلنگری جامعهشناختی به بحران آب
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بحران آب در ایران از بزرگترین مشکلاتی است که تمام جوانب زندگی و صنعت را تحت تاثیر خود قرار داده است. دلایلی مانند شرایط آب و هوایی و اقلیمی و سو مدیریت در این حوزه به رخ دادن این بحران دامن زده است.
نرگس آذری (دکتری جامعهشناسی سیاسی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» به این موضوع اشاره میکند که دامنۀ بحرانهای محیطزیستی ایران اکنون به بحرانهای اقتصادی و انسانی رسیده است، برای مقابله با بحران آب، باید برنامههای جدی و جامعی را در سطح جهانی اجرا کرد تا تأمین منابع آبی، کاهش هدررفت آب و افزایش کارایی در استفاده از منابع آبی مورد توجه قرار گیرد.
* گزارش بانک جهانی در راستای خسارت اقتصادی آلودگی هوا
این نویسنده در این پژوهش مینویسد: به گزارش بانک جهانی خسارت اقتصادی آلودگی هوا سالیانه حدود ۸ میلیارد دلار است و به گزارش وزارت بهداشت و درمان، ذرات معلق کمتر از /۲ میکرون علت مرگ ومیر سالیانه ۲۷۰۰ نفر در تهران است. گزارشهای رسمی از ویرانی ۶۰ درصد جنگلهای کشور خبر میدهد به گونهای که در بازه زمانی ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۷، بیش از یک میلیون و ۴۳۰ هزار هکتار از جنگلهای عمدتاً بلوط دچار خشکیدگی، آفت و تخریب شدهاند.
آذری در ادامه به این مهم اشاره میکند که اکثر شهرهای کشور فاقد سیستمهای تصفیۀ فاضلاب مناسب یا هرگونه تأسیسات تصفیه فاضلاب هستند و در پی عدم مدیریت ۱۶ میلیون تن پسماند عادی تولید شده و ۱۰ میلیون متر مکعب شیرابه در روز، آلودگی آّب و خاک مناطق وسیعی از کشور در حال گسترش است.
* ارتباط کمبود آب با قدرت و سیاست
به زعم این پژوهشگر با وجود خسارات انسانی فراوان مرتبط به انواع آلودگیها و نابودی منابع مشترک ملی، این بحران کمبود منابع آبی بوده است که در سالهای اخیر، توانسته آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای مربوط به محیطزیست را موجب شده است.
بحران کمبود منابع آبی در سالهای اخیر، آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای سیاسی مربوط به محیطزیست را موجب شداین پژوهشگر بیان میکند که در ایران دو دهۀ اخیر، به دنبال خشک شدن آب رودخانۀ زایندهرود و کم آبی رودخانه کارون و مخالفتهای شدید با پروژههای سدسازی، انتقال آب از سوی بهرهبرداران یا شهروندانی که متأثر میشوند، محیطزیست به عینیترین صورت خود به سیاست و قدرت مربوط شده است.
این استاد جامعه شناسی توضیح میدهد که اعتراضات مربوط به عدم تأمین آب کشاورزی و شرب شهرها و روستاها در فلات مرکزی ایران به امری متداول بدل شده و بهویژه در فصل تابستان به نمادی از ناکارآمدی در فضای مجازی و در رسانههای خارج کشور تبدیل شده است.
* بحران آب و جامعه
آذری در این مقاله مینویسد: با وجود آن که شاید بحرانهای مربوط به هوا و خاک نیز به اندازه آب تأثیرات مهم بر کیفیت زیستگاههای کشور داشته است؛ اما این دسترسی به آب بوده است که با تشکلهای صنفی و شهروندی پشتیبانی شده، توانسته آگاهیهای طبقاتی و سیاسی نسبت به این موضوع را در میان ذینفعان برانگیزد.
این پژوهش به این موضوع اشاره میکند که بحران آب موجب کنشگری گروههای اجتماعی در عرصههای قدرت شده است و تأثیر واضح این امر را میتوان در چالشهای بزرگ اجتماعی و سیاسی پیرامون پروژههای عمرانی مربوط به انتقال آب میان دو عرصه مشاهده کرد.
در پایان باید گفت بحران آب در کشور مسألە آب را به مسألە دسترسی به منابع آبی تبدیل کرده و این دسترسی را با موضوع قدرت مرتبط کرده و بدین ترتیب آن را به امری سیاسی تبدیل کرده است.
* جامعهشناسی محیطزیست
جامعه شناسی محیطزیست بنا به تعریف، مطالعۀ ارتباط میان جامعه و محیطزیست و تأثیراتی است که بر هم میگذارند. در این مطالعات، هدف یافتن پاسخ برای بحرانهای محیطزیستی نیز هست. با این تعریف، جامعهشناسی محیطزیست در واقع به دنبال نوعی جامعهشناسی است که شناخت طبیعت پیرامونی را نیز مدنظر دارد. دوگانهای که لتور به شدت مورد انتقاد قرار میداد.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط- زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرداین که اساساً انسان و طبیعت را دو چیز جدا از هم بینگاریم تصوری است که موقعیت هستی-شناسانۀ ما در جهان پس از مدرنیته آن را محقق ساخته و علوم مدرن آن را تثبیت کردهاند. این جایگاهِ هستیشناختی موجب ایجاد خطاهای شناختی ما شده است، خطاهایی که بهایش را با بحرانهای کنونی محیطزیستی میپردازیم.
این درحالی است که جامعهشناسی به عنوان تفکری نقاد نتوانسته بر این دوگانۀ ساختگی فائق آید و آن چه با عنوان جامعهشناسی محیطزیست پدید آورده نیز تکرار همین دوگانگی است.
جامعهشناسی محیطزیست جایی است که جامعه و محیط-زیست از هم جدا هستند. نقد اولریش بک به جامعهشناسی محیطزیست را هم در همین راستا میتوان یافت:
در واقع جهت تحلیل جامعهشناسانۀ مسائل زیستبومی، باید یک چارچوب مفهومی را ارائه کنیم که ما را قادر میسازد آنها را به عنوان مسائلی نه مربوط به محیطزیست با دنیای پیرامون ما بلکه بهعنوان مسائلی ببینیم که ناظر به دنیای درونی جامعه است. طبیعت به خودی خود طبیعت نیست، یک مفهوم، یک هنجار، یک مجموعه، یک اتوپیا، یک طرح بدیل است و امروزه بیش از هرچیز چنین است.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط-زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرد. در این رویکرد، حفاظت از محیطزیست از حذفِ انسان از محیطزیست و مداخلۀ انسان در آن میانجامد بیآنکه قادر به مشاهده تأثیر قدرت و سیاست بر دسترسی به طبیعت باشد. نقطۀ مقابل ِجامعهشناسی محیطزیست، تعبیرِ محیط زیستی ِجامعهشناسی است به گونهای که جز آن ممکن نباشد.
در سوی ِدیگر، اما محیطزیست دیگر در پارادایم طبیعتگرایانه نمیگنجد و تفکر انتقادی جامعهشناسی نیز قادر به حفظ محیطزیستی بودن خود نیست.
* ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی
در نهایت اینکه نتایج این پژوهش بر موضعی انتقادی استوار است که فراخوانی برای ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی برای به رسمیت شناختن پیوستگی میان انسان به معنای موجودیت اجتماعی و سیاسیاش و طبیعت به معنای هر آن چه بر کیفیت زندگی و دسترسی به منابع اثرگذار است.
این فراخوان از ضرورت اتخاذ این رویکرد با توجه به وضعیت کنونی جامعۀ ایرانی ِمتأثر از بحرانهای زیست محیطی سخن میگوید و بیش از هرچیز روایت و تاریخی را میسازد که برهههای هستیشناختی معینی را برجسته کرده است. در این تاریخ، طبیعت عاملیتی مهم در شکلگیری چیستی کنونی جامعۀ ایرانی دارد و هم چنان در حال اثرگذاری بر حال و آینده آن است.
گفتنی است این مقاله در ششمین همایش پژوهش اجتماعی در جامعه ایران که توسط انجمن جامعهشناسی ایران اسفند 1402 برگزار شد، ارائه شده است.
انتهای پیام/