Web Analytics Made Easy - Statcounter

تشکری درباره ادبیات داستانی اقلیمی نوشت: چرا نویسندگان اقلیم خراسان دین خود را به شهرشان ادا نمی‌کنند؟ نوعی ترس از قضاوت در این غیبت، دیده می‌شود. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم،‌ سعید تشکری:

در گفت قبلی به خطاهای موجود در طبقه‌بندی چند نظریه‌پرداز در حوزه ادبیات داستانی اقلیمی پرداختم. این خطاها بیشتر به دلیل عدم توجه کافی به ویژگی‌های ادبیات داستانی اقلیمی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حالا باید به این سوال جواب داد: طبقه‌بندی صحیح کدام است و مترش چیست؟

بهترین اصطرلاب برای شناخت و تقسیم‌بندی درست ادبیات داستانی اقلیمی تعریف و معنای این رده از ادبیات داستانی است، که در گفت اول به آن اشاره شد. پس معیار در این طبقه‌بندی، همان تعریف و ویژگی‌های ادبیات داستانی اقلیمی است و با این متر می‌خواهم به طبقه‌بندی آن بپردازم.

مکتب شمال:

اقلیم شمال در داستان‌ها، گستره ای دارد از گیلان و مازندران تا گرگان و بندر ترکمن، اما سهم گیلان بیشتر است. ویژگی اقلیمی مشترک در این حوزه، جنگل‌های انبوه،کوه‌ها و رودهای پرآب، هوای مه‌آلود و مرطوب بارانی، دریاها و تالاب‌ها با ماهیگیران و شکارچیانش، شالیزارها و مزارع چای و توتون با زنان شـالیکار و دهقان‌های ‌اندوه‌زده و رنج کشیده، فضـای کلـی داستان‌های این اقلیم است. نمونه آن داستان کوتاه «گیله‌مرد» اثر درخشان بزرگ علوی است. علاوه بر این، نهضت جنگل، به عنوان بخشی از تاریخ سیاسی اجتماعی این اقلیم، در ادبیاتش بازتاب گسترده‌ای دارد، این بازتاب گاه در قالب آوازهـای زنی شالیکار در سـتایش میرزا کوچک خان و یارانش است و گاه در خاطرات مرد قهوه‌خانه‌نشینِ داستان نمود پیدا می‌کند. خـاطراتی از حضور در نبردهای جنگلی‌ها.

نویسندگان این حوزه، محمود طیاری، ابراهیم رهبر، اکبـر رادی، حسـن حسـام، محسـن حسام، هادی جامعی، مجید دانش آراسته، فرامرز طالبی، کاظم ‌سـادات‌اشـکوری، سـید‌حسـین میرکاظمی، محمود اعتمادزاده در رمان «دختر رعیت»، نیما یوشیج در رمـان «مرقـد آقا»، بزرگ علوی در داستان کوتاه «گیله مرد»، شاپور قریب در داسـتان کوتاه «گراز» از مجموعه داستان گنبد حلبی، و نادر ابراهیمی در داسـتان‌هـای کوتـاه «آنهـا بـرای چـه بـر می‌گردند» از مجموعه افسانه باران، «صدا که می‌پیچـد»، «مـردی کـه آفتـاب مـی‌بخشـید» و «بـاد بادآورده‌‌ها را نمی‌برد» هر سه از مجموعه هزار پای سیاه و قصه‌های صحرا و رمان آتش بدون دود.

در میان این نویسندگان نادر ابراهیمی و سیدحسین میرکاظمی در داستان‌های اقلیمی‌شان، فضایی متفاوت بـا دیگـر نویسـندگان شـمالی رسم کرده‌اند؛ ابراهیمـی اغلب شیفته و مسحور افسانه‌ها، آیین‌ها، روایات و سنت‌های قوم ترکمن اسـت و زندگیِ سراسر عشق و خشونت و تعصابت قبیله‌ها را با نگاهی ستودنی می‌نویسد. میرکاظمی هم در داستان‌های اقلیمی خود به دنبال زنده کردن قهرمانی‌های فراموش شده قـوم تـرکمن است و نگاهی آکنده از خشم و نفرت نسبت به ورود تمدن شهری به روستاهای این اقلیم دارد، و مداوم در پی نشان دادن هویت از دست رفته قوم ترکمن در تقابل با تمدن شهری است. این نگاه اقلیمی میرکاظمی، در مجموعـه داسـتا‌ن‌هـای «آلامان»، «گندم شورا»، «قصه‌هایی از ترکمن صحرا» و رمان «یورت» منعکس شده است. اقلیم ترکمن صحرا در این داستان‌ها چنان جای پای محکم و پررنگی دارد که حتی در صور خیال و تشبیهات به کار رفته، عناصـر زنـدگی مـردم ترکمــن حضوری آشکار و غیرقابل انکار دارد. بنابراین غلط نیست اگر ادبیات داستانی اقلیم ترکمن صحرا را، به عنوان زیرشاخه‌ای از مکتب شمال و مستقل از اقلیم گیلان، در نظر بگیریم.

مکتب جنوب

گستره این اقلیم در داستان، از خوزستان و بوشهر و هرمزگان تـا استان فارس و کرمان و جزایر تنگه هرمز و روستاهای بختیاری و شیراز و بندر گناوه و لنگه است. تنوع اقلیم در این مکتب، چنان زیاد است که بهتر است ابتدا برای این مکتب چند زیر شاخه تعریف کنم.

2-1 اقلیم صنعتی و کارگری: نویسندگان شاخص این اقلیم، ناصر تقوایی، احمـد محمـود، ناصـر مـؤذّن، مسعود میناوی، جلال هاشمی تنگستانی، حسن کرمی، حسین دولت‌آبـادی در رمـان «کبـودان»، پرویز مسجدی و نجف دریابندری در داستان «مرغ پاکوتاه»

2-2 اقلیم دریایی: نویسندگان این اقلیم نسیم خاکسار، صادق چوبـک در داسـتان کوتـاه «چـرا دریا طوفـانی شـده بـود» و رمـان «تنگسـیر»، عظـیم خلیلـی، عـدنان غریفـی، منـوچهر آتشـی در داستان‌های کوتاهش و محمود دولت‌آبادی در داستان بلند «با شبیرو»

2-3 اقلیم روستایی: این زیرشاخه خود سه بخش دارد. یکی روستاهای بختیاری و ایلیات‌نشین خوزستان با نویسندگانی چون بهرام حیدری، منوچهر شفیانی، پرویز زاهدی و حفیظ‌الله ممبینی. دومی روستاهای فارس و کرمان، با نویسندگانی چون امین فقیری و صادق همایونی و دیگری روستاهای ساحلی خلیج فارس، بانویسندگانی همچون، غلامحسین ساعدی در مجموعه داستان «ترس و لرز»

اقلیم دریایی و اقلیم صنعتی، در ازدحـام کـارگر و بیکـاری در مراکـز صـنعتی، اعتصاب کارگری و صنفی، ترددکشتی و لنج در دریا با جاشوهایی که شب‌هـا و روزهـای پیاپی روی دریا هستند، قاچـاق مسـافر و کـالا و تعقیب و گریزهای روی دریا، صـید و جدال صیادان با کوسه‌ها و جانوران دریایی، حضور خارجی‌ها در مراکز نفتـی و صنعتی، نخلسـتان‌ها و بیابان‌های سوزان، نابودی طبیعت بومی و نخلستان‌ها و سر برآوردن کارخانه‌ها و پالایشگاه‌ها بـه جای آن‌ها و فقر و آوارگی بومیان، متبلور می‌شود. میان دو مکتب شمال و جنوب ظاهراً عنصر دریا مشترک است، اما همانقدر که اکوسیستم دریا در جنوب و شمال متفاوت است، کارکردش هم در داستان متفاوت است.

در شمال بیشتر کارکرد توصیفی دارد و تنها گاهی درگیری میان صیاد و گشت‌های دریایی شیلات بخشی از داستان می‌شود، اما در جنوب تقریباً همه زندگی حول دریا می‌گردد، چه کارگر صنعت نفت باشی، چه صیاد، چه تاجر باشی چه قاچاقچی، زندگی و روزی در جنوب به دریا گره می‌خورد، محل تردد کشتی‌هـای تجـاری، نفـتکش‌هـا، جاشـوها و مسافران و کارگران مهاجر به کشورهای عربی است. حتی نزاع میان بومی‌ها و نیروهای دولتی در بستر دریا اتفاق می‌افتد. از عناصر اقلیم روستایی در این مکتب، می‌توان به حسرت خوردن بر سنّت‌ها، قصه‌ها و دلاوری‌های ایلیات اشاره کرد و نشان دادن فقر، سـادگی و خشـونت در زندگی دهقانان روستاهای فارس و کرمان، عنصر جداناپذیر از اقلیم روستایی در مکتب جنوب است.

مکتب خراسان

توصیف بیابان و کویر بـا بادهای همیشگی و بنیـان‌‌کن آن، هـوای گرم و آفتاب سوزان تابستان‌ها و سردی و خشکی زمستان‌های کویر، شوره‌زارها و گلّه‌های شـتران، سـیاه چادرهـای ایلیاتی‌ها و زندگی پر از خشونت ایل‌نشینان منطقه، خست طبیعـت و زمـین و ستیز و چالش مردمان سختکوش و زمخت بیابان برای ستاندن روزی‌شان از آن، فقر خانواده‌های روسـتایی، آواره‌گی و بی‌ پناهی زنان و کودکان در جامعه بی رحم و خشنِ مردسـالار روستایی، مشخص‌کننده چهره اقلیمیِ روستایی منطقه خراسـان در داسـتان‌های آن اسـت.

محمود دولت‌آبادی، اصغر الهی، محمود کیانوش، عبدالحسـین نوشـین و غزاله علیزاده در رمان «بعد از تابستان» از جمله نویسندگان اقلیم روستایی در این مکتب هستند.

مکتب غرب (کرمانشاه)

علی اشرف درویشیان، منصور یـاقوتی، علـی‌محمـد افغـانی در دو رمـان «شادکامان دره قره‌سو» و «شوهر آهوخانم»، احمد خداداده کرد دینوری در رمان «روز سیاه کارگر» نام‌های ماندگار نویسندگان این مکتب است.

توصیف طبیعت بومی و تمرکز همه جانبه بر ترسیمِ فقر بـه شـکل عریان و خشن و وحشـتناک از ویژگی‌های این مکتب است. تضـاد طبقـاتـی و محرومیت آدم‌ها از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی، خشونت دهقانان و یاغی‌گری‌ها و شوریدن علیـه خـان‌هـا، نـاامنی و آشوب و اضطراب ناشی از فقر و نداری در محیط خانواده‌ها، تمرکز بر صحنه‌هـای تراژیـک و تلـخ زندگی خانوادگی و بزرگ‌نمایی و خشـن جلـوه دادن آنهـا بـرای بـرانگیختن احساسـات و خشـم خواننده، بخش دیگری از هویت این مکتب و اقلیم است و به همه این‌ها، نگرش حزبی و آرمان خواهانه نویسندگان و گرایش به رئالیسم و عکـس‌برداری دقیـق و صرف از واقعیت‌های اجتمـاع، را هم باید اضافه کرد، این عمـده‌تـرین ویژگـی در داسـتان‌هـای اقلیمـی کرمانشـاه بـه ویـژه داستان‌های یاقوتی و درویشیان است، انقدر ویژه‌مند است که مشابهش را در هیچ اقلـیم دیگـری نمـی‌تـوان یافت.

مکتب آذربایجان

این مکتب هم مثل مکتب خراسان، عمدتاً در حوزه روستایی‌نویسی پیش رفته است. انعکاسِ فقر و محرومیت روستاهای منطقه آذربایجان، و زندگی پر رنجِ مردم ستم‌‌کشیده و عقـب نگه داشته شده، به همراه انبوهی از باورهای خرافی و خشونت، از جمله ویژگی‌های این مکتبِ حاصل­خیز است، و روایت قصه‌های عامیانه بومی و افسانه‌های حماسی منطقه و رویدادهای تاریخی آن، از دیگر ویژگی‌های آن است. صمد بهرنگی با زبانی کودکانه، فقر فرهنگی و معیشتیِ مردم روستایی آذربایجـان را روایت می‌کند، غلامحسین ساعدی در فضایِ تلاقیِ واقعیت و تخیل می‌نویسد و به نقش ویرانگر فقر و خرافات در تباهی جامعـه و استحالة انسان‌ها می‌پردازد و تأثیر روانی فقر را بر ذهن و عمل شخصـیت‌هـا نشـان می‌دهد و تصویری وحشتناک و در عین حال طنزآلود و تأسف‌بار از زنـدگی روسـتاییان این اقلیم نشان می‌دهد. نویسندگان دیگری همچون، بهـروز دهقـان(تبریـزی) و ناصـر شاهین‌پر در رمان «پای غول» نیز، در هوای این مکتب تنفس می‌کنند.

فقدان اقلیم، بی‌هویتی و سرگردانی ادبیات داستانیفقدان اقلیم؛ همچنان بزرگترین تهدید ادبیات/ جایزه جلال نباید خالی از تفکر او باشد

حالا باید به یک سوال دیگر پاسخ بدهم. در این تقسیم‌بندی، داستان‌هایی مثل «نفرین زمین» نوشته جلال آل احمد، «مرده‌کشـان جوزان» از ابوالقاسم پاینده، «شهر» نوشته ایرج مهدویان و «مردان » از محمد علی سپانلو، کجا قرار می‌گیرند؟

این داستان‌ها اگرچه به مسائل و موضوعات رایج در روستاها پرداخته‌اند، اما به منطقه خاصی تعلّق ندارند و به لحاظ عناصر اقلیمی، در هیچ یک از این حوزه‌های پنج‌گانه قرار نمی‌گیرند، به همین دلیل بهتر است این نوع داستان‌ها را، صرفاً روستایی بنامیم، که به منطقه خاصی تعلق ندارند، ولـی ویژگـی‌هـای اقلیمـیِ روستایی را دارند، و این ویژگی‌ها زمینه‌ای است برای بیان حـرف‌ها و نظریه‌های اجتماعی و سیاسی نویسندگان؛ نمونه بارزش «نفرین زمین» است، داستانی روستایی در خدمت  افشاگری دربـاره اصلاحات ارضی، بدون آنکه مشخص باشد داستان در کدام روسـتا و منطقه جغرافیـایی ایران اتفاق می‌افتد.

اما ضرورت شناختن این مکاتب و بررسی آن چیست؟ ما به عنوان نویسنده، با این مکاتب چه می‌خواهیم بکنیم؟ نویسنده هوشمند، جای خالی مکاتب اقلیمی را پیدا می‌کند و با نوشتن داستان از این جای خالی، در قدم اول مخاطب را متوجه زاویه دید جدید می‌کند و به او این نکته را یادآوری می‌کند که در هربار رجعت به یک شهر یا اقلیم، اگر تکه‌های گم شده و از یاد رفته را پیدا کنیم، هیچ گاه تکراری نمی شود. مثلاً من به اصفهان سفر می‌کنم و در اولین سفر همان اماکن گردشگری عمومی و شناخته شده و کلیشه‌ای را می‌بینم، همان‌ها که از اینترنت هم به راحتی امکان بازدید مجازی از آن میسر است. اما مسافر هوشمند و تور گردشگری هوشمند، اماکن ناشناخته و بکر را در بسته‌ای جدید پیشنهاد می‌دهد و بسیار هم در اقتصاد توریستی موفق می‌شود.

نویسنده هوشمند، در قدم دوم به نویسندگان هم تبار خود، برای پیدا کردن این جاهای خالی  پیشنهاد می‌دهد. فضاهای فراموش شده را یادآوری می‌کند. این فضاهای فراموش شده، گاه مکان فیزیکی است، گاه تیتر تاریخی، گاه یک رویداد اجتماعی است و گاهی یک رویداد سیاسی، این‌ها همان تکه‌های گم‌شده هویت مردم آن اقلیم است که با جمع‌آوری این پازل، به مخاطب، هویتش را یادآور می‌شود. من از مکتب خراسان می‌گویم که اقلیمِ من است. چرا مکتب خراسان صرفاً روستایی است و ورود به شهر در آن بسیار اندک است؟ من به عنوان یکی از نویسندگان این مکتب، تلاش کرده‌ام اقلیم شهری را در آن احیا کنم.

این که از خود می‌گویم از سر ناچاری است، زیرا تقریباً ادبیات شهری مکتب خراسان هیچ نویسنده دیگری ندارد و پرسش اینجاست، چرا نویسندگانی که در این اقلیم زندگی می‌کنند دین خود را به شهرشان ادا نمی‌کنند؟ به نظر می‌رسد نوعی ترس از قضاوت در این غیبت، دیده می‌شود.

واضح‌تر بگویم، اقلیم شهری خراسان یک محور اصلی و اساسی و غیرقابل انکار دارد به نام حرم امام رضا(ع)، عده‌ای از نویسندگان گمان می‌کنند نوشتن از این محور، نان به نرخ روز خوردن است، اما نیست. مگر چه تفاوتی است میان میدان نقش جهان اصفهان و حاتم خانی حرم امام رضا(ع) که هردو بنای هنری و تاریخی عهد صفویه هستند؟ جز اینکه حرم امام رضا بُعدی قُدسی دارد به اضافه هنر و تاریخ؟ این نقد نه فقط به نویسندگان غیر اقلیمیِ خراسانی که به نویسندگان سایر مکاتب وارد است، از دیگری نوشتن عمدتا یا شعار می‌شود یا پُر غلط، آنکه نمی‌داند می‌پرسد چرا کلیشه است و آنکه می‌داند، می‌گوید غلط، اگرچه استثنا هم وجود دارد اما چقدر می‌شود به این استثنا دلخوش بود؟ من به عنوان یک نویسنده ساکن مشهد، به لایه‌های زیرین اجتماعی شهر، تار و پود شهر و مردم شناسی شهر، نگاه واقع بینانه‌تری دارم تا اقلیم جنوب که چندان در آن زیست نکرده‌ام.

اگر نویسندگان، همت به نوشتن داستان اقلیمی کنند و مکتب خود را ارج بنهند و آن را مایه شرمساری ندانند، طولی نخواهد کشید که قفسه کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها، برای مخاطب، رنگارنگ و پرجاذبه می‌شود و نوعی سفر با رمان و داستان میسر می‌شود، اما اگر به این فراموشی و انکار ادامه بدهیم، عاقبتِ این روزهای سینمای ایران، در انتظار ادبیات داستانی بی‌هویت و بی‌اقلیم است.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: امام رضا ع داستان ادبیات داستانی امام رضا ع داستان ادبیات داستانی ادبیات داستانی اقلیمی اقلیم روستایی داستان ها مکتب خراسان طبقه بندی ویژگی ها امام رضا قصه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۲۹۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خسارت سیل در خراسان جنوبی چند میلیارد تومان بود؟

مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی گزارشی از میزان خسارت وارده شده به تاسیسات و زیرساخت‌های این استان را ارائه داد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان‌جنوبی، محمدعلی آخوندی، امروز_ سه‌شنبه یازدهم اردیبهشت_ با اشاره به ارزیابی‌های صورت گرفته درخصوص میزان خسارت‌های سیل اخیر در استان در جمع خبرنگاران اظهار کرد: طی بارندگی‌های اخیر که اکثر نقاط استان را تحت تاثیر قرار داد، ضمن برنامه‌ریزی برای پیگیری و آمادگی دستگاه‌های ذیربط، به مردم و کشاورزان و دامداران نیز اطلاع‌رسانی گسترده صورت گرفت.

وی افزود: باوجود بارندگی‌های بسیار شدید در زمان کم (در بعضی نقاط مثل زیرکوه ۶۴ میلی‌متر و خوسف ۵۹ میلی‌متر)، اما خوشبختانه خسارت جانی در پی نداشته است.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی تصریح کرد: به واسطه سیلاب‌های شدید و بارندگی هم‌زمان با آن، خسارت زیادی به بخش‌های مختلف وارد شد که بیشترین این خسارت ها مربوط به زمین‌های کشاورزی، قنوات، جاده بین مزارع، عمران شهری، دیواره‌های حفاظتی و جاده‌های اصلی و فرعی و روستایی در سطح استان است.

وی طی گزارشی از میزان خسارت‌های واره به تأسیسات استان و با بیان اینکه این ارزیابی‌ها تا دهم اردیبهشت جمع‌بندی شده است و البته همچنان ادامه دارد، گفت: سیلاب و بارندگی‌های اخیر بر اساس بررسی‌های اولیه به بخشی از زیرساخت‌ های استان به ویژه کشاورزی و راه‌ها خسارت زد که مجموع ارزش آن ۱۹ هزار و ۵۵۳ میلیارد ریال برآورد شد.

آخوندی به بیان جزئیات خسارات ناشی از سیل اخیر پرداخت و ادامه داد: سیلاب به ۲۹ کیلومتر کانال انتقال آب در حوزه جهاد کشاورزی به مبلغ ۱۸۵ میلیارد ریال، ۱۲۵ استخر ذخیره آب بالغ بر ۵۰ میلیارد ریال، ۱۳ هزار و ۲۰۰ هکتار باغات و مزارع به مبلغ ۴۵۸ میلیارد ریال، ۱۲۶ کیلومتر جاده‌های بین مزارع به مبلغ ۴۸۰ میلیارد ریال خسارت وارد کرده است.

وی با اشاره به اینکه سیل به ۱۰۱ رشته قنات به طول ۳۴ کیلومتر به مبلغ ۹۴۰ میلیارد ریال خسارت زد، عنوان کرد: ۸۴۹ رأس دام سبک (۹۵ میلیارد ریال) نیز در اثر جاری شدن سیل تلف شدند.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان‌جنوبی با اشاره به خسارت سیل اخیر به پنج واحد مرغداری و تأسیسات آبیاری و دامی روستایی به مبلغ ۱۴۰ میلیارد ریال گفت: بارندگی اخیر و جاری شدن سیل ۱۳۰ میلیارد ریال به تأسیسات برق استان خسارت زد.

وی خسارت وارده به ۱۰ بند خاکی و آبخیزداری را بالغ بر ۶۰۰ میلیارد ریال و به پنج مورد سیل‌بند روستایی را بالغ بر ۷۵ میلیارد ریال برآورد کرد و افزود: در جریان این حوادث پنج هزار و ۴۰۰ کیلومتر از راه های اصلی، فرعی و روستایی بالغ بر ۱۰ هزار میلیارد ریال خسارت دیده است.

آخوندی با بیان اینکه میزان خسارات به هزار و ۶۳۵ ابنیه فنی نظیر پل و آبنما بیش از ۲ هزار و ۲۰۰ میلیارد ریال است، ادامه داد: این سیل به چهار هزار و ۸۰۰ کیلومتر ایل راه عشایری بالغ بر ۹۰ میلیارد ریال و شش طرح هادی روستایی بالغ بر ۱۸۰ میلیارد ریال و ۴۸ واحد مسکونی حدود ۱۰۰ میلیارد ریال خسارت زد.

وی بیان کرد: خسارت وارده به ۳۰ کیلومتر خطوط انتقال آب به مبلغ ۵۹۰ میلیارد ریال و چهار حلقه چاه آب بالغ بر ۴۰ میلیارد ریال است.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی افزود: براساس برآوردها سیلاب‌های شدید و بارندگی هم‌زمان با آن، به دیواره‌های حفاظتی و لایروبی فوری رودخانه‌ ها یک‌هزار و ۲۵۰ میلیارد ریال و سیل‌بند حفاظتی فرودگاه بیرجند ۱۰۰ میلیارد ریال و عمران شهری(معابر، آسفالت، کانال‌ ها، پل‌ها و فضای سبز) یک‌هزار و ۸۵۰ میلیارد ریال خسارت وارد کرده است.

کد خبر 749381

دیگر خبرها

  • تربیت شدگان مکتب اسلام بهترین ذخایر آن هستند
  • رسانه های غربی می خواهند پیروان اهل‌بیت را خشونت‌طلب معرفی کنند
  • خسارت سیل در خراسان جنوبی چند میلیارد تومان بود؟
  • حرکت دسته عزاداری در روز شهادت امام جعفر صادق (ع) در تهران برگزار می شود
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان
  • آیت‌الله رمضانی: دشمنان می‌خواهند شریعت اسلام را تعطیل کنند
  • الگوی مکتب دانشگاهی انقلاب اسلامی را استخراج کردیم
  • برگزاری همایش حکمت مطهر در مراغه
  • راه یافتگان جشنواره پرده‌خوانی و نقالی رضوی معرفی شدند