فرماندهی با یک دست
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۳۵۵۲۳
۸ اسفند ماه ۱۳۶۵ سال مالک اشتر سپاه اسلام، فرمانده شجاع لشکر ۱۴ امام حسین(ع) حاج حسین خرازی به سوی ملکوت پرکشید .
به گزارش خبرنگار ایمنا، گرچه که پیدا کردنش میان آن همه بسیجی اصفهانی لشکر ١٤ امام حسین (ع) کار سختی بود اما نشانیها انگار مشخصات حسین خرازی بود کلاه بافتنی سبز ررنگمنگ، لباس ساده بسیجی و آستین خالی دست راست او را از مابقی رزمندگان متمایز میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کی فکرش را میکرد پسرک اذان گوی مسجد سید اصفهان در سالهای ابتدای شروع نهضت امام خمینی (ره) زمانی فرمانده یکی از مهمترین لشکرهای او باشد امامی که زمانی گفته بود سربازان من در گهوارهها هستند.
حسین خرازی موقع شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ تنها شش سال داشت اما در همان سن به خوبی یاد گرفته بود که اگر میخواهد سرباز سیدالشهدا باشد باید مراقب مسجدش باشد که ترک نشود. حسین در سال ۵۵ پس از اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت و پس از مدتی ارتش شاهنشاهی وی را به همراه عدهای دیگر به عملیات ظفار در کشور عمان فرستاد اما او این جنگ را معصیت میدانست و به همین دلیل تا آخرین روز حضورش در عمان نمازش را کامل میخواند.
سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، به همراه برادرش از خدمت سربازی فرار کرد و در صف راهپیمایی مردم علیه رژیم شاهنشاهی قرار گرفت. حسین یک روز پس پیروزی انقلاب یعنی از ۲۳ بهمن ۵۷ به کمیته دفاع شهری اصفهان پیوست.
با آغاز توطئه فدائیان خلق در ترکمن صحرا ۱۰۰ نفر از پاسداران سپاه اصفهان به فرماندهی حسین خرازی برای خواباندن فتنه به شهرستان گنبد اعزام شدند و پس از گذشت چند هفته گروهک فدائیان خلق شکست خورد و غائله جدایی طلبی ترکمن صحراخاتمه یافت.
با شروع درگیریها در کردستان حسین خرازی به همراه ۶۰ نفر از پاسداران سپاه اصفهان از جمله سرلشکر یحیی رحیم صفوی برای دفع شر گروهک دموکرات و کوموله عازم سنندج شدند. نهایتاً حسین خرازی با سازماندهی مردم محلی توانست سنندج را کنترل کند پس از دفع فتنهها در غرب کشور و آغاز هجوم رژیم بعث عراق به ایران خرازی و همراهانش به مناطق جنوبی کشور شتافت.
حسین خرازی پس از اشغال خرمشهر و محاصره آبادان به مناطق جنوبی کشور رسید، او در دارخوئین به همراه نیروهایش یک کانال ۷۰ سانتی متری آبیاری کشاورزی را حفاری کردند تا به موضع عملیاتی مناسبی دست یابند، حسین خرازی نهایتاً در خرداد سال ۶۰ با نقش آفرینی در عملیات فرمانده کل قبا توانست یک گام به آبادان نزدیک شود.
مهرماه سال ۶۰ با آغاز عملیات ثامن الائمه حسین خرازی با ابتکار خود نیروهای دشمن دور زد و توانست پلهای مارد و حفار را تسخیر کنند با این اقدام حصر یک ساله آبادان شکست شد پس از عملیات ثامن الائمه حسین خرازی تیپ مستقلی را تحت عنوان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) راه اندازی کرد
با فرماندهی مقتدرانه شهید خرازی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) تنها یک سال پس از تشکیل تا حدی مهارت عملیاتی کسب کرده بود که توانست در عملیات طریق القدس با دور زدن دشمن در منطقه چزابه نیروهای بعثی را غافل گیر کند و موجب آزاد سازی شهر بستان و ۷۰ روستای همجوار آن شد. لشکر ۱۴ امام حسین به فرماندهی خرازی در عملیات فتح المبین در جاده عین خوش دشمن را حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و نیروهای رژیم بعث را وادار به عقب نشینی کرد.
بعد از عملیات فتح المبین لشکر ۱۴ امام حسین به یکی از مهمترین لشکرهای ایران در جنگ دفاع مقدس تبدیل شده بود که نیروهای عراقی از این لشکر و به ویژه فرمانده آن واهمه داشتند.
با آغاز عملیات دشوار خیبر در آب گرفتی های هورالهویزه حسین خرازی به عنوان فرمانده لشکر خط شکن در این عملیات نقش آفرینی کرد و نهایتاً با فرود ترکش خمپاره به آستین حسین خرازی خالی شد و فرمانده جوان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) یک دست خود را از دست داد.
در عملیات والفجر۸ لشکر امامحسین (ع) گارد جمهوری عراق در منطقه فاو زمین گیر کرد همچنین حسین خرازی در عملیات کربلای ۵ آنقدر در قلب نیروهای عراقی پیش رفت که توانست منطقه دیدبانی لشکر عراق را تصرف کند همان زمان بود که صدام با ترس از رسیدن خرازی به بصره دستور استفاده از بمب شیمیایی را صادر کرد.
روز جمعه ۸ اسفندماه سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ حسین خرازی که در منطقه عملیاتی حضور داشت متوجه شد که خودرو غذای رزمندگان توسط بمباران دشمن منهدم شده است حسین خرازی که شرایط را برای رساندن غذا به رزمندگان نامساعد دید خودش پیگیر ماجرا شد نهایتاً حسین زمانی که مشغول بازرسی خودرو حمل تدارکات بود در اثر اصابت ترکش خمپاره به گردنش به شهادت رسید وروح عاشورایی او به ماکومت اعلی پرواز کرد. پس از اعلام خبر شهادت حسین خرازی عراقیها جشن گرفتند زیرا فرماندهان رژیم بعث او را یکی از کلیدی ترین فرماندهان جنگ تلقی میکردند.
حاج حسین خرازی درهمه عملیاتها کنار رزمندگان بودسیداحمد موسوی فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در گفت و گو با خبرنگار ایمنا در وصف شهید حاج خرازی اظهار میکند: حاج حسین خرازی باتوجه تجاربی نظامی که در تمامی عملیاتهای دفاع مقدس بدست آورد بود از توانمندی بالایی در فرماندهی جنگ داشت همین موضوع باعث شده بود که زیر مجموعهای او از تصمیماتش پیروی کنند.
به گفته وی حاج حسین خرازی همواره در تمامی عملیاتها جزو اولین فرماندهانی بود که شخصاً در منطقه عملیات حضور پیدا میکرد و به بررسی جوانب موضع دشمن میپرداخت.
فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ۱۴ امام حسین (ع) ادامه میدهد: حاج حسین برخورد بسیار دوستانهای و خنده رو با رزمندگان داشت اما در زمان عملیات برخورد قاطع و جدی داشت و در برخی مواقع فرماندهان گردانها در مقابل او فرصت اشتباه و کوتاهی را نداشتند.
موسوی خاطرنشان میکند: حاج حسین همواره به رزمندگان لشکر تاکید میکرد دشمن گردان همجوار دشمن همه ی ما است بنابراین برای جهاد در راه خدا و کمک رسانی به رزمندگان اسلام محدودیتی وجود ندارد این ویژگی حاج حسین در همه ی عملیاتها نمایان بود.
وی تصریح میکند: خاطرات تلخ و شیرینی از شهید خرازی در یاد رزمندگان وجود دارد شاید یکی از تلخترین خاطراتی که بنده از او دارم این بود که لحظه اصابت ترکش به حاج حسین در کنار او حضور داشتم و شاهد مجروح شدن حاج حسین خرازی بود.
فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ۱۴ امام حسین (ع) میافزاید: عملیات کربلای ۵ حدود ۴۵ روز ادامه داشت و لشکر امامحسین از چندین جناح وارد عملیات شد و حضور شهید خرازی زیر آتش سنگین دشمن در کربلای ۵ همراه رزمندگان بود در انتهای عملیات کربلای ۵ زمانی که برای خدمت رسانی به عازم خط مقدم بود بنده در کنار او حضور داشتم که متاسفانه در اثر اصابت ترکش خمپاره بنده زخمی و ایشان به فیض شهادت نائل شدند.
کد خبر 477567منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهید خرازی شهید حسین خرازی عملیات کربلای 5 دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس مادر شهید خرازی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق لشکر ۱۴ امام حسین عملیات کربلای ۵ حاج حسین خرازی عملیات ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۳۵۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»