«با اعمال شاقّه»؛ محمد حنیف؛ نشر نیستان هنر متفاوت بودن
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۷۳۹۲۹
«با اعمال شاقّه»
نویسنده: محمد حنیف
ناشر: نیستان، چاپ اول 1398
300 صفحه، 60000 تومان
****
اگر علاقه دارید یک رمان متفاوت بخوانید، یا اینکه حال و هوای تکراری رمانهای نویسندگان ایرانی در سالهای اخیر شما را خسته کرده، «با اعمال شاقه» نوشته محمد حنیف میتواند یک گزینه مناسب برای شما باشد. رمانی که میتوان آن را یکی از رمانهای متفاوت و قابل اعتنای این سالها محسوب کرد که ارزش خوانده شدن دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد حنیف در آثار پژوهشی خود نشان داده با ادبیات داستانی ایران و جهان، به خوبی آشناست، بر ژانرهای ادبی، تکنیکهای روایی و دیگر شگردهایی که شناخت آنها لازمهی کار یک داستان نویس است، اشراف کافی دارد. از سوی دیگر اما آثار داستانی او نیز جنبهی دیگری از تواناییهایش را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. به عبارتی این طور نیست که شناخت او فقط جنبه تئوریک و نظری داشته باشد و تنها به کار نقد و تحلیل آثار دیگر نویسندگان بیاید و حالا که خود او به وسط گود آمده، نتواند از این اندوختههای نظری آنچنان که شایسته است، استفاده کند. اما حقیقت این است که حنیف همانقدر که در آثار پژوهشی خود دقیق و موفق جلوه کرده در داستان نویسی نیز موفق بوده است.
انتشار «با اعمال شاقه» به شکلی بارز تاکیدی بر همین مدعاست. در نگاه نخست عمدهترین موفقیت این رمان آن است که خوانندهی خود را دعوت میکند به دوباره خوانی. این نکته نه صرفا به واسطهی پیچیدگیها و یا دشواریهای اثری است که میتوان دوباره آن را خواند؛ بلکه به دلیل جذابیتهای متنی است که خواننده را به دوباره خوانی دعوت میکند. چرا که در غیر این صورت خواننده به سادگی اثر را رها کرده و از کنار آن میگذرد. اما «با اعمال شاقه» با مخاطب خود چنان ارتباطی برقرار می کند که مخاطب نه تنها آن را رها نمیکند بلکه میکوشد با رمزگشایی از شگردهای بکارگرفته شده در آن از ظرافتهایی که در متن پیدا می کند، لذت بیشتری ببرد. این رمان داستان معلمی است شهرستانی که برای زندگی به تهران میآید. اما در پایتخت بخت با او یار نیست، به جای پیشرفت در مسیر افول میافتد. از اداره اخراج میشود. برای گذران زندگی مشاغل سطح پایین همانند سرایداری روی میآورد و..
گفتیم «با اعمال شاقه» رمانی است متفاوت؛ این تفاوت صرفا در محتوای اثر نیست که تمایزهای آشکاری دارد با رمانهای اغلب آپارتمانی و یا آثاری به اصطلاح شهری که از تجربههای محدود نویسندگانشان حکایت میکنند. این متفاوت بودن بیش از هر چیز بارتاب در آمیختگی ژانرهایی است که رد پای آنها را در این رمان میتوان مشاهد کرد. نویسنده از این در آمیختگی ژانرها به عنوان یک ویژگی ساختاری که باعث فاصله گرفتن آن از فرمهای کلاسیک داستانی شده با موفقیت استفاده کرده است و آن را بدل به مولفهای برای بازتاب دادن فضای روانی حاکم بر زندگی شخصیت اصلی داستان (مانوش) کرده است. بی شک اگر نویسنده از یک روایت کلاسیک خطی به صورت رئالیستی استفاده میکرد نمی توانست با موفقیت ویژگیهای ذهنی چنین شخصیتی را در رمان خود به درستی بپروراند. شخصیتی که مناسبات حاکم بر زندگی اجتماعی و روابط میان آدمهای پیرامونش او چنان خرد و تحقیر کرده که کم مانده به سیم آخر بزند. اما حالا با استفاده هوشمندانه از ظرفیتهایی که ژانرهای مختلف در اختیارش می گذارند، نهایت بهره برداری کرده تا فشارهایی که روی این شخصیت وجود دارد، شکستها و در ماندگی هایش را روایت کند. گاه از رئالیسم استفاده می کند و گاه به این رئالیسم جلوههایی جادویی داده و یا با ارجاعات بینا متنی زمینهای برای برداشت های متکثر مهیا میکند که از نشانههای رمانهای پسامدرن و چند صدایی است که با اعمال شاقه در این جرگه قرار میگیرد و بی اغراق از نمونههای موفق آن در ایران است. این در حالی است که نویسندگان ایرانی متعددی سعی در خلق چنین آثاری داشته اند که اغلب در جا انداختن چنین ویژگیهایی در کلیت اثر خود با مشکلات عدیده روبهرو بوده اند و ابهام و آشفته گویی را با چند صدایی بودن اشتباه گرفته اند.
شاید یکی از دلایل توفیق حنیف در این رمان دست گذاشتن روی زندگی شخصی خود به عنوان شخصیت اصلی رمان بوده است. این ویژگی «با اعمال شاقه» را بدل به رمانی ساخته که در واقع حدیث نفس خود نویسنده است و با وجود ساختار روایی حساب شده ای که دارد، در پارهای بخش ها بسیار غریزی مینماید و همین غریزی بودن گرمایی بدان تزریق کرده که خواننده با رمان و شخصیت اصلی اش همدلی میکند.
اینکه نویسندگان گوشه هایی از زندگی خود را در آثارشان مورد استفاده قرار دهند، امر مرسومی است، اما حنیف پا فراتر از این گذاشته و کلیت رمان را براساس رخدادهایی که در دورههای مختلف زندگیاش پشت سر گذاشته مورد استفاده قرار داده است و متن رمان نشان از تجربه های متنوع او، دشواری های زندگی و همچنین شکستها و پیروزی های او دارد. با اعمال شاقه به شیوه آثاری نوشته شده که گویی نویسنده با نوشتن آن قصد رهایی و بیرون آمدن از زیر سایه خاطراتی را دارد که اغلب به نوعی او را آزرده اند. حنیف در این رمان از ادبیات به مرهمی برای التیام بخشیدن به دردها و رنجهای ساخته که هر انسانی می تواند در طول زندگی آنها را تجربه کند. از این رو مخاطبی که با آن ارتباط برقرار کرده و وارد دنیای رمان می شود نه تنها با آن همدلی کرده و ارتباط می گیرد بلکه در بازخوانی های بعدی نیز با کشف ظرافتهای آن بیشتر از خواندنش لذت می برد.
منبع: الف
کلیدواژه: اعمال شاقه محمد حنیف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۷۳۹۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسندهای که بسیاری او را با شاهکارش «سهگانه نیویورک» (شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته) میشناسند و من با رمانهای دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس».
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقهمندان زیادی در ایران دارد، به طوریکه ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتابهای او را با رعایت قانون کپیرایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه میکردند و به چاپ میرساندند.
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگینامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سهگانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسیزبان مطرح شود. پس از انتشار این سهگانه، منتقدان و کتابخوانها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند.
سهگانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستانهایی بهیاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود میکنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی میشوند؛ اتفاقهایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتابها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگیهای انسانی و عاطفی هستند.
جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسندهای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهمترین مؤلفههای آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است.
قهرمانهای کتابهای استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشههای دیگری مییابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آنها را به این پرسش میرساند که
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سالها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان میتواند آینهای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیتها به کشف خود دست پیدا کند.
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که میخواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند.
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بیخانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس میشود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیمتر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه میافتد. داستان سفر آنها توسط آقای بونز روایت میشود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنیترین و هیجانانگیزترین داستانها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسانها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
نوشتن از جزئیترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگینامهای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئیترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانهوارش به بیسبال و موسیقی.
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود.
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شدهاند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ بهطور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
استر در مورد ورودش به دنیای فیلمسازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسندهام. نویسندگی کار من است. فیلمسازی برای من یک راه دیگر برای قصهگویی است».
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باومگارتنر» منتشر شده، به پروفسوری میپردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه میکند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماریاش دست و پنجه نرم میکرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبههایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس میکنم وضعیت سلامتیام آنقدر مخاطرهآمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که مینویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطهام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».