Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-07@04:00:51 GMT

ارتباط با کودکان به زندگی‌ام رنگ و امید بخشیده است

تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۹۳۸۹۹

ارتباط با کودکان به زندگی‌ام رنگ و امید بخشیده است

خاطرات شیرینی از گیتی خامنه در ذهن دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها ثبت شده است. او مجری مهربانی بود که بچه‌های آن روزگار را به دنیای رنگارنگ انیمیشن‌ها و سریال‌های کودکانه می‌بُرد. در زمانه‌ای که صداوسیما دو کانال بیشتر نداشت، کودکان هر روز او را در قاب جادویی ملاقات می‌کردند. استمرار حضورش در تلویزیون باعث شد بدل به مشهورترین مجری حوزه کودکان شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او سال ۷۰ موقتا از تلویزیون ایران خداحافظی کرد و عازم آمریکا شد. مدتی آنجا هنر و زبان فارسی تدریس کرد و در سال ۱۳۸۹ دوباره به ایران بازگشت.

پس از بازگشت، در شبکهٔ تهران به اجرای برنامه بچه‌های دیروز مشغول شد که به بیان خاطرات کودکان دههٔ ۱۳۶۰ اختصاص داشت. گیتی خامنه دو برنامه دست کی بالا و کام شیرین را به ترتیب برای کودکان و بزرگسالان اجرا می‌کند. فصل ششم کام شیرین سعی در مهارت آموزی در حوزه روابط بین فردی و فرهنگ گفت‌وگوی خانواده دارد و به موضوعاتی چون شناخت موانع ارتباطی بین زوجین و سردی عاطفی می‌پردازد. این برنامه یکشنبه ها بعد از گفتگوی ویژه خبری حوالی ساعت ۲۳:۳۰ روانه آنتن شبکه دو می‌شود.

گیتی خامنه در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره حوزه مورد علاقه‌اش گفت: برای من هیچ کاری به اندازه کار با کودکان مفرح و لذتبخش نیست. 

همکاری شما با برنامه کام شیرین چگونه شکل گرفت؟

آشنا شدن با کاربرد مشاوره؛ در مقطع بسیار دشواری از زندگی ام وجود من را دچار دگرگونی عمیق و معجزه گونه ای کرد. آموختم که بسیاری از زمان هایی که باور داریم به بن بست رسیده‌ایم، راهی علمی وجود دارد که بر مبنای علمی بنا شده است.  هدف آن علم شناخت و بهبود شرایط روحی انسان و کمک برای داشتن زندگی متعادل‌تر و سالم‌تر و شادتر است.

 از آن زمان با رشته روانشناختی مأنوس شدم و در کلاس ها و سمینارهای متعدد مرتبط با این رشته شرکت کردم. همچنین عزمم را جزم کردم که دیگران را نیز با معجزه شناخت دنیای ذهنی و باور امکان تغییر بسیاری از عوالم آشنا کنم. اساتیدم در خارج از کشور نیز در این رابطه مشوق من بودند و بر عشق و توان من در این زمینه صحه می گذاشتند.

 بعد از بازگشت به ایران تجربه بسیار خوشایند اجرای برنامه ی اردیبهشت علاقمندی ام در این زمینه را دامن زد و بعدها همکاری با برنامه هایی نظیر هزار داستان و مکث با مایه های جامعه شناختی و روانشناختی رغبت من را بیش از پیش نسبت به اجرای چنین برنامه هایی برانگیختند.  زمانی که اجرای برنامه کام شیرین به من پیشنهاد شد بدون کوچک ترین تردیدی با اشتیاق این پیشنهاد را پذیرفتم؛ چرا که دقیقا در راستای هدف من برای کمک به هموطنانم بود. برنامه کام شیرین با هدف از بین بردن تابوی بهره گیری از جلسات مشاوره و تأکید بر بهبود شرایط زندگی تولید می‌شود. از پذیرش این پیشنهاد شادمانم؛ چرا که برای خود من حکم شرکت در کارگاه آموزشی را دارد.

شما مجری خاطره‌ساز چند نسل هستید. در کنار برنامه کام شیرین در رده سنی بزرگسال، برنامه دست کی بالا را هم برای کودکان اجرا می‌کنید. درباره این برنامه کودکانه توضیح دهید. اجرای کدام برنامه برای شما جذاب‌تر است؟

برای من هیچ کاری به اندازه کار با کودکان و ارتباط‌گیری با آنها مفرح و لذتبخش نیست. گذراندن زمان با کودکان در همه جای دنیا برای من هدیه عظیمی از جانب خداوند بوده که به زندگی ام رنگ و شادی و امید بخشیده است.  در حال حاضر مشغول همکاری با برنامه دست کی بالا خاص خردسالان و کودکان هستم که روزهای فرد ساعت نه از شبکه دو پخش می شود.

 متأسفانه ساعت پخش برنامه زود است و بسیاری از خانواده ها نسبت به تغییر زمان و عقب انداختن آن و باز پخش برنامه با خود ما و همکاران و روابط عمومی عکس العمل نشان داده اند؛ اما متأسفانه شبکه به جهت وجود معذوریت های مختلف تا به حال موفق به تغییر زمان پخش و دادن امکانی جهت باز پخش نشده.  با همه وجود آرزو می‌کنم با رفع موانع چنین اتفاق خوشایندی بیافتد. که برای تهیه برنامه آنچنان عاشقانه تلاش می کنند که دریغم می آید کودکان وطن به  دلیل ساعت نامناسب پخش موفق به تماشای برنامه نشوند. میزان اسامی در خواست کنندگان برای شرکت در برنامه آنچنان چشمگیر است که یقین ندارم تا انتهای این سری از برنامه ها امکان پذیرایی از همه ی مهمانان کوچک‌مان را داشته باشیم.

نکته مورد علاقه من حضور اعضای خانواده در کنار هم در برنامه است. پدرها در برنامه ما همراه کودکان‌شان ورزش می کنند و مادرها همراه دختر و پسرشان کاردستی می‌سازند و اعضای خانواده کنار هم بازی های فکری را انجام می‌دهند. برنامه حتی از حضور پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها هم خالی نیست. من بخش قصه گویی را به عهده دارم و از اجرای آن در حضور بچه‌ها و خانواده هایشان که در کودکی خودشان هم مخاطبان من بوده‌اند سخت لذت می برم. امیدوارم با تغییر ساعت برنامه و امکان باز پخش آن تعداد بیشتری از کودکان سرزمینم امکان تماشای آن را بیابند.

پخش برنامه کام شیرین تا چه زمانی ادامه دارد؟

آنگونه که تهیه کننده محترم من را مطلع کرده اند در مجموع هجده برنامه بر روی آنتن خواهد رفت که تا حالا چند قسمت آن روی آنتن رفته.

از ساعت پخش کام شیرین راضی هستید؟

 موردی که درباره برنامه دست کی بالا عنوان کردم در رابطه با ساعت پخش این برنامه هم مصداق پیدا می‌کند. ساعت پخش برنامه بعد از گفت‌وگوی ویژه خبری و آگهی‌های تبلیغاتی است؛ یعنی حدودا یک ربع به دوازده شب که شخص من و یقینا همه ی آن ها که در طی روز کار کرده اند ، به دشواری چشم های خود را در آن ساعت باز نگه می دارند. تنها کسانی می توانند با فراغ بال و حواس جمع به تماشای آن بنشینند که تمام روز را استراحت کرده باشند و فردا صبح هم نیازمند برخاستن و دنبال کار وکاسبی رفتن نباشند. نیمه شب زمان خوبی برای طرح مباحث دقیق و در خور تأمل نظیر مباحث روانشناختی نیست.

در این برنامه به موضوعات روان شناختی و اجتماعی می‌پردازید. با توجه به تجربه زندگی‌ در خارج از ایران رسانه های خارج از کشور چه برنامه‌هایی در این زمینه دارند و تفاوت‌شان با برنامه‌های ما چیست؟

تجربیات من در رابطه با برنامه های خارج از کشور مختص زمانی است که آنجا حضور داشتم. یکی از موفق ترین برنامه های رادیویی آن زمان برنامه ای بود که در آن افراد به شکل زنده به طرح معضلات شان می‌پرداختند و روانشناس به پاسخگویی وگفت وگو با آن ها می پرداخت. برای شخص من که در آن زمان از کار صبح فارغ شده بودم و به سمت مقصد کار بعد از ظهرم رانندگی می کردم این برنامه یک کلاس آموزشی به تمام معنا بود.

 یکی از شاخصه های فوق العاده ی این برنامه و دیگر برنامه‌هایی از این دست که نظیرش را در تلویزیون آنجا شاهد بودم شکسته شدن تابوی طرح کردن معضلات خصوصی و عنوان کردن آن با مشاور روی آنتن زنده بود. این نکته به پیشینه فرهنگی آن جامعه و راحت تر بودن افراد در این زمینه برمی گشت.

چند سال بعد سیستم رسانه ای ایرانی آنجا نیز از چنین الگویی بهره گرفت و ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز به تدریج شروع به طرح معضلات خصوصی شان با مشاور و راهنمایی گرفتن از او کردند. این حرکت منتج به برگزاری سمینارها و طرح موضوعات شخصی در فضای عمومی شد و این گردهم آیی‌ها در جامعه ایرانی بسط پیدا کرد. شهروندان ایرانی به گونه ای شبیه به گروه های حمایت گر آن دیار اقدام می کردند. به طور مثال برای ترک انواع اعتیادها از طریق کمک های گروهی عمل می‌کردند.

در گذشته در برنامه‌های کودک مجری میان برنامه داشتیم که به تدریج حذف شد. شیوه فعلی را بیشتر می‌پسندید یا شیوه قبلی؟

 در دهه‌هایی که ما برنامه ی کودک را اجرا می کردیم، شیوه برقراری ارتباط با مخاطب به شکل متکلم وحده بود. آموزش دادن مستقیم و نصیحت و ارائه پیشنهاد بدون جویا شدن نظر بیننده تنها شیوه  مرسوم آن روزگار بود و روش دیگری جز آن حتی به ذهن هم متبادر نمی شد. بنابراین تنها راه زدن پل ارتباطی میان رسانه و بیننده حضور عاملی انسانی در زمان پخش برنامه بود که از نظر من باعث به وجود آمدن ارتباطی عمیق و عاطفی و احساسی میان مجری و تماشاگر می‌شد.

بعدها با تغییر یافتن شیوه های ارتباطی و دستیابی به شیوه های نو و خلاقانه این مدیوم انسانی به نوعی جای خود را به بهره‌گیری از روش ها و امکانات دیگر داد. درست مانند جایگزین شدن انسان‌ها با اپراتورهایی که باید به دستیابی به هدف از طریق شنیدن صدای بی روح آن‌ها و شماره گیری اعداد و گذاشتن پیام روی پیام گیرها عادت کنیم. بدون آن که کوچکترین واکنش انسانی و عاطفی از جانب آن‌ها دریافت کنیم.

هیچ شیوه خلاقانه تکنولوژیک جدیدی جای رابطه انسانی میان دو موجود زنده را نمی گیرد. اما اینکه کودکان ما در این زمانه  با زبان بی روح اما گاه بسیار متنوع و جذاب تکنولوژی خیلی بیشتر از شیوه  برقراری ارتباط به شیوه ی سنتی آن انس گرفته اند نیز به هیچ عنوان قابل تردید نیست. به دلایلی که بر شمردم اگر تصمیم گیرنده باشم کودکان را حداقل در فضای رسانه از موهبت وجود ارتباط انسانی محروم نمی‌کنم؛ حتی علیرغم وجود تغییرات غیر قابل انکار دوران مدرن و پسا مدرن در زمینه ی ارتباطات رسانه ای.

در نگارش متن‌هایی که در برنامه می‌خوانید مشارکت دارید؟

همه دوستانی که تا به حال افتخار همکاری با آن ها را داشته‌ام می دانند که با استفاده از متن میانه خوبی ندارم. از همان زمان که برنامه کودک را اجرا می کردم تا همین حالا، از ارتباط با مخاطب و کسانی که در برنامه ها حضور پیدا کرده اند بهره برده ام و با توجه به موضوع مبحث تلاش کرده ام مطابق با آن برنامه را پیش ببرم.

 اگر متنی به ارائه حقایق و آمار و موضوعات آگاهی دهنده ای بپردازد که‌ بر مبنای تحقیق و ارائه آگاهی به بیننده باشد با کمال شوق و رغبت از آن بهره می برم. اما به جرأت می گویم که در طی همه ی سال های اجرا، برنامه ای را به خاطر نمی آورم که از چنین امکانی برخوردارم کرده باشد. معمولا در برنامه هایی که نیازمند ارائه اطلاعات مرتبط با سوژه برنامه هستم، باید مسئولیت دستیابی به مطالب درخور را نیز به عهده بگیرم. در برنامه کام شیرین اما بخش عظیم گفتنی ها را دکتر مشاور به عهده می گیرند و زحمت باقی عوامل را کم می کنند.

به عنوان مجری چه پیشنهادهایی برای ارتقای برنامه کام شیرین داشتید؟

 معمول اوقات در رابطه با ساختار برنامه بیش از آنچه یک مجری می بایست نظر بدهد، مشارکت می کنم که به گونه ای ناشی از رشته و پیشینه نویسندگی وکارگردانی ام است.  نمی توانم صرفا اجرا را با معیارهای مد نظر سازنده برنامه بدون همدلی و همراهی و اظهار نظر به عهده بگیرم و این خصیصه گاهی سازندگان برنامه را حداقل در ابتدای برنامه نیازمند تلاش برای دریافتن علت پافشاری در رابطه با به اشتراک گذاشتن نقطه نظرهایم می کند.

 اما بعد از همدلی و رسیدن به درک متقابل و دستیابی به نتیجه مطلوب معمولا سازندگان از اینکه پرگویی‌های من را تحمل کرده اند شادمان و خرسند می شوند. اما جدای از شوخی جناب یعقوبی تهیه کننده برنامه از تهیه کنندگان بسیار با اخلاق و دارای سعه صدری هستند که اظهار نظرهای من‌کمترین را با نهایت صبوری برتابیدند و ما در کنار هم کم‌کم نتیجه دلسوزی های مشفقانه و همفکری ها را در بهبود دائم روند برنامه به خوبی شاهدیم.

ریتم برنامه هر بار بهبود پیدا کرده و تعامل میان عوامل روی صحنه بیشتر شده. زمان برنامه اما اجازه بهره برداری کامل از تجربیات و نظریات شخصی مهمانان برنامه را به شکل کامل نمی دهد و گفت‌وگوها در حد سؤال و جواب هایی سریع ارائه می شوند که گاه منجر به عقیم ماندن نتیجه گیری کلی می شود. به این دلیل که گفتنی ها و موارد آموزشی فراوان و زمان برنامه محدود است و همواره مطالبی ناگفته باقی می مانند.

 با تندتر شدن ریتم بخش های نمایشی که در خدمت موضوع برنامه هستند به موفقیت دیگری دست پیدا کردیم. حضور خود مردم از هر قشر و طبقه اجتماعی با پیشینه های تحصیلی و اجتماعی متفاوت که به نوعی هر کدام شان نماینده بخشی از مردم جامعه هستند و طرح موضوعات مبتلا به آنها می تواند به پیشبرد موضوع و تفهیم عملی مطلب مورد نظر برنامه کمک ‌کند. 

 اگر چه در فرصتی که یک برنامه ی تلویزیونی در اختیار اهداف برنامه می گذارد نمی توان به شکل کامل و جامع به ارائه راه حل معضلات پرداخت؛ اما با طرح آن چالش‌ها و ارائه راهکارهای عملی حداقل می توان بینندگان را به مداقه در این زمینه و بهره گیری از نکات مفید طرح شده در برنامه تشویق کرد. امیدوارم کام هموطنان مان با تماشای این برنامه که شاید به همت مسئولان در ساعت مناسب تری پخش شود و یا حداقل باز پخش داشته باشد، شیرین شود.

برچسب‌ها صدا و سیما گیتی خامنه اختصاصی ایرنا تلویزیون ایران

منبع: ایرنا

کلیدواژه: صدا و سیما گیتی خامنه اختصاصی ایرنا صدا و سیما گیتی خامنه اختصاصی ایرنا تلویزیون ایران اخبار کنکور برنامه کام شیرین خارج از کشور برنامه هایی دست کی بالا گیتی خامنه پخش برنامه برنامه ها برنامه ی ساعت پخش باز پخش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۹۳۸۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی

مهدی نصیری؛ انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.

به گزارش خبرآنلاین، «تو بااستعداد هستی ولی مواظب باش گرفتار جریان‌های سیاسی نشوی»؛ آن روزی که محمد غرضی در حاشیه یک نماز جمعه در اواخر دهه ۷۰ این جمله را به مهدی نصیری گفت، شاید تصور نمی‌کرد مخاطبش روزی آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» را بنوازد؛ کسی که روزگاری نظرات تند و تیزی در آن سوی بام داشت.

افراطی دیروز یا افراطی امروز؟

برخی از نصیری به عنوان «افراطی دیروز» یاد می‌کنند و برخی هم با عنوان «افراطی امروز»؛ مدیرمسئول اسبق روزنامه کیهان، که چند سال است از چهره‌های منتقد نظام و مقامات ارشد آن شده است.

سخنان او و نواختن آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی باعث شده تا برخی به او بتازند و برخی دیگر از آن استقبال کنند؛ سخنانی که انگار محافظه‌کاران تندرو منتظرش بودند تا بتوانند از این راه آتش خود را بر سر اصلاح‌طلبان بریزند و بگویند که این حرف دل آن‌هاست که از زبان نصیری بیان می‌شود؛ حال آنکه اصلاح‌طلبان همان‌هایی هستند که در دهه ۶۰ تا حدی با نصیری قرابت فکری داشتند اما در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ او تندترین حملات را نسبت به آن‌ها داشت.

موعد انتقام رسید؟

شاید از همین بابت باشد که حالا نوبت تلافی اصلاح‌طلبان است و بابت «تاجزاده تا شاهزاده» به سختی به او می‌تازند؛ تا هم انتقام آن سال‌ها را گرفته باشند و هم دست اخوت به سمت نظام دراز کرده باشند تا بگویند ما آنچه که نصیری می‌گوید، نیستیم.

مسیر مهدی نصیری به کیهان افتاد

مهدی نصیری متولد ۱۳۴۲ در دامغان است. پدری مازندرانی و مادری دامغانی دارد؛ از همین بابت پسوند «لَلَردی» که نام یک روستا در مازندران است، نام خانوادگی «نصیری» را کامل می‌کند.

۱۳ سالگی راهی حوزه علمیه‌ای شد که پدرش مدیریت آنجا را بر عهده داشت. پدر او از روحانیون سرشناس دامغان بوده و در بین روحانیون سری در سرها داشته است. تا ۱۶ سالگی یعنی ۱۳۵۸ در حوزه علمیه دامغان، مقدمات و ادبیات را خواند و بعد از انقلاب برای ادامه تحصیل در علوم دینی به قم رفت و در آنجا ماندگار شد.

اسفند ۱۳۶۴ وقتی آیت‌الله شاهچراغی در سانحه هوایی به «شهادت» رسید، مهدی نصیری به سبب آشنایی خانوادگی با شاهچراغی، برای چهلم او مقاله‌ای در ویژه‌نامه کیهان نوشت. آن زمان محمد خاتمی، به عنوان نماینده ولی فقیه در این موسسه، فعالیت داشت.

پس از این مقاله، به قول خودش به عنوان «نماینده فرهنگی موسسه کیهان در قم» حضور داشت. او یک سال را در همین وضعیت گذراند تا سال ۱۳۶۶ که برای کار در کیهان، به تهران دعوت شد. بعد از آن به گفته خودش، «سلسله مقالات زمینه‌های صدور فتاوی امام را در نقد نوشته‌های آیت الله آذری قمی و مواضع روزنامه رسالت در کیهان منتشر کردم که با استقبال فراوانی مواجه شد».

او از ۱۳۶۷ سردبیر کیهان شد. در این زمان اختلافات میان گردانندگان موسسه کیهان کم‌کم در حال پررنگ شدن بود. یکی از این چالش‌ها انتخاب مدیرمسئول بود. سرانجام اردیبهشت ۱۳۶۹ زمانی که سیدمحمد خاتمی نماینده ولی‌فقیه در موسسه کیهان، به آفریقا سفر کرده بود، مهدی نصیری به عنوان مدیرمسئول کیهان منصوب شد و بعد از استعفای خاتمی، با حکم مقام رهبری، سید محمد اصغری به عنوان نماینده ولی‌فقیه در کیهان به این موسسه رفت.

شریعتمداری آمد، نصیری رفت!

این وضعیت تا نیمه‌های سال ۱۳۷۳ ادامه داشت؛ همان ایامی که حسین شریعتمداری بجای اصغری، نماینده ولی‌فقیه در کیهان شد. وقتی حسین شریعتمداری برای این سمت پیشنهاد شد، نصیری هم موافق بود؛ اما ۳-۴ ماه بعد از این انتصاب، نصیری از مدیرمسئولی و سردبیری کیهان استعفا کرد و به صورت کامل از این موسسه خارج شد. به گفته نصیری، شریعتمداری پیش از آنکه به کیهان بیاید، «در دفتر سیاسی سپاه بود و گاهی برای روزنامه ما مقالاتی با اسم مستعار «ابوالفضل. ش» می‌نوشت».

سال ۱۳۸۱ حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در گفت‌وگویی با «ایسنا» درباره خروج نصیری از کیهان گفته بود «وقتی ما آمدیم، آقای نصیری گفتند همیشه نظرم این بود که سرپرست و مدیرمسئول روزنامه باید یکی باشد ولی این‌که من می‌ماندم به خاطر این بود که بین خودم و سرپرستی خیلی همخوانی نمی‌دیدم.

حالا که شما آمدی، این مشکل حل شده است و من هم دوست دارم که یک نشریه‌ی جداگانه راه بیندازم». شریعتمداری در ادامه از مقاومتش برابر جدا شدن نصیری از کیهان می‌گوید: «من با ایشان خیلی کلنجار رفتم و مدت زیادی این نظر را نپذیرفتم. بالاخره خیلی اصرار کرد اما نمی‌پذیرفتم؛ چون از برادران بسیار کارآزموده، بسیار مومن و کارشناس بود.

به هر حال با اصرار زیاد ایشان و فرستادن واسطه‌ها، قبول کردم ولی گفتم که حداقل در سردبیری باش. ایشان این را پذیرفت ولی بعد از یک مدتی گفت که من می‌خواهم یک نشریه دربیاورم و آن نشریه هم همین دیدگاه را پیش می‌برد. نهایتا من با این خواسته موافقت کردم و ایشان نشریه‌ی صبح را درآوردند. الان هم با آقای نصیری ارتباط داریم. البته ایشان در قم هم علوم حوزوی تحصیل می‌کنند و هم به تحقیقات می‌پردازند ولی هیچ مشکلی با ایشان نداشته و نداریم.»

اما خود مهدی نصیری در گفت‌وگویی که دی ماه ۱۴۰۲ با «شرق» داشته روایتی دیگر درباره چرایی استعفا از کیهان دارد: «یک ماه با آقای شریعتمداری به‌عنوان سردبیر کار کردم. یک روز با دوستمان حاج آقا معلا (عضو شورای سردبیری کیهان) بودیم، گفتم هوس زیارت مشهد کردم و می‌خواهم سه، چهار روز برای زیارت بروم. بیایید برویم طبقه بالا آقای شریعتمداری را ببینیم ضمنا من هم از ایشان مرخصی بگیرم.

به آقای شریعتمداری گفتم با اجازه‌تان می‌خواهم چند روزی به مشهد بروم. گفت خوشا به سعادتتان. بلند شد و ما را همراهی کرد و گفت ما را هم دعا کنید. فردایش به مشهد رفتم و چند روز بعد که برگشتم آقای معلا به من گفت آقای حجازی از دفتر رهبری تماس گرفته و گفته آقای شریعتمداری از فلانی گله کرده که مشهد رفته و از من اجازه نگرفته. من بهت‌زده شدم و گفتم آقای معلا مگر خودتان شاهد نبودید که با هم رفتیم و اجازه گرفتیم؟ چرا آقای شریعتمداری این‌طور گفته؟ گفت من هم نمی‌دانم چرا. گفتم آقای معلا! دیگر جای من اینجا نیست، با این وضعیت هر اتهامی ممکن است به من زده شود».

نتیجه آن شد که همان روز استعفا را نوشت و از کیهان رفت. نصیری در ادامه از تحویل امکانات موسسه کیهان می‌گوید؛ امکاناتی نظیر خودرو و منازل سازمانی: «پیکان مدل ۶۴ را که دستم بود، تحویل دادم و کشوهای میزم را خالی کردم و رفتم. ما در خانه‌های سازمانی کیهان زندگی می‌کردیم. سر خیابان ملک یک مجموعه ۱۰ واحدی را کیهان خریده و به مدیرانش داده بود و من هم چند سال آنجا ساکن بودم. از همان روز دنبال خانه گشتم و در بلوار ابوذر، در خیابان پیروزی خانه‌ای را اجاره کردم. یک ماه بعد خانه کیهان را تحویل دادم و رفتم».

منتقد هاشمی رفسنجانی

به هر طریق با خروج از کیهان، نصیری از اسفند ۱۳۷۳ اقدام به انتشار نشریه «صبح» کرد. او بعد از ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی، از منتقدان جدی او در حوزه فرهنگ و اقتصاد شد؛ هم در روزنامه کیهان و بعد از آن در نشریه صبح به صورتی جدی‌تر و گزنده‌تر از رئیس‌جمهوری وقت انتقاد می‌کرد.

در زمان فعالیت در روزنامه کیهان، آنچه خودش «پروژه مبارزه با شرکت‌های مضاربه‌ای» می‌خواند را پیش می‌برد؛ او معتقد بود که این شرکت‌ها آثار زیان‌باری برای اقتصاد دارند. بعد از راه‌اندازی نشریه صبح، بی‌پرواتر به دولت حمله می‌کرد.

یکی از حملاتی که در این نشریه نسبت به دولت هاشمی انجام داد، اتهام بریز و بپاش و فساد مالی در دو وزارتخانه پست و تلگراف و نیرو بود؛ یعنی محمد غرضی و بیژن زنگنه هدف حملات او بودند. ادامه فعالیت نشریه صبح بعد از این دست اقدامات علیه دولت، در روزگاری که با منتقدان برخوردهایی غیر از تحمل انجام می‌شد، نشاندهنده جایگاه مستحکم نصیری و جریانی است که او به آن منتسب می‌شود؛ جایگاهی مستحکم در نظام و پیوندهایی قوی برای مصون ماندن از برخوردهای خارج از دایره تحمل و مدارا.

سال ۱۳۷۷ او زندگی‌اش را جمع و جور کرد و از خیابان ابوذر تهران دوباره به قم بازگشت؛ همزمان قصد داشت تا نشریه صبح را هم تعطیل کند؛ او برای تعطیل کردن صبح دلایل خودش را داشت: «بی نتیجه بودن تلاش‌های صبح برای مقابله با مفاسد اقتصادی که از سال ۷۰ به این سو هر روز ابعاد گسترده‌تری می‌یافت و نیز توجه جدی‌ام به موضوع نظری اسلام و تجدد که خلا این بحث را در فضای فکری کشور به خصوص در حوزه‌های علمیه بسیار زیان‌بار یافتم و علاقه شخصی به پی گیری این موضوع». همزمان با انتشار «صبح» جلساتی با نام «غرب‌شناسی» هم برگزار می‌کرد و در آن مباحث مرتبط با این موضوع را برای مخاطبانش مورد واکاوی قرار می‌داد.

روزنامه صبح از نصیری تا ده نمکی

در زمانی که نصیری قصد تعطیلی صبح را داشت، با وارد شدن «مسعود ده نمکی» به ماجرا، تعطیلی این نشریه منتفی شد و بنا بر این شد که این چهره جنجالی که تا آن زمان نشریات «شلمچه» و «جبهه» را منتشر می‌کرده، از این پس مدیرمسئولی و سردبیری صبح را بر عهده داشته باشد. نصیری آذر ماه ۱۳۷۹ اعلام کرد که او تنها صاحب امتیاز این نشریه خواهد بود. او تاکید داشت که «مواضع ده‌نمکی با آنچه در هفته‌نامه صبح اعمال می‌شود، منافاتی ندارد، اما به هر حال اگر مواضع فکری، نظری و جهت‌گیری صبح با مدیر مسؤولی ده‌نمکی به روال فعلی ادامه یابد، به لحاظ تیراژ و مسایل مالی با مشکل مواجه می‌شود». این سخنان یک هفته پس از آن بود که نخستین شماره نشریه صبح با مدیریت جدید منتشر شده بود.

او اما اعترافی از رویگردانی مخاطبان نیز پس از آغاز دولت اصلاحات داشت: «صبح و برخی دیگر از نشریات سیاسی طی دو سه سال اخیر، به موازات افزایش مطبوعات سیاسی اکشن و جنجالی، با افت تیراژ مواجه شدند».

نصیری در نخستین شماره «صبح» به سردبیری ده‌نمکی، گفت‌وگویی با این نشریه داشت که در آن انتقادات تندی از وزارت ارشاد و مطبوعات دوره اصلاحات داشت: «ظاهرا فعلا تقدیر چنین است که مخالفان و بعضا عناصر متمایل به دشمنان، میدان و امکانات بیشتری داشته باشند و ما هم چون از آغاز انقلاب-بنا بر مصلحت زمانه یا از سر عقیده-تصمیم به چمع دموکراسی و اسلام در کشور داشته‌ایم و اکنون هم داریم و این دو را قابل جمع و واجب‌الجمع می‌دانیم، نمی‌توانیم کاری کنیم و باید بسازیم».

او در ادامه افزوده که «بالاخره دموکراسی و پارلمانتاریسم، اقتضا می‌کند که وزیری یا وزارتخانه‌ای بتواند در یک مملکت، سازی کوک کند که ارکانی از نظام و حتی رهبری، آن را صریحا نفی و رد می‌کنند و اعلام نارضایتی می‌نمایند و آقای وزیر بتواند بودجه‌های هنگفتی را در خدمت فعالیت‌های فرهنگی و مطبوعاتی قرار دهد که بعضا قصد براندازی را دارند و علنا به احکام و شریعت اسلام هجمه می‌کنند.

بالاخره سرگردانی بین اسلام و دموکراسی و اسلام و غرب ادامه پیدا خواهد کرد تا سرانجام یکی، دیگری را از میدان به در کند و یا آن که شرایطی بی‌ثبات و پیوسته متزلزل و متشنج را بر کشور تحمیل خواهد کرد؛ همانگونه که تا حدودی کرده است».

در آخرین روزهایی که نصیری مدیرمسئول صبح بود، در یک مصاحبه به موضوع فسادهای مالی و اداری در کشور پرداخت. او در این گفت‌وگو جهت‌گیری‌های تند و تیزش را یک بار دیگر به رخ کشید و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را «مبدا بروز فسادهای مالی واداری» دانست.

او باز هم به هاشمی رفسنجانی اما بدون بردن نام حمله کرد: «پس از جنگ ظهور و غلبه برخی گرایش‌ها ودیدگاهها، از سوی نهادها و قوای سه‌گانه نظام در جامعه، جهت حرکت انقلاب از معنویات و آرمان‌گرایی وخدامحوری را به سمت دنیاخواهی وکامجویی و سپس توسعه، سوق داد. از نتایج این افول و تغییر جهت، غلبه فکری واجرایی جریان توسعه‌مدارتکنوکرات وغربگرا بر بخش‌های گسترده‌ای از مقدرات کشور بود. کم‌اعتنایی به عدالت علوی وعدم برخورد جدی با مظالم ومفاسد اقتصادی، از ویژگیهای فکری و خصلتی چنین جریانی بود.»

او به دولت خاتمی هم حمله‌ای تند کرد و گفت: «حضور وزرای دولت قبلی در کابینه آقای خاتمی و سپردن وزارتخانه‌های مهمتر به برخی وزیرانی که در وزارتخانه‌شان بیشترین حجم فساد مالی رخ داده بود، نشان داد هنوز عزم جدی برای برخورد با این مساله به وجود نیامده است. توسعه‌مداری و گرایش به ارزش‌های غربی در دولت جدید ابعاد تازه‌ای یافته ومقوله توسعه‌سیاسی، دموکراسی و نسبیت‌اندیشی نیز به آن افزوده شده‌اند».

نشریه صبح به چه کسی واگذار شد؟

این همان خطی بود که نصیری در زمان کیهان و سه سال ابتدایی نشریه صبح درباره دولت هاشمی رفسنجانی پی می‌گرفت؛ و البته از ۷۶ تا ۷۹ همزمان درباره دولت اصلاحات و سازندگی داشت. او طرز فکری با گرایش‌های چپ‌گرایانه اقتصادی و محافظه‌کارانه سیاسی را همزمان پیگیری می‌کرد.

سال ۱۳۸۰ نهایتا امتیاز نشریه صبح را هم واگذار کرد و به عنوان آخرین سنگر در صبح را هم تحویل داد. او آذر ماه آن سال اعلام کرد که امتیاز «صبح» را به «فروز رجایی‌فر» از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در تهران منتقل کرد. البته که از اردیبهشت ماه ۱۳۸۰ نشریه صبح به دلیل «مشکلات مالی» انتشارش را متوقف کرده بود.

او سال ۸۰ به عنوان معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تا سال ۱۳۸۴ مشغول به کار بود؛ از این سمت به امارات متحده عربی رفت؛ به عنوان «معاونت فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی». سال ۱۳۸۸ به قم بازگشت و در آنجا برای مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ماهنامه «سیاحت غرب» را مدیریت و منتشر کرد.

مدتی بعد فصلنامه‌ای «معرفتی-اعتقادی» با نام «سمات» را منتشر کرد؛ این بار هم در نقش مدیر مسئول و صاحب امتیاز. این نشریه از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ جمعا هفت شماره منتشر شد.

سال ۱۳۹۱ وارد هیات داوران جشنواره فیلم عمار شد. در آن سال‌ها اما انگار او در حال تغییر بود؛ تغییراتی بزرگ که بسیاری را به تعجب واداشت. خودش درباره چگونگی تغییر نگاهش به روزنامه «شرق» گفته «من مثل خیلی‌های دیگر شیفته آیت‌الله خمینی بودم، ولی به خاطر روحیه طلبگی همیشه به استقلال فکری قائل بودم. یعنی می‌گفتیم ما با آقای خمینی اتفاق نظر داریم. همان‌طور که او می‌بیند، ما هم می‌بینیم.

اگر جاهایی احساس می‌کردیم الان من غیر از ایشان می‌فهمم، ممکن بود علنی در روزنامه کیهان نگویم چون کیهان باید مشی ایشان را دنبال می‌کرد، اما فکر خودم را هم تخطئه نمی‌کردم و نمی‌گفتم تو طور دیگری فکر نکن. من هیچ‌وقت این‌طور نبودم. همین یک روزنه برای نجات کافی بود؛ یعنی اینکه بگویی من هم باید فکر کنم. حالا ممکن است خیلی جاها اشتباه فکر کنی. مثلا مقطعی من وارد مباحث کلامی و اعتقادی شدم. نزاعی بین متکلمان مسلمان با فلاسفه مسلمان هست.»

نتیجه این نگاه او، کتابی با نام «عصر حیات» شد که در آن به موضوع «امکان یاعدم امکان تمدن اسلامی تراز در عصر غیبت» می‌پردازد؛ البته که این کتاب هیچگاه راهی برای انتشار نیافت و سرانجام پس از چندین سال نسخه الکترونیکی آن در اختیار مخاطبانش قرار گرفت.

اما این کتاب او برای عامه مردم نمی‌توانست تغییرات مهدی نصیری دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی را به خوبی نشان دهد.

دهه متفاوت در زندگی نصیری

او این مسیر را کم‌کم در حال طی کردن بود؛ دهه ۹۰ خورشیدی همان دهه‌ی تغییر برای نصیری بود. او انگار می‌خواست نقطه‌ای برای رونمایی از تغییرات جدید و عقاید به‌روزرسانی شده‌اش بیابد؛ نقطه‌ای که برای نصیری «عطف» بود و برای مخاطبانش «شگفت‌آور».

آن نقطه، روزهای پس از اعتراضات به گران شدن بنزین در آبان ۱۳۹۸ بود؛ نصیری آنجا را همان نقطه‌ای یافت که می‌باید آن تغییرات را عمومی می‌کرد. البته که او در ارتباط با برخی مسائل آن روحیات ناشی از تفکرات تندروانه‌ی محافظه‌کاری همچنان داشت.

اما در برهه زمانی اعتراضات آبان ۹۸، بر خلاف گفتمان حاکم درباره معترضین، نصیری کشته‌شدگان آن اعتراضات را نه اغتشاشگر که «جوانانی از خانواده‌های مستضعف» معرفی کرد که «از فقر و فلاکت» به ستوه آمده‌اند و «به خیابان ریختند». او موکدا تاکید داشت که هیچ «منافق» و «از خارج آمده‌ای» در صف معترضان نبود و همگی همین «مردم عادی» بوده‌اند.

با این وجود چند ماه بعد وقتی برای سه معترض آبان حکم اعدام صادر شد، او در توییترش خواستارعدم اجرای احکام اعدام شد: «با درایت و تعهدی که از آقای رییسی و دوران جدید قوه قضاییه سراغ داریم حکم اعدام سه جوان آشوبگر که مرتکب قتل نشده و مسلح نبوده اند، اجرا نخواهد شد».

اما آنچه تغییر نظرات نصیری را شگفت‌انگیز کرد، نظراتش پیرامون حجاب بود؛ شهریور ۱۳۹۹ او در یک مناظره تلویزیونی در شبکه چهار صدا و سیما شرکت کرد و برای نخستین بار از نظرات جدیدش در ارتباط با حجاب پرده برداشت: «الزام به حجاب بی‌هزینه نبوده است، یکی ممکن است بگوید که عیبی ندارد، ما قبول داریم که الزام موفق نبوده اما حداقل اینکه الزام باعث می‌شود که سالی یکی دو درصد فقط ما افت حجاب داشته باشیم و سیر فاصله‌گیری از حجاب تدریجی باشید، خود همین یک دستاورد است. در پاسخ باید گفت که خیر، چنین امری برای جامعه ما خیلی هزینه‌بردار بوده است.

چند مثال می‌زنم؛ همانطور که عرض کردم ما با این الزام یک دوقطبی ایجاد کردیم، دوقطبی نظری و فکری تا زمانی که در مقام اظهارنظر و گفت‌وگو است عیبی ندارد اما این دوقطبی در عرصه عملکرد اجتماعی می‌آید. براساس پیمایشی که وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۴ داشته است، بیشتر از ۷۰ درصد جامعه ایرانی با الزام حجاب موافق نیست. اما در برابر این هفتاد درصد چه اتفاقی می‌افتد…».

از یک سو این حرف‌ها از سوی چهره‌ای مانند نصیری برای آن‌هایی که می‌شناختندش تعجب‌برانگیز بود؛ از سوی دیگر بیان این نظرات از برنامه‌ای زنده از تلویزیون جمهوری اسلامی.

با این نظرات، او آماج حملات هم‌سنگران سابقش قرار گرفت؛ خبرگزاری فارس در یادداشتی نسبت به اظهارات نصیری معترض شد: «روشن است دچار چه اشتباه فاحشی شده‌اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد، نه قلدری یک دیکتاتور. آقای نصیری گفته‌اند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ اینکه وضع حجاب بدتر شده یعنی الزام ثمر نداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطه‌ای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است. سوال این است که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟».

با این وجود هنوز او مغضوب کامل محافظه‌کاران نشده بود؛ هر چه زمان می‌گذشت و نصیری بیشتر سخن می‌گفت، این حملات بیشتر می‌شدند. بعد از جانباختن مهسا امینی در روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱، نصیری نسبت به عملکرد گشت ارشاد به تندی سخن می‌گفت و بعد از برخوردها با اعتراضات مردم، تندی‌اش افزون شد.

مخالفان نصیری چند دسته اند؟

طرفه آنکه انتقادات او دیگر تنها در سطح وزیر و نماینده و سران قوا محدود نمی‌شد و بی‌پروا نسبت به همه مقامات در جمهوری اسلامی زبان به انتقاد می‌گشود و عملکرد آن‌ها را زیر علامت سوال قرار داد.

مخالفانش تشکیل شده از دو طیف هستند؛ نخست آن‌ها که سابقا طرفدارانش بودند و دوم، «انقلابی‌های توییتری خارج‌نشین» که از هزاران فرسنگ دورتر از ایران، از بریتانیا و آمریکا و اتحادیه اروپا، برای مردم نسخه می‌پیچند؛ همه و همه، به همان نسبتی که انتقادات نصیری از نظام تندتر می‌شد و می‌شود، ادبیاتشان هم نسبت به نصیری تندتر و تندتر می‌شد و می‌شود.

با این همه او هنوز میدان را خالی نکرده است و به انتقاداتش ادامه می‌دهد. شاید او می‌خواهد جبران مافات آن‌ها دو سه دهه‌ای را کند که تفکراتی تندروانه داشته است؛ دهه‌هایی واسطه عملکردش، خود می‌گوید، از «روشنفکران، سینماگران، نویسندگان، خیلی از مطبوعاتی‌هایی که آن روزها با آن‌ها درگیر می‌شدیم»، باید «عذرخواهی» کنم.

مواضع دیروز یا امروز نصیری، چه به مذاق خوش بیاید و چه نیاید، هرچه که باشد، امروزش با دیروزش زمین تا آسمان تغییر کرده؛ چه تفکرش و چه راه گذراندن معاش؛ قبلا با شهریه حوزه و حقوق کیهان و درآمد از صبح گذران زندگی می‌کرد؛ اما امروز شهریه حوزه‌اش قطع شده و با پس‌انداز و کار در اسنپ.

حالا انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.

دیگر خبرها

  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی
  • انتشار دست‌نوشته‌ رهبر انقلاب در دفتر کتابخانه وزیری، برای نخستین‌بار + عکس
  • مصائب کودکان سرراهی
  • اختلال اوتیسم؛ نشانه‌ها، علل و راه‌های درمان آن
  • فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی ارتباط بین‌المللی خود را گسترش می‌دهد
  • سطح امید به زندگی در اروپا به ۸۱.۵ سال رسید
  • دانشگاهها در راستای رفع مشکلات توسعه ای مازندران پای کار بیایند
  • اختلال‌های ارتباط مخابراتی در کهگیلویه و بویراحمد برطرف شد
  • جلوه‌ای از شکوه زندگی امام صادق(ع)
  • بارش باران طراوت بی‌نظیری به هوای بجنورد بخشیده است