جامعه باید با ایجاد آمادگی پذیرای مهدی موعود (ع) بشود
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۱۳۶۴۳
امام زمان میآید انجام میدهد، یعنی چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعهای میتواند پذیرای مهدی موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد.
خبرگزاری میزان - بنا بر اعلام پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصداق وعدهی الهی
ما همینقدر میدانیم که وجود مقدس امام زمان، مصداق وعدهی الهی است. همینقدر میدانیم که این بازماندهی خاندان وحی و رسالت، علم سرافراز خدا در زمین است. «السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب».... حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگی میکند؛ مردم را میبیند؛ با آنهاست؛ دردهای آنها، آلام آنها را حس میکند. انسانها هم، آنهائی که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طور ناشناس او را زیارت میکنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعی، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آنها زندگی میکند. این، خصوصیت عقیدهی ما شیعیان است.
سخنرانی در سالروز میلاد امام عصر (عج) ۱۳۶۹/۱۲/۱۱
دنیا را از عدل و داد پر میکند و ظلم را ریشهکن میسازد
خصوصیت مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهوارواحنافداه) در نظر مسلمانان این است که: «یملأالله بهالارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا». عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدی موعود است... بشر به سمت آن چیزی حرکت میکند که مظهر آن، وجود مقدس مهدی (علیهالصلاةوالسلامو عجلاللهتعالیفرجهالشریف) باشد و او کسی است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر میکند و ظلم را ریشهکن میسازد.
سخنرانی در خجسته سالروز ولادت امام زمان (عج) ۱۳۶۸/۱۲/۲۲
تفاوت شیعیان با دیگر مسلمانان
همهی مسلمانان، حقیقت مهدی موعود را از طریق روایات خدشه ناپذیری که از نبی اکرم (ص) و اولیای دین رسیده است، قبول دارند، اما این حقیقت در هیچ جای جهان اسلام، مثل محیط زندگی ملت عزیز ما و شیعیان، این برجستگی و این چهره درخشان و این روح پرتپش و پرامید را ندارد، این به خاطر آن است که ما به برکت روایات متواترهی خودمان، شخص مهدی موعود را با خصوصیاتش میشناسیم. مردم ما، ولی الله اعظم و جانشین خدا در زمین و بقیهی اهل بیت پیامبر را با نام و خصوصیات میشناسند، از لحاظ عاطفی و فکری با او ارتباط برقرار میکنند، به او میگویند، به او شکوه میبرند، از او میخواهند و آن دوران آرمانی – دوران حاکمیت ارزشهای والای الهی بر زندگی بشر را انتظار میبرند، این انتظار دارای ارزش زیادی است. این انتظار به معنای آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمهی امید را از دلهای منتظران نمیزداید و خاموش نمیکند. اگر این نقطهی امید در زندگی جمعیتی نباشد، چارهای ندارد جز این که به آیندهی بشریت بدبین باشد.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
عید امید و نقطهی مقابل فضایی که دشمن میخواهد
این عید مایهی امید و درست نقطهی مقابل آن فضای یأس آلودی است که استکبار میخواهد در مقابل چشم مستضعفان عالم به وجود بیاورد. اگر امروز شما سیاستگذاران و طراحان برنامههای استکباری را مشاهده کنید، خواهید دید که از مهمترین کارها و هدفهای آنها یکی این است که در مقابل چشم مردم، فضای یأس آلودی نسبت به اصلاحاتی که باید انجام بگیرد، ایجاد کنند. ملتها باید از صلاح مأیوس بشوند، تا حربهی استکبار کارگر بیفتد؛ والا اگر ملتها امیدوار باشند و امیدوار بمانند، حربهی استکبار چندان کارگر نیست. سعی میکنند فضای تیرهای را در مقابل چشمها ترسیم کنند؛ فضای تیره به این معنا که به ملتها تفهیم کنند که نیروی ذاتی شما، فرهنگ شما، اعتقادات شما، شخصیت و هویت ملی شما، نمیتواند برای شما کاری انجام بدهد؛ باید قدرتهای بزرگ به شما کمک کنند تا بتوانید حرکت کنید. درست صد و هشتاد درجه مقابل این فکر، فکر انتظاری است که بر محیط ما و بر محیطهای اطرافیان مذهب اهل بیت (علیهم السلام) حاکم است. انتظار، یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند – فاصله هست –، اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید – که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است – درست نقطهی مقابل آن چیزی است که دشمن میخواهد به وجود بیاورد.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
ملتی که معتقد به ظهور است هرگز تسلیم نمیشود
ملتی که به خدا معتقد و مؤمن و متکی است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتی که در دلش خورشید امید به آینده و زندگی و لطف و مدد الهی میدرخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمیشود و با این حرفها، از میدان خارج نمیگردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدی علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمی دارد. این را باید قدر دانست.
دیدار در روز میلاد پربرکت حضرت، ولی عصر (عج) ۱۳۷۴/۱۰/۱۷
جامعه باید با ایجاد آمادگی پذیرای مهدی موعود (ع) بشود
امام زمان میآید انجام میدهد، یعنی چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعهای میتواند پذیرای مهدی موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ میشود. چه علّتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولیالعزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینهها آماده نبود.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵
شب نیمهی شعبان تالی تلو لیلة القدر
یکی از مهمترین روزهای سال، همین روز نیمهی شعبان است که هم مصادف با ولادت ذی جود مسعود حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) شده است، و هم شب و روز نیمه شعبان – با قطع نظر از ولادت این بزرگوار در این شب و روز – از لیالی و ایام متبرک هستند. شب نیمهی شعبان، شب بسیار متبرکی است، تالی تلو لیالی قدر، و وقت توجه و تذکر و توسل به ذیل عنایات باری تعالی و طلب و درخواست است. اعمال و ادعیهای هم دارد که اگر موفق شده اید و آنها را انجام داده اید، که انشاءالله مشمول قبول پروردگار باشد، اگر کسانی هم غفلت کردند و توجه نداشتند، به یاد نگه دارند که همه سال، شب نیمهی شعبان را مغتنم بشمارند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵
عقیده مشترک همه مسلمانان
این عقیده که همهی مسلمانها به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست، البته در خصوصیات و جزئیاتش، بعضی فِرَق، حرفهای دیگری دارند، اما اصل این که چنین دورانی پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر چنین حرکت عظیم الهی را انجام خواهد داد و «یملا الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما»، بین مسلمانها متواتر است. همه، این را قبول دارند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵
تلاش استعمار بر علیه مهدویت
بنده سندی را دیدم که در آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه میکنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیدهی به مهدویت، به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی و استعمارگرهای انگلیسی در بعضی جاهای آن مناطق بودند – فرقی نمیکند که استعمار از کجا باشد – استعمارگرهای خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیدهی به مهدویت در بین این مردم رایج است، ما نمیتوانیم اینها را درست در اختیار بگیریم! ببینید عقیدهی به مهدویت چه قدر مهم است! چه قدر خطا میکنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجددطلبی میآیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار میکنند، مورد تردید و تشکیک و اینها قرار میدهند اینها همان کاری را که دشمن میخواهد، راحت انجام میدهند!
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵
اعتقاد به مهدویت منشأ امید
چند خصوصیت در این عقیدهی مهدویت هست، که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، امید است. گاهی اوقات دستهای قلدر و قدرتمند، ملتهای ضعیف را به جایی میرسانند که امیدشان را از دست میدهند. وقتی امید را از دست دادند دیگر هیچ اقدام نمیکنند، میگویند چه فایدهای دارد؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است، با چه کسی دربیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاش بکنیم؟ ما که دیگر نمیتوانیم! اعتقاد به مهدویت، به وجود مقدس مهدی موعود (ارواحنا فداه)، امید را در دلها زنده میکند. هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، ناامید نمیشود. چرا؟ چون میداند یک پایان روشن حتمی وجود دارد، برو برگرد ندارد. سعی میکند که خودش را به آن برساند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۶/۰۹/۲۵
عید همه انسانهای پاک و آزاده عالم
روز ولادت مهدی موعود (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا)، حقیقتا روز عید همهی انسانهای پاک و آزادهی عالم است. فقط کسانی در این روز ممکن است احساس شادی و خرسندی نکنند که یا جزو پایههای ظلم، یا جزو پیروان طواغیت و ستمگران عالم باشند، والا کدام انسان آزادهای است که از گسترش عدالت، از برافراشته شدن پرچم دادگری و رفع ظلم در سراسر جهان خرسند نشود و آن را آرزو نکند.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳
منبع برکت، علم، درخشندگی و زیبایی
جوانان عزیز، بسیجیان، یکی از آن خورشیدهای فروزان به فضل و کمک پروردگار و به ارادهی الهی، امروز در زمان ما به عنوان بقیةالله فی ارضه، به عنوان حجّةالله علی عباده، به عنوان صاحب زمان و، ولی امر مطلق الهی در روی زمین وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر میرسد. امروز هم انسانیت با همهی ضعفها، گمراهیها و گرفتاریهایش از انوار تابناک این خورشید معنوی و الهی که بازماندهی اهل بیت است استفاده میکند. امروز وجود مقدس حضرت حجت (ارواحنا فداه) در میان انسانهای روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همهی خیرات است. چشمهای ناقابل و تیرهی ما آن چهرهی ملکوتی را از نزدیک نمیبیند، اما او مثل خورشیدی، درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بندهی برگزیده در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین با او، در کنار اوست، او را میبیند و با او مرتبط است. آروزی همهی بشر، وجود چنین عنصر والایی است. عقدههای فروخوردهی انسانها در طول تاریخ، چشم به انتهای این افق دوخته است تا انسان والا و برگزیده از برگزیدگان خدا بیاید، تار و پود ظلم و ستم را که انسانهای شریر در همهی تاریخ تنیده اند از هم بدرد.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳
زمینهای آمادهتر از همیشه
امروز، هم بشریت بیش از بسیاری از دورانهای تاریخ، دچار ظلم و جور است، هم پیشرفتی که امروز بشریت کرده است، معرفت پیشرفتهتر است. ما به زمان ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) این محبوب قلبی انسانها نزدیک شده ایم، زیرا معرفتها پیشرفت کرده است. امروز ذهنیت بشر، آمادهی آن است که بفهمد. بداند و یقین کند که انسان والایی خواهد آمد و بشریت را از زیر بارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد، همان چیزی که همهی پیغمبران برای آن تلاش کرده اند همان چیزی که پیغمبر اسلام در آیهی قرآن، وعدهی آن را به مردم داده است «و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم» دست قدرت الهی به وسیلهی یک انسان عرشی یک انسان خدایی، یک انسان متصل به عالمهای غیبی، معنوی و عوالمی که برای انسانهای کوته نگری مثل ما قابل درک و تشخیص نیست میتواند این آرزو را برای بشریت برآورده کند، لذا دلها، شوقها و عشقها به سمت آن نقطه، متوجه و روز به روز متوجهتر است. ملت ایران، امروز این امتیاز بزرگ را دارد که فضای کشور، فضای امام زمان است. نه فقط شیعه در همهی عالم، بلکه همهی مسلمانها در انتظار مهدی موعودند. امتیاز شیعه این است که این موعود الهی و قطعی همهی طوایف مسلمین بلکه همهی ادیان الهی را با اسم و رسم و خصوصیات و تاریخ ولادت میشناسند.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳
جلوههای حضور مهدی (عج)
خیلی از بزرگان ما در همین دوران غیبت، آن عزیز و محبوب دلهای عاشقان و مشتاقان را از نزدیک، زیارت کرده اند. بسیاری از نزدیک با او بیعت کرده اند. بسیاری از او سخن دلگرم کننده، شنیده اند. بسیاری از او نوازش دیده اند و بسیار دیگری بدون این که او را بشناسند از او لطف و نوازش و محبت دیده و او را نشناخته اند. در همین جبههی جنگ تحمیلی، جوانهایی که در لحظههای حسّاس، احساس نورانیت و معنویت کردند لطفی از غیب به سوی دلهای خودشان حس و لمس کردند و نشناختند و نفهمیدند بسیارند. امروز هم همان جور است.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳
پیوند ناگسستنی
بسیج به معنی حضور و آمادگی درهمان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت، ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز – یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۸/۰۹/۰۳
مراقبت از کشور و ملت ایران
و امام زمان (ارواحنا فداه) – که این کشور و این ملت در ید قدرت و قبضهی اوست – مراقب این کشور و این ملت است.
بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم ۱۳۷۸/۱۲/۱۱
درسهای عمیق میلاد
این میلاد و این یاد بزرگ باید به ما درس بدهد. احساسات بسیار خوب است. عواطف، پشتوانهی بسیاری از اعمال نیکوی انسانهاست. ایمان و عقیدهی قلبی به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماریها و دردهای معنوی و روحی و اجتماعی است، ولی فراتر از همهی اینها ما باید از این یاد از این خاطره، از این حادثهی عظیم، درس بگیریم. هر سال این جشنها برپا میشود و دلها را معطر میکند اگر درسهای عمیقی که در تجدید این خاطره وجود دارد برای رفتار ما و عمل ما بتواند یک آموزنده و معلم به حساب بیاید یقیناً پیشرفت جامعهی ما به سمت کمال روانتر و سریعتر خواهد شد. یک درس از این درسها این است که همه بدانند، همه اذعان و باور کنند که حرکت عالم به سمت صلاح است، به سمت آفاق روشن است.
مستکبران عالم هر چه میخواهند بگویند، تظاهربه قدرت نمایی بکنند، اما لشکر حق و حقیقت و کاروانی که بشریت را به سمت سرمنزل عدل و داد پیش میبرد روزبه روز در حال افزایش یافتن است. گذشت سالها نمیتواند این امید را در دلها از بین ببرد یا کم فروغ کند که در آینده که امیدواریم آن آینده چندان دور نباشد – همهی آحاد بشر طعم عدالت را به معنای واقعی کلمه خواهند چشید. حقانیت آن دولت الهی و حکومت ربوبی در زمین در این است که همهی آحاد بشر سهم خود را از معرفت حقیقت و عمل به حقیقت خواهند گرفت قدرتمندان و مستکبران و زورگویان و زراندوزان و زورمداران عالم هر چه تلاش کرده اند و بکنند، نخواهند توانست این حرکت را، این رفتار طبیعی بشر را به سمت صلاح متوقف کنند. البته در کار خدا در زمین طفره نیست. کارها بر طبق روال طبیعی انجام میگیرد، اما طبیعت و فطرت عالم این است، طبیعت عالم این است که به سمت کمال برود و میرود.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان (عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲
شعارهای امام زمان (عج)
شعارهایی که امام زمان (علیه الصّلاة والسّلام و عجّل الله تعالی فرجه) بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد امروز شعارهای مردم ماست، شعارهای یک کشور و یک دولت است، این خودش یک گام بسیار بلندی به سوی اهداف امام زمان است یک روزی شعار توحید، شعار معنویت، شعار دینداری در دنیا منسوخ شده بود، سعی کرده بودند به طور کلی آن را به دست فراموشی بسپارند، اما امروز در این منطقهی عالم، این شعارها، شعارهای رسمی حکومت است، شعارهای رسمی ادارهی کشور و آحاد ملت است، علاوه بر این شعارها آرزوی ملتهای مسلمان در بسیاری از کشورهای دنیاست و این شعارها یک روز تحقّق پیدا خواهد کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان (عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲
روز ظهور
این زمینهها وقتی آماده شد، آن وقتی که معلوم شد در مقابل قدرت مادی مستکبران عالم، زمینهی این وجود دارد که آحاد بشر بتوانند بر روی حرف حق خود بایستند، آن روز، روز ظهور امام زمان است آن روز، روزی است که منجی عالم بشریت به فضل پروردگار ظهور کند و پیام او همهی دلهای مستعد را که در همه جای جهان هستند، به خود جذب کند و آن وقت دیگر قدرتهای ستمگر، قدرتهای زورگو، قدرتهای متکی به زر و زور نتوانند حقیقت را – آن چنانی که قبل از آن همیشه کرده اند – با فشار زر و زور خود به عقب بنشانند یا مکتوم نگهدارند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان (عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲
قطعیت غلبه صلاح بر فساد
از نظر اسلام و بینش اسلامی، جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است، این بروبرگرد هم ندارد.... همهی انبیاء و اولیاء آمده اند تا انسان را به آن بزرگراه اصلیای سوق بدهند که وقتی وارد آن شد. بدون هیچ گونه مانعی تمام استعدادهایش میتواند بروز کند انبیاء و اولیاء این مردم گمگشته را مرتب از این کوه و کمر و دشتها و کویرها و جنگلها به سمت این راه اصلی سوق دادند و هدایت کردند. هنوز بشریت به نقطهی شروع آن صراط مستقیم نرسیده است آن در زمان، ولی عصر (ارواحنا فداه) محقق خواهد شد لیکن همه این تلاشها اصلا بر اساس این بینش است که نهایت این عالم، نهایت غلبهی صلاح است ممکن است زودتر بشود، ممکن است دیرتر بشود، اما بروبرگرد ندارد، قطعا این طوری است که در نهایت صلاح بر فساد غلبه خواهد کرد. قوای خیر بر قوای شر غلبه میکنند. این هم یک نقطه از نقاط جهان بینی اسلامی است که در آن هیچ گوهه تردیدی نیست.
بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۹/۰۹/۱۲
زندگی بشر از آنجا به بعد است!
دنیای سرشار از عدالت و پاکی و راستی و معرفت و محبت دنیای دوران امام زمان است که زندگی بشر هم از آن جا به بعد است. زندگی حقیقی انسان دراین عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان است که خدا میداند بشر در آن جا به چه عظمتهایی نایل خواهد شد.
خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
روز تحقق شعارها
شعارهایی که امام زمان علیهالصلاةوالسلاموعجلاللهتعالیفرجه بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد، امروز شعارهای مردم ماست؛ شعارهای یک کشور و یک دولت است.... این شعارها یک روز تحقق پیدا خواهد کرد. بیانات در سالروز میلاد خجستهی امام زمان (عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲
یک حکومت صددرصد مردمی
حکومت آیندهی حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمی به تمام معناست... امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
ناظر است و میبیند!
امام زمان ناظر است و میبیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوانها را برای آذینبندی نیمهی شعبان، امام زمان دید؛ حضور شما زن و مرد را در میدانهای گوناگون، امام زمان دیده است و میبیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدانهای مختلف، امام زمان میبیند و امام زمان از هر آنچه که نشانهی مسلمانی و نشانهی عزم راسخ ایمانی در آن هست و از ما سر میزند، خرسند میشود. اگر خدای نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند میکنیم. ببینید، چه عامل بزرگی است.
دیدار اقشار مختلف مردم بهمناسبت نیمهی شعبان ۱۳۸۴/۰۶/۲۹
عید بزرگ
جشن میلاد حضرت حجت (عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه) برای عموم شیعیان، بلکه همهی عدالتخواهان عالم، یک عید بزرگ است؛ لذا مردم ما در این جشن با همهی وجود و با دل و جان، محبت و ارادت خود را به آستان حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) ابراز میکنند. آنچه برای ما – به عنوان دوستداران و معتقدان به امامت و ولایت حضرت مهدی (سلام الله علیه) – مهم است، این است که علاوهی بر اظهار ارادت و شادی، از این خاطرهی تاریخی، یا از این اعتقاد شیعی درس بگیریم.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
امتیاز شیعه در مبحث مهدویت
البته اعتقاد به ظهور مهدی در دورانی از تاریخ، مخصوص شیعه نیست؛ همهی مسلمانان، اعم از شیعه و سنی به این معنا معتقدند؛ بلکه غیرمسلمانان هم به یک صورت معتقدند؛ منتها امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجات بخش بشریت را با نام و نشان و خصوصیات میشناسد و معتقد است او همواره برای دریافت دستور الهی، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگار عالم به او دستور دهد، او آمادهی شروع آن کار عظیمی است که بناست بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس و تعلیم معرفتی و عملی از این قضیه باید بگیریم، مهم است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
عدالت، برجستهترین شعار مهدویت
برجستهترین شعار مهدویت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعای ندبه وقتی شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار میکنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، اولین جملهای که ذکر میکنیم، این است: «این المعدّ لقطع دابر الظلّمه، این المنتظر لاقامه الامت والعوج، این المرتجی لازاله الجور والعدوان»؛ یعنی دل بشریت میتپد تا آن نجاتبخش بیاید و ستم را ریشه کن کند؛ بنای ظلم را - که در تاریخ بشر، از زمانهای گذشته همواره وجود داشته و امروزهم با شدت وجود دارد - ویران کند و ستمگران را سر جای خود بنشاند؛ این اولین درخواست منتظران مهدی موعود ازظهور آن بزرگوار است. یا در زیارت آل یاسین وقتی خصوصیات آن بزرگوار را ذکر میکنید، یکی از برجستهترین آنها این است که «الّذی یملأ الارض عدلا و قسطا کما ملأت ظلما و جورا». انتظار، این است که او همهی عالم - نه یک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر نماید. در روایاتی هم که دربارهی آن بزرگوار هست، همین معنا وجود دارد؛ بنابراین انتظار منتظران مهدی موعود، در درجهی اول، انتظار استقرار عدالت است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
اولین درس
اولین درس عملی از این موضوع این است که نابود کردن بنای ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است، بلکه حتمی است. این مطلب بسیار مهمی است که نسلهای بشری امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهانی، نمیشود کاری کرد. امروز وقتی ما با نخبگان سیاسی دنیا از ظلمهای مراکز قدرت بین المللی و سیستم جهانی ِ ظلم - که امروز به سرکردگی استکبار در همهی دنیا وجود دارد – صحبت میکنیم، میبینیم آنها میگویند بله، چیزی که شما میگویید، درست است؛ واقعاً دارند ظلم میکنند؛ اما کاری نمیشود کرد! یعنی مجموعهی بزرگی از نخبگان که سررشتهی کار در دنیا در دست آنهاست، اسیر یأس و ناامیدی اند و این یأس و ناامیدی را به ملتهای خود سرریز میکنند و آنها را از این که بتوان نقشهی ظالمانه و شیطانی امروز دنیا را عوض کرد، مأیوس میکنند. بدیهی است که انسانهای مأیوس نمیتوانند هیچ حرکتی در راه اصلاح انجام بدهند. آن چیزی که انسانها را وادار به کار و حرکت میکند، نور و نیروی امید است. اعتقاد به مهدی موعود، دلها را سرشار از نور امید میکند. برای ما که معتقد به آیندهی حتمی ظهور مهدی موعود (علیه السلام) هستیم، این یأسی که گریبانگیر بسیاری از نخبگان دنیاست، بی معناست. ما میگوییم نخیر، میشود نقشهی سیاسی دنیا را عوض کرد؛ میشود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگیر شد و در آینده نه فقط این معنا امکان پذیر است، بلکه حتمی است. وقتی ملتی معتقد است نقشهی ظالمانه و شیطانیِ امروز در کل عالم قابل تغییر است، آن ملت شجاعت پیدا میکند دست تقدیر، تسلط بر ستمگران را برای همیشه به طور مسلّم ننوشته است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
راه استقرار عدالت مهدوی
درس دیگری که اعتقاد به مهدویت و جشنهای نیمه شعبان باید به ما بدهد، این است: عدالتی که ما در انتظار آن هستیم – عدالت حضرت مهدی (علی علیه السّلام) که مربوط به سطح جهان است – با موعظه و نصیحت به دست نمیآید؛ یعنی مهدی موعود ملتها نمیآید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده طلبی و سلطه گری و استثمار نکند. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطهی عالم مستقر نمیشود. استقرار عدالت، چه در سطح جهان – آن طور که آن وارث انبیاء انجام خواهد داد – و چه در همهی بخشهای دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالت طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمیشود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد بیاورند و تجهیز کنند، آنگاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف میزدند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
* ویرانی کاخهای ستم
امام زمان (ارواحنافداه) با اقتدار و قدرت و تکیه بر تواناییای که ایمان والای خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، میرود گریبان ستمگران عالم را میگیرد و کاخهای ستم را ویران میکند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
حکومت مردمی به تمام معنا
درس مهم دیگری که وجود دارد، این است که حکومت آیندهی حضرت مهدی موعود (ارواحنافداه) یک حکومت مردمیِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متکی به ایمانها و اراده هاو بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد؛ اما این حکومت مردمی با حکومتهای مدعی مردمی بودن و دمکراسی در دنیای امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنیا اسم دمکراسی و مردم سالاری را روی آن گذاشته اند، همان دیکتاتوریهای قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوری گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروههاست و مردم در این میان هیچکاره اند. یک گروه به قدرت دست پیدامی کنند و در سایهی قدرت سیاسی که همهی زمامهای امور را در کشور در اختیار او میگذارد و با سوءاستفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه را به نفع خود گردآوری میکند و آنها را در راه به دست آوردن دوبارهی قدرت مصرف میکند. دمکراسیهای امروز دنیا بر پایهی تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست. امروز در دنیا هرجا شعار دمکراسی میدهند، شما ببینید برای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس چه کار میکنند. پول خرج میکنند. دمکراسی در پنجهی اقتدار پول اسیر است. مردم سالاری امام زمان – یعنی مردم سالاری دینی – با این روش، بکلّی متفاوت است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
پرتو کوچکی از آن حقیقت درخشان
در نظام اسلامی که مظهر کامل آن، حکومت حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) است، فریب و حیله گری برای جلب آراء مردم، خودش جرم است؛ استفاده ار قدرت برای به دست آوردن پول، یکی از بزرگترین جرائم است. آنجا یاران حضرت مهدی موظفند در سطوح پایین زندگی کنند. نظام اسلامی ما پرتو کوچکی از آن حقیقت درخشان است. ما هرگز این ادعا را نکردیم و نمیکنیم، اما باید نشانهای از او داشته باشیم.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان در مصلای تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
توسل و انس معنوی با امام زمان (علیهالسلام)
این توسلاتی که در زیارات مختلف وجود دارد که بعضی از اینها اسانید خوبی هم دارد، اینها بسیار باارزش است؛ و توسل، توجه، انسِ با آن بزرگوار از دور. این انس به معنای این نیست که حالا کسی ادعا کند که من خدمت حضرت میرسم یا صدای ایشان را میشنوم؛ ابداً اینجور نیست. غالب آنچه که در این زمینه گفته میشود، ادعاهائی است که یا دروغ است، یا طرف دروغ هم نمیگوید، تصور میکند، تخیل میکند. ما کسانی را دیدیم. آدمهای دروغگوئی نبودند، اما خیال میکردند، تخیل میکردند؛ تخیلات خودشان را به عنوان واقعیت برای این و آن نقل میکردند! نبایستی تسلیم اینها شد. راه درست، راه منطقی. آن توسل، توسل از دور است؛ توسلی است که امام آن را از ما میشنود، انشاءاللَّه میپذیرد؛ ولو اینکه ما با مخاطب خودمان از دور داریم حرف میزنیم؛ اشکالی ندارد. خدای متعال سلامِ سلامدهندگان و پیامِ پیامدهندگان را به آن بزرگوار میرساند. این توسلات و این انس معنوی بسیار خوب و لازم است.
بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت ۱۳۹۰/۰۴/۱۸
بیشتر بخوانید:
در آخرالزّمان از خاندان پیامبر، شخصی ظهور میکند که دنیا را از عدل، از دادگستری و از نیکی پُر میسازدانتهای پیام/
برچسب ها: رهبر انقلاب حضرت آیتالله خامنهایمنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای سالروز میلاد خجسته استقرار عدالت امام زمان دید امام زمان ارواحنا فداه همه ی مسلمان حکومت مردمی ی امام زمان آن بزرگوار ی انسان ها ی استکبار زندگی بشر وجود مقدس حضرت مهدی یک حکومت یک انسان شعار ها عقیده ی آینده ی مردم ما ی امید نقطه ی ملت ها ی دنیا ی الهی ی عالم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۱۳۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بیبیسی
مهدی نصیری؛ انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.
به گزارش خبرآنلاین، «تو بااستعداد هستی ولی مواظب باش گرفتار جریانهای سیاسی نشوی»؛ آن روزی که محمد غرضی در حاشیه یک نماز جمعه در اواخر دهه ۷۰ این جمله را به مهدی نصیری گفت، شاید تصور نمیکرد مخاطبش روزی آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» را بنوازد؛ کسی که روزگاری نظرات تند و تیزی در آن سوی بام داشت.
افراطی دیروز یا افراطی امروز؟برخی از نصیری به عنوان «افراطی دیروز» یاد میکنند و برخی هم با عنوان «افراطی امروز»؛ مدیرمسئول اسبق روزنامه کیهان، که چند سال است از چهرههای منتقد نظام و مقامات ارشد آن شده است.
سخنان او و نواختن آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» در گفتوگو با بیبیسی فارسی باعث شده تا برخی به او بتازند و برخی دیگر از آن استقبال کنند؛ سخنانی که انگار محافظهکاران تندرو منتظرش بودند تا بتوانند از این راه آتش خود را بر سر اصلاحطلبان بریزند و بگویند که این حرف دل آنهاست که از زبان نصیری بیان میشود؛ حال آنکه اصلاحطلبان همانهایی هستند که در دهه ۶۰ تا حدی با نصیری قرابت فکری داشتند اما در دهههای ۷۰ و ۸۰ او تندترین حملات را نسبت به آنها داشت.
موعد انتقام رسید؟شاید از همین بابت باشد که حالا نوبت تلافی اصلاحطلبان است و بابت «تاجزاده تا شاهزاده» به سختی به او میتازند؛ تا هم انتقام آن سالها را گرفته باشند و هم دست اخوت به سمت نظام دراز کرده باشند تا بگویند ما آنچه که نصیری میگوید، نیستیم.
مسیر مهدی نصیری به کیهان افتادمهدی نصیری متولد ۱۳۴۲ در دامغان است. پدری مازندرانی و مادری دامغانی دارد؛ از همین بابت پسوند «لَلَردی» که نام یک روستا در مازندران است، نام خانوادگی «نصیری» را کامل میکند.
۱۳ سالگی راهی حوزه علمیهای شد که پدرش مدیریت آنجا را بر عهده داشت. پدر او از روحانیون سرشناس دامغان بوده و در بین روحانیون سری در سرها داشته است. تا ۱۶ سالگی یعنی ۱۳۵۸ در حوزه علمیه دامغان، مقدمات و ادبیات را خواند و بعد از انقلاب برای ادامه تحصیل در علوم دینی به قم رفت و در آنجا ماندگار شد.
اسفند ۱۳۶۴ وقتی آیتالله شاهچراغی در سانحه هوایی به «شهادت» رسید، مهدی نصیری به سبب آشنایی خانوادگی با شاهچراغی، برای چهلم او مقالهای در ویژهنامه کیهان نوشت. آن زمان محمد خاتمی، به عنوان نماینده ولی فقیه در این موسسه، فعالیت داشت.
پس از این مقاله، به قول خودش به عنوان «نماینده فرهنگی موسسه کیهان در قم» حضور داشت. او یک سال را در همین وضعیت گذراند تا سال ۱۳۶۶ که برای کار در کیهان، به تهران دعوت شد. بعد از آن به گفته خودش، «سلسله مقالات زمینههای صدور فتاوی امام را در نقد نوشتههای آیت الله آذری قمی و مواضع روزنامه رسالت در کیهان منتشر کردم که با استقبال فراوانی مواجه شد».
او از ۱۳۶۷ سردبیر کیهان شد. در این زمان اختلافات میان گردانندگان موسسه کیهان کمکم در حال پررنگ شدن بود. یکی از این چالشها انتخاب مدیرمسئول بود. سرانجام اردیبهشت ۱۳۶۹ زمانی که سیدمحمد خاتمی نماینده ولیفقیه در موسسه کیهان، به آفریقا سفر کرده بود، مهدی نصیری به عنوان مدیرمسئول کیهان منصوب شد و بعد از استعفای خاتمی، با حکم مقام رهبری، سید محمد اصغری به عنوان نماینده ولیفقیه در کیهان به این موسسه رفت.
شریعتمداری آمد، نصیری رفت!این وضعیت تا نیمههای سال ۱۳۷۳ ادامه داشت؛ همان ایامی که حسین شریعتمداری بجای اصغری، نماینده ولیفقیه در کیهان شد. وقتی حسین شریعتمداری برای این سمت پیشنهاد شد، نصیری هم موافق بود؛ اما ۳-۴ ماه بعد از این انتصاب، نصیری از مدیرمسئولی و سردبیری کیهان استعفا کرد و به صورت کامل از این موسسه خارج شد. به گفته نصیری، شریعتمداری پیش از آنکه به کیهان بیاید، «در دفتر سیاسی سپاه بود و گاهی برای روزنامه ما مقالاتی با اسم مستعار «ابوالفضل. ش» مینوشت».
سال ۱۳۸۱ حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در گفتوگویی با «ایسنا» درباره خروج نصیری از کیهان گفته بود «وقتی ما آمدیم، آقای نصیری گفتند همیشه نظرم این بود که سرپرست و مدیرمسئول روزنامه باید یکی باشد ولی اینکه من میماندم به خاطر این بود که بین خودم و سرپرستی خیلی همخوانی نمیدیدم.
حالا که شما آمدی، این مشکل حل شده است و من هم دوست دارم که یک نشریهی جداگانه راه بیندازم». شریعتمداری در ادامه از مقاومتش برابر جدا شدن نصیری از کیهان میگوید: «من با ایشان خیلی کلنجار رفتم و مدت زیادی این نظر را نپذیرفتم. بالاخره خیلی اصرار کرد اما نمیپذیرفتم؛ چون از برادران بسیار کارآزموده، بسیار مومن و کارشناس بود.
به هر حال با اصرار زیاد ایشان و فرستادن واسطهها، قبول کردم ولی گفتم که حداقل در سردبیری باش. ایشان این را پذیرفت ولی بعد از یک مدتی گفت که من میخواهم یک نشریه دربیاورم و آن نشریه هم همین دیدگاه را پیش میبرد. نهایتا من با این خواسته موافقت کردم و ایشان نشریهی صبح را درآوردند. الان هم با آقای نصیری ارتباط داریم. البته ایشان در قم هم علوم حوزوی تحصیل میکنند و هم به تحقیقات میپردازند ولی هیچ مشکلی با ایشان نداشته و نداریم.»
اما خود مهدی نصیری در گفتوگویی که دی ماه ۱۴۰۲ با «شرق» داشته روایتی دیگر درباره چرایی استعفا از کیهان دارد: «یک ماه با آقای شریعتمداری بهعنوان سردبیر کار کردم. یک روز با دوستمان حاج آقا معلا (عضو شورای سردبیری کیهان) بودیم، گفتم هوس زیارت مشهد کردم و میخواهم سه، چهار روز برای زیارت بروم. بیایید برویم طبقه بالا آقای شریعتمداری را ببینیم ضمنا من هم از ایشان مرخصی بگیرم.
به آقای شریعتمداری گفتم با اجازهتان میخواهم چند روزی به مشهد بروم. گفت خوشا به سعادتتان. بلند شد و ما را همراهی کرد و گفت ما را هم دعا کنید. فردایش به مشهد رفتم و چند روز بعد که برگشتم آقای معلا به من گفت آقای حجازی از دفتر رهبری تماس گرفته و گفته آقای شریعتمداری از فلانی گله کرده که مشهد رفته و از من اجازه نگرفته. من بهتزده شدم و گفتم آقای معلا مگر خودتان شاهد نبودید که با هم رفتیم و اجازه گرفتیم؟ چرا آقای شریعتمداری اینطور گفته؟ گفت من هم نمیدانم چرا. گفتم آقای معلا! دیگر جای من اینجا نیست، با این وضعیت هر اتهامی ممکن است به من زده شود».
نتیجه آن شد که همان روز استعفا را نوشت و از کیهان رفت. نصیری در ادامه از تحویل امکانات موسسه کیهان میگوید؛ امکاناتی نظیر خودرو و منازل سازمانی: «پیکان مدل ۶۴ را که دستم بود، تحویل دادم و کشوهای میزم را خالی کردم و رفتم. ما در خانههای سازمانی کیهان زندگی میکردیم. سر خیابان ملک یک مجموعه ۱۰ واحدی را کیهان خریده و به مدیرانش داده بود و من هم چند سال آنجا ساکن بودم. از همان روز دنبال خانه گشتم و در بلوار ابوذر، در خیابان پیروزی خانهای را اجاره کردم. یک ماه بعد خانه کیهان را تحویل دادم و رفتم».
منتقد هاشمی رفسنجانیبه هر طریق با خروج از کیهان، نصیری از اسفند ۱۳۷۳ اقدام به انتشار نشریه «صبح» کرد. او بعد از ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، از منتقدان جدی او در حوزه فرهنگ و اقتصاد شد؛ هم در روزنامه کیهان و بعد از آن در نشریه صبح به صورتی جدیتر و گزندهتر از رئیسجمهوری وقت انتقاد میکرد.
در زمان فعالیت در روزنامه کیهان، آنچه خودش «پروژه مبارزه با شرکتهای مضاربهای» میخواند را پیش میبرد؛ او معتقد بود که این شرکتها آثار زیانباری برای اقتصاد دارند. بعد از راهاندازی نشریه صبح، بیپرواتر به دولت حمله میکرد.
یکی از حملاتی که در این نشریه نسبت به دولت هاشمی انجام داد، اتهام بریز و بپاش و فساد مالی در دو وزارتخانه پست و تلگراف و نیرو بود؛ یعنی محمد غرضی و بیژن زنگنه هدف حملات او بودند. ادامه فعالیت نشریه صبح بعد از این دست اقدامات علیه دولت، در روزگاری که با منتقدان برخوردهایی غیر از تحمل انجام میشد، نشاندهنده جایگاه مستحکم نصیری و جریانی است که او به آن منتسب میشود؛ جایگاهی مستحکم در نظام و پیوندهایی قوی برای مصون ماندن از برخوردهای خارج از دایره تحمل و مدارا.
سال ۱۳۷۷ او زندگیاش را جمع و جور کرد و از خیابان ابوذر تهران دوباره به قم بازگشت؛ همزمان قصد داشت تا نشریه صبح را هم تعطیل کند؛ او برای تعطیل کردن صبح دلایل خودش را داشت: «بی نتیجه بودن تلاشهای صبح برای مقابله با مفاسد اقتصادی که از سال ۷۰ به این سو هر روز ابعاد گستردهتری مییافت و نیز توجه جدیام به موضوع نظری اسلام و تجدد که خلا این بحث را در فضای فکری کشور به خصوص در حوزههای علمیه بسیار زیانبار یافتم و علاقه شخصی به پی گیری این موضوع». همزمان با انتشار «صبح» جلساتی با نام «غربشناسی» هم برگزار میکرد و در آن مباحث مرتبط با این موضوع را برای مخاطبانش مورد واکاوی قرار میداد.
روزنامه صبح از نصیری تا ده نمکیدر زمانی که نصیری قصد تعطیلی صبح را داشت، با وارد شدن «مسعود ده نمکی» به ماجرا، تعطیلی این نشریه منتفی شد و بنا بر این شد که این چهره جنجالی که تا آن زمان نشریات «شلمچه» و «جبهه» را منتشر میکرده، از این پس مدیرمسئولی و سردبیری صبح را بر عهده داشته باشد. نصیری آذر ماه ۱۳۷۹ اعلام کرد که او تنها صاحب امتیاز این نشریه خواهد بود. او تاکید داشت که «مواضع دهنمکی با آنچه در هفتهنامه صبح اعمال میشود، منافاتی ندارد، اما به هر حال اگر مواضع فکری، نظری و جهتگیری صبح با مدیر مسؤولی دهنمکی به روال فعلی ادامه یابد، به لحاظ تیراژ و مسایل مالی با مشکل مواجه میشود». این سخنان یک هفته پس از آن بود که نخستین شماره نشریه صبح با مدیریت جدید منتشر شده بود.
او اما اعترافی از رویگردانی مخاطبان نیز پس از آغاز دولت اصلاحات داشت: «صبح و برخی دیگر از نشریات سیاسی طی دو سه سال اخیر، به موازات افزایش مطبوعات سیاسی اکشن و جنجالی، با افت تیراژ مواجه شدند».
نصیری در نخستین شماره «صبح» به سردبیری دهنمکی، گفتوگویی با این نشریه داشت که در آن انتقادات تندی از وزارت ارشاد و مطبوعات دوره اصلاحات داشت: «ظاهرا فعلا تقدیر چنین است که مخالفان و بعضا عناصر متمایل به دشمنان، میدان و امکانات بیشتری داشته باشند و ما هم چون از آغاز انقلاب-بنا بر مصلحت زمانه یا از سر عقیده-تصمیم به چمع دموکراسی و اسلام در کشور داشتهایم و اکنون هم داریم و این دو را قابل جمع و واجبالجمع میدانیم، نمیتوانیم کاری کنیم و باید بسازیم».
او در ادامه افزوده که «بالاخره دموکراسی و پارلمانتاریسم، اقتضا میکند که وزیری یا وزارتخانهای بتواند در یک مملکت، سازی کوک کند که ارکانی از نظام و حتی رهبری، آن را صریحا نفی و رد میکنند و اعلام نارضایتی مینمایند و آقای وزیر بتواند بودجههای هنگفتی را در خدمت فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی قرار دهد که بعضا قصد براندازی را دارند و علنا به احکام و شریعت اسلام هجمه میکنند.
بالاخره سرگردانی بین اسلام و دموکراسی و اسلام و غرب ادامه پیدا خواهد کرد تا سرانجام یکی، دیگری را از میدان به در کند و یا آن که شرایطی بیثبات و پیوسته متزلزل و متشنج را بر کشور تحمیل خواهد کرد؛ همانگونه که تا حدودی کرده است».
در آخرین روزهایی که نصیری مدیرمسئول صبح بود، در یک مصاحبه به موضوع فسادهای مالی و اداری در کشور پرداخت. او در این گفتوگو جهتگیریهای تند و تیزش را یک بار دیگر به رخ کشید و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را «مبدا بروز فسادهای مالی واداری» دانست.
او باز هم به هاشمی رفسنجانی اما بدون بردن نام حمله کرد: «پس از جنگ ظهور و غلبه برخی گرایشها ودیدگاهها، از سوی نهادها و قوای سهگانه نظام در جامعه، جهت حرکت انقلاب از معنویات و آرمانگرایی وخدامحوری را به سمت دنیاخواهی وکامجویی و سپس توسعه، سوق داد. از نتایج این افول و تغییر جهت، غلبه فکری واجرایی جریان توسعهمدارتکنوکرات وغربگرا بر بخشهای گستردهای از مقدرات کشور بود. کماعتنایی به عدالت علوی وعدم برخورد جدی با مظالم ومفاسد اقتصادی، از ویژگیهای فکری و خصلتی چنین جریانی بود.»
او به دولت خاتمی هم حملهای تند کرد و گفت: «حضور وزرای دولت قبلی در کابینه آقای خاتمی و سپردن وزارتخانههای مهمتر به برخی وزیرانی که در وزارتخانهشان بیشترین حجم فساد مالی رخ داده بود، نشان داد هنوز عزم جدی برای برخورد با این مساله به وجود نیامده است. توسعهمداری و گرایش به ارزشهای غربی در دولت جدید ابعاد تازهای یافته ومقوله توسعهسیاسی، دموکراسی و نسبیتاندیشی نیز به آن افزوده شدهاند».
نشریه صبح به چه کسی واگذار شد؟این همان خطی بود که نصیری در زمان کیهان و سه سال ابتدایی نشریه صبح درباره دولت هاشمی رفسنجانی پی میگرفت؛ و البته از ۷۶ تا ۷۹ همزمان درباره دولت اصلاحات و سازندگی داشت. او طرز فکری با گرایشهای چپگرایانه اقتصادی و محافظهکارانه سیاسی را همزمان پیگیری میکرد.
سال ۱۳۸۰ نهایتا امتیاز نشریه صبح را هم واگذار کرد و به عنوان آخرین سنگر در صبح را هم تحویل داد. او آذر ماه آن سال اعلام کرد که امتیاز «صبح» را به «فروز رجاییفر» از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در تهران منتقل کرد. البته که از اردیبهشت ماه ۱۳۸۰ نشریه صبح به دلیل «مشکلات مالی» انتشارش را متوقف کرده بود.
او سال ۸۰ به عنوان معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تا سال ۱۳۸۴ مشغول به کار بود؛ از این سمت به امارات متحده عربی رفت؛ به عنوان «معاونت فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی». سال ۱۳۸۸ به قم بازگشت و در آنجا برای مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ماهنامه «سیاحت غرب» را مدیریت و منتشر کرد.
مدتی بعد فصلنامهای «معرفتی-اعتقادی» با نام «سمات» را منتشر کرد؛ این بار هم در نقش مدیر مسئول و صاحب امتیاز. این نشریه از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ جمعا هفت شماره منتشر شد.
سال ۱۳۹۱ وارد هیات داوران جشنواره فیلم عمار شد. در آن سالها اما انگار او در حال تغییر بود؛ تغییراتی بزرگ که بسیاری را به تعجب واداشت. خودش درباره چگونگی تغییر نگاهش به روزنامه «شرق» گفته «من مثل خیلیهای دیگر شیفته آیتالله خمینی بودم، ولی به خاطر روحیه طلبگی همیشه به استقلال فکری قائل بودم. یعنی میگفتیم ما با آقای خمینی اتفاق نظر داریم. همانطور که او میبیند، ما هم میبینیم.
اگر جاهایی احساس میکردیم الان من غیر از ایشان میفهمم، ممکن بود علنی در روزنامه کیهان نگویم چون کیهان باید مشی ایشان را دنبال میکرد، اما فکر خودم را هم تخطئه نمیکردم و نمیگفتم تو طور دیگری فکر نکن. من هیچوقت اینطور نبودم. همین یک روزنه برای نجات کافی بود؛ یعنی اینکه بگویی من هم باید فکر کنم. حالا ممکن است خیلی جاها اشتباه فکر کنی. مثلا مقطعی من وارد مباحث کلامی و اعتقادی شدم. نزاعی بین متکلمان مسلمان با فلاسفه مسلمان هست.»
نتیجه این نگاه او، کتابی با نام «عصر حیات» شد که در آن به موضوع «امکان یاعدم امکان تمدن اسلامی تراز در عصر غیبت» میپردازد؛ البته که این کتاب هیچگاه راهی برای انتشار نیافت و سرانجام پس از چندین سال نسخه الکترونیکی آن در اختیار مخاطبانش قرار گرفت.
اما این کتاب او برای عامه مردم نمیتوانست تغییرات مهدی نصیری دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی را به خوبی نشان دهد.
دهه متفاوت در زندگی نصیریاو این مسیر را کمکم در حال طی کردن بود؛ دهه ۹۰ خورشیدی همان دههی تغییر برای نصیری بود. او انگار میخواست نقطهای برای رونمایی از تغییرات جدید و عقاید بهروزرسانی شدهاش بیابد؛ نقطهای که برای نصیری «عطف» بود و برای مخاطبانش «شگفتآور».
آن نقطه، روزهای پس از اعتراضات به گران شدن بنزین در آبان ۱۳۹۸ بود؛ نصیری آنجا را همان نقطهای یافت که میباید آن تغییرات را عمومی میکرد. البته که او در ارتباط با برخی مسائل آن روحیات ناشی از تفکرات تندروانهی محافظهکاری همچنان داشت.
اما در برهه زمانی اعتراضات آبان ۹۸، بر خلاف گفتمان حاکم درباره معترضین، نصیری کشتهشدگان آن اعتراضات را نه اغتشاشگر که «جوانانی از خانوادههای مستضعف» معرفی کرد که «از فقر و فلاکت» به ستوه آمدهاند و «به خیابان ریختند». او موکدا تاکید داشت که هیچ «منافق» و «از خارج آمدهای» در صف معترضان نبود و همگی همین «مردم عادی» بودهاند.
با این وجود چند ماه بعد وقتی برای سه معترض آبان حکم اعدام صادر شد، او در توییترش خواستارعدم اجرای احکام اعدام شد: «با درایت و تعهدی که از آقای رییسی و دوران جدید قوه قضاییه سراغ داریم حکم اعدام سه جوان آشوبگر که مرتکب قتل نشده و مسلح نبوده اند، اجرا نخواهد شد».
اما آنچه تغییر نظرات نصیری را شگفتانگیز کرد، نظراتش پیرامون حجاب بود؛ شهریور ۱۳۹۹ او در یک مناظره تلویزیونی در شبکه چهار صدا و سیما شرکت کرد و برای نخستین بار از نظرات جدیدش در ارتباط با حجاب پرده برداشت: «الزام به حجاب بیهزینه نبوده است، یکی ممکن است بگوید که عیبی ندارد، ما قبول داریم که الزام موفق نبوده اما حداقل اینکه الزام باعث میشود که سالی یکی دو درصد فقط ما افت حجاب داشته باشیم و سیر فاصلهگیری از حجاب تدریجی باشید، خود همین یک دستاورد است. در پاسخ باید گفت که خیر، چنین امری برای جامعه ما خیلی هزینهبردار بوده است.
چند مثال میزنم؛ همانطور که عرض کردم ما با این الزام یک دوقطبی ایجاد کردیم، دوقطبی نظری و فکری تا زمانی که در مقام اظهارنظر و گفتوگو است عیبی ندارد اما این دوقطبی در عرصه عملکرد اجتماعی میآید. براساس پیمایشی که وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۴ داشته است، بیشتر از ۷۰ درصد جامعه ایرانی با الزام حجاب موافق نیست. اما در برابر این هفتاد درصد چه اتفاقی میافتد…».
از یک سو این حرفها از سوی چهرهای مانند نصیری برای آنهایی که میشناختندش تعجببرانگیز بود؛ از سوی دیگر بیان این نظرات از برنامهای زنده از تلویزیون جمهوری اسلامی.
با این نظرات، او آماج حملات همسنگران سابقش قرار گرفت؛ خبرگزاری فارس در یادداشتی نسبت به اظهارات نصیری معترض شد: «روشن است دچار چه اشتباه فاحشی شدهاند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد، نه قلدری یک دیکتاتور. آقای نصیری گفتهاند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ اینکه وضع حجاب بدتر شده یعنی الزام ثمر نداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطهای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است. سوال این است که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟».
با این وجود هنوز او مغضوب کامل محافظهکاران نشده بود؛ هر چه زمان میگذشت و نصیری بیشتر سخن میگفت، این حملات بیشتر میشدند. بعد از جانباختن مهسا امینی در روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱، نصیری نسبت به عملکرد گشت ارشاد به تندی سخن میگفت و بعد از برخوردها با اعتراضات مردم، تندیاش افزون شد.
مخالفان نصیری چند دسته اند؟طرفه آنکه انتقادات او دیگر تنها در سطح وزیر و نماینده و سران قوا محدود نمیشد و بیپروا نسبت به همه مقامات در جمهوری اسلامی زبان به انتقاد میگشود و عملکرد آنها را زیر علامت سوال قرار داد.
مخالفانش تشکیل شده از دو طیف هستند؛ نخست آنها که سابقا طرفدارانش بودند و دوم، «انقلابیهای توییتری خارجنشین» که از هزاران فرسنگ دورتر از ایران، از بریتانیا و آمریکا و اتحادیه اروپا، برای مردم نسخه میپیچند؛ همه و همه، به همان نسبتی که انتقادات نصیری از نظام تندتر میشد و میشود، ادبیاتشان هم نسبت به نصیری تندتر و تندتر میشد و میشود.
با این همه او هنوز میدان را خالی نکرده است و به انتقاداتش ادامه میدهد. شاید او میخواهد جبران مافات آنها دو سه دههای را کند که تفکراتی تندروانه داشته است؛ دهههایی واسطه عملکردش، خود میگوید، از «روشنفکران، سینماگران، نویسندگان، خیلی از مطبوعاتیهایی که آن روزها با آنها درگیر میشدیم»، باید «عذرخواهی» کنم.
مواضع دیروز یا امروز نصیری، چه به مذاق خوش بیاید و چه نیاید، هرچه که باشد، امروزش با دیروزش زمین تا آسمان تغییر کرده؛ چه تفکرش و چه راه گذراندن معاش؛ قبلا با شهریه حوزه و حقوق کیهان و درآمد از صبح گذران زندگی میکرد؛ اما امروز شهریه حوزهاش قطع شده و با پسانداز و کار در اسنپ.
حالا انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.